ماهان شبکه ایرانیان

کیفیت سنجی و تحلیل کارآمدی بازگشت عیسی علیهم السلام از منظر عهدین و منابع اسلامی

موضوع نجات جامعه بشری از ظلم و ستم از مهم ترین موضوعات مطرح شده در ادیان مختلف و نحله های فکری است. رها شدن از اوضاع نامطبوع و نامطلوب موجود و امید به آینده از دیر زمان، ذهن و ضمیر بسیاری از انسان ها را به خود مشغول کرده و البته هر گروه و نحله دینی و غیر دینی با توجه به نگرش ها و مبانی خاص خود در این وادی گام نهاده اند

کیفیت سنجی و تحلیل کارآمدی بازگشت عیسی علیهم السلام از منظر عهدین و منابع اسلامی

طرح مسئله

موضوع نجات جامعه بشری از ظلم و ستم از مهم ترین موضوعات مطرح شده در ادیان مختلف و نحله های فکری است. رها شدن از اوضاع نامطبوع و نامطلوب موجود و امید به آینده از دیر زمان، ذهن و ضمیر بسیاری از انسان ها را به خود مشغول کرده و البته هر گروه و نحله دینی و غیر دینی با توجه به نگرش ها و مبانی خاص خود در این وادی گام نهاده اند. در این میان رجعت از موضوعات چالش برانگیز است که در آیات و روایات و کتب مختلف بدان پرداخته شده است. در اندیشه های موعودگرایی، چه در باور های مسلمانان و چه در اعتقادات مسیحیان و چه در معارف دینی یهودیان، نقش حضرت عیسی(ع)، پر رنگ و قابل توجه است. اصل باور به بازگشت حضرت عیسی(ع) ونقش موثر ایشان درسعادت بخشی بشر، مورد اتفاق آراء ادیان ابراهیمی است، لکن در جایگاه و مقام حقوقی ایشان میان پیروان این ادیان، اختلافات فراوانی دیده می شود. از یک منظر، اختلاف در میان اهل کتاب و مسلمانان مطرح است، که اهل کتاب حضرت عیسی(ع) را به عنوان رهبر و منجی جهانی می دانند، ولی مسلمانان ایشان را به عنوان معاون و دستیار حضرت مهدی(عج) دانسته به طوری که امر پیشبرد نهضت جهانی و تشکیل حکومت جهانی مهدوی با یاری این پیامبر بزرگوار امکان پذیر می شود.

از منظری دیگر، اختلاف در میان اهل کتاب مطرح است. یهودیان به عیسی(ع) که برای اولین بار از آسمان فرود آمده و بنی اسرائیل را به سعادت می رساند، اعتقاد دارند، ولی مسیحیان در انتظار رجعت عیسی به مثابه "داور جهان" که برای دومین بار به میان بشر آمده و بشر را به سعادت رهنمون می شود اذعان دارند.

اعتقاد پیروان ادیان ابراهیمی (یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام)، پیرامون آمدن حضرت عیسی در آخرالزمان، دست مایه مناسبی برای زمینه سازی اتحاد و هم بستگی میان باورمندان به ادیان ابراهیمی است. نزدیک بودن دیدگاه دو دین مسیحیت و اسلام، زمینه بهتری برای رفع موانع وحدت فراهم می آورد. با وجود اذعان جرارد آنتونی مسیحی در مقاله مهدی، مسیح، ضد مسیح و خشونت مقدس، مبنی بر همکاری حضرت مهدی(عج) و حضرت عیسی(ع) برای ایجاد حکومت هزارساله و جهاد علیه ضد مسیح و مکافات آخرالزمانی، بارقه های وحدت هر چه بیشتر میان ادیان اسلام و مسیح شدت می یابد.

بحث از منجی در عهدین، ابتدا به دین یهود برمی گردد که در آن منجی با عنوان ماشیح آمده و آن را از نسل حضرت داوود معرفی می کند (مزمور 18: 51) در میان ادیان مسیح و اسلام، منجی، جایگاه خاص خود را دارد به طوری که فرهنگ انتظار در این ادیان نسل به نسل منتقل شده است (هاکس، 1383: 806). کتب زیادی در باب مهدویت نگاشته شده است، لکن بحث از جایگاه عیسی در آخرالزمان، چرایی بازگشت و کیفیت سنجی آن و همچنین ابعاد کارآمدی ایشان نیازمند کاوشی جامع است. با توجه به تأثیر این گونه پژوهش ها بر ایجاد وحدت پیروان ادیان الهی و نقش آن در آماده سازی زمینه های ظهور، بایستگی پرداختن به این مسئله انکارناشدنی است. در زمینه بازگشت عیسی(ع) و نقش ایشان در آخرالزمان مقالات و کتبی به زیور چاپ آراسته شده است؛ از جمله "نقش مسیح در دولت امام مهدی(عج)، مجید یعقوب زاده، پژوهش های حدیثی، ش 17 "، "جایگاه عیسی در آخرالزمان باوری و منجی باوری مسلمانان، اسدالله آژیر، پژوهش های فلسفه کلام، ش22 و23"، "عیسی در روایات الکافی در مقایسه با عیسی در مسیحیت، محمدکاظم شاکر، علوم حدیث، ش 51"، و کتاب هایی مانند "امام مهدی موجود موعود، علامه جوادی آملی"، "نزول مسیح و ظهور موعود، میرتقی حسینی گرگانی"، "منجی باوری در کیش زردشتی و ادیان ابراهیمی، اسدالله آژیر" و... ؛ اما تک بعدی بودن آنها و نیز نپرداختن به ابعاد مختلف مسئله (چرایی، چگونگی و تحلیل کارآمدی) و... نویسندگان این مقاله را واداشت تا پژوهشی نو ارائه نمایند. از این رو مقاله پیش رو هم در هدف و هم در نوع پردازش مطالب و نیز توجه به ابعاد مختلف مسئله دارای نوآوری است و پنجره ای نو به روی خوانندگان محترم می گشاید. ان شاءالله.

عیسی(ع) از منظر قرآن

در قرآن کریم، اسلام به عنوان کامل ترین دین و حضرت محمد(ص) به عنوان آخرین پیامبر معرفی شده اند، اما در عین حال، دیگر پیامبران در قرآن از جایگاه و عظمت ویژه ای برخوردارند. ازجمله پیامبرانی که در قرآن مورد مدح قرارگرفته و زندگی پر رمز و راز او مطرح شده، حضرت عیسی(ع) است. عیسی یکی از پیامبران اولوالعزم است که نامش در قرآن به صورت «عیسی» 25 بار و به صورت «مسیح» 11 بار به کار رفته است.

قرآن به عنوان کامل ترین و دقیق ترین منبع وحیانی، به جنبه های مختلفی از زندگی عیسی بن مریم(ع) پرداخته و بر اساس روش الگودهی که یکی از روش های تربیتی قرآن است، ایشان را الگو و نشانه ای از نشانه های الهی معرفی کرده است. لذا آیات متعددی از قرآن کریم، به تبیین ابعاد گوناگون زندگی حضرت عیسی(ع) می پردازد و از این رهگذر، شیوه پاک زیستن را با محوریت توحید به جهانیان می آموزد.

آفرینش عیسی در قرآن، همچون آفرینش آدم معرفی شده است. (آل عمران: 59). قرآن مادر عیسی را نیز از لحاظ تقوا و قداست، الگویی برای بشریت معرفی کرده و او را از برگزیدگان خوانده است. (آل عمران: 42) حضرت مریم به سبب احسان، صیانت، عفت و دریافت روح غیبی به مقامی رسید که خداوند در مورد ایشان در آیه 12تحریم فرمود:

(وَ صَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ).

مسیح در قرآن ادامه دهنده و استمراربخش رسالت پیامبران پیشین و مکمل جهان بینی و ایدئولوژی آنهاست. صفاتی برای حضرت عیسی(ع) در این کتاب الهی مطرح می شود که چهره واقعی مسیح را به تصویر می کشد. در آیاتی، حضرت عیسی(ع) خود را چنین معرفی می کند:

(قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا * وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا * وَبرًّا بوَالِدَتِی وَلَمْ یجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا * وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا) (مریم: 30-33؛ مائده: 110)؛

نعمت هایی را که خداوند به عیسی بخشیده، متذکر می شود. تایید به وسیله موجود یا فرشته بزرگوار و والامقام به نام روح القدس، تکلم با مردم در گهواره و در کهولت، تعلیم کتاب و حکمت وتورات و انجیل، ساختن مرغ از خاک و دمیدن و زنده شدن آن به اذن خدا، شفای کور مادر زاد و پیسی به اذن خداوند، بیرون آوردن و زنده کردن مردگان به اذن خدا و... از نعمت های یاد شده است.

قرآن بیانگر معیارها و مقیاس های رهبری و رسالت و اولوا العزمی حضرت عیسی است، ولی اناجیل نتوانسته اند چهره واقعی عیسی را ترسیم کنند و معیار درستی به دست نمی دهند. انجیل های موجود قابلیت ندارند تا مضامین عالی وحی که را بر عیسی نازل شده بود نشان دهند. "گفتمان اسلام درباره حضرت عیسی در مقایسه با گفتمان مسیحیت، بیشتر بر واقعیات تاریخی و نیز الهیات عقلانی متکی است که این گفتمان از سوی برخی دانشمندان مسیحی مانند جان هیک مورد استقبال قرار گرفته است. "(شاکر، 1388: 105) وجود تاریخی عیسی، تجسد خدا در عیسی، تصلیب، مرگ و رستاخیز از ارکان اناجیل مسیحی هستند که پژوهشگران غربی در همه این موارد تردید ایجاد کرده و آثار مستقلی در خصوص افسانه های هر یک پدید آورده اند. (همان: 107)

در قرآن، عیسی(ع) نیز همانند دیگر پیامبران، گفتار و کردارش با آنچه پیش از او آمده و آنچه بعد از او خواهد آمد منطبق است. در عین حال او زمینه را برای ظهور پیامبر خاتم فراهم می کند. (بقره: 89؛ صف: 6) خدا از انبیاء میثاقی مبنی بر وحدت آنان گرفته است. (آل عمران: 81) که علامه طباطبایی منظور از گرفتن میثاق از پیامبران را چنین تبیین می نماید:

دین خدا واحد است و آن همان است که از همه انبیا و امت های آنان بر آن پیمان گرفته شده که هر پیامبر متقدم به آمدن پیغمبر بعد از خود بشارت دهد و به آنچه او ایمان می آورد ایمان آورد و تصدیقش کند. (طباطبایی، 1390: ج3، 335)

عیسی(ع) یکی از حلقه های سلسله رسل و بندگان صالح خداست که این سلسله تا پیامبر گرامی اسلام(ص) در قالب رسالت و امامت ادامه می یابد. قرآن در معرفی عیسی به گونه ای عمل کرده که او را از گذشته و آینده جدا نکرده و در خطی قرار می دهد که تا قیامت استمرار دارد. (بقره: 136؛ آل عمران: 85؛ انعام: 85؛ نساء: 163؛ احزاب: 7)

بازگشت عیسی(ع) در آخرالزمان و منجی بودن ایشان امری حتمی الوقوع است؛ اما آنچه اذهان را به خود مشغول ساخته این است که چرا از میان پیامبران اولوالعزم عیسی(ع) در آستانه ظهور مهدی(عج) رجعت می کند و رجعت ایشان در هندسه نظام مند حکومت مهدوی چه جایگاهی دارد و چه تأثیری در سعادت جامعه بشری و ایجاد مدینه فاضله خواهد داشت؟ در پاسخ به این گونه پرسش ها می توان به محورهای ذیل اشاره نمود:

کیفیت سنجی بازگشت عیسی(ع)

همان گونه که در بالا گذشت، بازگشت حضرت عیسی(ع) از جمله نشانه های آخرالزمان است که میان فرق اسلامی و ادیان الهی دیگر مطرح شده است. این ادیان در چگونگی بازگشت مسیح، اختلافات قابل توجهی دارند. تقریب باور بازگشت منجی در معارف اسلام و مسیحیت، ما را بر آن داشت تا بازگشت عیسی را در دو دین یاد شده مورد بررسی قرار دهیم.

الف) بازگشت عیسی(ع) در عهدین

بازگشت عیسی(ع) یکی از نشانه های رستاخیز است. رستاخیز در عهدین به طور آشکار اشاره شده است. در کتاب دانیال فصل رستاخیز و مکافات، زنده شدن دوباره مردگان آمده است. (کتاب هایی از عهد عتیق، 695) ابن میمون، عالم یهودی، اعتقاد به رستاخیز را در شمار اصول سیزده گانه دین یهود بیان کرده است. (برنجکار، 89، 98) آیاتی از کتاب مقدس، (سنهدرین، 91ب، 92الف، دانیال12: 13، سفر اعداد تورات 18: 28) نشان از رستاخیز به عنوان یکی از عقاید دین و ایمان یهود دارد. (برنجکار، 89، 99)

موعود در دین یهود با نام ماشیح از پسران داوود شناخته شده است (مزمور 18: 51) در کتاب دانیال آمده: امیر عظیم میکاییلی که برای پسران توست نامش قائم است. او برخواهد خواست(دانیال، 14: 1) مسیح موعود یهودیان غیر از مسیح موعود مسیحیان است. یهودیان با توجه به پیشگویی های منسوب به عهد عتیق، در انتظار آینده ای در خشان در آخرالزمان اند که به دست ماشیح انجام می شود و از جانب خدای مأمور است تا این دوران را آغاز کند. اما مسیحیان این پیشگویی را درباره حضرت عیسی(ع) می دانند و معتقدند بخشی از آرمان مسیحایی در زمان مسیح تحقق یافته و تحقق کامل آن در زمان بازگشت مجدد عیسی از آسمان است. اما یهودیان تا کنون به ظهور مسیح دیگری امید دارند. (برنجکار، 89، 97) بن مایه مسیحا باوری قوم یهود را در سه محور رهایی و نجات محرومین، برگزیدگی بنی اسرائیل و محوریت اورشلیم می توان جست و جو کرد که صهیونیسم امروزه بر محور سوم تأکید بیشتری دارد. گرینستون می نویسد:

صهیونیست های یهودی برخلاف سنت انتظار با تشکیل رژیم اشغالگر کوشیدند تا اندکی از محنت ها و حقارت های قوم یهود بکاهند... اما نتوانستند از شور آنان برای انتظار مسیحا بکاهند. از دیدگاه اکثر یهودیان تشکیل چنین دولتی نه تنها منافاتی با آرمان مسیحایی ندارد بلکه ز مینه های پیداش عصر ظهور مسیحا را آماده تر می کند. (باغبانی، 96، 112)

اندیشه مسیحاباوری بعد از یهود در مسیحیت (با تفاوت در مبنا و اهداف یعنی نجات جامعه بشری بر خلاف عقیده یهود یعنی نجات جامعه یهودی) شکل گرفت.

تجسد خدا در عیسی، تصلیب، مرگ و رستاخیز ایشان پس از سه روز ارکان تشکیل دهنده انجیل مسیحی هستند. در کتاب انجیل برخاستن عیسی از قبر و نیز بازگشت او در آخرالزمان آمده است. (یوحنا6: 34 لوقا 24: 22). بنا برگزارش اناجیل، عیسی در روز جمعه مصلوب و در غروب همان روز جسدش توسط مردی به نام یوسف از رومیان تحویل و در قبری دفن گردید. اما در روز یکشنبه آنها متوجه شدند که قبر عیسی خالی است. در نهایت عیسی بر شاگردانش ظاهر شده و آنها را بخاطر باور نکردن زنده شدنش سرزنش کرده و بعد از بیان سفارش هایی در مورد جهانی سازی پیامش به سوی آسمان بالا رفت (مرقس، 16). به باور مسیحیان عیسی(ع) در روز سوم پس از مصلوب شدن از مرگ برخواست و به سوی آسمان بالا رفت. (مرقس، 16/9 و لوقا، 24/51- ) با اعلان این خبر، انتظار برای برقراری پادشاهی خداوند[1] نه تنها فروکش نکرد بلکه فزونی گرفت؛ زیرا جنبه هایی از پیام عیسی رازگشایی می شد. عیسی که در حیات زمینی اش رنج کشیده و کشته شده بود به مثابه مسیحایی روحانی به آسمان و نزد خدا رفت (آژیر، 1392، 308) و در آخرالزمان از آسمان سوار بر ابر پایین خواهد آمد. (مرقس، 1: 9) در رساله های پولس که بین سالهای 50 تا 65 پس از میلاد نوشته شده؛ بازگشت قریب الوقوع عیسی در چند رساله دیده می شود. (آژیر، 1392: 309). اما طبق نظر "هلمان جاست" در مقاله "رستاخیز و بازگشت دوباره" بسیار پیش از آنکه پولس نامه هایش را نوشته باشد، هم انتظار آمدن عیسی در شکوه و جلال و هم رستاخیز فرجام شناختی بخشی از باور مسیحی بود. کار پولس صرفا ربط دادن این انتظارات بود. (آژیر، 1392: 302).

از جمله عبارات مربوط به رجعت حضرت عیسی(ع) در اناجیل، بحث از کلمه پسر انسان و آمدن او در پایان جهان است. از هنگامی که خداوند پسر انسان را برگزید، یعنی از پیش از آفرینش، او را همچون سرّی نزد خود نگه داشت تا در وقتی مناسب غرض خود را به واسطه او برآورده سازد. کل مسائل مربوط به او سرّ است. (آژیر، 1348: 274) طبق نوشته مستر هاکس آمریکایی در قاموس کتاب مقدس این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن، آمده است که 30 مورد آن با حضرت عیسی مطابقت دارد و 50 مورد دیگر از نجات دهنده ای سخن می گوید که در آخرالزمان ظهور کرده و عیسی(ع) نیز با او خواهد آمد و او را عظمت و جلال خواهد بخشید. (هاشمی، 1384: 341)

در اناجیل بر خلاف روایات اسلامی بازگشت عیسی همراه با نوعی ترس و وحشت است:

و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش امین و حق نام دارد و به عدل و داوری و جنگ می نماید و چشمانش چون شعله آتش و بر سرش افسرهای بسیار... و جامه خون آلود سرخ در بردارد و نام اورا کلمه خدا خوانند... و از دهانش شمشیری تیز بیرون می آید تا به آن امت ها را بزند و آنها را به عصای آهنی حکمرانی خواهد نمود.... (مکاشفه یوحنا باب 19 به نقل از حسینی گرگانی، 1390، 178)

قرآن گرچه باور تاریخی یهودی - مسیحی مربوط به مصلوب شدن عیسی(ع) را رد می کند (نساء: 157- 158) اما اعتقاد مسیحیان به عروج عیسی به آسمان را تأیید می نماید. (آل عمران: 55) روایت قرآن با روایت انجیل برنابا همخوانی دارد. (انجیل برنابا، فصل215، ص375) اما مسیحیان این انجیل را قبول ندارند. (پوریازاده، 1376، 159) انجیل برنابا انجیلی است که در آن بشارات متعدد و صریح بر نبوت حضرت ختمی مرتبت به اسم مبارک محمد(ص) و خاتمیت آن بزرگوار و اثبات توحید باری تعالی و عبودیت حضرت عیسی(ع) و نفی تثلیث و اثبات قیامت کبری آمده است.

ب) بازگشت عیسی(ع) در منابع اسلامی

رجعت در اصطلاح متکلمان شیعی یعنی بازگشت برخی مردگان به دنیا، هنگام ظهور حضرت مهدی، به همان صورتی که در دنیا بوده اند. (طبرسی، 1372: ج7، 367؛ مفید، 1413: 77). آیات و روایات فراوانی در اثبات رجعت به معنای اصطلاحی آن وارد شده است. شیخ حر عاملی در کتاب الایقاظ خود قرآن را اولین منبع و مصدر رجعت معرفی می کند. (حرعاملی، 1362ش: النص، 27) از جمله آیات مربوط به رجعت، آیات (ابراهیم: 5؛ فصلت: 19؛ کهف: 18-19 و 25؛ بقره: 259؛ ص: 43) است. کتب عهدین نیز به بحث رجعت اشاراتی دارند که مربوط به رجعت عیسی(ع) است. (ر. ک: مقاله پیشگویی رجعت در آخرالزمان در تورات و انجیل و قرآن، رضا برنجکار، فلسفه دین، ش8) رجعت در روایات اسلامی جایگاه ویژه داشته و از عقائد حقه شیعیان است، به عنوان مثال رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید:

روزهای الهی سه تاست، روزی که قائم قیام می کند، روز رجعت و روز قیامت. (مجلسی، 1403ق: ج53، 63) امام رضا(ع) رجعت را حق خوانده و آن را در امت های قبل محقق شده می داند. (مجلسی، 1403ق، ج53، 59؛ ابن بابویه، 1378 ق: ج2، 202)

روایاتی بالغ بر 200 مورد توسط علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار در باب رجعت گردآوری شده است. کتب فراوانی نیز در این زمینه تالیف شده است نظیر "اثبات رجعت اثر محمدباقر مجلسی، الرجعه اثر عبدالکریم بهبهانی، الشیعه و الرجعه تألیف محمدرضا طبسی و...)

رجعت برخی انسان ها به دنیا پس از مردن مستلزم هیچ گونه محذور عقلی نیست، علاوه بر آنکه در مواردی اتفاق هم افتاده است.

قرآن کریم بنابر فهم بسیاری از مفسّران، به بازگشت عیسی(ع) در مواردی اشاره دارد. به عقیدۀ بسیاری از مفسران آیۀ«و او [مسیح ] سبب آگاهی بر روز قیامت است. (زیرا نزول عیسی گواه نزدیکی رستاخیز است) هرگز در آن تردید نکنید (وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها) (زخرف: 61 (اشاره به همین معنا دارد. (طبرسی، 1372: ج9، 82؛ بیضاوی، 1418ق: ج5، 94؛ طباطبایی، 1390: ج18، 118؛ زمخشری، 1407ق: ج4، 261) حتی در کتب روایی اهل سنت نیز، این آیه دلالت بر نزول عیسی مسیح قبل از قیامت دارد. (احمد ابن حنبل، ج5، 86)

آیه 157 سوره نساء به صعود روحانی و جسمانی حضرت عیسی(ع) اشاره دارد. خداوند در این آیه امر تصلیب را باطل اعلام کرده و آن را بر پیروان مسیح امری مشتبه خوانده است.

(وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قتَلْنَا الْمسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِن الَّذِینَ اختَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِیناً * بل رَفعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً * وَإِن مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قبْلَ موْتِهِ وَیوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً) (نساء: 157- 159)؛

 و گفته ایشان که: «ما مسیح، عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم» و حال آن که آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانی که درباره او اختلاف کردند قطعاً در مورد آن دچار شک شده اند و هیچ علم بدان ندارند جزء آن که از گمان پیروی می کنند و یقیناً او را نکشتند. بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد و خدا توانا و حکیم است. و از اهل کتاب کسی نیست مگر آن که پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان بیاورد و در روز قیامت (عیسی نیز) بر آنان شاهد خواهد بود.

طبق روایتی از حضرت علی(ع) ذیل آیه مذکور، عیسی مسیح در ایام رجعت آل محمد به دنیا باز می گردد.

در تصلیب روحانی و جسمانی و یا تصلیب روحانی حضرت عیسی(ع) اختلاف نظراتی وجود دارد که مسیحیان معتقد به تصلیب روحانی حضرت عیسی(ع) هستند، البته میان صاحب نظران مسیحی نیز در این زمینه اختلافاتی وجود دارد. پولس معتقد است که قیام و صعود عیسی(ع) با پیکر روحانی بوده نه با بدن جسمانی و مادی و این برخلاف عقیده دیگر اصحاب کلیساست که صعود عیسی(ع) را با پیکر جسمانی می دانستند. (پوریازاده، 1376: 164) لیکن طبق نظر برخی مفسران شیعه تصلیب مسیح به صورت روحانی و جسمانی اتفاق افتاده است.

علامه طباطبایی با دفاع از نظریه عروج حضرت عیسی می نویسد:

معلوم می شود که عیسی را با بدن و روحش بالا برده اند نه این که مانند سایر انسان ها روحش از کالبدش جدا شده باشد.. این احتمال با ظاهر آیه و با در نظر گرفتن سیاق آن می سازد. همچنین اضرابی که در جمله بل رفعه الله الیه واقع شده با صرف بالا بردن روح عیسی بعد از مردنش نمی سازد.... پس این خود نوعی تلخیص بوده که خدای عزوجل عیسی را به وسیله آن خلاص کرده.... (طباطبایی، 1390: ج5، 139)

از سویی در روایات بحث بازگشت ایشان مطرح شده که با ظهور - که در مورد حضرت مهدی به کاربرده شده - متفاوت است. ظهور نشانگر غیبت و بازگشت نشانگر عروج و رفع الی الله و نزول مجدد است.

رجعت عیسی(ع) به طور واضح در روایات فریقین وارد شده است. امام باقر(ع) فرموده است:

به طور مسلم، عیسی(ع) پیش از قیامت به این جهان فرود خواهد آمد. پیرو هیچ آئینی از یهود و غیر آن در روی زمین نمی ماند جز این که پیش از وفاتش به او ایمان می آورد و او در پشت سر مهدی نماز می خواند. (مجلسی، 1403ق: ج53، 85)

روایتی از پیامبر (ص) است که می فرماید:

کیف انتم اذا نزل ابن مریم و امامکم منکم؛

چگونه خواهید بود آن گاه که عیسی بن مریم در میان شما فرود آید و پیشوای شما از خود شما باشد. (مجلسی، 1403: ج52، 383؛ بخاری، 1410ق: ج5، 85)

مجلسی صحت آن را مورد اتفاق می داند. البته اعتقاد به رجعت در نزد مکتب تشیع مورد اجماع و در نزد فرقه سنی مورد اختلاف است. برخی از علماء اهل سنت با انکار رجعت آن را یک عقیده انحرافی نزد شیعیان می دانند. ابن منظور رجعت را چنین تعریف می کند:

رجعت، مذهب گروهی از مسلمانان است که صاحبان بدعت ها و هواهای نفسانی اند و می گویند مردگان به دنیا باز می گردند و در این دنیا به همان صورتی که قبل از مرگ می زیسته اند، زنده می شوند. (ابن منظور، 1414ق: ج8، 114)

در روایات اسلامی آمدن عیسی مسیح یکی از علائم و نشانه های آخرالزمان است به طوری که بازگشت عیسی در آخرالزمان در برخی منابع تحت عنوان «اشراط الساعه» گنجانده شده است یعنی یکی از نشانه های فرا رسیدن ساعت یا قیامت، بازگشت عیسی از آسمان با نشانه های دیگر است. (دیلمی، 1412 ق: ج1، 66؛ مجلسی، 1403ق: ج6، 301) امیرالمؤمنین (ع) نیز در خطبه 232 نهج البلاغه به قیامت و اشراط آن اشاره دارند. (ابن میثم، 1375ش: ج4، 358) در صحیح مسلم حدیثی از قول حذیفه غفاری از پیامبر نقل شده است که در آن بازگشت عیسی(ع) یکی از ده شرط قیامت است. (مسلم، 1416ق: ج26، 63)

طبق روایتی از پیامبر اسلام (ص)، انکار بازگشت عیسی(ع) منجر به کفر می شود و این نشان از اهمیت موضوع نزول عیسی(ع) در آخرالزمان و نقش مهم ایشان در حکومت مهدی دارد.

... عن النبی(ص): من أنکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد، و من أنکر نزول عیسی فقد کفر، و من أنکر خروج الدجّال فقد کفر (یزدی حائری، 1422: ج 1، 176).

در سخنی از پیامبر اکرم(ص) آمده است:

من ذریتی المهدی اذا خرج نزل عیسی بن مریم لنصرته فقدمه وصلّی خلفه (مجلسی، 1403: ج14، 349).

این روایات با کمی تفاوت در کتب معتبر دیگر وارد شده است. (ابن بابویه، 1395: ج1، 28؛ طبرسی، 1403ق: ج1، 48؛ سلیم بن قیس هلالی، 1405 ق: ج2، 707) طبق روایتی دیگر از پیامبر اکرم(ص) حضرت عیسی(ع) به عنوان یکی از سه منجی امتِ نجات یافته است. پیامبر (ص) فرمودند:

امتی که من در اولش و مهدی در وسطش و عیسی در آخرش باشد هلاک نمی شود. (حر عاملی، 1425: ج5، 232) نزول مسیح در این روایت بشارتی بر مومنان است.

این روایت گویای آن است که آمدن حضرت عیسی(ع) بعد از ظهور امام مهدی(عج) خواهد بود.

باور به نزول عیسی(ع) در آخرالزمان به ادعای بسیاری از محدّثان مسلمان، باوری غیر اختلافی میان فرقه های مسلمان و مبتنی بر احادیث و روایات متواتر است. جلال الدین سیوطی می نویسد:

اخبار مربوط به آمدن مهدی... این که عیسی با او خروج می کند و... به تواتر رسیده است. (سیوطی، 1385ق: 43)

تحلیل کارآمدی بازگشت عیسی(ع)

نقش حضرت عیسی(ع) در نجات بخشی جامعه بشری نزد ادیان ابراهیمی بسیار پر رنگ است. با توجه به مجموع روایات در زمینه بازگشت عیسی(ع) می توان گفت که اصل رجعت ایشان به نقش بی بدیل آن بزرگوار در استقرار حکومت مهدوی برمی گردد. بنابراین، رسالت عیسی(ع) جز یاری امام زمان (عج) نیست. در روایات اسلامی کار آمدی ایشان در حکومت مهدوی در مناصب مختلف قابل اصطیاد است که در چند بخش قابل بررسی است.

الف) کارآمدی در عرصه اعتقادی

بازگشت عیسی(ع) در زوایا و ابعاد مختلفی دارای کارآمدی است. یکی از مهم ترین ابعاد کارآمدی بازگشت حضرت در عصر ظهور، کارآمدی بینشی است که در این جا به اهم آن اشاره می شود:

1- اصلاح و ارتقاء بینش عیسی باوران درباره منجی

مسیحیت به عنوان یک دین آسمانی، پیروان زیادی در جهان دارد. بر اساس آمار، جمعیت مسیحیان، 33درصد از جمعیت کل جهان است که رشدی روز افزون دارد. از این رو پیروان عیسی(ع) در آخرالزمان، درصد قابل توجهی از افراد بشر را به خود اختصاص می دهند.

تاویل قسمتی از آیه 159 سوره مبارکه نساء که به موضوع مورد بحث اشاره دارد (وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بهِ قَبْلَ مَوْتِهِ) بر طبق نقلی از حضرت علی(ع) این چنین است:

بلکه عیسی(ع) در ایّام رجعت آل محمّد (ص) به این دنیا باز می گردد و هیچ یک از اهل ملل یهودی و غیر ایشان باقی نمی ماند، جز این که قبل از مرگ عیسی(ع) به او ایمان می آورند و عیسی(ع) در پشت سر مهدی(عج) نماز می خواند. (مجلسی، 1403 ق: ج53، 51؛ قمی، 1404ق: ج1، 158)

این آیه می تواند بیانگر آیه قبل خود باشد که قتل عیسی(ع) را در نزد مسیحیان امری مشتبه دانسته و صعود ایشان به سوی آسمان را مطرح می کند. پس می توان گفت، "فلسفه صعود عیسی به آسمان و طولانی شدن عمرش آن است که خداوند او را برای ایفای نقشی بزرگ در مرحله حساس تاریخ - ظهور قائم - ذخیره فرمودند، چرا که مسیحیان بزرگترین قدرت جهانی را تشکیل می دهند و این امر می تواند بزرگ ترین مانع برای رسیدن پرتو اسلام به ملت های دنبا باشد. "(حسینی گرگانی، 1390: 298) این امر در احادیث اهل بیت(ع) به نوعی دیگر وارد شده است.

بنابر حدیثی، حضرت عیسی(ع) مسیحیان را به اسلام دعوت می کند:

و من یشکّ فی القائم المهدیّ الذی یبدّل الأرض غیر الأرض، و به عیسی بن مریم یحتجّ علی نصاری الرّوم و الصین.... (مجلسی، 1404ق: ج52، 226؛ نعمانی، 1397: النص 268)

بنابراین، احتجاج برای اثبات حقانیت حکومت مهدوی تقریبا با یک سوم از مردم جهان، راه را برای هدایت جوامع انسانی و دعوت آنها به اسلام هموارتر می سازد. این همان غلبه نهایی اسلام بر سایر ادیان الهی و غیر الهی است.

در یک بررسی، آیات و روایاتی که به غلبه اسلام بر سایر ادیان اشاره دارد چنین آمده: "سه آیه شریفه از قرآن کریم، با تعبیری مشترک از اراده الهی مبنی برغلبه اسلام بر سایر ادیان خبر می دهند. (توبه: 32-33؛ فتح: 28؛ صف: 8- 9) بنابر روایات فریقین، تحقق این وعده الهی به دست مبارک امام مهدی(عج) و حضرت مسیح خواهد بود و منظور از ادیان همه ادیان الهی و غیر الهی است که با توجه به سیاق آیات به طور ویژه دو دین محرف یهود و مسیحیت منظور است. با جمع بندی آیات و روایات در این زمینه احتمال چیره شدن اسلام بر سایر ادیان و منقرض شدن آنها توسط مهدی(عج) و عیسی(ع) تقویت می شود. هرچند برخی وابستگان به این ادیان به گونه ای پنهانی و منافقانه زیر سیطره حکومت اسلامی ادامه حیات می دهند. "(کهنمویی، 1391: 127) واضح است مسیح پیروان خویش را به دین رسمی و جامع در زمان قائم دعوت کند، چرا که اسلام کامل ترین دین و مسیحیت، قبل از اسلام بوده است.

2- تأیید و تقویت باورداشت مهدی باوران

وجود مدعیان دروغین امامت در هر دورانی به ویژه در عصر ظهور، شناخت امام و منجی حقیقی را برای کسانی که به حضرت مهدی(عج) اعتقاد دارند دشوار ساخته و نیز ممکن است تردیدهایی در باورداشت برخی از مسلمانان ایجاد نماید. اشراط الساعه به عنوان علائم ظهور به مسلمانان برای شناخت امامشان یاری می رساند و باورداشت ایشان را تقویت می نماید. در این میان بازگشت عیسی(ع) که یکی از شرایط مذکور است دارای جایگاه رفیعی است و روایات فریقین با تفاوت هایی اندک بدان اشاره نموده اند. (دیلمی، 1412ق: ج1، 66؛ مجلسی، 1403 ق: ج6، 301؛ ابن میثم، 1375ش: ج4، 358؛ مسلم، 1416ق: ج26، 63)

تحقق شروط ظهور منجی سبب ثبات قدم مسلمانان و بسترساز پذیرش حکومت مهدوی است. با بازگشت عیسی(ع) و ظهور مهدی(عج) دین توحیدی اصیل به جهان عرضه می شود. حضرت عیسی(ع) در روایات، یاور مهدی(عج) خوانده شده است. این یاوری در جهت تحقق بخشیدن به ایجاد جامعه ای توحیدی است، تا دین حقیقی در جهان بشریت حکمفرما شود. با ظهور منجی ادیان محرف و ادیان غیر الهی برچیده خواهند شد. برتری اسلام توحیدی، در آیات با صراحت بیان شده است. (توبه: 32 -33؛ فتح: 28؛ صف: 8- 9)بنا بر آیات و روایات حضرت عیسی(ع) پیامبر اکرم(ص) و حضرت مهدی(عج) را تصدیق کرده و از این طریق به جهانی سازی حکومت اسلامی می پردازد.

3- تصدیق پیامبر اکرم (ص) و حضرت مهدی(عج)

بر اساس داده های روایی عیسی(ع) تصدیق کننده اسلام و حضرت محمد(ص) و مهدی(عج) است. (ابن طاووس، بی تا: 69-68)

صاحب حلیة الابرار از روایت پیامبر(ص) مبنی بر این که عیسی(ع) بعد از پیامبر اکرم(ص) و حضرت مهدی(عج)، آخرین دعوت کننده به دین اسلام است این احتمال را برداشت می کند که عیسی تصدیق کننده امام (مهدی(عج))و یاری کننده و روشنگر امت است در آنچه که امام به آن دعوت می کند؛ پس مسیح از مصدِّقان است. (بحرانی، ج6، 480)

برخی روایات حاکی از آن است که عیسی به شریعت اسلام حکم می کند. در کتاب شرح صحیح مسلم آمده:

أما عیسی... سینزل فی آخرالزمان و یحکم بشریعة نبینا محمد(ص) ثم یتوفاه الله. (عبدالعزیز، بی تا: ج5، 223)

روایات زیادی ثابت می کند که حضرت عیسی(ع) پشت سر حضرت مهدی(عج) نماز می خواند. (مجلسی، ج25، 136؛ ج53، 51؛ نعمانی، نص 10؛ حر عاملی، نص 304، دیلمی، 1427: 274)

اقتدای حضرت عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) خود نشانگر تصدیق حضرت مهدی(عج) توسط ایشان است. نکته شایان ذکر این که اختلافی مبنایی درباره اقتدای عیسی(ع) به امام مهدی(عج) وجود دارد که مبتنی بر مقام سنجی بین امام و نبی است و تحلیل آن مجالی دیگر می طلبد. برخی از بزرگان اهل سنت، قایل به برتری امام نسبت به نبی نیستند که این مسئله ریشه در دیدگاه کلامی شان درباره واژه امام دارد (ر. ک: مقدمه ابن خلدون، فصل 15: 97). در نزد شیعیان مقام امامت بالاتر از مقام نبوت قرار داده شده است. (ر. ک: طباطبایی، ج1، 273)

برخی امامت را به نبوت و پیامبری تفسیر کرده اند. (مفاتیح الغیب، ج4، 34-36) در مقابل عده زیادی معتقد بر این هستند که، بین دو مقام امامت و نبوت تفاوت است و بر اساس آیه (إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً) (بقره: 124) به برتر بودن مقام امامت از مقام نبوت حکم کرده اند؛ از آن جمله: علامه طباطبایی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی(التبیان فی التفسیر القرآن، ج1، 380) و دیگران.

امامت همان مقام رهبری همه جانبه مادی و معنوی، جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است، امام، رئیس حکومت و پیشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است که با نیروی حکومت خویش، اصول عدالت را اجرا می نماید.

امام انسان والایی است که سر سلسله هدایت گران و نقطه مرکزی برای گروهی از پیامبران و هادیان زمان باشد و همگی زیر نظر او فعالیت و کار و تلاش می کنند. این انسان ملکوتی از نظر کمال به پایه ای می رسد که در میان همه مردم حتی پیامبران معاصر و کلیه هادیان، آن چنان می درخشد که بر همه لازم می شود که او را به عنوان مقتدا و پیشوا، اسوه و الگو بپذیرند. (سبحانی83، 4/ 303)

تصدیق امام مهدی توسط حضرت عیسی(ع)، به رسالت ایشان در زمینه نجات جامعه بشری برمی گردد. در زمان ظهور آن حضرت، مسیح(ع) برمی گردند و در رکاب آن بزرگوار و پشت سر آن بزرگوار اقامه نماز خواهند نمود. در روایت آمده که حضرت مهدی(عج) از حضرت عیسی(ع) درخواست می کنند که امام جماعت شوند ولی حضرت عیسی می گوید "کسی را نرسد که بر ائمه تقدم جوید حق تقدم با شماست. " (ابن بابویه، 1378: ج2، 202؛ طوسی، 1411: النص 191) که در برخی منابع این اقتدا همراه با اشاره صریح به منصب امارت به دلیل احترام به امام زمان(عج) است. اگرچه در خواست حضرت مهدی از حضرت عیسی(ع) برای پیشوایی در نماز، نشانه احترام حضرت مهدی به ایشان است لیکن چنان که در روایت بیان شد، شأنیت پیشوایی در زمان حضور امام معصوم، مختص به ایشان است.

شیخ صدوق در امالی و صاحب بحار الانوار به اسناد از رسول خدا(ص) نقل می کند که ایشان فرمودند:

یکی از نوادگان من مهدی است و هرگاه خروج و قیام نماید عیسی بن مریم برای نصرت و یاریش فرود آید و فرزند مریم اورا جلو انداخته و پشت سرش نماز می خواند. (ابن بابویه، 1376: 218؛ مجلسی، 1403: ج14، 349)

در روایتی دیگر در الزام الناصب آمده است:

آن گاه مهدی به بیت المقدس باز می گردد و چند روزی با مردم نماز می خواند. چون روز جمعه فرا رسد و نماز برپا گردد، عیسی بن مریم در آن ساعت از آسمان فرود آید. به هنگام نزول دو جامه سرخ برتن دارد، گویا این که از سرش قطرات عرق چون روغن می چکد.... به سوی مهدی می آید و با وی مصافحه می کند و به ایشان نوید پیروزی و نصرت می دهد، آن هنگام مهدی به او می فرماید: ای روح الله جلو بایست و با مردم نماز بخوان عیسی گوید: ای فرزند خاتم نماز برای شما برپا گردیده است، آن گاه مسیح اذان گوید و پشت سر امام زمان به نماز می ایستد. (یزدی حائری، 1422: ج2، 171)

در روایات وارد شده که حضرت عیسی دستش را بر شانه قائم می گذارند سپس می گویند شما بفرمایید. (گنجی شافعی، 1390: 499)

علامه مجلسی می نویسد:

سبب بقای عیسی(ع) ایمان آوردن اهل کتاب به او و تصدیق سید انبیاء از سوی ایشان است. و او ادعای مهدی(عج) را نزد اهل طغیان، تصدیق خواهد کرد. به این دلیل که پشت سرش به نماز ایستاده، او را یاری کرده و مردم را به دین محمد دعوت می کند. (مجلسی، 1403 ق: ج51، 100)

حکم به شریعت آخرین پیامبر و اقتدا به آخرین امام مسلمین از جانب حضرت عیسی(ع) به عنوان پیامبر گسترده ترین دین در آخرالزمان، بیانگر پذیرفتن رهبری امام مهدی(عج) به عنوان جانشین پیامبر اسلام از جانب یهودیان و مسیحیان است. به گونه ای این پذیرش مقدمات همراهی و پیروی بدون جنگ و خونریزی را برای پیروان ادیان الهی فراهم خواهد کرد.

4- جهانی سازی اعتقاد به دین اسلام

هدایت بشر عصر ظهور به سوی توحید و کمال، با توجه به فتنه ها، موانع ومشکلاتی که در آخرالزمان رخ می دهد، کمی دشوار می نماید. دعوت حضرت عیسی(ع) به دین توحیدی اسلام با وجود پیروان فراوان، سهولت و سرعت جهانی سازی حکومت مهدوی را افزایش می دهد.

آیه 159 سوره نساء اشاره به دعوت جهانی حکومت مهدوی توسط عیسی بن مریم دارد. روایات نیز به آن اذعان دارند. (مجلسی، ج53، 51؛ قمی، 1404ق: ج1، 158)

در حدیث دیگری در امالی صدوق آمده «وَ منْ ذُرِّیَّتِیَ الْمَهْدِیُ إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عیسَی بنُ مَرْیَمَ لِنُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّی خَلْفَهُ». (ابن بابویه، 1376: 218، مجلسی، 1403: ج14، 349) زمانی که حکومت حضرت مهدی(عج) به عنوان ناجی بشر جهانی خواهد بود و این ناجی ادامه دهنده راه پیامبر اسلام(ص) است پس نصرت مهدی(عج) توسط عیسی(ع)، معنایی جز یاری در استقرار حکومت جهانی اسلام نخواهد داشت.

جابربن عبدالله انصاری از حضرت پیامبر اکرم(ص) روایت فرمود:

چون اصحاب مهدی قیام کنند عیسی بن مریم از آسمان فرود آید امیر قیام کنندگان به عیسی می گویند بیا تا با تو نماز بگزاریم. عیسی می گوید: شما خود از جانب خدا برخی بر برخی دیگر امیر هستید و این لطف خدا نسبت به این امت است. (مجلسی، 1403: ج51، 85؛ سیوطی، 1385: 43)

روایات با مضمون اقتدای عیسی بن مریم به حضرت مهدی(عج) بسیار فراوان و مورد تایید فریقین است.

صاحب بحار می گوید، این حدیث صحیح و نیکو است که بزرگان نقل نموده اند و دلالت دارد بر این که مهدی(عج) به جز عیسی(ع) است. (مجلسی، 1403: ج51، 89) این به معنی تسلیم مسیحیت و یهودیت در برابر اسلام و در برابر قرآن و آل البیت(ع) خواهد بود. چیزی که آن را در طول چهارده قرن گذشته کمتر پذیرفته اند. و همواره در برابر اسلام با جنگ های صلیبی و صهیونیستی و تهمت ها و نسبت های ناروا و جنگ روانی و تبلیغاتی و عملیات تخریبی تلاش کرده اند تا مانع گسترش و نفوذ آن در جهان بشوند و البته این ظلم بزرگی است که نسبت به بشریت و ارزش های الهی و ادیان الهی و پیروان راستین این دو روا داشته اند.

ب) کارآمدی در عرصه سیاسی

در تعالیم الهی، دین و سیاست از یکدیگر جدا نیستند. زمانی که بشر به دین اصیل الهی روی می آورد سیاست جامعه بشری نیز رنگ و بوی حقیقی خود را می گیرد، در زمان رجعت عیسی(ع) یهودی و غیر یهودی به ایشان ایمان می آورد. (مجلسی، ج53، 51؛ قمی، 1404ق: 1، 158) و این نمادی از جامعه واحد است.

1- منصب وزارت

رهبر حکومت جهانی اسلامی، حضرت مهدی(عج) است و عیسِی بن مریم(ع)، به همراه آن حضرت در راه جهانی شدن ارزش های قرآنی، ایشان را یاری می نماید. یکی از عوامل تأثیرگذار در پیشرفت انقلاب جهانی مهدوی و برقراری حاکمیت جهانی اسلامی در سراسر جهان، حضور این پیامبر الهی در کنار قائم آل محمد(ص) است. این حضور با توجه به منابع روایی شیعه و سنی و برخی منابع کتب مقدس اثبات شد، اما نقش حکومتی حضرت عیسی(ع) در عصر ظهور قائم، تعیین کننده برتری و خاتمیت دین الهی خواهد بود.

در حکومتی که رهبری آن به عهده حضرت مهدی(عج) است، کارگزاران و مسئولان حکومت او نیز باید از بزرگان و نیکان امت باشند؛ لذا طبق آنچه در روایات آمده است، ترکیب دولت حضرت مهدی(عج) را پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار تشکیل خواهند داد «در روایات اشاره صریح به نصرت حضرت مهدی(عج) توسط حضرت عیسی(ع) شده است. (ابن بابویه 1376: 218؛ مجلسی، 1403: 14، 349)

برطبق برخی روایات حضرت عیسی(ع) با صراحت خود را وزیر حضرت مهدی(عج) معرفی می نماید. در روایت آمده که حضرت عیسی(ع) چنین می فرماید:

من وزیر مهدی هستم نه امیر.... خلیفه مسلمین به عیسی می گوید: ای مسیح! بیا و نماز بخوان (امام جماعت شو) ولی حضرت عیسی(ع) می گوید: شما نماز را برای اصحابت بخوان؛ زیرا خداوند از تو راضی است و من مبعوث شدم که وزیر و یاور تو باشم نه آنکه امیر و امام باشم. سپس پشت سر وی نماز می خواند. (ابن طاووس، بی تا: 69-68) آن را شیخ حر عاملی در اثبات الهداه و النصوص خود روایت کرده است. (حر عاملی، 1425ق: ج5، 245)

همچنین در روایتی آمده است که حضرت عیسی(ع) وزیر حضرت مهدی(عج) و پرده دار و جانشین آن حضرت است. (بحرانی، 1411: ج6، 307)

2- شکستن نمادهای باطل

در روایات آمده که عیسی بعد از ظهورش صلیب را شکسته و خوک را می کشد. (ابن طاووس، بی تا: 67؛ مجلسی، 1403ق: ج52، 383؛ بحرانی، 1411ق: ج6، 307؛ ابن حنبل، ج13، 281؛ ابن ماجه، ج5، 536)

صاحب بحار الانوار شکستن صلیب را ابطال دین مسیحیت و حکم به شریعت اسلام نمودن می داند. شکستن صلیب و کشتن خوک گرچه ریشه اعتقادی دارد، اما پایان بخشی به نماد سیاست های نادرست صاحبان قدرت در شرق و غرب است

دنیای سیاست, امروزه دنیای شهوت و مادیات و تضاد است و از این طریق سیاست مداران بر جهان حکومت می کنند. بازی سیاسی که مسیحیت نیز وارد آن شده و همکاری با یهود و کشورهای استعمارگر برای تبعیض نژادی بین انسان ها و استعمار جهانی، با ظهور حضرت عیسی به پایان می رسد. دنیای سیاست زده کنونی به دلیل دوری از سیاست اصیل، انسان ها را به سوی نابودی می کشاند. حضور منجی و اجرای سیاست الهی، سبب ایجاد جامعه ای الهی و اصیل خواهد شد. حضرت عیسی(ع) با هدایت پیروان خود و تعالیم اصیل الهی به آنها در زمینه بشر دوستی و دوری از نژاد پرستی، سیاست دروغین جهان امروزه غرب و شرق را ترمیم خواهد کرد. لذا شکستن صلیب تنها پایان دادن به بینشی نادرست نیست بلکه خط بطلانی است بر سیاست صلیبی و....

ج) کارآمدی در عرصه نظامی

حضور چشم گیر عیسی بن مریم(ع) در جریان نابودی دشمنان مهدی(عج) یکی دیگر از ابعاد کارآمدی بازگشت حضرت در عصر ظهور است. مسئله مقابله مسیح با مرد آشوب گر در متون مسیحیان نیز وارد شده است. در نظر اینان، یکی از جنبه های حکومت کردن مسیح در واقع حکومت کردن او به عنوان جانشین برحق پادشاه است مهم ترین بخش های ظهور او نیز مکافات مقابله جویانه و رو در رو است. (انتونی، 1390: 79)

جرارد آنتونی در مقاله خود می نویسد:

در اسلام شیعی، نقش عیسی فقط به عنوان یک افسر نظامی در حکومت مهدی است و در اسلام سنی او به عنوان جانشین برای مهدی مطرح می شود. (انتونی، 1390: 85)

اگرچه در مقاله ایشان نکات مثبت و همگرایی بین ادیان اسلامی و مسیحی دیده می شود اما این سخن نسنجیده جرارد آنتونی نشان از ضعف تحقیق وی در این باب دارد؛ چرا که عیسی در روایات شیعی به عنوان جانشین برای مهدی مطرح شده و در منابع اهل سنت نمایی سربسته و بدون تعیین جایگاه روشن از نقش حضرت عیسی(ع) در دوران آخرالزمان مطرح می شود. دو نمونه از کارکرد های نظامی حضرت عیسی(ع) در حکومت مهدوی، قتال بادجال و فرماندهی نظامی است:

1- فرماندهی سپاه

عیسی(ع) به عنوان فرمانده سپاه قائم، هدایت جنگ های ایشان را به عهده دارند. بینش و قوه ادراک توأم با زیرکی و هوشیاری عیسی(ع) در مقام فرماندهی برای معرفی اصول، معیارها و شاخص های جنگ سخت و تحلیل پدیده های آن برای تعالی سطح بینشی و کنشی نیروهای نظامی و امنیتی، یاری رسان قیام قائم(ع) است. در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) آمده:

... فعند ذلک یجعل عیسی خلیفة علی قتال الأعور الدجّال ثمّ یخرج أمیرا علی جیش المهدی و إنّ الدجّال قد أهلک الحرث و النسل و صاح علی أغلب أهل الدنیا و یدعو الناس لنفسه بالربوبیة فمن أطاعه أنعم علیه و من أبی قتله (یزدی حائری، 1422: ج2، 171)

... پس از آنکه نماز به پایان رسید، (بقیةالله) عیسی(ع) را خلیفه و جانشین خود در جنگ با دجال یک چشم قرار می دهد. سپس حضرت عیسی(ع) در حالتی که امارت و فرماندهی سپاه مهدی را به عهده دارد و هنگامی که دجال، کشاورزی و محصولات آنان را نابود ساخته و مردم را به هلاکت رسانده است خارج می شود.

چنان که بعضی از بزرگان می اندیشند (کورانی، 1369: 444) کشته شدن دجال به دست حضرت عیسی(ع) منافاتی با رهبریت قائم (عج) ندارد؛ چرا که فرماندهی و قتل دجال با نصب مقام از سوی حضرت مهدی(عج) صورت می پذیرد.

2- قتال با دجال

مهم ترین جنگ ها در زمان ظهور قائم(عج) جنگ با دجال و سفیانی است که در روایات فراوانی آمده است. در میان مسلمانان خروج دجال در آخرالزمان، همانند ظهور قائم و بازگشت عیسی امری متواتر است. (نعمانی، 1378: نص 11) همان گونه که حضرت مهدی(عج) پیوسته در خیر و نیکی بوده، نقطه مقابلش یعنی دجال در شر و گمراهی است. روایات اشاره دارد به این که دجال به دست حضرت عیسی(ع) کشته خواهد شد. در روایات آمده:

... أنه یملک سبع سنین و یملأ الأرض عدلا و أنه یخرج مع عیسی بن مریم و یساعده علی قتل الدجال بباب لدّ بأرض فلسطین، و أنه یؤمّ هذه الأمة و عیسی یصلی خلفه. (حرعاملی، 1425ق: ج5، 232)

در حدیثی دیگر چنین وارد شده:

... عیسی از آسمان نزول می کند به جهت (از بین بردن) دجال، چون دجال عیسی را ببیند آب می شود آن طور که پیه آب می شود و امام مردی است از ما که عیسی(ع) به او اقتداء می کند. (غررالأخبار: 274، مجلسی، ج33، 257؛ ابن طاووس، نص85)

نمونه این روایت با کمی اختلاف در صحیح مسلم وارد شده است. (مسلم، 1427: 1110 و 1126)

خروج دجال جنبشی نشات گرفته از یهود و همانند جریان هیپی گری غریب است که ناشی از عیش و نوش و خوشگذرانی می باشد منتها دجال یک چشم بسیار پیشرفته و دارای ابعاد عقیدتی و سیاسی گسترده ای است به گونه ای که دجال کلیه ابزار علم را در تبلیغات و ترفندهای خویش به کار می گیرد... (کورانی، 1369: 444)

د) کارآمدی در عرصه علمی و فرهنگی

کمال یک ملت با مولفه هایی چون معنویت، علم و فرهنگ،... رشد می یابد در زمان قائم و با وجود فسادهای بسیار برای حکومت عدل الهی نیاز به نگاه جدید به علم و فرهنگ وجود دارد. با توجه به آیات میتوان در یافت دو بعد علم و فرهنگ در حکومت مهدوی مورد توجه است.

1- دانش افزایی

در آخرالزمان مردم به سوی تکامل علمی گام برمی دارند و این از عنایات خداوند نسبت به بندگان خود در آن زمان است. در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است:

هنگامی که قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقل های آنان را گرد می آورد و اخلاق شان را کامل می گرداند و به وسیله او به رشد و کمال می رسند. (مجلسی، 1404: ج52، 336)

همان گونه که در آخرالزمان مردم دچار حیرت و سرگردانی می شوند، پس فزونی دانش در جهت تکامل بشر برای فهم بهتر زندگی سعادتمندانه، از نیازهای جامعه آخرالزمانی است.

2- کاربست نمادهای اسلامی

در هر جامعه ای برای برانگیختن عواطف و احساسات اعضای خود و دعوت آنها به انجام وظایف فردی و اجتماعی، شعائر و مناسکی وجود دارد. این موضوع امروزه به صورت گسترده تر در سطح جهان دیده می شود. به عنوان مثال، مسیحیان از گذشته تا به امروز از نواختن ناقوس کلیسا برای دعوت پیروان خود و انجام مراسم دعا استفاده می کرده اند. این امر در اسلام با نوای اذان انجام می شود. اذان، نشانه اقرار بندگی و اطاعت و تربیت انسان است. یکی ازبرنامه هایی که مسیح پس از نزول خویش انجام می دهند، اذان گفتن و اقامه نماز پشت سر مهدی(عج) است. (یزدی حایری، 1422: ج2، 209) اذان گفتن از برنامه های فرهنگی برای جذب مسلمانان به مسجد است. حضرت عیسی(ع) نیز برای تایید قائم و همچنین ایجاد وحدت دینی بین مسلمانان و اهل کتاب از اذان بهره می گیرد.

ه) کارآمدی در عرصه اجتماعی

تحقق عدالت اجتماعی، از مهم ترین اهداف ظهور قائم است. در آخرالزمان ظلم همه جا را فرا می گیرد. در برخی روایات از پر شدن جهان از ظلم و جور، پیش از ظهور حضرت مهدی و پر شدن از عدل بعد ظهور قائم، سخن به میان آمده است. از جمله در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است:

رسول خدا فرمودند: امامان پس از من به تعداد نقبای بنی اسرائیل، نه نفر از آنها از نسل حسین هستند و نهمین آنها قائم ایشان است. او در آخرالزمان به پا می خیزد و زمین را از عدل و داد پر می کند، پس از آنکه از ستم و بی عدالتی پر شده است. (مجلسی، 1403ق: ج36، 359؛ صافی گلپایگانی، بی تا: 478)

از آنجا که رجعت حضرت عیسی(ع) در راستای ظهور مهدی(عج) و تحقق اهداف ایشان است، در زمینه ظلم ستیزی و اجرای عدالت نیز نقش کلیدی ایشان نمایان است. نزول ایشان، برای داوری میان همه ادیان توحیدی، به ویژه یهود خواهد بود.

بر طبق روایات، حضرت مسیح منصب داوری و قضاوت را در حکومت مهدوی بر عهده دارند. در حدیث آمده که رسول خدا(ص) فرمودند:

قسم به آن کسی که جانم در دست اوست به یقین، به همین زودی پسر مریم به عنوان داوری دادگر در میان شما نازل می شود، صلیب را می شکند.... (مجلسی، 1403ق: ج52، 382)

روایات با این مضمون در کتب دیگری نیز آمده (طبری آملی، 1383ق: نص 258؛ سیوطی، 1404ق: ج2، 234)

اندیشه دادگری مسیح در عقاید مسیحیان جایگاه ویژه دارد. سخن از داوری عیسی در اناجیل نیز آمده است. در انجیل متی می خوانیم:

اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خویش آید، آن گاه بر کرسی جلال خویش خواهد نشست و جمیع امت ها در حضور او جمع شوند و انها را از یکدیگر جدا میکند، به قسمی که میش ها را از بزها جدا می کنند. (انجیل متی، باب25: 28)

روایات اسلامی نیز به حضور همه اهل کتاب و امت ها در برابر مسیح اشاره دارد.

این عقیده در تورات به صراحت وارد شده است:

امت ها برانگیخته خواهند شوند و به وادی یهوشافاط برآیند، زیرا من در آنجا خواهم نشست تا بر همه امت هایی که در اطرافم هستند داوری نمایم. (تورات باب 3 بند 2 و 3؛ به نقل از حسینی گرگانی، 1390: 292)

او در میان هر دین، با کتاب همان دین قضاوت می کند. (اربلی، 1382: ج1، 174)

قضاوت منصب دشواری است و دادگر باید شرایط ویژه را دارا باشد. این شرایط در احکام فقهی مسلمانان وارد شده است. داوری عادلانه و دقیق، سنت حسنه پیامبران است. حضرت مهدی(عج) دادگستر جهان خوانده می شود. در نتیجه حضرت عیسی(ع) به عنوان پیامبری عادل و در جایگاه قاضی حکومت مهدوی، عدالت را به نحو احسن در قضاوت اجرا خواهد کرد.

و) کارآمدی در عرصه اقتصادی

در هر جامعه ای، مدیریت اقتصاد، برای پیشبرد اهداف عالی حکومت نقش بسزایی دارد. نظام اقتصادی اسلامی، با همه عمق و اصالت، در هر زمان و مکانی می تواند اجرایی شود. لکن وجود زمینه هایی برای اجرای صحیح قوانین اقتصاد اسلامی ضروری است. حکومت عادل و اسلامی که به تمام مبانی اعتقادی، اخلاقی و معنوی اقتصاد معتقد باشد، توانایی برپایی علم اقتصاد اسلامی را دارد. عمدتا مشکلات اقتصادی کشورها، ناشی از فقدان مدیریت صحیح وتوزیع ناعادلانه ثروت است. حضرت علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر به خوبی نظام اقتصادی اسلام را ترسیم کرده و راهکارهای برون رفت از آن را بیان فرمودند. (نهج البلاغه، نامه 51) دوران ظهور حضرت مهدی(عج) که دوران شکوفایی اقتصادی است، وجود پربرکت یاورانی همچون حضرت عیسی(ع) در این عرصه آثار متعددی دارد.

در اینجا به برخی از اهم کارآمدی های بازگشت عیسی(ع) در عرصه اقتصادی اشاره می شود.

1- ریشه کن کردن فقر

بر اساس منابع روایی، فقر، سبب از بین رفتن دین افراد خواهد شد. (صدوق، نص 259؛ مجلسی، 1403: ج69، 29) به همین سبب در حکومت مهدوی که هدایت مردم به دین اصیل از اهداف عالی است، توجه به اقتصاد و رفاه در اولویت قرار می گیرد. در روایتی آمده که عیسی بن مریم نازل می شود،... جزیه و مالیات را برمی دارد و با آمدن عیسی همه از مال بی نیاز می شوند. (مجلسی، 1403: ج52، 383؛ سیوطی، 1404ق: ج2، 234)

این که بی نیاز شدن مردم با آمدن عیسی(ع) وعده داده شده، منافاتی با باورداشت شیعیان درباره اسناد این امر به حضرت مهدی(عج) ندارد. زیرا حضرت مهدی(عج) در رأس حکومت مهدوی است و برنامه های اقتصادی حضرت توسط دولت کریمه ایشان محقق می گردد و عیسی(ع) در این میان نقشی کلیدی دارد و این از روایاتی نظیر روایت مذکور قابل برداشت است.

2- مدیریت اقتصادی

از جمله عرصه های مهم مدیریتی مدیریت اقتصادی است. مدیریت اقتصاد، نیاز به فرد شایسته و کار آمد دارد. جمع آوری و نگهداری اموال حکومت از کلیدی ترین شاخه های مدیریت اقتصادی است. حضرت مهدی(عج) مسوولیت این امر را به حضرت عیسی(ع) واگذار می کنند. برداشتن جزیه و برقراری عدالت اقتصادی، از عمده مواردی است که توسط مسیح انجام می شود. در روایتی از پیامبر است که در آن عیسی(ع) جمع کننده اموال مهدی(عج) معرفی شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمودند:

عیسی در هنگام صبح فرود می آید... اموال قائم را ضبط و جمع آوری می کند... (کفایه الموحدین، ج3، 286؛ به نقل از حسینی گرگانی، 1390: 290)

در روایتی دیگر آمده که:

عیسی بن مریم نازل می شود،... جزیه و مالیات را برمی دارد و.... (مجلسی، 1403: ج52، 383؛ سیوطی، 1404ق: ج2، 234)

این گونه روایات گرچه مختصر و کوتاه به چنین مسئله ای اشاره نموده اند اما کاربست چنین ویژگی درباره حضرت عیسی(ع) و تطبیق آن با ظرایف مدیریت اقتصادی در عصر جدید می تواند پرده از این واقعیت بردارد که مدیریت اقتصادی هم به افراد شایسته و امین نیاز دارد و هم کسی که از قوه مدیریتی بالایی برخوردار باشد تا ثروت جامعه اسلامی بجا و درست مصرف شود. واگذاری امر ضبط و جمع آوری اموال به عیسی(ع) در عصر ظهور نشانگر نقش مهم ایشان در مدیریت کلان جامعه مهدوی دارد.

نتیجه گیری

بازگشت عیسی در قرآن و روایات فریقین و همچنین اناجیل، امری حتمی الوقوع است. رجعت ایشان به عنوان یکی از نشانه های برپایی قیامت نام برده شده است. از آنجا که خداوند حکیم است و کار بیهوده از او سر نمی زند، بازگشت مسیح نیز هدفمند صورت خواهد گرفت. چگونگی بازگشت مسیح از جمله مسائل مورد اختلاف ادیان است. برطبق آیات و روایات اسلامی، صعود عیسی(ع) به سوی پروردگار، به صورت جسمانی و روحانی بوده و بازگشت ایشان نیز همان گونه خواهد بود. اگرچه هیچ شخصی به حکمت حقیقی کارهای خداوند، نمی تواند پی ببرد، لیکن با جست و جو در آیات و روایات میتوان به چند مورد از چرایی بازگشت عیسی(ع) و خصوص انتخاب ایشان از میان پیامبران پاسخ داد. هدایت جامعه اهل کتاب به عنوان گسترده ترین دین در زمان ظهور و توانایی انجام رسالت مهدوی با موانع کمتر و تقویت باور و اثبات ظهور حضرت مهدی(عج) به واسطه بازگشت عیسی(ع) به عنوان یکی از شروط برپایی قیامت برای مسلمانان و نقش بی بدیل ایشان در یاری حکومت مهدوی از پاسخ هایی است که به سوال مزبور داده شد. بعد از اثبات بازگشت عیسی(ع) باید دید کار آمدی حضرت عیسی(ع) در یاری نجات جامعه بشری چگونه انجام خواهد گرفت. طبق روایات وارد شده، حضرت در چند منصب به یاری قائم(عج) می آیند. اولین و مهمترین آنها یاری حضرت در جهانی سازی اسلام و ایجاد و حدت بین اسلام و مسیحیت است. حضرت عیسی(ع) با تصدیق و تایید پیامبر اکرم(ص) و حضرت مهدی(عج)، اهل کتاب و همه جهانیان را به اسلام دعوت می نمایند. ایشان در منصب وزارت به حل مشکلات و موانع حکومت مهدوی کمک میکنند، همان طور که حضرت در روایتی با صراحت، خود را وزیر مهدی(عج) معرفی می نماید. ایشان با شکستن نماد صلیب برای باطل کردن مسیحیت تحریف شده و کشتن خوک برای اعلام پایان طغیان گری اهل کتاب، به امور سیاسی می پردازند. موذن شدن ایشان، نشانه تأثیر فرهنگی حضور پررنگ مسیح در زمان ظهور قائم است. حضرت مسیح(ع) همچنین به عنوان فرمانده نظامی حضرت مهدی(عج) به جنگ با دجال رفته و او را می کشد. نظام دادرسی و مالی حکومت مهدوی نیز تحت نظارت ایشان انجام می شود. در نهایت ثابت می شود حضرت مسیح(ع) به عنوان یار و یاور مهدی(عج) نقش به سزایی در حکومت جهانی مهدوی ایفا خواهد کرد.

منابع

- ابن بابویه، محمدعلی، امالی، 1376 ش، تهران، نشر کتابچی، چ6.

- ----------، عیون اخبار الرضا(ع)، 1378ق، تهران، نشرجهان، چ1.

- ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، 1416ه ق، لبنان، بیروت، موسسه الرساله، چ1.

- ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، نرم افزار مکتبه الشامله، موسسه نور.

- ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم و الفتن، بی تا، تهران، نشر اسلامیه، چ1.

- ---------------------------------، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، 1316ق، قم، موسسه صاحب الامر، چ1.

- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، 1414ه ق، بیروت، دارالفکر، چ3.

- ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، مترجم قربانعلی محمدی مقدم وعلی اصغرنوایی، 1375 ش، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی قدس رضوی، چ1.

- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ترجمه علی بن حسین زوارهای، 1382ق، تهران، انتشارات اسلامیه، چ3.

- الزهیری، ابوالاشبال حسن، شرح صحیح مسلم، نرم افزار مکتبه الشامله، موسسه نور.

- انجیل برنابا، ترجمه قزلباش، حیدر قلی خان، 1345، تهران، چاپخانه حیدری.

- انجیل نادر شاهی(متی مرقس لوقا یوحنا)، ترجمه خان استرآبادی میرزا مهدی، تهران، نشر علم، 1388، چ اول.

- آنتونی مک روی، جرارد، مهدی، مسیح، ضد مسیح، عدالت، و خشونت مقدس، ترجمه محمدحسین سجادی، 1390، پژوهش های مهدوی، ش3، ص66-91.

- باغبانی، جواد، بن مایه مسیحا باوری در اپوکریفای عهد عتیق، مشرق موعود، 1396، س11، ش41.

- بحرانی، هاشم بن سلیمان، حلیة الابرار فی احوال محمد و آله الاطهار، 1411ق، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، چ1.

- بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، 1410ه ق، مصر قاهره، جمهوریه مصرالعربیه، چ2.

- برنجکار، رضا، امیری محمد مقداد، پیشگویی رجعت در آخرالزمان در تورات، انجیل و قرآن، 1389، فلسفه دین، سال هفتم، ش 8، ص95 -131.

- بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوارالتنزیل واسرار التاویل، 1418 ه ق، لبنان، بیروت، نشردار احیاءالتراث العربیه، چ1.

- پوریا زاده، اعظم، حجتی، محمدباقر، تصلیب مسیح، 1376ش، مجله مدرس علوم انسانی، ش5، ص157تا167.

- حرعاملی، محمدبن الحسن، اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات، 1425 ق، نشراعلمی، بیروت، چ1.

- -------------------------------، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ترجمه احمد جنتی، 1362 ش، تهران، نشر نوید.

- حسینی گرگانی، میر تقی، نزول مسیح وظهورموعود، 1390ش، قم، نشر بوستان کتاب، چ1.

- دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب الی الصواب، 1412 ه ق، قم، شریف الرضی، چ1.

-  --------------------------، غررالاخبار، 1397 ق، تهران، نشرصدوق، چ1.

- زمخشری، محمود بن عمر، کشاف عن حقائق غوامض التنزیل، 1407ق، لبنان، بیروت، دار الکتب العربی، چ3.

- سبحانی جعفر، منشور جاوید، زمستان 83، قم، موسسه امام جعفر صادق (ع)، چ1

- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، العرف فی اخبار المهدی، 1385، تهران، مجمع العالمی للتقریب بین مذاهب والسنه.

- -----------------------------------، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، 1404ق، قم، نشر متابخانه ایت الله مرعشی نجفی. چ1-

- شاکر، محمدکاظم، مقاله عیسی در روایات الکافی در مقایسه با عیسی در مسیحیت، مجله علوم حدیث، بهار 88، شماره 51، 20ص(105 تا 124).

- صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، بیتا، قم، نشر الکتاب، چ2.

- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390، موسسه الاعلمی للمطبوعات، لبنان، بیروت، چ2.

- طبری، آملی، عماد الدین، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، 1383ق، نجف، المکتبه الحیدریه، چ2.

- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، 1372ه ش، نشر ناصرخسرو، تهران، چ3.

- طوسی، محمدبن حسن، الغیبه، 1411ق، قم، دارالمعارف الاسلامیه، چ1.

- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، 1363، قم، دارالکتاب، چ3.

- کهنمویی، علی رضا، غلبه اسلام بر ادیان، 1391، مجله مشرق موعود، ش23، ص111- 132.

- کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، 1369، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.

- گنجی شافعی، ابی عبدالله، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابیطالب، 1390ه ق، نجف، مطبعه الحیدریه، چ2.

- نیشابوری، امام مسلم، صحیح مسلم، 1427 ه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ4.

- نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه النعمانی، 1397، تهران، نشر صدوق، چ1.

- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، 1403 ه ق، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، چ 2.

- مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، 1383، تهران، انتشارات اساطیر، چ2.

- مفید، محمدبن محمد، اوائل المقالات، 1413ه ق، نشردارالمفید، قم، چ1.

- یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب(عج)، 1422 ه ق، بیروت، موسسه الاعلمی، چ1.

- هاشمی شهیدی، اسدالله، ظهور مهدی از دیدگاه اسلام ومذاهب و ملل جهان، 1387، قم، نشر مسجد مقدس جمکران، چ4.

پی نوشت

 

[1] پادشاهی خداوند اصطلاحی است که بیش از صد بار در اناجیل همدید تکرار شده است. آن یک امر نزدیک(متی، 4: 17)و ناگهان (متی، 24: 29) است که زمان دقیق آن را کسی جز پدر نمی داند (متی، 24: 30).

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان