ماهان شبکه ایرانیان

آثار هم جنس خواهی

 (همجنس گرائی) چـه در مـیان مردان باشد (لواط) و چه در میان زنان (مساحقه) از بدترین انحرافات اخلاقی است که سرچشمه مفاسد زیادی در جامعه خواهد بود.

 (همجنس گرائی) چـه در مـیان مردان باشد (لواط) و چه در میان زنان (مساحقه) از بدترین انحرافات اخلاقی است که سرچشمه مفاسد زیادی در جامعه خواهد بود.

تمایل به جنس موافق، موجب می شود که انسان به ارضای غریزه جنسی با هم جنس خود متمایل گردد. این میل در ابتدا ضعیف است؛ ولی در ادامه شدت پیدا می کند تا جایی که فرد تن به این کار می دهد و نیاز جنسی خویش را با هم جنس ارضاء می کند.

از دیگر آثار این انحراف، پیدا شدن احساس زنانه در فرد و ضعف مفرط جنسی فاعل و مفعول ( به اصطلاح سرد مزاجی) است؛ به گونه ای که بعد از مدتی قادر به آمیزش جنسی به صورت طبیعی نیستند. از طرف دیگر، از دست دادن احساسات طبیعی بر روح و جسم اثر بد می گذارد؛ در خود یک نوع از خود بیگانگی نسبت به خویشتن و جامعه می بیند و قدرت اراده را که رمز توفیق در کارهاست، کم کم از دست می دهند و سرانجام یک نوع سرگردانی و بی تفاوتی در روح آنان ایجاد می شود.(5)

 

بلای همجنس گرایی!

(همجنس گرائی) چـه در مـیان مردان باشد (لواط) و چه در میان زنان (مساحقه) از بدترین انحرافات اخلاقی است که سرچشمه مفاسد زیادی در جامعه خواهد بود.

اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع سالم خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می بینند، و هرگونه تمایلات جنسی در غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانی و یک نوع بیماری روانی است که اگر به آن ادامه داده شـود روز بـه روز تـشـدیـد مـی گـردد و نتیجه اش بی میلی به (جنس مخالف) و اشباع ناسالم از طریق (جنس موافق) است.

ایـن گـونـه روابـط نـامـشـروع در ارگـانیسم بدن انسان و حتی در سلسله اعصاب و روح اثـرات ویـرانـگـری دارد: مـرد را از یـک مـرد کامل بودن، و زن را از یک زن کامل بودن ساقط می کند، به طوری که چنین زنان و مردان همجنس باز، گرفتار ضعف جنسی شدید می شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبی برای فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلی از دست می دهند.

افـراد (همجنس گرا) تـدریـجـا به انزوا و بیگانگی از اجتماع و سپس بیگانگی از خویشتن رو می آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانی می شوند، و اگر بـه اصـلاح خـویـش نـپـردازند ممکن است به بیماریهای جسمی و روانی مختلفی گرفتار شوند.

بـه هـمین دلیل و به دلائل اخلاقی و اجتماعی دیگر، اسلام شدیدا همجنس گرائی را در هر شـکـل و صـورت تـحـریـم کـرده، و برای آن مجازاتی شدید که گاه به سرحد اعدام می رسد قرار داده است.

مـوضـوع مـهـم این است که بی بندوباری و تنوع طلبی بیمارگونه دنیای متمدن مادی، بـسـیاری از پسران و دختران را به سوی این انحراف بزرگ می کشاند، نخست پسران را تـشـویـق بـه لبـاسـهـای جلف و زنانه و خودآرائی مخصوص و دختران را به لباسهای پـسرانه دعوت می کند، و از اینجا انحراف و همجنس گرائی شروع می شود تا جائی که بـه وقـیـحـترین اعمال در این زمینه، شکل قانونی می دهند و از هرگونه پیگرد و مجازات برکنار می دادند که قلم از شرح و وصف آن شرم دارد.(6)

 

برخی از عوامل هم جنس خواهی

بستر پیدایش هم جنس بازی این است که افرادی که به تازگی نقش جنسی خود را کشف کرده اند و در بیان مسایل شخصی با دیگران خجالت می کشند و بنابراین به دنبال محرم رازند؛ از این رو دوستانی همدل و هم راز پیدا می کنند. بحران غریزه و زمینه ی روانی سبب می شود آنان با هم به انحرافات تن دهند و کار به انجام اعمال منافی عفت بکشد.

گاهی این عمل به دلیل شرم و حیای افراطی یا برای جلب محبت و یافتن تحسین دیگران در عمل صورت می پذیرد و ممکن است به سبب وسوسه ها و دسترسی نداشتن به جنس مخالف باشد.(7)

علاوه بر عوامل بالا، هم جنس خواهی ممکن است از عوامل زیر نیز ناشی شود:

1-قانع نبودن از ارضای نیاز جنسی بوسیله ی جنس مخالف (همسر)

2- دوستی های بی حساب نسبت به هم جنس.

3- ارتباط زیاد با افراد هم جنس زیبا یا توجه بیش از حد به تصویر آنان.

4- زندگی دسته جمعی افراد هم جنس؛ مانند زندگی در پادگانها و خوابگاههای مدارس و دانشگاهها

5- محیط های خانه، مدرسه و... که آلوده باشد.

6- آزادی فردی در ارتباط، معاشقه و شوخی با هم جنس.

7- تماس جسمی با هم جنس

8- زیاد نشستن در توالت.

9- نا رضایتی از تجربه ی جنسی گذشته با جنس مخالف.

در یک تحقیق این نتیجه به دست آمده است که زنان و مردان هم جنس خواه مورد پژوهش، در دوران کودکی و نوجوانی چندان هم از تجارت دیگر جنس خواهی بی بهره نبودند. فرقی که آنان ازاین لحاظ با همگنان دگر جنس خواه خود داشتند، این بود که این تجربه ها را مایه خوشنودی نیافته بودند.

10- ارتباط ضعیف با پدر

در همین پژوهش نتیجه گرفته اند که در مورد زنان و مردان مورد پژوهش، به نظر می رسید که ارتباط ضعیف با پدر نقش بیشتری در مستعد ساختن آنان به هم جنس خواهی آنان داشته است تا کیفیت ارتباطشان با مادر.

این بررسی نشان می دهد که تداوم در خور توجهی بین احساسات جنسی دوران کودکی فرد و رجحان جنسی او در دوره ی بزرگسالی وجود دارد بر خلاف نظر رایجی که در آن پدر و مادر به گونه ای مسئول هم جنس خواهی فرزند خود شناخته می شوند، این تحقیق نشان می دهد در تعیین رجحان جنسی، پدر و مادر نقش مهمی ندارند. رجحان جنسی به الگوی پیچیده ای از احساسات و واکنش های خود کودک بستگی دارد که هنوز به آن پی نبرده ایم.(8)

 

پی نوشت

(6)- تفسیر نمونه/ج16/ ص257-258.

(7)- شناخت، هدایت و تربیت نوجوان و جوان/ علی قائمی/ص 167.

(8)- تربیت جنسی در اسلام/ص 148- 149.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان