ماهان شبکه ایرانیان

روایت بی‌واسطه از هفت‌تپه

به گزارش اقتصادآنلاین، محمد مساعد در شرق نوشت:  اگرچه مسئله شرکت نیشکر هفت‌تپه ابعاد سیاسی یافته و برخی رسانه‌ها و سیاست‌مداران چپ و راست در تلاش‌اند علت مشکلات آن را در خطاهای جناح رقیب پیدا کنند، اما بررسی کارشناسی وضعیت این شرکت نشان می‌دهد همه دولت‌های اخیر در شکل‌گیری وضع موجود نقش داشته و اشتباهاتی را مرتکب شده‌اند. بی‌توجهی به روزآمدکردن تکنولوژی تولید، واردات دهشتناک شکر از خارج، دخالت‌های سیاسی و تصمیم‌های غیرکارشناسی در سطح مدیریتی و در نهایت واگذاری شرکت به خریدارانی که پیش از این هیچ تجربه‌ای در صنعت نیشکر نداشتند، مجموعه عواملی هستند که شرکت نیشکر هفت‌تپه را از روزهای اوج به ورطه ورشکستگی کشانده و در‌حال‌حاضر نیز برای چندمین بار در دو سال اخیر به محلی برای اعتراض و اعتصاب چند هزار کارگر بومی و غیربومی خوزستانی تبدیل کرده است؛ اعتراض و اعتصابی که پای نمایندگان مجلس، استاندار خوزستان، وزیر کار و نمایندگان خبرگان رهبری را به موضوع شرکت باز و تعدادی از کارگران را نیز با اتهامات گوناگون قضائی روبه‌رو کرده است. یکی از نکات مهم درباره اعتصاب کارگران هفت‌تپه، انجام تجمع‌ها و راهپیمایی‌های بدون خشونت این کارگران است که توانسته‌‌اند نزدیک به یک ماه برگزاری تجمع با حضور چند هزار نفر را بدون کوچک‌ترین آسیبی پیش ببرند. در این بین، مسئله مالکیت شرکت نیشکر هفت‌تپه مهم‌ترین موضوعی است که طرف‌های درگیر قادر به توافق بر سر آن نیستند. از سویی بنا بر گفته سخنگوی قوه قضائیه، مالک شرکت متواری است و زمزمه‌هایی درباره تعهدات کلان او به دولت و بانک‌ها شنیده می‌شود، از سوی دیگر، پدر مالک کارخانه که خود سرمایه‌دار است، در روزهای اخیر به‌جای فرزندش در جلسه‌ها شرکت می‌کند و خواهان حفظ مالکیت شرکت است و از دیگر سو، سازمان خصوصی‌سازی نیز با جدیت از قرارداد خصوصی‌سازی این شرکت دفاع می‌کند و به نظر می‌رسد مدیران استان نیز مایل هستند همچنان مدیریت این شرکت در اختیار مالک خصوصی آن باشد. در مقابل، کارگران شرکت حاضر نیستند با مالکانی که به گفته آنها بارها با خلف وعده از پرداخت حقوق و انعقاد قرارداد با کارگران خودداری کرده‌‌اند، همکاری کنند و ضمن درخواست لغو قرارداد خصوصی‌سازی، پیشنهادهای مختلفی را مطرح می‌کنند. در این بین، برخی کارگران خواستار مشارکت در مدیریت شرکت هستند و برخی دیگر مایل‌‌اند دولت بار دیگر اداره شرکت نیشکر هفت‌تپه را در دست بگیرد و در‌عین‌حال پیشنهادهای دیگری مانند واگذاری شرکت به بخش خصولتی و مجموعه‌های اقتصادی ثروتمندی مانند ستاد اجرائی فرمان امام نیز از سوی برخی کارگران و مسئولانی مانند نمایندگان مجلس خبرگان مطرح شده است. مسئولان شهرستان شوش و استان خوزستان نیز که در اعتصابات پیشین برای ایجاد توافق میان کارگران و کارفرما وساطت کرده بودند، با عدم تعهد مالکان شرکت به وعده‌هایشان، عملا کارت‌های اعتماد عمومی خود را سوزانده‌‌اند و حالا دیگر چاره‌ای جز تحت فشار قراردادن نمایندگان کارگری برای پایان‌دادن به اعتصابات پیش‌روی خود نمی‌بینند. فشارهایی که از یک سو نمایندگان کارگری را در مقابل کارگران قرار می‌دهد و از سوی دیگر میزان تأثیرگذاری آن بر تصمیمات کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه زیر سؤال است و بازداشت نزدیک به 20 نماینده و فعال کارگری در کنار برخی مدیران بخش‌های مختلف شرکت در هفته‌های گذشته نیز در عمل منجر به پایان اعتصاب کارگران نشد و در نهایت نیز این کارگران با قرار کفالت آزاد شدند. برای اطلاع از وضعیت شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه با یکی از نمایندگان کارگری این شرکت که به دلایل مختلف مایل به انتشار نامش نبود، به گفت‌وگو نشستیم تا بتوانیم روایتی بی‌واسطه از آنچه در یک ماه اخیر در هفت‌تپه گذشته است، به خوانندگان ارائه کنیم. لزوم رعایت اصول حرفه‌ای و حفظ محرمانگی منبع، در کنار لزوم حفظ سندیت و قابل‌ اتکابودن موارد مطرح‌شده در این گفت‌وگو، باعث شد موارد مختلفی را که در این گفت‌وگو از سوی مصاحبه‌شونده طرح شده بودند، با برخی فعالان کارگری دیگر در هفت‌تپه و همچنین مشاهده‌ها میدانی خبرنگار  از وضعیت شرکت در شهریور سال جاری، بررسی کرده و آنها را صحت‌سنجی کنیم و پس از حصول اطمینان از اینکه این روایت‌ها حداقل از سوی برخی از نمایندگان کارگری معتبر هستند، به انتشار آنها اقدام کنیم. بدیهی است این روزنامه آمادگی دارد روایت و نظرات طرف‌های دیگر، ازجمله کارفرمای خصوصی این شرکت را نیز در راستای انجام رسالت رسانه‌ای خود منتشر کند.

‌اجازه بدهید از روز اول اعتصاب اخیر شروع کنیم. چیزی حدود یک ماه قبل و تنها به فاصله یک ماه از اعتصاب 15روزه قبلی‌تان در شهریور، اعتصاب کارگران آغاز شد. علت آغاز اعتصاب چه بود؟

نمایندگان کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه در ماه‌های اخیر بارها و بارها با مسئولان شرکت جلسه داشته‌اند. اعتصاب اخیر کارگران از آنجا آغاز شد که در یکی از همین جلسات، کارگران به خلف وعده مالکان شرکت برای چندمین بار پیاپی اشاره کردند که اجازه بدهید اول این را برایتان بگویم. بیش از 22 مورد توافق بین کارگران و کارفرما با حضور مسئولان مختلف انجام شده بود و هر بار مسئولان به ما گفتند اگر یک بار دیگر مالک کارخانه به تعهدش عمل نکرد ما کنار شما خواهیم بود و حقتان را خواهیم گرفت اما باز هم مالکان کارخانه خلف وعده کردند و باز هم خبری از حق و حقوق ما نشد. خود آقای رستمی، شریک آقای اسدبیگی دست روی قرآن گذاشت و وعده داد اما عمل نکرد. ما اعتصاب کردیم و شورای تأمین شهرستان پادرمیانی کرد و مالکان شرکت در حضور اعضای شورای تأمین تعهد دادند اما تعهدشان را انجام ندادند و دوباره اعتصاب کردیم و این بار شورای تأمین استان پادرمیانی کرد و باز هم مالکان وعده و تعهد دادند و باز هم عمل نکردند. این تکرار خلف وعده کارگران را هم نسبت به نمایندگان کارگری و هم نسبت به مسئولان شهرستان بدبین کرد. مالکان هم که منفور شده بودند. مسئولان هم که از آنها حمایت می‌کردند اعتبارشان نزد کارگران به دلایل مختلفی زیر سؤال رفته بود.

‌چرا؟

کارگران معتقدند که مسئولان بی‌طرف نیستند و طرف کارفرما را می‌گیرند؛ مثلا یکی از اعضای شورای تأمین با همین مالک شرکت در یک روستا بزرگ شده. از قدیم آشنا هستند. هر دو از یک طایفه هستند. خودش هم این را انکار نمی‌کرد. در دادگاه همین آقای عضو شورای تأمین جوری با مالک شرکت و هم‌ولایتی‌اش روبوسی می‌کرد که انگارنه‌انگار که دادگاه است و او باید بی‌طرف باشد. حالا همین فرد وقتی اخیرا در جلسه شورای تأمین مطرح شد که اینها کلاهبردار هستند، در تأیید این ادعا گفت بله فلانی وقتی در روستا بودیم، حتی یک مرغ هم از خودش نداشت. این رفتارها و روابط است که باعث بی‌اعتمادی کارگران می‌شود.

‌درباره جلسه‌ای که منجر به اعتصاب شد می‌گفتی. چه اتفاقی افتاد؟

بله، همان‌طور که گفتم قرار شده بود بین دوازدهم تا پانزدهم آبان حقوق معوق پرداخت و قراردادها هم در روند مشخصی انجام شود اما پانزدهم گذشت و خبری از حقوق نشد. هم‌زمان شایعه‌ای به گوش کارگران رسید که مالکان شرکت دستگیر شده‌اند. در آن جلسه‌ای که گفتم بین کارگران و مدیر دفتر مالک و مدیرعامل شرکت انجام شد، آقای خطیبی که مدیر دفتر اسدبیگی است، تأیید کرد که برای مالک شرکت مشکلاتی پیش آمده و صدای ضبط‌شده این جلسه به بیرون درز کرد و کارگران مطمئن شدند که آن شایعات حقیقت داشته و خبری از حقوق و قرارداد نیست. از شانزدهم آبان اعتصاب کارگران شروع شد و بعد از یک هفته هم به بیرون از شرکت و مقابل فرمانداری شوش کشیده شد؛ یعنی پس از سه بار پادرمیانی مسئولان و خلف وعده مالکان درنهایت این اعتصاب شکل گرفت.

‌به مسئله اعتصاب برمی‌گردیم اما در ابتدا توضیح بده نمایندگان کارگری شرکت هفت‌تپه چند نفرند و چطور انتخاب‌ شده‌اند چون بسیاری از کسانی که وضعیت شرکت نیشکر هفت‌تپه را دنبال می‌کنند، درباره این موضوع سؤال دارند.

متأسفانه شورای اسلامی کار در شرکت نیشکر هفت‌تپه اصلا وجهه خوبی بین کارگران ندارد. درواقع در گذشته هر وقت شورای اسلامی کار تشکیل شده بود، نمایندگان کارگری منتخب به‌سرعت امکانات شغلی و رفاهی مانند خانه سازمانی مناسب و خودرو و... دریافت می‌کردند و دیگر پیگیر حقوق کارگران نبودند. از طرفی سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه نیز که قبل از انقلاب تأسیس شده بود، در دهه 80 بازگشایی شد اما اعضای هیئت بازگشایی آن مورد پیگرد قرار گرفتند و اخراج یا زندانی شدند. نمایندگان شورای اسلامی کار هم در سال‌های اخیر بازنشسته شدند و عملا چنین شورایی از بین رفت. در جریان اعتراضات یکی، دو سال اخیر مدیرعامل شرکت گفت کارگران نمایندگانی انتخاب کنند تا این نمایندگان مسائل کارگران را پیگیری کنند. کارگران شرکت هم در بخش‌های مختلف صندوق رأی گذاشتند و تعدادی کاندیدا شدند و اکثر کارگران هم شرکت کردند و در هر قسمت چند نماینده برای پیگیری مشکلات کارگران انتخاب شدند. به‌این‌ترتیب جمعا 22 نماینده کارگری انتخاب شد. سه نفر از بخش تجهیزات، زیربنایی دو نفر، کشاورزی پنج نفر، خوراک دام دو نفر، بازرگانی یک نفر، کارخانه سه نماینده، امور اداری یک نماینده، امور روابط عمومی یک نماینده و الی ‌آخر. اکثر این نمایندگان هم در این مدت واقعا زحمت کشیدند و اگر می‌بینید این اعتصابات بدون هیچ خشونت و ناآرامی دنبال شد، به لطف زحمت همین نمایندگان و همت و همدلی کارگران بود.

‌چطور شد که اعتصاب از داخل کارخانه به شهر شوش کشیده شد؟

کارگران طاقت نیاوردند. ما نزد آقای حیدری، نماینده خوزستان در مجلس خبرگان در اهواز هم رفتیم و همه اینها را توضیح دادیم. نماینده‌های ما در آن جلسه از حجم فشاری که به کارگران و خانواده‌شان آمده بود، به گریه افتادند. کارگران هم دیگر بی‌طاقت شده بودند. می‌گفتند دیگر جمع‌شدن در کارخانه فایده ندارد. کسی صدای ما را نمی‌شنود. بنابراین تصمیم گرفتند در مقابل فرمانداری شوش  تجمع کنند.

‌واکنش مسئولان فرمانداری چه بود؟

جا خورده بودند. موج جمعیت را که دیدند مشخص بود که انتظار چنین حرکتی را از کارگران نداشته‌اند. حتی می‌توانم بگویم اولش ترسیده بودند که این جمعیت بخواهد به ساختمان فرمانداری حمله کند و خشونت نشان بدهد درحالی‌که نمایندگان کارگران با کارگران هماهنگ بودند و تصمیم گرفته بودیم آرامش را حفظ کنیم و اجازه هیچ سوءاستفاده‌ای را ندهیم. حتی در ابتدا، وارد خیابان روبه‌روی فرمانداری هم نشدیم که مسیر را بند نیاوریم. خود مسئولان بودند که مأموران راهنمایی و رانندگی را آوردند و خیابان را مسدود کردند تا تصادفی رخ ندهد. ما کارگران هم جمع شدیم و شعارهایمان را دادیم.

‌شعارها چه بود؟

نه رستمی، نه بیگی، شرکت بشه دولتی. مختلس، دولت، پیوندتان مبارک. کارگر نان ندارد، واویلا و از این قبیل شعارها.

‌فرماندار بین جمعیت آمد؟

نه. هیچ‌کدام نیامدند. نماینده شهرمان تازه بعد از 25 روز سروکله‌اش پیدا شد. آقای مساعد، به‌والله اگر مسئولان بین کارگران می‌آمدند و حرفشان را گوش می‌کردند حداقل می‌توانستیم باور کنیم به فکر ما هستند. هر جلسه‌ای که می‌رویم فقط تهدید می‌شنویم. ما نه سیاسی هستیم، نه با خارج در ارتباطیم، نه عضو گروه، دسته و حزب هستیم. ما کارگریم. این درد همه ماست. الان بیشتر از یک هفته است که اسماعیل بخشی بازداشت است پس چرا اعتصاب تمام نشده؟ همه نمایندگان کارگری با قرار کفالت آزاد هستند و بعضی هم خانه‌نشین شده‌اند پس چرا اعتصاب تمام نشده؟ چون این جمعیت قائم به فرد نیست. چون درد همه است. به ما می‌گفتند اگر نمایندگان راضی شوند، کارگران هم دست از اعتصاب می‌کشند اما اشتباه می‌کنند. نمایندگان اگر تسلیم شوند، کارگران نمایندگان دیگری پیدا می‌کنند چون مشکل حل نشده. باید مشکل حل شود. همین امروز اگر دولت شرکت را از این مالکان نالایق پس بگیرد، می‌بینید که کارگران چطور برمی‌گردند و کار را شروع می‌کنند. هرکدام از کارگران نیشکر هفت‌تپه امروز یک نماینده است. چند روز قبل یکی از کارگران به نماینده شهرستان گفت شما می‌گویید حقوق یک‌ماهتان را می‌دهیم حقوق دوماهتان را می‌دهیم. بعد چه؟ ماه بعد چه؟ چرا دولت حقوق ما را بدهد اما سود شرکت به جیب مالک نالایقی برود که بارها خلف وعده کرده است؟ به بعضی از نمایندگان کارگری اتهام تجمع و تبانی علیه امنیت ملی وارد شده است. به نظر شما کارگر اقدام علیه امنیت کرده یا کارفرمایی که چند ماه حقوق کارگر را نداده؟ چند هزار کارگری که بیشتر از 20 روز تجمع کرده‌اند اما حتی یک شیشه نشکسته‌اند، اقدام علیه امنیت کرده‌اند یا کارفرمایی که سخنگوی قوه قضائیه می‌گوید فراری است؟ چرا خواسته هزاران کارگر اهمیت ندارد اما همه مسئولان از مسئولان شوش تا استاندار خوزستان این‌طور از افرادی که سخنگوی قوه قضائیه می‌گوید فراری هستند، دفاع می‌کنند؟ نه کارگران و نه نمایندگان آنها جز خیر و صلاح خودشان و شرکت چیزی نمی‌خواهند. باز هم می‌گویم که ما نه سیاسی هستیم نه با کسی ارتباط داریم. این شرکت ثروتمندی است. همین امروز تولید الکل دارد. تولید خوراک دام، شکر سفید، کاغذ، حتی پسماندهای نیشکر را هم می‌فروشیم. این شرکت بیش از 60 میلیارد تومان در سال فقط از طریق اجاره زمین درآمد دارد. روزی یک میلیارد تومان شکر می‌فروختیم. این شرکت مشکلی نداشت. درد ما این بود که مالکان جدید شرکت هیچ‌چیز از این شرکت نمی‌دانستند. حتی نام و شکل تولیدات شرکت را هم نمی‌شناختند. ما می‌گفتیم فلان آفت به نیشکر افتاده، می‌گفتند بروید با تیر بزنید. فکر می‌کردند خوک‌ها به مزرعه آمده‌اند. سال 94 شرکت را به اینها دادند و امروز چه وضعی دارد؟ کارگران و شرکت هم‌زمان به فلاکت افتاده‌ایم. بیش از 200 کارگر پرونده قضائی دارند. راهروهای دادگاه را پایین و بالا می‌کنیم و تا از این پرونده تبرئه می‌شویم یک پرونده دیگر باز می‌شود. کارگرانی داریم که در این مدت سه، چهار پرونده برایشان باز شده و هر سه، چهار بار تبرئه شده‌اند و باز پرونده جدید دارند. این‌قدر به کارگران مختلف اتهام اخلال در نظم وارد شده که اصلا این اتهام عادی شده. هیچ‌کس تعجب نمی‌کند و سر زبانمان عادی شده است. آخر کارگر چه دارد که بخواهد اخلال در نظم یا تجمع و تبانی علیه امنیت ملی کند. اسماعیل بخشی 25 روز است زن و بچه‌اش را ندیده است. صبح در اعتصاب بود، بعدازظهر مشغول حل مشکل کارگران بود، الان هم که بازداشت است.

‌به این مسئله هم برمی‌گردیم. رسیدیم به اینجا که روز ششم در مقابل فرمانداری تجمع کردید.

بله روز ششم اعتصاب به مقابل فرمانداری منتقل شد. فردای آن هم راهپیمایی کردیم.

‌مسیر راهپیمایی کجا بود؟

داخل بازار شهر شوش. مردم هم واقعا همدلی می‌کردند. نگاه بازار شوش به دست کارگران هفت‌تپه است چون چند هزار نفر اینجا درآمد دارند و پولشان را در همین شوش خرج می‌کنند. وقتی ما فقیر می‌شویم بازار شوش هم فقیر می‌شود. به همین دلیل وقتی ما چند ماه حقوق نگرفتیم، بازار آنجا هم کساد شد. راهپیمایی ما از در فرمانداری شوش تا فلکه هفت‌تیر بود و از فلکه هفت‌‌تیر هم به فرمانداری برگشتیم و در روزهای بعد هم مسیرهای دیگری را راهپیمایی کردیم.

‌یکی از نکات بسیار مهمی که درباره اعتراضات شما وجود دارد این است که با وجود بیش از 20 روز اعتصاب و راهپیمایی، ناآرامی و آشوبی پیش نیامد. چطور چنین جمعیتی کنترل شد؟

خودمان خودمان را کنترل کردیم. هر روز یک گروه 30نفری به‌عنوان انتظامات مشخص می‌شدند که وظیفه داشتند اجازه ندهند هیچ‌کسی از تجمع کارگران نیشکر هفت‌تپه برای نیات دیگر سوءاستفاده کند. اصلا کار آسانی نبود اما حتی یک مورد کوچک هم به لطف خدا پیش نیامد و همه کارگران و خانواده‌هایشان با دقت مراقب بودند که بهانه‌ای برای سوءاستفاده ایجاد نشود. باور کنید حتی می‌گفتیم سروصدا نکنیم که دزدگیر یک ماشین هم در خیابان به صدا درنیاید. کسبه بازار وقتی نحوه برخورد ما را دیدند برایشان بسیار جالب بود. اینکه چند هزار نفر در خیابان راهپیمایی کنند و یک طلافروشی یا فروشگاه با اطمینان خاطر از اینکه مال و جانش امن است، در مغازه‌اش را نبندد معنای زیادی دارد. همان‌طور که محسن آرمند در جمع کارگران گفت‌ و ویدئوی آن هم در شبکه‌های مجازی منتشر شد، اگر شیشه مغازه‌ای شکسته می‌شد، شیشه خود ما بود پس خودمان امنیت و آرامش شهر را حفظ کردیم.

‌نظرتان درباره عملکرد رسانه‌ها در پوشش اخبار این اعتصاب چیست؟

رسانه‌ها هم کمابیش آمدند. رسانه‌های محلی مثل صدای کرخه آمد. یا مثلا خود شما دفعه قبل آمدید. یا چند روزنامه دیگر هم آمدند. صداوسیما هم آمد و فیلم گرفت اما پخش نکرد. این غصه بزرگی برای ماست. چرا اخبار تلویزیون آمریکا و فرانسه را نشان می‌دهد اما شوش را نشان نمی‌دهد؟ ما چه گناهی داریم که صدایمان شنیده نمی‌شود؟ متأسفانه مشکل این است که رسانه‌ها هم می‌ترسند این اخبار را بنویسند. خیلی از خبرنگاران می‌آیند یا زنگ می‌زنند اما تعداد کمی جرئت می‌کنند مثل آن مستندی که از اعتصاب قبلی ما درست کردید یا گزارشی که در روزنامه‌تان نوشتید را پخش کنند یا بنویسند. این خیلی غم‌انگیز است چون از یک طرف مسئولان به ما می‌گویند شما به رسانه‌های خارجی کاری نداشته باشید اما با رسانه‌های داخلی هرچقدر که دوست دارید، گفت‌وگو کنید و هیچ‌کس به شما چیزی نخواهد گفت و مزاحم شما نخواهد شد. از آن طرف رسانه‌های داخلی می‌ترسند با ما حرف بزنند و صدای ما بریده می‌شود. متر و معیاری هم وجود ندارد که ما بدانیم چه چیزی ممنوع است چه چیزی آزاد، خبرنگار هم بداند کجا می‌تواند بیاید، کجا حق ندارد بیاید. این هم خبرنگاران را می‌ترساند هم ما را نگران می‌کند چون همیشه نگران هستیم که نکند اگر مصاحبه‌ای انجام دهیم، برایمان بد شود و رسانه‌ها هم می‌ترسند اگر حرف ما را بنویسند با آنها برخوردی شود. این‌طور می‌شود که رسانه‌های خارجی بیشتر اخبار ما را نشان می‌دهند. منظورم این است که برخوردها سلیقه‌ای است؛ یعنی برخوردی که با کارگران فولاد اهواز می‌کنند یک ‌جور است، برخوردی که با ما می‌کنند یک جور دیگر. قسمتان می‌دهم بنویسید که برادر مامور، کارگر هفت‌تپه برادر لسانی تو نیست، برادر واقعی تو است. خواهش می‌کنم باور کنید با تهدید و فشار هیچ مشکلی حل نمی‌شود. گیرم چند نماینده کارگری هم زندانی یا ساکت شدند، این برای کارگران درمان نمی‌شود. خواسته‌های کارگران را برآورده کنید. ما با حفظ آرامش و امنیت تجمعات نشان دادیم که دشمن نیستیم، فرزند این کشوریم، کارگر زحمتکش هستیم و خواسته‌های منطقی داریم.

‌خواسته کارگران نیشکر هفت‌تپه چیست؟

در حال حاضر آزادی اسماعیل بخشی و دولتی‌شدن نیشکر هفت‌تپه. دولتی هم نمی‌کنید حداقل از این مالک نالایق بگیرید و به کسی یا نهادی بدهید که قدر این شرکت را بداند و بتواند کار کند. مثلا نماینده ما در مجلس خبرگان پیشنهاد کرده که هفت‌تپه را یا دولت بگیرد یا به بنیاد برکت یا قرارگاه خاتم‌الانبیا بدهد. به کسی بدهید که بتواند کار کند. آقایان مسئول، آقایان مدیر، ما دشمن شما نیستیم. ما دشمن کشورمان نیستیم. ما می‌خواهیم کار کنیم. هیچ‌کس به اندازه کارگران هفت‌تپه شرکت نیشکر هفت‌تپه را دوست ندارد. ما رزق‌وروزی‌مان از این شرکت است. اینجا بزرگ شده‌ایم. از وقتی به دنیا آمده‌ایم این شرکت وجود داشته و سرپا و پررونق بوده است. اگر می‌گویید کارگر حق یا عقل ندارد حداقل به پیشنهاد نماینده مجلس خبرگان عمل کنید نه اینکه نمایندگان کارگری را دستگیر کنید.

‌به دستگیری نمایندگان کارگری اشاره کردی. روزی که نمایندگان کارگری شرکت نیشکر هفت‌تپه دستگیر شدند، یک زن هم میان بازداشتی‌ها بود.

برای خود ما هم حضور این خانم مجهول است. از روز دوم تجمع ما در مقابل فرمانداری، پیدایش شد. با تلفن همراهش فیلم و عکس گرفت و بین کارگران هم حساسیت‌هایی به وجود آمد.

‌چه حساسیتی؟

همان‌طور که گفتم او را نمی‌شناختیم. ظاهرش هم متفاوت بود. بلاخره تعدادی از نمایندگان کارگری معتقد بودند نباید اجازه داد چنین فردی در تجمع حاضر شود و هشدار داده شد که دیگر نیاید.

‌دیگر نیامد؟

آمد ولی با یک ظاهر دیگر. چادر و ماسک زده بود. هنوز هم ما واقعا نمی‌دانیم او که بود. فقط می‌توانم بگویم باعث اختلاف بین کارگران شد و جرقه اتفاقات بد هم از همان جا خورد.

‌چه اتفاقاتی؟

سر ظهر که تجمع تمام شد، مأموران در سه‌راه خوانساری برای دستگیری آن خانم آمدند. اسماعیل بخشی و مسلم آرمند که دو نماینده کارگری ما بودند و آنجا حضور داشتند، سعی کردند مأموران را منصرف کنند؛ اما آنها هم دستگیر شدند. بعد محمد خنیفر، سعید منصوری، امید آزادی و عظیم سرخه را هم دستگیر کردند. البته این چند نفر با پای خودشان به ستاد نیروی انتظامی واقع در شهرک دانیال رفتند که وضعیت بخشی و آرمند را پیگیری کنند؛ اما خودشان هم بازداشت شدند و بعد همین‌طور یکی‌یکی نزدیک به 20 نماینده و فعال کارگری و مدیران بعضی بخش‌های شرکت همان روز دستگیر شدند.

‌برای این بازداشت‌ها دلیلی ذکر کردند؟

برخی تصور می‌کنند که نمایندگان کارگری تجمعات را سازماندهی می‌کنند و اگر آنها ساکت شوند، تجمعات تمام می‌شود؛ درحالی‌که واقعا این‌طور نیست. نمایندگان فقط نظم را ایجاد می‌کنند؛ وگرنه همه اقدامات کارگران خودجوش بود. ما در این مدت پلاکاردهای مختلفی را دیدیم که کارگران آماده می‌کردند. چه با خرج خودشان، چه از پرینترها و امکانات شرکت، شعارهایی که می‌ساختند یا برگه‌هایی که می‌نوشتند یا بعضی از خانواده‌ها که غذا و خوراکی و شربت درست می‌کردند و بین کارگران پخش می‌کردند، همه اینها ابتکار خود کارگران بود و دو، سه هزار نفر حضور فعال داشتند. بالاخره اغلب نمایندگان بازداشتی را با اتهام اخلال در نظم تفهیم اتهام کردند و فکر می‌کنم برای سه، چهار نفر مثل بخشی، آرمند و خنیفر و فاضلی هم علاوه بر اتهام اخلال در نظم، اتهام اقدام علیه امنیت ملی نیز وارد کردند. اغلب نمایندگان را بعد از یکی، دو روز با قرار کفالت آزاد کردند؛ اما بخشی، آرمند، خنیفر و فاضلی را به اهواز منتقل کردند که از این بین فاضلی، آرمند و خنیفر پس از چند روز، یکم آذر با قرار کفالت آزاد شدند؛ ولی بخشی همچنان در بازداشت است. این هم جالب است که چطور به کسی اتهام اقدام علیه امنیت ملی زده می‌شود، بعد با یک فیش حقوقی آزاد می‌شود؛ یعنی خود مسئولان هم می‌دانند این بندگان خدا واقعا چیزی جز خواسته صنفی‌شان نمی‌خواهند و کاری هم نکرده‌اند که مستوجب مجازات باشند.

‌از محتوای سؤال‌و‌جواب‌ها اطلاعی دارید؟

نمی‌توانم در‌این‌باره توضیح بدهم؛ اما به‌طور‌کلی سؤالاتی درباره ارتباط با افرادی در خارج از هفت‌تپه و ساماندهی اعتصابات مطرح بود که با روشن‌شدن این موضوع که این نمایندگان ارتباطی با افراد خاص نداشته‌اند و صرفا اعتراض‌شان مربوط به وضعیت شرکت است، با ارائه فیش حقوقی آزاد شدند. ما فرزندان این کشور هستیم. بخشی فرزند این کشور است. زحماتی را که بخشی در این مدت برای حفظ آرامش در هفت‌تپه کشید، فراموش نکنید. در تجمعات قدیمی هفت‌تپه همه کارگران صورت‌شان را با چفیه می‌پوشاندند؛ اما این اسماعیل بخشی بود که از آنها خواست صورت‌شان را پنهان نکنند تا غریبه‌ها نتوانند سوءاستفاده کنند و بین کارگران بیایند و مشکل درست کنند. اسماعیل بخشی اگر اشتباهی کرده باشد، حاصل اعتماد و دل پاکش بوده؛ وگرنه ما تک‌تک کارگران هفت‌تپه حاضریم قسم بخوریم که او جز حل مشکلات کارخانه و کارگران خواسته دیگری نداشت و به هیچ جای دنیا هم وصل نبود. اینکه می‌گویند او از خارج پول گرفته، واقعا بی‌معنی است. او با زن و دخترش ساکن خانه پدرش بود. سال 90 به صورت آزمونی استخدام شد و درآمدی جز حقوق کارگری هفت‌تپه ندارد. مسئولان دستگاه قضائی باید با عاملان واقعی این اتفاقات برخورد کنند. در جلسه‌ای که با آقای کعبی، نماینده خوزستان در مجلس خبرگان، داشتیم نماینده‌های کارگری این مسائل را توضیح دادند. آقای کعبی به یکی از مسئولان زنگ زد و او پشت تلفن به آقای کعبی گفت این کارخانه با آن عظمت را ارزان‌تر از قیمت بعضی از خانه‌های شهر اهواز فروخته‌اند. شش ‌میلیارد تومان پول داده‌اند، با اقساط بلندمدت. مفت داده‌اند. هفت‌تپه با یک مدیریت کاربلد نه‌تنها بدهی‌هایش را می‌دهد؛ بلکه سود هم می‌کند. خود آقای کعبی وقتی این توضیحات را شنید، خیلی ناراحت شد و اصلا حالت چهره‌اش متغیر شد.

‌یک کارگر دیگر هم چند روز پیش بازداشت شد؟

آقای علی نجاتی. البته ایشان دیگر کارگر هفت‌تپه نبود و زمانی که رئیس سندیکای هفت‌تپه بود، در همان جریان برخورد با نمایندگان سندیکا از شرکت اخراج شده بود. علت بازداشت ایشان هم مشخص نیست.

‌جلسه‌ای هم اخیرا با اعضای شورای تأمین داشتید.

بله، نمایندگان کارگری در این جلسه حاضر بودند و اعضای شورای تأمین به نمایندگان دستور دادند که اعتصاب سریعا پایان یابد. نمایندگان هم گفتند اعتصاب را ما آغاز نکرده‌ایم که بتوانیم تمام کنیم و کارگران برای پایان‌دادن به اعتصاب خواهان تغییر مالک شرکت هستند که با مخالفت سازمان خصوصی‌سازی روبه‌روست. مسئله همان‌طور که عرض کردم این است که بعضی فکر می‌کنند اگر نمایندگان بخواهند می‌توانند کارگران را راضی کنند اما واقعیت این است که اگر نمایندگان باز هم وعده بدهند، دیگر کسی حرفشان را باور نمی‌کند. درنهایت هم وقتی روز پنجشنبه با دستور از بالا اطلاعیه‌ای توسط مجمع نمایندگان منتشر و پایان اعتصاب اعلام شد، دیدید که نتیجه‌ای نداد و با اینکه نمایندگان کارگری به اعتصاب نرفتند اما کارگران باز در مقابل فرمانداری تجمع کردند. این نتیجه خلف وعده‌هاست و متأسفانه فضای بی‌اعتمادی وجود دارد چون چند دفعه وعده داده شده و هر بار کارفرما بدعهدی کرده است. هر مسئولی هم که با ما حرف می‌زند، می‌گوید پیگیر هستیم اما نمی‌دانم چه زمانی این پیگیری قرار است تمام شود. از طرفی برخی مسئولان که از تهران می‌آیند، می‌گویند ما به مالک کارخانه دسترسی نداریم و حتی اخیرا به جای خود مالک، پدر او با مسئولانی مثل معاون استاندار و رئیس کارگروه رسیدگی به وضعیت شرکت نیشکر هفت‌تپه در اهواز جلسه داشت و واقعا نمی‌فهمم این حد حمایت از کسی که نشان داده توان اداره این شرکت را ندارد، چه معنایی دارد. سخنگوی قوه قضائیه می‌گوید این فرد متواری است، مسئولان دیگر می‌گویند به تعهداتش در قبال دولت عمل نکرده، خب چرا این‌قدر در قبال او انعطاف دارید اما در قبال کارگر نه؟

‌پدر اسدبیگی نمی‌داند پسرش کجاست؟ بالاخره متواری است یا نه؟

باور کنید ما هم نمی‌دانیم. از طرفی برخی مسئولان می‌گویند متواری است، از طرفی ویدئویی منتشر کرده و کارگران را تهدید کرده اما معلوم نیست مکان ضبط ویدئو کجاست. در جلسه هم از پدر او در این باره پرسیده‌‌اند که پاسخ داده ما هنوز درگیر هستیم. با توجه به اینکه قوه قضائیه ادعای قبلی سخنگوی خود را تکذیب نکرده، حس می‌کنم که قوه قضائیه همچنان بر موضع قبلی خود پابرجاست اما دولت ترجیح می‌دهد بی‌کفایتی مالک این شرکت و اشتباه خود در خصوصی‌سازی را قبول نکند. وضعیت امروز نتیجه چند سال بدعهدی این آقایان است. نتیجه سه سال برخورد بد با کارگران است. نتیجه سه سال فحاشی و بی‌احترامی و انجام کارهایی است که تا امروز در هفت‌تپه سابقه نداشته و فرهنگ بومی این منطقه چنین رفتار و کرداری را نمی‌پسندد و نمی‌پذیرد.

‌مالک شرکت آخرین بار کی به شرکت آمده؟

یک سال قبل. برادرش یکی، دو بار آمده و چند ساعت به شرکت سر زده.

‌مدیران زیادی هم آنجا منصوب کرده و پیاپی تغییر داده است. چند مدیرعامل در سه سال گذشته به شرکت آمده‌اند؟

افشار، بعد کاظمی، سیفوری، رستمی، مددی، درخشانی و دوباره کاظمی. هرکدام آمدند و تعهد دادند و نتوانستند و رفتند و نفر جدیدی آمد و دوباره وعده داد و عمل نکرد و رفت و باز هم این چرخه ادامه پیدا کرد.

‌در فصل برداشت نیشکر هستیم و این نگرانی برای مسئولان وجود دارد که ادامه اعتصاب باعث ضرر سنگین مالی به هفت‌تپه شود. این نگرانی واقعی است؟

بله فصل برداشت نیشکر است اما حتی کارخانه‌مان هم تکمیل نیست. یعنی این آقایان قطعات را هم نیاورده بودند و چند روز قبل با فشار استاندار بالاخره قطعات دستگاه‌ها را آوردند.

‌آخرین مهلت از نظر زمانی برای برداشت نیشکر چه زمانی است؟

هرچقدر زمان می‌گذرد، میزان برداشت نیشکر کمتر خواهد شد و راندمانش کاهش پیدا می‌کند. به فصل گرما هم که برسد دیگر باید دور ریخته شود. همین حالا هم هرچقدر رشد کند، شکرش در ساقه‌ها پخش می‌شود. نی باید سریعا بریده شود.

‌ضرر سنگینی خواهد بود.

کاهش انتظاری که مسئولان از کارگران دارند از خودشان داشته باشند. راه‌حل دست مسئولان است. یک بار هم که شده به خواست کارگران عمل کنید و شرکت را به دولت برگردانید یا به دست یک ارگان مطمئن بدهید.

‌یعنی همان پیشنهاد نمایندگان خوزستان در مجلس خبرگان؟

بله، آنها به دولت نامه نوشته‌اند و پیشنهاد داده‌اند شرکت از این افراد نالایق گرفته شود و به یک مجموعه مطمئن بسپارند یا خود دولت آن را اداره کند. همه درخواست ما از مسئولان همین است. هفت‌تپه را نجات بدهید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان