"انقلابی؛ غیر انقلابی" " داخل مکتب امام؛ مقابل مکتب امام" "سوار بر قطار انقلاب؛ بیرون قطار انقلاب" این ها نمونه ای از تعابیری است که بارها از زبان سیاسیون منتسب به جریان راست شنیده شده است.
این بار این تعابیر از زبان علیرضا زاکانی نماینده پیشین مجلس و عضو شورای مرکزی جمعیت رهپویان مطرح شده؛ او با ترسیم ویژگیهای مکتب امام، اعلام کرده که موسوی، خاتمی، هاشمی، احمدینژاد، روحانی و سیّدحسن خمینی در مقابل مکتب امام تعریف میشوند و علی لاریجانی نیز در ویژگیهای مربوط به مکتب امام، لنگ میزند.
طرح این اظهارات در حالی است که گفته می شود وابستگان این جریان درتلاشند تا خود را تنها نمونه خالص و نزدیک ترین گروه به ارزش های انقلاب معرفی کنند؛ ادعا و تلاشی که البته تاکنون فرجامی نداشته است.
مجتبی شاکری دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی از افراد نزدیک به این جریان فکری و سیاسی با بیان اینکه نباید با شناسنامه درست کردن های جعلی دور شخصیت های نظام خط کشید و مانع نقد آنها شد معتقد است اما نقدها باید منصفانه باشد.
او با بیان اینکه افرادی همچون مرحوم هاشمی و ناطق نوری قطعا کارهای بزرگی برای نظام و انقلاب انجام داده اند می گوید: اما این افراد در قضایای دیگری دچار انحراف شدند. شاکری اما شخصیت هایی همچون موحدی کرمانی، یزدی و حداد عادل را از جمله افرادی می داند که همواره در مکتب انقلاب و رهبری بوده اند.
متن کامل گفت و گوی خبرآنلاین با مجتبی شاکری دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی را در ادامه بخوانید.
- آقای شاکری اخیرا از زبان برخی سیاسیون واژه هایی همچون افراد انقلابی و غیر انقلابی یا درون مکتب امام و مقابل مکتب امام یا واژه هایی شبیه به این ها شنیده می شود، این ادعا ناظر بر اظهارات اخیر آقای زاکانی است که در گفت وگویی اعلام کردند افرادی همچون موسوی، خاتمی، هاشمی، احمدینژاد، روحانی و سیّدحسن خمینی در مقابل مکتب امام تعریف میشوند و علی لاریجانی نیز در ویژگیهای مربوط به مکتب امام، لنگ میزند. دلیل این اظهارنظرها چیست؟
ببینید بنده بر این باورم کسانی که لایه های زیرین نظرات شخصیت ها را دنبال می کنند به دنبال آن هستند که حتی کمترین زاویه اندیشه و عمل آنها را با مکتب امام به نسل جدید نشان دهند. به طور مثال در زمان فوت آیت الله هاشمی در نمازی که مقام معظم رهبری خواندند برای ایشان طلب غفران کردند، ولی فراز «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا» را در نماز خود به زبان نیوردند و نیز در پیامی که برای ارتحال آقای هاشمی دادند تقسیم بندی ارایه کردند به این شکل که مرحوم هاشمی رفیق دیرین و هم سنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی و همکار نزدیک سالهای متمادی قبل و بعد از انقلاب بودند؛ آخرین واژه ای هم که به کار بردند نشان می داد که نوع رابطه و ارتباطی که حضرت آقا با ایشان دارند آن تعابیر ابتدای انقلاب نیست.
بر این اساس اگر از این منظر شخصیت های نظام را رصد کنیم نه تنها بد نیست بلکه برای شناخت بیشتر و ادامه راه مفید هم خواهد بود. اما این اظهارنظرها به آن معنی نیست که این شخصیت ها از دایره انقلاب خارج بوده و قانون اساسی را قبول ندارند بلکه در واقع سنجش میزان قرب و بعد شخصیت ها نسبت به امام و گفتمان انقلاب و مقام معظم رهبری است که نه تنها اشکالی ندارد بلکه نوعی بصیرت افزایی است؛ تصورم بر این است که آقای زاکانی از این منظر اظهار نظر کرده باشند.
فکر نمی کنم زاکانی خودش را آیینه تمام نمای مکتب امام بداند
- آقای شاکری نقدی که به این نوع از اظهارنظرها و شیوه تفکری وجود دارد این است که به نظر می رسد عده ای به دنبال این هستند که خود را مرکز ثقل انقلاب بدانند به این معنی که حلقه نزدیک به خود را انقلابی بدانند و دیگران را غیر انقلابی، یا خود را درون مکتب امام معرفی کنند و دیگران را مقابل این مکتب، این در حالی است که نمی توان انقلاب را منتسب به یک گروه خاص دانست؛ پاسخ شما به این انتقادات چیست؟
بنده بر این باورم تمام کسانی که اظهارنظر می کنند حتی شما به عنوان یک رسانه وقتی سوالی را مطرح می کنید تلاش تان این است که بگویید ما نظرمان این است شما نظرتان چیز دیگری است یا ما اینگونه برداشت کردیم و شما به نوع دیگری، یعنی در مقام گفت وگو افراد به عنوان قطبی که اظهارنظر می کنند تلقی می شوند اما این به معنای آن نیست که فرد خود را حاکم می داند.
تاکید می کنم در نظام ما فصل الخطاب مقام معظم رهبری است اما اینکه افراد اظهارنظر می کنند به معنای آن نیست که خودشان را قطب همه امور یا ترازوی تشخیص می دانند. ترازوی تشخیص رهبری است و بقیه باید خودشان را ذیل آن تعریف کنند؛ فکر نمی کنم آقای زاکانی هم خودشان را آیینه تمام نمای مکتب امام بدانند و بر این نظر باشند که دیگران در این وادی ورودی ندارند بلکه منظور این بوده که با ترازوی مکتب امام، شخصیت ها را مورد سنجش قرار دهند و این اشکالی هم ندارد.
- با این تفاسیر به نظر شما هر کسی می تواند به عنوان ناطق اظهار نظر کند ولی این به معنای آن نیست که تصور کند آن اظهارنظر درست و قابل قبول است؟
البته خود آن فرد نظراتش را کاملا صحیح می داند ولی اینکه ما برداشت کنیم آن فرد خود را قطب آن تفکر می داند درست نیست، آن فرد فقط نظر خود را گفته یعنی با ترازوی امام، تحلیل خود را راجع به شخصیت ها اعلام کرده اما این به معنای آن نیست که شخص اظهارنظر کننده یک فرد یک جانبه نگر و خودبزرگ بین است.
البته گاهی آنچنان تحلیل منطقی و دقیق ارائه می شود که ما اظهار نظر گوینده را منطبق بر دیدگاه امام می یابیم.
در همین زمینه ما شاهد اظهارنظر دوم خردادی ها هم بودیم که می گفتند ما خط امامی هستیم ولی کسی این تصور را نداشت که اگر این گروه می گویند ما خط امامی هستیم پس دیگران نیستند بنابراین نباید دایره را خیلی تنگ در نظر بگیریم.
رقبای سیاسی از منظر خودشان اعلام کنند که انقلاب اسلامی را چه می دانند
- ولی واقعیت این است که ذکر اسامی که در تصور مردم به عنوان شناسنامه انقلاب شناخته می شوند پالس خوبی برای جامعه و البته جناح مقابل ندارد، بارها از زبان رهبری موضوع دفع حداقلی و جذب حداکثری را شنیدیم ضمن اینکه کشور امروز در شرایط حساسی است، بنابراین در چنین شرایطی اینکه عده ای به دنبال واژه سازی و ایجاد دوقطبی و خالص سازی هستند چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ شاید نخستین برداشت این باشد که عده ای به دنبال این هستند که انقلاب را متعلق به خودشان بدانند.
به طور مشخص مقام معظم رهبری 5 شاخصه ی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی را مشخص کردند، هر کسی که این ها را قبول دارد داخل دایره نظام است البته با لحاظ تفاوت هایی که افراد و سلیقه ها دارند. کسی که انقلاب اسلامی را قبول دارد مکتب امام مبتنی بر ولایت فقیه را پذیرفته، نظام و قانون اساسی را قبول دارد و ذیل آن حرکت می کند.
من تعارضی نمی بینم که حتی رقبای سیاسی از منظر خودشان اعلام کنند که انقلاب اسلامی را چه می دانند؟ نظام اسلامی را چه می دانند؟ اما به تبع آن این موضوع مطرح می شود که شما اگر انقلاب و نظام اسلامی و قانون اساسی را قبول دارید چطور نظارت استصوابی مورد تاکید امام و رهبری را تا همین امروز محکوم می کنید؟
یا در ماجرای انتخابات 88 که حضرت آقا در یک دوره زمانی 350 بار واژه فتنه را تکرار کردند چرا این شخصیت هایی که شما میگویید شناسنامه انقلابند راجع به آن واکنش نشان ندادند؟ در حالیکه می بینیم همین افراد راجع به همه موضوعات از تلگرام گرفته تا بالا و پایین شدن یک بنر در شهر اظهارنظر می کنند اما در مقابل فتنه سکوت می کنند؛ این طور باید تعبیر کرد که یا این افراد دچار آلزایمر سیاسی شدند یا اینکه اصلا بنا ندارند فاصله خودشان را با دشمن و ضد انقلاب شفاف سازی کنند.
با این حال بر این نظرم که ما باید خودمان را با ترازوی امام و مقام معظم رهبری وزن کنیم؛ نه من خودم را آیینه تمام نمای مکتب امام و رهبری بدانم و نه جناج مقابل.
هاشمی فهرست مطولی از کارهای بزرگ انقلاب را در کارنامه دارد
- ببینید وقتی شخصی مثل آقای زاکانی که بین عوام چندان شناخته شده نیستند چنین اظهارنظری را مطرح می کند آن هم درباره افرادی که در واقع نام شان به انقلاب گره خورده و به تعبیری شناسنامه انقلاب هستند به طور مثال افرادی مثل مرحوم هاشمی و آقای روحانی یا سیدحسن خمینی، قبول کنید که ذهن مردم مغشوش می شود که اگر مرحوم هاشمی داخل مکتب امام نیست پس چه کسی داخل مکتب امام است؟
سوال بسیار خوبی را مطرح کردید؛ ببینید اظهارنظر شما درباره اینکه انقلاب شناسنامه دارد حتما درست است اما باید بدانیم که امام و مکتب امام شناسنامه انقلاب هستند؛ تاکید می کنم منظور از مکتب امام مطالبی است که امام (ره) به صورت مکرر در طول مدت زمان تکرار کردند نه مسایل زودگذر مانند تعریف و تمجیدهایی که نسبت به برخی افراد داشتند.
به عقیده من شخصیت های نظام حتما باید بر این اساس سنجیده شوند. خب اگر ما بر این اساس سنجش کردیم و حتی به نسبت بسیار کم زاویه افراد و شخصیت ها را با مکتب امام نشان دادیم چه اشکالی دارد؟ این نه تنها بد نیست بلکه نوعی بصیرت افزایی در جامعه است.
اگر قرار باشد ما دور افراد خط بکشیم و بگوییم به هیچ وجه نباید به حریم شخصیت های نظام ورود کنیم جامعه دچار تعلیق می شود. به عنوان مثال در مساله جام زهر، امام فرمودند من جام زهر را سر کشیدم بعد فایل صوتی و تصویری آقای هاشمی بیرون آمد که من و آقای روحانی این کار را کردیم زیرا از این خوف داشتیم که تبریز مانند حلبچه مورد حمله مشابه قرار گیرد و آقای هاشمی تاکید کردند امام بعد از آن اعلام کردند جام زهر نبود و شیرین بود. آیا من و نسل ما نباید این سوال را از آقایان بپرسیم که شما با چه مجوزی این داغ را بر دل ملت نشاندید؟
بنابراین می خواهم بگویم این افراد شناسامه انقلاب نیستند معنای این حرف من آن نیست که آقای هاشمی هیچ کاری نکردند به طور قطع ایشان فهرست مطولی از کارهای بزرگ انقلاب را انجام داده اما می خواهم بگویم درست و غلط را باید با هم ببینیم.
یا آقای سید حسن خمینی که فرد بسیار ارزشمندی هستند اما در قضایای فتنه دچار اشتباه بزرگ در تشخیص فتنه شد به طوریکه حاضر نشد جانب حق را بگیرد، ما در جبهه ای که دروغ بزرگ تقلب را بر سر دست گرفت سکوت و حمایت معنی دار آقای سید حسن خمینی هم را می بینیم در حالی که انتظار حرکت عمارگونه از ایشان می رفت. خب این خطای ایشان بود که باید اصلاح می کرد که نکرد؛ آیا شما مصاحبه ای از آقای سید حسن خمینی دارید که درباره واکاوی فتنه و نشان دادن تصمیم سازان آن اعلام موضع کرده باشد؟ خب در این فضا است که جامعه غبار آلود می شود.
با همه این تفاسیر معتقدم که ما باید هم خوبی ها، جایگاه و نقش شخصیت ها را در انقلاب و دفاع مقدس درست درنظر بگیریم و هم اگر خطایی مرتکب شدند اغماض نکنیم تا جامعه دچار لنگی نشود.
مرحوم هاشمی و ناطق نوری کارهای بزرگی انجام دادند/احمدی نژاد یک انحراف بزرگ به وجود آورد
- شما اعلام کردید برخی از شخصیت های نظام خطاهایی داشته و عملکرد قابل قبولی ندارند؛ از نظر شما چه کسانی مصداق دقیق افرادی هستند که در مکتب امام تعریف می شوند؟
ببیند شخصیت هایی در برهه ای فاصله گرفته و دچار خطا شدند نه اینکه بگوییم از ابتدا نبودند بلکه هر کدام سهمی دارند اما برخی شخصیت ها خطاهای کمتر و ضعیف تری داشتند. خود آقای روحانی به عنوان رییس جمهور در مواردی اعلام می کنند که در عملکردشان قصور و تقصیرهایی وجود دارد ولی مساله این جاست که برخی از این قصور و تقصیرها باعث انحراف بزرگ می شود.
همین آقای احمدی نژاد یک انحراف بزرگ به وجود آورد یعنی در مسیر تبعیت از رهبری دچار خودبزرگ بینی و خود شیفتگی شد و در ادامه انحراف بزرگی به وجود آورد. برای ما فرقی نمی کند که بین آقای احمدی نژاد یا ناطق نوری یا لاریجانی یا کروبی خاتمی روحانی داوری کنیم. حتما مرحوم هاشمی و آقای ناطق نوری از کسانی بودند که کارهای بزرگی انجام دادند اما در قضایای دیگری دچار انحراف شدند.
تاکید می کنم این افراد حتما کارهای خوب داشتند اما برخی ضربات آنها قابل توجه بوده به همین دلیل ما نباید با شناسنامه درست کردن های جعلی دور افراد خط بکشیم و نگذاریم نقد صورت بگیرد. ولی واقعا باید منصفانه قضاوت کنیم نه از سر حب و بغض.
- برای آخرین سوال چه کسانی از نظر شما داخل مکتب امام و انقلاب هستند و تاکنون انحرافی نداشتند؟ آیا مصادیقی دارید؟
بله. همه شهدای انقلاب اسلامی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید رجایی، مرحوم حاج سید احمد خمینی و... شهدای دفاع مقدس، شهدای هسته ای، شهدای مدافع حرم، همه مردم انقلابی و دین مدار ما و شخصیتهایی چون آیات عظام گیلانی، مهدوی کنی، ربانی، مشکینی، موحدی کرمانی، یزدی و آقای حداد عادل چهره هایی بوده و هستند که همواره در مکتب امام و انقلاب بودند.