به گزارش خبرنگار مهر، سیروس مقدم کارگردان سریال های «پایتخت» است که نوروز امسال با «علی البدل» به میان مخاطبانش آمد؛ سریالی که فضایی جدید نسبت به کارهای قبلی وی داشت ولی نتوانست محبوبیت «پایتخت» را بدست آورد.
«علی البدل» فضایی سیاسی داشت و این روزها با توجه به پیش رو بودن انتخابات ریاست جمهوری با سیروس مقدم درباره دغدغه های انتخاباتی وی و همچنین نقدهایی که به این سریال وارد شده است، گفتگو کردیم.
متن این گفتگو را در زیر می خوانید:
*یکی از ویژگی های «علی البدل» این بود که قهرمانی نداشت که مخاطب بتواند با آن همذات پنداری کند درحالیکه مخاطب پیش از این با شخصیت های سریال های «پایتخت» همذات پنداری می کرد و آنها را دوست داشت.
- تعریف کلاسیک قهرمان و ضدقهرمان به نظر من درباره «پایتخت» و «علی البدل» درست نیست. به نظر شما «پایتخت» قهرمان دارد؟
اگر می خواستیم در روستا هم آدم بد نشان دهیم و هم آدم خوب دیگر نمی شد بحران را نمایش داد*یک خانواده قهرمان سریال «پایتخت» است.
- دقیقا یک خانواده قهرمان سریال است که مجموعه ای از ضعف ها و قوت ها را با هم دارد ولی فرم و شکل نمایشی «علی البدل» اساسا با «پایتخت» فرق دارد. قصه در «علی البدل» از فضایی صحبت می کند که در آن مدیریت اشتباه و استفاده نادرست از قدرت جامعه را به انحطاط می کشاند. طبیعتا در چنین جامعه ای زمانیکه که شخص علی البدل اسشتهادی را به نفع اهالی روستا تهیه می کند که در آن مجرم مشخص است اهالی جرات ندارند آن استشهاد را امضا کنند. در چنین فضایی چه کسی قهرمان است و قهرمان را چگونه می توان تعریف کرد؟ آیا باید یک نفر سوپرمن به روستا می آمد و اهالی را مجبور می کرد که تغییر رویکرد دهند؟
ما برای اینکه به هدف خود برسیم وقتی از انحطاط حرف می زنیم باید فضا را هم منحط نشان دهیم. وقتی از استفاده غلط از نعمت خدادادی حرف می زنیم باید نشان دهیم که آب به غلط مصرف می شود و دیگر نمی توان یک نفر را آن میان نشان داد که مصرف درستی دارد. باید نشان دهیم در این روستا فرهنگ غلط آنقدر ریشه دوانده که تغییر آنها بسیار سخت است و وای به حال زمانیکه رییس جمهور بیاید و این کم کاری ها و اشتباهها را ببیند. اگر می خواستیم در روستا هم آدم بد نشان دهیم و هم آدم خوب دیگر نمی شد بحران را نمایش داد.
*بحران در یک جامعه کاملا بد اتفاق نمی افتد. هر کشوری مجموعهای از افراد خوب و بد دارد و البته بحران هم وجود دارد.
- بله ما هم به طور مثال در این روستا شخصیت های خوب داریم مثل سایر اعضای شورای روستا.
*اتفاقا ما شخصیت های چندان مثبتی از سایر اعضای شورا نمی بینیم آنها هم گرفتار وسوسه ها و فریبکاری و اعتیاد و موارد دیگر هستند مثل شخصیت حسین محب اهری.
- محب اهری شخصیت پردازی اش به این شکل است که در عین اینکه اعتیاد نقطه ضعف اوست اما حاضر نیست از حقش کوتاه بیاید و دیالوگی دارد که می گوید اگر رییس جمهور بیاید آبروی خان ها را می برم.
*این دیالوگ در جایی است که منافع خودش به خطر افتاده و مخاطب این دیالوگ را به خاطر منفعت مردم نمی داند.
- به هر حال شخصیت پردازی ها درجه بندی دارد مثلا دو عضو دیگر شورا به این دلیل که تا حدی از طرف دو خان منفعت هایی برده اند حرفی نمی زنند و زمانیکه ماجرا بیخ پیدا می کند لب به سخن باز می کنند. علی البدل هم اگرچه بزرگ شده این روستاست ولی فردی است که وقتی به قدرت می رسد مسئولیت پذیری اش را می بینیم. دخترهای خان هم شخصیت هایی منفی نیستند اینها دخترهایی دم بخت هستند که...
*منفی نیستند اما فکر نمی کنید خیلی فرعی و سطحی هستند؟ و تنها دغدغه شان پیدا کردن شوهر و روابط خاله زنکی است گویی جایگاه زن در این سریال یک گام از سریال های خود شما مخصوصا در «پایتخت» پایین تر است.
- خیر اینگونه نیست. همانطور که گفتم باید درجه بندی کرد. اگر دختر جوانی را که اهالی روستا به عنوان نماینده رییس جمهور تلقی می کنند، ببینید، متوجه می شوید که او با دموکراسی و فضای آزاداندیشی آشناست و اهل مطالعه است. این فرد مشوق حتی علی البدل می شود و موتور او را در اتفاقات مثبت روشن می کند. پس می شود گفت یک زن در سریال دلیل اصلی اتفاقات مثبت می شود. منتها باید به قصه و شخصیت پردازی ها نگاه کرد. سعی ما بر این بود که یک موضوع کلان را از زاویه ای نمادین در یک روستای کوچک نشان دهیم و بگوییم اینکه قرار است یک نفر بیاید که این روستا به بهانه حضور او درست و آباد شود هیاهوی بسیار برای هیچ است.
*انتظار برای آمدن رییس جمهور؟
- بله و آدم ها تا خودشان اصلاحگر نباشند آن یک نفر چه کاری می تواند انجام دهد. حرف اصلی سریال این است که تا مردم خودشان به اندیشه مورد نظرشان نرسند و آگاهی لازم را کسب نکنند هیچ قهرمانی به وجود نمی آید.
قدرت رییس جمهور به ریاستش نیست بلکه به جمهوریتش است. وقتی ارزش جمهوریت مشخص می شود که دموکراسی تامین شده باشد*این روزها نزدیک انتخابات هم هستیم باتوجه به اینکه سریال «علی البدل» فضایی کم و بیش سیاسی داشت، دغدغه مهم شما درباره انتخابات چیست؟
- ما از زبان همان خانمی که ممکن است فکر کنید نقش مهمی ندارد می شنویم که در یکی از سکانس ها با علی البدل راه می رود و درباره جمهوریت، دموکراسی، مردم و ارتباط اینها با یکدیگر صحبت می کنند و این پیام سریال ماست. او در این سکانس بیان می کند قدرت رییس جمهور به ریاستش نیست بلکه به جمهوریتش است. وقتی ارزش جمهوریت مشخص می شود که دموکراسی تامین شده باشد و رییس جمهور به وعده های خود عمل کرده باشد. رییس جمهور یک سوپرمن نیست بلکه از طرف مردم انتخاب می شود تا حواسش به جمهوریت باشد و من فکر می کنم ما بهترین جمله را در این سریال از زبان همین شخصیت زن می شنویم.
*فکر می کنید این سریال چقدر می تواند به آگاه سازی مردم کمک کند، مردمی که بیشتر خواسته هایشان را به صورت فردی و نامه ای می خواهند با رییس جمهور مطرح کنند.
- به نظرم این سریال حرفش را به صراحت بیان می کند که بسیاری از درددل های مردم از طریق این نامه ها انتقال می یابد درحالیکه ممکن است به دست کسیکه باید بخواند نرسد و یا به دست فرد نااهل برسد. ممکن است بسیاری از این نامه ها در حد همین نامه باقی بماند و خوانده نشود ولی وظیفه ما به عنوان سازندگان یک سریال این است که قوانینی را که به تشویق و ترویج دموکراسی وابسته است برجسته تر کنیم و حقوقی را که مردم در بخش دموکراسی و انتخاب دارند نمایش دهیم. «علی البدل» نشان می دهد که می توانیم در فراهم کردن دموکراسی حضور فعال تری داشته باشیم و اینکه بخواهیم به یک فرد متکی شویم غلط است بلکه باید به نیروی خود متکی شویم.
مردم آرزوها و توقعاتی دارند و احساس می کنند که برای بیان این توقعات و درد دل ها و اعتراض ها هرگز با رییس جمهور رو در رو نمی شوند*نامه نگاری به رییس جمهور هم در این سریال و هم در «پایتخت» به تصویر کشیده می شود. جذابیت این نامه نوشتن ها برایتان چیست؟
- جذاب ترین بخش این کار این است که ارتباط مستقیم مردم با شخص اول قوه مجریه از این طریق رخ می دهد. مردم آرزوها و توقعاتی دارند و احساس می کنند که برای بیان این توقعات و درد دل ها و اعتراض ها هرگز با رییس جمهور رو در رو نمی شوند و اگر هم رودر رو شوند نوبت به آنها نمی رسد. به همین دلیل از قدیم الایام فقط 2 راه برای بیان این حرف ها وجود داشته است یکی تحصن و دیگری نامه و تلگراف بوده است. اکنون نامه کم هزینه ترین کار است و برای خود من نگارش نامه فرصت بیان آرزوها و آمال کم فرجامی است که در ذهنمان وجود دارد و برای آنها تلاش می کنیم و نتیجه شان هم مشخص نیست.
*ارتباطی هم با این افراد که اهل نامه نوشتن بوده اند، داشته اید؟
-بله بسیار دیده ام افرادی که نامه ای نوشته و در داخل ماشین رییس جمهوری انداخته اند و از سرنوشت آن خبری ندارند. در «علی البدل» دیدیم که طرف برای اینکه خان نفهمد، نامه را چگونه به اشخاص اشتباهی می رساند. خود من دوره ای معلم مدرسه بودم و آن زمان بسیاری از بچه هایی که از دست ناظم و مدیر مدرسه شکایت داشتند و می دانستند که اگر آنها بفهمند که مشکلاتشان را به من گفته اند دعوایشان کرده و از انضباطشان کم می کنند در جیب من نامه می انداختند. من شب ها که به منزل می رفتم هر شب سه یا چهار نامه داشتم که اصلا متوجه نشده بودم چه کسی و چه زمانی آن را در جیبم گذاشته است. در آن نامه ها یکی از غذای خود، یکی از بخاری کلاس و... گلایه کرده بود.