آموزش جنسی و سند ۲۰۳۰

در پی سخنان مقام معظم رهبری، درباره سند ۲۰۳۰ (دستور کار توسعه پایدار ۲۰۳۰) مباحث مختلفی درباره تعارض این سند با اسناد بالادستی نظام از جمله سند چشم انداز بیست ساله، نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین در آموزش وپرورش و حتی اصول ۷۷ و ۱۵۳ قانون اساسی مطرح شد و مطبوعات و پایگاه های اطلاع رسانی به طرح انتقادهای وارد بر آن پرداختند.

در پی سخنان مقام معظم رهبری، درباره سند 2030 (دستور کار توسعه پایدار 2030) مباحث مختلفی درباره تعارض این سند با اسناد بالادستی نظام از جمله سند چشم انداز بیست ساله، نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین در آموزش وپرورش و حتی اصول 77 و 153 قانون اساسی مطرح شد و مطبوعات و پایگاه های اطلاع رسانی به طرح انتقادهای وارد بر آن پرداختند.

یکی از انتقادهای جدی این بود که این سند با مطرح کردن «آموزش های جنسی جامع» در پی تغییر فرهنگ حاکم بر جوانان و نوجوانان ایرانی است. با توجه به مباحث مطرح شده درباره این موضوع، در این مقاله به بررسی موضوع آموزش جنسی در سند 2030 و تعارضات آن با رویکرد بومی و اسلامی می پردازیم.

1- آموزش جنسی در سند 2030

در برنامه عملی که برای تحقق هدف چهارم دستور کار توسعه پایدار 2030 تدوین شده و همچنین «سند ملی آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران» در موارد متعددی بر ضرورت گسترش آموزش های جامع جنسی تأکید شده است. ازجمله در راهبردهای اساسی سند ملی آموزش 2030 آمده است:

تدوین سیاست ها و برنامه هایی برای ترویج آموزش برای توسعه پایدار و آموزش شهروندی و ادغام آن ها در آموزش های رسمی، غیررسمی و آزاد. انجام این کار از طریق اصلاح نظام آموزشی، آموزش معلمان، اصلاح مواد درسی و حمایت های آموزشی امکان پذیر می شود. اجرای برنامه اقدام جهانی آموزش برای توسعه پایدار و موضوع هایی از قبیل حقوق بشر، تساوی جنسیتی، بهداشت، آموزش های جامع جنسی (تنظیم خانواده)، تغییر اقلیم، معیشت های پایدار و شهروندی مسئولانه و پویا نیز مشمول مورد یادشده می شود. لازم است ذکر شود که در ادغام این موارد در برنامه های آموزشی کشورها، توجه به توانمندی ها و تجارب ملّی اهمیت زیادی دارد.

البته در این سند، در توضیح آموزش های جامع جنسی، عبارت «تنظیم خانواده» آمده که شاید برای تلطیف این موضوع در فضای داخلی باشد. غافل از اینکه این عبارت، در ادبیات بین المللی و اسناد یونسکو تعریف مشخصی دارد. در یکی از اسناد یونسکو عبارت یادشده چنین تعریف شده است:

آموزش جامع جنسی، به عنوان روشی برای آموزش مباحث و روابط جنسی شناخته می شود که متناسب با سن است، رویکردی فرهنگی دارد و با ارائه اطلاعات علمی دقیق، واقعی و بدون قضاوت شخصی همراه است.

نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که عبارات و واژه های به کاررفته در اسناد بین المللی معنا و مفهوم خاص خود را دارند و آنچه مبنای سنجش میزان تعهد کشورها به این اسناد است همان معنا و مفهومی است که در عرف بین الملل پذیرفته شده است؛ نه تفسیری که هر کشور از آن عبارت و واژه ارائه می دهد.

برای روشن تر شدن این موضوع به تفسیری که یونسکو از هدف چهارم از اهداف دستور کار توسعه پایدار 2030 ارائه داده است، اشاره می کنیم:

این سازمان در یکی از اسناد خود در تفسیر این هدف که ناظر به «تضمین آموزش باکیفیت، برابر و فراگیر و ترویج فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه» است، می گوید:

یونسکو تشخیص می دهد که هیچ کشوری به توسعه پایدار مبتنی بر هدف شماره 4 (تضمین آموزش باکیفیت، برابر و فراگیر و ترویج فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه) نمی رسد تا زمانی که (اگر) دانش آموزان به خاطر گرایش های جنسی واقعی مورد تصورشان و یا هویت جنسی شان خشونت را تجربه کنند یا مورد تبعیض واقع شوند.

چنانکه ملاحظه می شود، تفسیر یونسکو از این هدف، بسیار گسترده تر از مفهومی است که به طورمعمول به ذهن می رسد و حتی شامل هم جنس گرایان هم می شود. در ادامه همین تفسیر این موضوع با صراحت بیشتری بیان شده است:

خشونت بر اساس گرایش جنسی یا هویت جنسی یا تظاهر به جنسیت خاص، عموماً متوجه این گروه ها می شود: دانش آموزانی که لزبین (دختران هم جنس گرا) گِی (پسران هم جنس گرا) یا دوجنسی هستند (هم جنس گرا هراسی) دانش آموزانی که ترا جنسی هستند (ترا جنس هراسی) و کسانی که تظاهرات جنسیتی شان در دو گروه معمول جنسیت (زن و مرد) نمی گنجد؛ مانند پسرانی که تصور می کنند مؤنث هستند و دخترانی که تصور می کنند مذکر هستند.

با این مقدمه به بررسی پیشینه و مفهوم «آموزش جامع جنسی» در مغرب زمین می پردازیم:

2- پیشینه و مفهوم «آموزش جامع جنسی»

مانند هر موضوع حیاتی و مهم، کنترل رفتارهای پرخطر جنسی نوجوانان و جوانان محملی برای رویکردها و دیدگاه های متفاوت و احیاناً متقابل است. ورود رهبران و اندیشمندان غربی به این حوزه مهم، همراه با بحث وجدل های متعددی در عرصه های سیاست، فرهنگ و آموزش وپرورش بوده است. در نهایت، این بحث ها منجر به قطبی شدن برنامه های سلامت جنسی نوجوانان و جوانان در دو راهبرد شده است. در یک سو کسانی هستند که از «آموزش جامع مسائل جنسی» حمایت می کنند؛ برنامه ای که ضمن ارتقای خویشتن داری جنسی شامل آموزش هایی درباره تقویت دانش، مهارت و نگرش افراد راجع به استفاده از وسایل بهداشتی و جلوگیری از بارداری در هنگام ارتباط جنسی است. در سوی دیگر، عده ای راهبرد «فقط خویشتن داری جنسی تا زمان ازدواج» را انتخاب کرده اند که بر توانمندی خویشتن داری در برابر رفتارهای جنسی خارج از چارچوب ازدواج تأکید دارد.

الف) آموزش جامع مسائل جنسی

طرفداران این راهبرد بر کاهش آسیب اصرار دارند و ضمن تأکید بر کنترل رفتار پرخطر جنسی بر کاهش آسیب های رفتار پرخطر جنسی سرمایه گذاری می کنند. این ها معتقدند درصد چشمگیری از نوجوانان و جوانانی که تصمیم به کنترل روابط جنسی نامشروع یا ترک مواد می گیرند، نمی توانند در حفظ کامل خویشتن داری موفق شوند. پس در سطح نظری اجرای کامل خویشتن داری چیزی جز پندار نیست. بر این اساس، راهبردهایی عملیاتی شد که به جای کنترل خود رفتار پرخطر، بر کاهش آسیب های آن تأکید می کند. می توان حدس زد که چنین راهبردی، «سکس سالم» و عاری از سرایت بیماری های مقاربتی را مدنظر قرار دهد. هدف این راهبرد، حذف روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج نیست. ازاین رو برای پیش گیری از پیامدهای منفی آن توصیه می شود از وسایل پیش گیری و بهداشتی استفاده شود.

ب) «فقط» خویشتن داری جنسی

برخی گروه ها در امریکا بر «برنامه فقط خویشتن داری» تأکید می کنند. شعار آن ها این است: «فقط خویشتن داری جنسی تا زمان ازدواج». یعنی آموزش ارتباط جنسی سالم برای نوجوانان نمی تواند جامعه را از شر بیماری های مقاربتی، فرزندان نامشروع و ناخواسته، سقط جنین و مشکلات روانی مربوط نجات دهد. تنها راه نجات از پیامدهای هولناک و زندگی سوز، عفاف یا خویشتن داری جنسی است. راهبرد فقط خویشتن داری راهی برای ترویج عفاف در میان جوانان و نوجوانان آمریکایی محسوب می شود. در سال 1981 «قانون عفاف» نیز در کنگره امریکا به تصویب رسید که بر اساس آن، دولت به حمایت مالی از سازمان های غیردولتی فعال در برنامه «فقط خویشتن داری» موظّف شده است. بودجه های درخور توجهی نیز برای اجرایی شدن راهبرد فقط خویشتن داری جنسی تصویب شد. این بودجه ها در سه طرحی که کنگره تحت قوانین و بخش نامه های آموزش مسائل جنسی مشخص کرده بوده فراهم می شوند.

برنامه های فقط خویشتن داری جنسی تا زمان ازدواج ناشی از این تفکر است که چون معیار خویشتن داری جنسی کنترل کننده فعالیت جنسی خارج از چارچوب ازدواج است، آموزش های دیگر برای جوانان ضرورت ندارد. گروه های بسیاری در ایالات متحده امریکا از اجرایی شدن راهبرد فقط خویشتن داری جنسی حمایت کردند و برای اجرایی شدن برنامه های خود طرح های مختلفی پیش کشیدند.

با توجه به مطالب یادشده می توان گفت، «آموزش جامع جنسی» که در سند 2030 به آن اشاره شده و مسئولان آموزش وپرورش جمهوری اسلامی نیز خود را موظف به اجرای آن دانسته اند، یک راهبرد مبتنی بر «سکس سالم» است که هیچ رویکرد عفیفانه ندارد و به جای کنترل خودِ رفتار پرخطر، بر کاهش آسیب های آن تأکید می کند. بدیهی است که چنین رویکردی هرگز با فرهنگ اسلامی ایرانی کشور ما هیچ تناسبی ندارد. البته ممکن است تهیه کنندگان سند ملی آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران از خود دفاع کنند که مراد ما از آموزش جامع جنسی مفهومی که در اینجا به آن اشاره شد، نیست و ما هم به همین دلیل در سند یادشده در توضیح این عبارت واژه «تنظیم خانواده» را آورده ایم، ولی در پاسخ آن ها می گوییم ملاک عمل به تعهدات بین المللی تفسیری است که تهیه کنندگان اسناد بین المللی از معنا و مفهوم و قلمرو آن تعهد ارائه می دهند.

گفتنی است، راهبرد آموزش جامع جنسی در خود کشورهای غربی هم شکست خورده و مخالفان فراوانی دارد.

3- آموزش و تربیت جنسی با رویکرد بومی

آنچه گفته شد به معنای نفی ضرورت آموزش و تربیت جنسی بر اساس آموزه های اسلامی و اقتضایات فرهنگی جامعه ایران نیست. بی تردید، آموزش جنسی به هنگام، متناسب با جنسیت، سن، شرایط و ویژگی های فردی و با در نظرداشتن مرزهای حیا و عفاف، خویشتن داری جنسی و کرامت نفس یکی از راهکارهای مهم ارتقای سلامت جنسی و جلوگیری از ناهنجاری ها و آسیب های جنسی در جامعه است و به همین دلیل نظام آموزش و پرورش کشور نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد. چنانکه بسیاری از صاحب نظران کشورمان هم بر این موضوع تأکید کرده اند.

الف) آموزش جنسی

صاحب نظران کشورمان برای «آموزش جنسی» یا به تعبیر برخی نویسندگان، «آموزش موضوعات جنسی»، تعریف های متعددی ارایه داده اند که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:

یکی از روان شناسان کشورمان در این زمینه می نویسد:

منظور از آموزش جنسی، ارایه اطلاعات کلی صحیح درباره وقایع و تغییرات جسمی و روانی بلوغ و راهنمایی نوجوانان در رفتار و کردار آن ها در این سن، نسبت به خود و دیگران و شیوه ابراز علاقه و دوستی های معقول و جلوگیری از انحرافات است.

صاحب نظر دیگری پس از اشاره به تعاریف موجود در این زمینه؛ از جمله تعریف یادشده (به عنوان کامل ترین تعریف) دراین باره چنین می گوید:

آموزش جنسی باید به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با هدف پرورش نسل سالم و جامعه صالح انجام شود. صلاح و فساد هر جامعه بر اساس صلاح و فساد افراد و روابط آن ها با یکدیگر و از جمله روابط جنسی شکل می گیرد. اگر همه یا بیشتر افراد جامعه، سالم باشند و روابط آن ها با یکدیگر، با ارزش ها و هنجارهای دینی منطبق باشد، آن جامعه، جامعه ای سالم است. آموزش مسایل جنسی، به صورت صحیح و کامل در هر دوره و فراگیری ارزش ها و هنجارهای دینی و عملکردهای افراد در هر مقطع سنی، افراد را به سوی صلاح و پرهیز از فساد می کشاند و سلامت روان را برای آنان به دنبال دارد و در نتیجه، نسل جامعه، سالم پرورش می یابد و جامعه، سالم می شود.

با توجه به مطالب یادشده، مراد از آموزش جنسی، ارایه اطلاعات و آموزش های لازم متناسب با سن، جنس و نیاز مخاطب در زمینه جنسیت، هویت جنسی، اندام های جنسی، چگونگی تولیدمثل، تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ و احکام و دستورهای شرعی و بهداشتی مرتبط با آن، بایسته های تعامل و ارتباط با جنس مخالف، چگونگی خویشتن داری جنسی و استفاده درست از غریزه جنسی است که با هدف پاسخ گویی به پرسش ها و ابهام های ذهنی دختران و پسران، آشنا کردن آن ها با وظایف و تکالیف بهداشتی و شرعی خود، جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده جنسی از کودکان و انحراف جنسی نوجوانان و جوانان و در نهایت، زمینه سازی برای ازدواج و تشکیل خانواده و انجام درست وظایف زناشویی انجام می شود.

البته باید توجه داشت که آموزش جنسی به مفهومی که از دهه شصت میلادی به این سو، در غرب رواج یافت، آثار و پی آمدهای منفی فراوانی داشته است و به همین دلیل، برای جلوگیری از آثار منفی آموزش جنسی، در ارایه این گونه از آموزش ها به گروه های مختلف سنی و جنسی باید به نکات ذیل توجه شود:

1- نقش اصلی و محوری خانواده در آموزش جنسی؛

2- نیازهای متفاوت آموزشی دختران و پسران؛

3- تفاوت اهداف آموزش جنسی در سنین مختلف؛

4- رعایت کامل مرزهای حیا و عفت؛

5- پرهیز از تحریک زودهنگام غریزه جنسی؛

6- رعایت کامل موازین فقهی و اخلاقی اسلام در ارایه آموزش ها.

ب) تربیت جنسی

یکی از مهم ترین تفاوت های دیدگاه اسلام و غرب در زمینه آموزش جنسی، توجه به رویکرد تربیتی در این آموزش هاست و به همین دلیل صاحب نظران اسلامی به تربیت جنسی بیش از آموزش جنسی توجه کرده اند. بنابر این، برای شناخت بهتر تفاوت های این دو دیدگاه لازم است که مفهوم و مؤلفه های تربیت جنسی بیشتر بررسی شود.

واژه «تربیت جنسی» نیز چون «آموزش جنسی» در جامعه ما تا حدودی ناشناخته است و به همین دلیل حساسیت هایی درباره آن وجود دارد، اما باید توجه داشت که صاحب نظران تعلیم و تربیت از دیرباز در کنار دیگر حوزه های تربیت؛ چون تربیت اخلاقی و عقلی؛ به این موضوع نیز توجه داشته و به ویژه با آغاز تغییرات بلوغ در نوجوانان آن را ضروری دانسته اند.

فیض کاشانی (ره)، فقیه، فیلسوف، عارف، محدث و استاد برجسته اخلاق و تربیت اسلامی در قرن یازدهم هجری، در کتاب الحقایق فی محاسن الاخلاق درباره ضرورت تربیت جنسی می نویسد:

شهوت و تمایل جنسی، برای ایفای لذت جنسی و بقای نسل در آدمی به ودیعت نهاده شده است، اما بدون تردید این تمایل نیرومند و سرکش، به تعدیل و هدایت نیاز دارد و درصورتی که مهار نگردد و به افراط و تفریط گراید و به اعتدال نباشد، دین و دنیای آدمی را تباه می سازد؛ زیرا در صورت افراط، سه پی آمد خطرناک در پی دارد: یکی اینکه غریزه جنسی بر عقل چیره می گردد و آن را اسیر خود می سازد. در این صورت، هوس بازی و شهوت رانی به عنوان اساسی ترین هدف زندگی شخص رقم می خورد و از کمال و سعادت بازمی ماند. خطر دوم این است که تمایل جنسی، دین و دین داری را مقهور خود می سازد. در این صورت، حلال و حرام برای آدم شهوت ران بی معنا خواهد بود و رفته رفته به انحراف جنسی تن می دهد. اما سومین آسیبی که تمایل جنسی هدایت ناشده به بار می آورد، شهوت پرستی است؛ یعنی شهوت جنسی ممکن است آدمی را به عشق بازی حیوانی بکشاند. در آن صورت، از عقل و دین به طورکلی برکنار خواهد ماند و غلام حلقه به گوش شهوت جنسی خواهد شد. بنابراین، اگر تمایل جنسی به افراط باشد آدمی را به سقوط حتمی می رساند. البته چنانکه افراط زیان بار است، تفریط نیز مشکل ساز است و اختلال ها، ناهنجاری ها و بیماری های جسمانی و روانی پدید می آورد. بنابراین، باید ارضای تمایل جنسی با هدایت و تعدیل همراه گردد و به دور از افراط و تفریط، غریزه جنسی از تسهیلات ارضای معقول و مشروع بهره مند گردد.

فیض در جای دیگر چنین آورده است:

امام، اسوه و الگو در زمینه تربیت و عفاف جنسی، حضرت یوسف علیه السلام است. او امام کسانی است که می خواهند تمایل جنسی خود را مهار سازند و با انحراف ها و ناهنجاری های جنسی مبارزه کنند.

موریس دُبِس روان شناس و صاحب نظر برجسته علوم تربیتی، در این زمینه می نویسد:

تغییرات بلوغ به معنی اخص کلمه، مستلزم تربیت جنسی است، ولی هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت کافی داده می شود نه در مدرسه. اغلب اوقات پدر و مادر از به جا آوردن وظیفه خود شانه خالی می کنند و دبیران نیز خود را به کری می زنند درصورتی که باید این نکته را خوب به خاطر داشت که تربیت جنسی جزو لاینفک وظایف مربیان است. اگر ما مسیله جنسی را از لحاظ اهمیت در ردیف دیگر فعالیت های انسانی قرار دهیم و آن را موضوع جداگانه و امری نشماریم که گفت وگو از آن گناه است، بسیاری از مشکلاتی که امروز ظاهراً وجود دارد از میان خواهد رفت.

این صاحب نظر، در ادامه دو وظیفه مربیان، در زمینه تربیت جنسی را چنین برمی شمارد:

مربی در اینجا دو وظیفه دارد. اول این که باید نوجوانان را از وقوع این تغییرات که آنان را غافلگیر و غالباً نگران می کند آگاه سازد؛ دوم این که باید از ظهور برخی از انحراف های معمول غریزه جنسی در نوجوانان جلوگیری کند و هرگاه به چنین انحراف هایی برخورد، آن ها را به راه راست بازآورد. جهالت و شتاب زدگی جنسی درواقع دو خطر بسیار بزرگ در این مرحله از رشد آدمی است.

صاحب نظران و پژوهشگران حوزه تربیت، تعریف های متعددی برای تربیت جنسی ارایه داده اند.

یکی از صاحب نظران حوزه تربیت جنسی پس از نقل تعریف های موجود در این زمینه چنین می نویسد:

تعریف های پیش گفته، از ابهام برخوردارند. به نظر می رسد که تربیت جنسی عبارت است از اینکه فرد در دوره های رشد کودکی، نوجوانی و جوانی به گونه ای پرورده شود و آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد و آن را بپذیرد؛ قدردان وجود خویش باشد و به آن افتخار کند؛ نقش مذکر یا مؤنث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد و احکام و آداب دینی در ارتباط با مسایل جنسی مربوط به خود و روابط با هم جنس و جنس مخالف را فراگیرد؛ آمادگی روانی برای ازدواج و تشکیل خانواده را پیدا کند؛ با مسایل مربوط به زندگی خانوادگی و روابط همسر آشنا گردد و در سایه آن به آرامش برسد؛ به گونه ای توانمند شود که عواطف و فعالیت های جنسی خویش را در جهت قرب الی الله و جلب خشنودی خداوند، به کار گیرد.

این صاحب نظر پس از ارایه این تعریف می نویسد:

با توجه به این تعریف، تربیت جنسی، حوزه وسیعی را در برمی گیرد و شامل فعالیت های تربیتی ای است که از آغاز زندگی، مرحله به مرحله در جهت رشد متعادل و متناسب غریزه جنسی صورت می گیرد تا فرد، با وظایف و رفتارهای جنسی آشنا شود و به اهداف تربیتی جنسی از قبیل مودّت و رحمت و آرامش در زندگی و سلامت روان برسد و نسل هم تداوم پیدا کند.

ازآنچه بیان شد، معلوم گردید که تربیت جنسی، تنها آموزش جنسی یا انتقال دانستنی های جنسی یا پروردن و اوج دادن غریزه جنسی نیست. پس نمی توان تربیت جنسی را تنها به انتقال اطلاعات و آگاهی ها در ساحت مسایل جنسی یا فراهم آوردن زمینه رشد غریزه جنسی تعریف کرد، بلکه مقصود از تربیت جنسی، تربیت بر محور اخلاق جنسی است. بنابراین، مجموعه آموزش ها، ایجاد موقعیت ها و زمینه سازی هایی که متربی را با ارضا، هدایت و تعدیل غریزه جنسی آشنا می سازد و زمینه رشد شخصیت اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی او را فراهم می آورد و او را از انحراف و لغزش جنسی مصون می دارد و سعادت و کامیابی دنیوی و اخروی اش را رقم می زند، تربیت جنسی نام دارد.

برای روشن تر شدن جنبه های مختلف تربیت جنسی، در اینجا چند مطلب اساسی را یادآور می شویم:

یک اهداف تربیت جنسی

برخی از صاحب نظران، بر مبنای دیدگاه های فیض کاشانی (ره) اهداف تربیت جنسی را پاسخ متعادل به غریزه جنسی، تکمیل و تکامل انسان، بقا و حفاظت نسل، آسایش و صفای زندگی و ایجاد جامعه سالم برمی شمارد.

یکی دیگر از صاحب نظران، هدف های تربیت جنسی از دیدگاه اسلام را به دو دسته هدف نهایی و اهداف واسطه ای تقسیم کرده و درباره هدف نهایی تربیت جنسی می نویسد:

هدف نهایی تربیت جنسی، همان هدف نهایی تعلیم و تربیت دینی یعنی قرب الی الله و وصول به کمالات شایسته و رضوان الهی است. تربیت جنسی، زیرمجموعه نظام تعلیم و تربیت است، لذا همه مبانی، اصول، روش ها و فعالیت های مربوط به جنسیت زن و مرد، باید در راستای وضع مطلوبی باشند که همان خشنودی خداوند است.

صاحب نظر یادشده اهداف واسطه ای تربیت جنسی را چنین بیان می کند:

منظور از هدف های واسطه ای، وضعیت های مطلوبی هستند که واسطه و زمینه ساز نیل به هدف نهایی اند. این هدف ها خود دو دسته اند: هدف های کلی و هدف های رفتاری. اهداف رفتاری، خود، زمینه تحقق و دست یابی هدف های کلی را فراهم و تسهیل می کنند.

این صاحب نظر در ادامه، اهداف کلی تربیت جنسی را این گونه برمی شمارد:

1- فراهم کردن بستر مناسب برای رشد سالم جنسی؛

2- شناخت و انتظار درست از هویت جنسی خود؛

3- ارضای صحیح و بهنجار غریزه جنسی؛

4- پیش گیری از انحرافات جنسی و ایجاد زمینه پاک دامنی در جامعه؛

5- آماده سازی دختر و پسر برای زندگی سالم خانوادگی.

وی پس از تبیین و توضیح اهداف کلی، به تفصیل، اهداف رفتاری تربیت جنسی را در دو مقطع پیش از ازدواج و پس از ازدواج بررسی می کند.

دو ضرورت توجه به تفاوت های جنسی دختران و پسران

نکته اساسی در تربیت جنسی، توجه به ویژگی های جنسی و آثار متفاوت بلوغ بر هر یک از دو جنس است. توجه به این تفاوت ها می تواند پاسخ گوی بسیاری از پرسش های ما در مورد تفاوت عملکرد دختر و پسر، از جمله افت تحصیلی پسران نسبت به دختران در مقطع راهنمایی و بالاتر باشد.

ویلیام گاردنر در کتاب خود در این زمینه می نویسد:

جرج گیلدر در کتاب بسیار جالب خود با نام انسان و ازدواج، بر اساس مستندهای پژوهشی چنین بیان می کند که مردان و زنان از زمان تولد بسیار با هم متفاوت هستند، ولی مردان در حوالی سن بلوغ، دیگر کاملاً با زنان متفاوت می شوند. از این زمان به بعد مرد فقط پر از انرژی تعریف نشده است و همه این انرژی ها نیازمند هدایت فرهنگی هستند. زنان البته با چنین آشفتگی های بیولوژیکی روبه رو نمی شوند؛ زیرا خیلی زود آگاه می شوند که دارای ظرفیت معجزه آسایی برای به دنیا آوردن انسان زنده دیگری هستند.

اگر وجود برخی فشارهای اجتماعی جهت هدایت مردان و انرژی های آنان به سوی اهدافی والاتر از خودشان و میل نفسانی شان نباشد، در بسیاری از جوامع انسانی، مردان به طور قابل ملاحظه ای بیشتر مستعد اعمال پست و غیرمسیولانه شهوانی هستند. آن ها همچنین به میزان فراوانی مستعد ارتکاب جرم هستند.

بر اساس مطلب یادشده، والدین و نهادهای آموزشی که بار اصلی آموزش و تربیت جنسی کودکان، نوجوانان و جوانان را بر عهده دارند، باید به تفاوت های جنسی دختران و پسران توجه کنند و متناسب با نیاز آنان، اطلاعات و آموزش های لازم را در اختیارشان قرار دهند و توانمندی های لازم برای مهار و استفاده مناسب از غریزه جنسی را در آن ها ایجاد کنند.

سه مراحل تربیت جنسی

یکی دیگر از موضوعاتی که برای شناخت تربیت جنسی باید به آن توجه کرد، مراحل مختلف تربیت جنسی است. دوره-های مختلف تربیت جنسی را معمولاً این گونه تقسیم می کنند:

 دوره کودکی؛

 دوره نوجوانی؛

 دوره جوانی؛

 دوره آمادگی برای آغاز زندگی مشترک.

هر یک از این دورهها اقتضایات خاص خود را دارد و اهداف تربیت جنسی در آنها متفاوت است.

چهار روش های تربیت جنسی

امروزه دو روش در آموزش های جنسی مطرح است. در «روش مدرسه ای»، تعلیمات نظری مسایل جنسی یا به صورت جداگانه و یا در ضمن دروس علوم طبیعی ارایه می شود. در این روش، نخست پاسخ های ساده به پرسش های کودکان داده می شود. سپس در طول برنامه های مصور، فیلم هایی درباره تولیدمثل گیاهان، جانوران و انسان با تمام جزییات آن به نمایش درمی آید. محور مباحث ارایه شده، اطلاعات کالبدشناختی فیزیولوژیکی و آموزه های روانی عاطفی است. این روش در بسیاری کشورهای غربی متداول است که با انتقاد بسیاری از مردم و صاحب نظران روبه رو شده است.

از جمله انتقادها آن است که طرح مباحث جنسی، بدون پرده پوشی، خود، از عوامل تحریک زاست و تأثیراتی چون تماشای تصاویر پورنو بر جای می گذارد به ویژه آن که این آموزش ها صرفاً در چارچوب مباحث کالبدشناسی و بدون محوریت عنصر حیا و عفاف ارایه می شود. انتقاد دیگر آن است که تمرکز چنین آموزش هایی در مدرسه به ضعف جایگاه هدایتی و نظارتی والدین منجر می شود و آنان را به حاشیه می راند.

در آموزش به «روش خانوادگی»، والدین نقش بیشتری را در تربیت جنسی ایفا می کنند. ازآنجاکه در خانواده های سالم، والدین بیش از دیگران به فرزند خود عشق می ورزند، نگرانی بیشتری از آینده وی احساس می کنند و از وضعیت جسمی و روانی وی آگاهی بیشتری دارند. پس نقش سازنده تری در تربیت جنسی ایفا می کنند به ویژه آنکه آموزش و روش خانوادگی بر اساس اصول اخلاقی در هاله ای از حیا انجام می شود و هدف اصلی آن، تقویت خویشتن داری جنسی است. در اینجا مدرسه می تواند نقش مکمل خانواده را ایفا کند و انجمن خانه و مدرسه مسیولیت ارتقای آگاهی و تقویت احساس مسیولیت والدین را بر عهده گیرد.

نظام آموزشی هم در این عرصه با طرح مباحثی چون شیوه های مهار و تعدیل غریزه جنسی، آشنایی با بیماری ها و خطرهای جنسی، پی آمدهای مفاسد اخلاقی در حیات اجتماعی، بیان مسایل شرعی درباره بلوغ و تکلیف و پرورش فضایل اخلاقی از جمله حیا و عفاف به خانواده مدد می رساند و سعی می کند تا هم از نظارت و هدایت والدین، پشتیبانی و از آن دفاع کند و هم فرزندان را به مراجعه به والدین تشویق کند. در تربیت جنسی خانوادگی بر روش تربیت طبیعی تأکید و به والدین توصیه می شود خود رفتار عفیفانه ای در پیش گیرند تا فرزندان الگوهای عملی مناسبی داشته باشند.

4- آموزش و تربیت جنسی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

در «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» به طور خاص به موضوع آموزش و تربیت جنسی اشاره نشده است، ولی در فصل هفتم این سند ذیل عنوان «هدف های عملیاتی و راهکارها» نکات مهمی ذکر شده که می تواند راهگشای برنامه ریزان و سیاست گذاران نظام آموزشی کشور در این زمینه باشد.

در ذیل دومین هدف عملیاتی این سند که ناظر به «تعمیق تربیت و آداب اسلامی، تقویت اعتقاد و التزام به ارزش های انقلاب اسلامی» است، به این راهکارها اشاره شده است:

راهکار 1-2- بازنگری و اصلاح برنامه های درسی مبتنی بر رویکرد فرهنگی- تربیتی و تقویت و توسعه جنبه های تربیتی

واخلاقی آنها به منظور فراهم آوردن زمینه تربیت پذیری دانش آموزان بر اساس فرهنگ اسلامی- ایرانی؛

راهکار 2-2- تعمیق تقوای الهی و مهارت خویشتنداری، انتخابگری درست و تعالی بخش مستمر دانش¬آموزان. . . ؛

راهکار5-2- ایجاد سازوکارهای لازم برای تقویت آداب و سبک زندگی اسلامی ایرانی، در تمام ساحت های تعلیم و تربیت به عنوان رویکرد حاکم در فرآیند طراحی، تدوین و اجرای برنامه های درسی و آموزشی؛

راهکار6-2- طبقه بندی و متناسب سازی مقولات و موضوعات تربیتی و اخلاقی با مراحل رشد و ویژگی های دانش آموزان و اهداف و نیازهای نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و جامعه.

در ذیل شانزدهمین هدف عملیاتی این سند نیز که به موضوع «تنوع بخشی در ارائه خدمات آموزشی و فرصت های تربیتی متناسب با مصالح جامعه، نیازها و علایق دانش آموزان در راستای شکوفایی استعدادهای آن ها» اختصاص دارد، راهکارهایی ذکر شده که بی ارتباط با موضوع آموزش و تربیت جنسی نیست:

راهکار 2-16- رعایت اقتضائات هویت جنسیتی (پسران و دختران) و ویژگی های دوران بلوغ دانش آموزان در برنامه های درسی و روش ها و برنامه های تربیتی ضمن توجه به هویت مشترک آنان؛

راهکار 3-16- توجه کافی به شرایط روحی دانش آموزان در سنین بلوغ و ارائه مشاوره و آموزش های دینی و اخلاقی متناسب با آن ها.

امیدواریم مسئولان آموزش و پرورش کشورمان با توجه به اهداف و راهکارهای یادشده برنامه عمل نظام آموزشی کشور برای آموزش و تربیت جنسی جوانان و نوجوانان ایران اسلامی را تدوین و عملیاتی کنند.

نتیجه

با توجه به مجموعه مطالب مطرح شده در این مقاله می توان گفت، پرداختن به «آموزش جامع جنسی» در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، با توجه به مفهوم و پیشینه ای که این موضوع در مغرب زمین دارد، هرگز به صلاح کودکان، نوجوانان و خانواده¬های ایرانی نیست و نتیجه ای جز ترویج موضوعات و مسائل جنسی در جامعه و تحریک جنسی زودهنگام فرزندان این مرز و بوم ندارد. از این رو، ضمن تأکید بر جایگاه و نقش آموزش و تربیت جنسی به هنگام، متناسب با جنسیت، سن، شرایط و ویژگی های فردی و با در نظر داشتن مرزهای حیا و عفاف، خویشتن داری جنسی و کرامت نفس در سلامت جنسی جامعه، پیشنهاد می کنیم که متصدیان آموزش و پرورش کشور به جای تبعیت از نهادهای فرهنگی وابسته به نظام سلطه و بهره گیری از راهکار های شکست خورده غربی، با تکیه بر آموزه های اسلامی و فرهنگ غنی ایرانی و با توجه به اهداف و راهبردهای «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» برای آموزش و تربیت جنسی کودکان، نوجوانان و جوانان ایران اسلامی با مشارکت همه نهادهای مسئول؛ به ویژه خانواده ها طرحی نو در افکنند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان