به گزارش خبرنگار مهر، همایش سعدی و ویکتور هوگو عصر امروز سه شنبه 29 فروردین با حضور غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان و زبان و ادبیات فارسی و رئیس بنیاد سعدی و مدیران و چهره های فرهنگی کشور در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
میرجلال الدین کزازی در این برنامه گفت: پیوندهایی چندان باریک و آشکار میان سعدی و هوگو نمی توانیم یافت زیرا هر کدام وابسته به تاریخ، فرهنگ و منشی جداگانه هستند. سعدی سخنوری است از سده ششم خورشیدی و هوگو سخنوری است از سده دیگر.
وی افزود: اما اگر بهتر بنگریم می توانیم پیوندهایی میان این دو سخنور بیابیم. می انگارم که برجسته ترین، بنیادی ترین رشته پیوند در میانه این دو نگاهی است که آنان به انسان دارند. در همه سروده ها و نوشته های سعدی و هوگو کمابیش ما همواره با چهره انسان روبه روایم؛ هر دو غم انسان را می خورند. شما در سروده ها و نوشته های اندرزین سعدی همواره می بینید که به انسان می اندیشد هوگو هم همین طور است حتی اگر به بخش های هشت گانه گلستان یا ده گانه بوستان نگاهی بیافکنید و نام آنها را بخوانید نمود آشکار و چشمگیر مردم دوستی را خواهید دید.
این محقق ادبیات فارسی و فرانسوی گفت: چیز دیگری که سعدی و هوگو را به هم می پیوندد، زیبایی، زیباپرستی و هنرمندی است. سعدی زیباپرست است و هر سخنی که می گوید زیبا است. در چشم او، زیبایی بهترین نمود آدمی است. زیبایی هم فقط زیبایی بیرونی یا فقط درونی نیست، زیبایی تنها بیداری نیست. خوی زیبا هم به اندازه روی زیبا هوش رُباست و شورانگیز است. زیباپرستی سعدی در سروده ها و شعرهای او باز یافته است. بسیاری از سروده های فردی، در برون زیبااند اما از درون هم آکنده اند از جان و آنِ هنری.
کزازی در ادامه افزود: نگاهی به هوگو بیافکنیم. ویکتور هوگو مانند سعدی مردم دوست است. او در آرزوی آن است که آدمی بتواند به گونه ای که او را می سِزد و می شاید، بزید. از سوی دیگر او شیفته زیبایی است.
وی همچنین ادامه داد: کسانی که نوشته های هوگو را خوانده اند بی گمانم که با من هم داستانند که می توان هوگو را سعدی فرانسه خواند. نوشته های هوگو دشوار نیست، او پیرو هنر به پاس هنر است اما در همان زمان برای او هنر به پاس مردم است.
کزازی در پایان سخنان گفت: شاهکار ویکتورهوگو بینوایان است. چرا بینوایان شاهکار است؟ او در این رمان از پرسمان های آدمی سخن می گوید دو دیگر، با زبانی زیبا نوشته شده و شعر منثور است. نثر این داستان به نثر سعدی می ماند در گلستان.