مردم به دلیل نبود اشتغال و مشکل ریزگردها درحال ترک استان هستند؛ این زنگ خطری برای کشور است.
به گزارش ، شهروند نوشت: جنوب غربی ایران، هرسال از جمعیت خالیتر میشود. بعد از ٨سال جنگ، دومین موج بزرگ مهاجرت از خوزستان درحال وقوع است. دلیل این اتفاق هجوم هر روزه غبارها و افزایش بیکاری است؛ نماینده مردم بهبهان در مجلس شورای اسلامی این طور میگوید. بررسی مرکز آمار نشان میدهد ازسال ٨٥ به بعد، این استان مهاجرفرستترین نقطه ایران بوده بهطوری که بین سالهای ١٣٩٥ تا ابتدایسال ١٣٩٧، ٨٠هزار نفر و در فاصله سالهای ٩٠ تا ٩٥ هم 135هزار و 491 نفر از این استان رفتهاند. از طرف دیگر آمار اشتغالسال ٩٧ هم نشان میدهد که ازسال ٩٥ تاسال ٩٦ در حدود ٤٠هزار نفر به جمعیت بیکار خوزستان افزوده شده و در هفت ماه نخست امسال میزان بیکاری به ١٥,٦درصد رسیده. همین است که حبیبالله کشت زر، نماینده حوزه انتخابیه بهبهان و آغاجاری میگوید مردم توقع دارند که خوزستان بیش از پیش دیده شود: «ما از دولت میخواهیم توجهی جدی به تخصیص اعتبارات این استان داشته باشد. حق مردم ما این نیست که مردمش در مهاجرت حرف نخست را بزنند. حق استان خوزستان این نیست که رتبه دوم بیکاری کشور را داشته باشد.» او در گفتوگویی با «شهروند» از رنجهای خوزستان میگوید و انتظارات مردم. راه رفع این رنجها و نارضایتیها از نگاه کشت زر، توزیع عادلانه ثروت، اصلاح زیرساختها و مهار غبارهاست و اگر اینها انجام شود، مهاجرت از خوزستان هم به کمترین حد خواهد رسید.
آقای کشت زر، امسال بارندگی در خوزستان بهتر بود. مردم امیدوارتر شدهاند؟
بله، وضع سدها خوب شده و کشاورزها امیدوارتر شدند. خوزستان که یک سوم آبهای جاری کشور را دارد، قطب کشاورزی است. بعد از نفت، کشاورزی اولویت ماست. بخش زیادی از جمعیت در این صنعت مشغول به کارند و امیدواریم با بارندگیها وضع خوبی داشته باشند. اما تابستان گذشته حتی برای یک هکتار هم به کشاورزان آب ندادند و آنها از این بابت ناراحت بودند و خیلی تجمع کردند. پشت سدها آبی برای توزیع نمانده بود که به آنها بدهند. مقدار آبی که مانده بود فقط کفاف شرب را میداد و به همین دلیل سختگیری کردند و به کشاورزان آب ندادند؛ به جز مقداری جزیی برای نخیلات و یونجههایی که از قبل کاشته شده بود. در خوزستانی که یکسوم آبهای جاری را دارد، بالاترین سهم برای بهبهان است اما کشاورزان باز هم با محدودیت مواجه شدند. حالا با بارندگیهای اخیر امیدواریم کشت زمستانه و تابستانه به مشکل نخورد. از طرف دیگر ناچاریم که به سمت آبیاری مدرن برویم.
مشکل آب شرب و فاضلاب رها شده در کارون به کجا رسیده؟
وضع بهتر شده. کانالهای فاضلاب وسط شهر رها بود و حتی فاضلاب توالتهای عمومی وسط کارون رها میشد. بدترین شرایط فاضلاب را داشتیم. EC آب شرب هم بسیار پایین بود. اما خوشبختانه ١٥ فروردین پارسال دولت مصوبه خوبی داد که آب شرب و فاضلاب همه شهرهای خوزستان به مرحله مناقصه برود. این کار الان شروع شده و امیدواریم در آینده این دو مسأله حل شود. اگر این پروژهها به اتمام برسد، کمترین مشکل را در آب خواهیم داشت.
به هرحال بارندگیها، کم آبی را جبران نمیکند و با وجود این فشار چند وقت یک بار درباره انتقال آب خوزستان صحبتهایی میشود؛ مثل همان ماجرای رئیس سازمان محیطزیست و این حرف که آب مازاد خوزستان را میتوان انتقال داد.
ما بارها گفتهایم که بهطور جدی مخالف انتقال آب هستیم. البته اگر انتقال آب خوزستان به یزد، کرمان، اصفهان و سمنان برای شرب باشد، نهایت همکاری را میکنیم، اما بررسیها نشان داده که این انتقالها تنها برای مصرف صنعت و کشاورزی است. خوزستان خودش نیاز به آب دارد. در بهبهان آب جیرهبندی است، در این شرایط چرا باید برای صنعت و کشاورزی آب را منتقل کنیم؟ کشاورزان ما از یک فصل کشت محروم شدهاند. اینکه آقای کلانتری میگوید این استان دومیلیارد متر مکعب آب اضافی دارد و میتواند انتقال دهد، باید در پاسخ گفت وظیفه سازمان محیطزیست فقط این است که اثرات زیست محیطی انتقال آب را بررسی کنند، نه اینکه درباره مصرف آب موجود نظر بدهند.
درست همین مسأله آب هم به گرد و غبار و مهاجرت از خوزستان مرتبط است.
البته به نظر من مشکل اساسی که باعث شده خوزستان حرف نخست را در مهاجرت در کشور بزند بیشتر از گرد و غبار و بیکاری است. با اینکه اینجا قطب صنعت و کشاورزی است مردم خوزستان به دلیل نبود اشتغال درحال ترک استان هستند. این زنگ خطری برای کشور است و اگر فکری اساسی نشود این آمار روز به روز بیشتر میشود. پیشنهاد من این است که چون ما برای صنایع پاییندستی در بخش نفت، گاز، پتروشیمی و کشاورزی ظرفیتهای بسیار بالایی داریم، میتوانیم اشتغال و درآمد ارزی برای کشور ایجاد کنیم. به همین دلیل خوزستانیها انتظار دارند دولت نگاه ویژهای داشته باشد. در مرحله دوم ریزگردها دلیل مهاجرت در استان است و از سوی دیگر باعث شده آمار بیماریهای ناشناخته بالا رود. اکنون ٣٤٣هزار هکتار از کانونهای اصلی غبار در خوزستان شناسایی شده و سعی کردیم این موضوع را به گوش دولت برسانیم. جلساتی با جهانگیری و نوبخت گذاشتیم تا بگوییم مردم خوزستان دیگر نمیتوانند در این آب و هوا زندگی کنند. خروجی این جلسات به تصمیمات مهمی انجامید و قرار شد ١٥٠میلیون دلار در سه محور برای مقابله با ریزگردها هزینه شود؛ بخشی مالچ پاشی و ٤٣هزار هکتار نهالکاری شود و با تخصیص آب به مابقی کانونها (تالابهایی که به دلیل سدهای بالادست خشک شدهاند) این محیطهای خشکیده غرقابی شوند.
فکر میکنید نتیجه این بحران برای خوزستان چه خواهد بود؟
سعی داریم این مشکل را مهار کنیم، اما اگر دولت بحرانی که برای خوزستان پیش آمده را نتواند مهار کند، نهتنها خوزستان بلکه گریبان سراسر کشور را در آینده نزدیک خواهد گرفت. این ریزگردها زندگی مردم را فلج کرده، برای مثال همین فشار ریزگردها باعث شده کهسال گذشته قطعی برق در تابستان اتفاق بیفتد و آن همه مشکل بار بیاورد. البته بقیه کانونها در عراق، سوریه و عربستان است. باید ابتدا کانونهای داخلی را مهار کنیم و در مرحله بعد با تقویت دیپلماسی در کشورهای دیگر هم اقداماتی برای مهار ریزگردها انجام دهیم.
باتوجه به اینکه بعد از جنگ دومین موج جدی مهاجرت از خوزستان درحال رخ دادن است، در بهبهان وضع مهاجرت چطور است؟
در بهبهان مسأله بیشتر از هر چیز مهاجرت نخبگان به دلیل بیکاری است. شاید بالاترین آمار بیکاری استان برای بهبهان باشد. جوانان ما همه با مدارک عالی در خانه نشستهاند. آنها از آینده ناامیدند. برای توسعه یک کشور نیروی انسانی و قدرت مالی مهم است. اینجا سرمایهگذار داریم، اما بستر فعالیت نداریم. تنها راه برای اشتغال، فراهم کردن بستر برای سرمایهگذار است اما قوانینِ مانع سرمایهگذاری، بسیار جدی است. البته بهبهان به نسبت مرکز استان خوزستان و شهرهای روی مرز، مشکلات کمتری دارد و بیشتر آنهایی که کوچ میکنند به سمت استان فارس، کرمان و اصفهان میروند و در مرحله بعد کرج. بهبهان ظرفیتهای خوبی از جهتهای مختلف دارد؛ گل نرگس ظرفیت گردشگری است و چغاسفلی ظرفیت تاریخی دارد، اما با این حال توسعه درستی نداشته است. در بهبهان بیمارستانی هست کهسال ٦٢ کلنگش زده شده اما تا الان فقط ١٧درصد پیشرفت فیزیکی داشته؛ بیمارستان ولیعصر. تا قبل از این بیمارستانی داشت که مربوط به دوره طاغوت بود. آن زمان بهبهان ٣٠هزار نفر جمعیت داشت، اما الان جمعیت به ١٤٠هزار نفر رسیده. ما در این شهر به ٥٠٠هزار نفر خدمات پزشکی میدهیم و شهرهای اطراف هم هنوز به همان بیمارستان قبلی میآیند. اما هیچ توجهی به تخصیص اعتبارات نمیکنند. چرا مردم راضی باشند؟
طرح بازنشستگی چقدر میتواند این موج بیکاری را کنترل کند؟ شما امیدوار به نتیجهبخشبودن آن و ورود جوانان به کار هستید؟
طرح بازنشستگی اخیر یکی از افتخارات مجلس است و میتواند زمینه را برای استخدام نیروهای نخبه جوان فراهم کند، اما من زمانی امیدوار میشوم که قوانین ناقص اصلاح شوند. این قانون هم به نظر من هنوز ناقص است، آقایان از دستگاه دولتی خارج میشوند و میروند به شرکتهای خصولتی با حقوق بالاتر. نظر ما که این نبود. ما میخواستیم هر ظرفیت اشتغالزایی برای جوانان باشد. حالا باید فکری اساسی کنیم که راه آنها را ببندیم، تا کسی که بازنشسته شد، حق نداشته باشد در هیچ موسسه دولتی و غیردولتی مشغول شود. چرا راه جوانان را میبندند؟ در آینده نزدیک شاهد خواهیم بود که همه اینها با حقوق بالاتر، جای دیگری مشغول شوند، بنابراین قوانین باید اصلاح شود.
بر اساس آمار رسمی خوزستان رتبه دوم بیکاری در کشور را دارد. باوجود ظرفیتهای موجود، مصادیق فقر در حوزه انتخابیه شما مشهود است؟
مثالها بسیار است. آغاجاری پایتخت نفت و گاز ایران است، اما فقر در آن بیداد میکند. خانههایشان در نفت محاصره شده، اما در این شهر ١٣هزار نفری، ٦هزار نفر زیر پوشش کمیته امدادند. دلیلش چیزی نیست جز فقر دایم. این درحالی است که برای اشتغالزایی در همین شهرستان معادن سنگ داریم و ظرفیت پالایشگاه. اگر ظرفیت اشتغالی هم در آغاجاری هست، مردم غیربومی در آن مشغول به کارند. مسئولیت اجتماعی آنجا رها شده است. آغاجاری بدترین راه ارتباطی استان را دارد. ما نگرانیمان را گفتهایم، اما توجهی نکردهاند. در بخش زیدون هم محرومیت بیداد میکند؛ ظرفیت کار بالاست، اما جوانان بیکارند.
راهکارهای دیگری برای اشتغالزایی در خوزستان وجود دارد؟ باید ظرفیتهای دیگری هم باشد.
بله، در خوزستان وجود نفت باعث شده بالای٤٠هزار نفر ظرفیت استخدام داشته باشیم. اگر وزارت نفت بررسی کند و مسأله بازنشستگان هم در آنجا بررسی شود، با مشغولکردن جوانان به کار، درصد زیادی از مهاجرت متوقف میشود. درحال حاضر تعداد زیادی از مردم به مشاغل کاذب روی آوردهاند. در بخش صنعتی زیدون، فلرهای گازی آلودگی وحشتناکی ایجاد کرده است. مردم این رنج را تحمل میکنند، اما بودن این تاسیسات در شهرشان سودی برای خود آنها نداشته است. زیدون زمینهای خوبی برای کشاورزی دارد، اما آبی ندارد. مردم جذب کار نمیشوند و از آن طرف میروند بوشهر و رو به قاچاق میآورند. ناچارند، راهی جز این ندارند. میگویند بیکاریم، میخواهیم نان به خانواده بدهیم. سوخت که –به دلیل ارزانبودن- الان بین ١٠ تا ١٣ لیتر قاچاق میشود، به همین دلیل است.
خوزستان بعد از جنگ هیچوقت مثل قبل نشد. هنوز میتوان بسیاری از نقاطش را منطقه جنگی حساب کرد؛ آسیب به زیرساختها و خسارات انسانی؛ شهید، شیمیایی و جانباز... در حوزه انتخابی شما آثار جنگ مشهود است؟
بله، جنگ ٨ ساله باعث شد خوزستان خسارات انسانی و تاسیسات زیادی داشته باشد. بخش زیادی از زیرساختها نابود شد؛ از پالایشگاه نفت آبادان تا پالایشگاه بیدبلند بهبهان. پالایشگاه زیدون هم بمباران شد و همهشان تا سالها بازسازی نشدند. بخش زیادی از زیرساختها را از دست دادیم، چنان که هرچه تا امروز کارکردهایم، به زمان قبل برنگشتهایم. در همین بهبهان خاطره تلخ بمباران مدرسه راهنمایی پیروز هنوز در یاد مردم هست. همه شهرها صدمه جدی دیدند. ما انتظار داریم این خسارات جبران شود.
برای جبران این عقبماندگیها در تمام مناطق آسیبدیده کاری انجام شده؟
دولت برای جبران این خسارات قرار است ماده ١١٢ قانون برنامه ششم توسعه را اجرایی کند. این ماده که تصویب و ابلاغ شده مربوط به افزایش حقوق کارکنان مناطق جنگی و عملیاتی درگیر در دوران دفاع مقدس است، بنابراین مناطقی که در جنگ صدمه دیدهاند، شناسایی میشوند. این ماموریت به ستاد کل نیروهای مسلح داده شده تا علاوه بر افزایش ٢٥-٢٠درصدی حقوق کارکنان دولت، ضریب ١٠درصدی هم به اعتبارات عمرانی برای جبران عقبماندگیها تعلق بگیرد. در سالهای گذشته بهبهان، آغاجاری و خیلی از شهرستانهای دیگر از قلم افتادهاند. ما برای همه این شهرها خواهان مشمولیت ماده ١١٢ هستیم. البته رئیس مجلس هم قول داده مشمولیت این ماده برای کل استان باشد و امیدواریم در بودجه امسال دیده شود.
به نظر شما راه برونرفت از بیکاری و فقر و مهاجرت در خوزستان چیست؟
یکی از معضلات اصلی ما سوءمدیریتهاست. مدیریتهای رانتی باید کنار گذاشته شود. براساس تخصص و تعهد و شایستگی باید موقعیت داد، نه براساس جناح و قومیت خاص. این خیانت است. ما میتوانیم استان خوزستان و کشور را به موقعیتی برسانیم که بیکاری و فقر نباشد، اما من معتقدم توزیع اعتبارات ناعادلانه است. بارها گفتهام که باید براساس نیازها و ضرورتها اعتبارات تخصیص داده شود، نه اینطور که هر جا لابیگری و نفوذ بیشتری بود، اعتبارش بیشتر شود. این یک خیانت به کشور است. اگر اعتبارات خوزستان تامین شود، به تنهایی میتواند پاسخگوی کشاورزی و مواد اولیه کارخانههای دیگر هم باشد. انتظار توجه ویژه داریم، بهخصوص در بحث ریزگردها.
من به مسأله توزیع ثروت در کشور اعتراض دارم. نمیشود هر که لابیگری بیشتری دارد، تخصیص و امکانات را به سمت حوزه انتخابیاش میبرد. ساختن کارخانه در کویری که آب مورد نیاز صنعت را ندارد، جز لابیگری چیزی نیست. باید این سیستم اصلاح شود. شفافیت یکی از راهحلهاست. راهی غیر از این، بدبینی مردم را به دنبال دارد و به نظام ضربه میزند. خوزستان قلب تپنده اقتصادی ایران است. مردم با توجه به این داشتهها از دولت انتظار دارند. اما ما متناسب با این داشتهها رشد نکردهایم. من فکر میکنم حق استان ما ضایع شده و عدالت در توزیع اعتبارات رعایت نمیشود. مردم این کاستیها را میبینند و نگراناند. ما واقعا معترضیم. روی کاغذ، ما استان اول در ایران در اعتبارات هستیم، اما عملا اینطور نیست. البته خدمات دولت را نادیده نمیگیریم، اما این اعتباری که به استان ما میدهند، کمتر از حقمان است. مردم فشار را تحمل میکنند، اما بی عدالتی را نه. ما جنگ را پذیرفتیم، اما سختی بیش از این را نمیپذیریم. اگر میگویند بودجه نیست، چرا بعضی جاها پروژهها در جریان است؟ ما خاکریز جنگ نبودیم، اما برای جنگ خیلی هزینه دادیم. به حرمت همین شهدا و جانبازان باید فکری به حال مردم خوزستان کرد.
همین حالا یکی از مهمترین مسائل خوزستان، مسأله حقوق کارگران هفتتپه است که به نارضایتی انجامیده. مجلس وارد این مسأله شده؟ موارد مشابه دیگری در خوزستان وجود دارد؟
به جز کارگران هفتتپه، بسیاری کارگران دیگر هم مشکلاتی مشابه دارند، مثل کارگران فولاد. کارخانه روغن ارجان در بهبهان تعطیل شده و فقط دو سه تا نگهبان ماندهاند؛ این کارخانه برای ١٧٠ نفر ظرفیت کار داشت، ولی الان نزدیک یکسال است که به دلیل نقدینگی تعطیل شده؛ راهاندازی دوبارهاش نیاز به وام دارد. نیشکر هفتتپه اهواز هم از روز نخست دولتی بود، اما وقتی اصل٤٤ به دولت ابلاغ شد، به سمت خصوصیسازی رفت. بعد از ابلاغ این اصل خیلی جاها به سمت خصوصیسازی رفت، اما مشکلاتی بروز کرد، مثل پالایشگاه کرمانشاه. کشورهای توسعهیافته دنیا همه به سمت خصوصیسازی رفته و موفق بودهاند، ولی برای ما نحوه واگذاریها نادرست بوده؛ یا کارشناسی قیمتها اشتباه بوده یا با رانت به افراد خاص واگذار کردهاند. کارخانه نیشکر نزدیک به ٢٤ هکتار زمین مستعد دارد، اما به قیمت پایین واگذار کردند و درآمدی که دارند، کفاف هزینهها را نمیدهد. مطالبات کارگران صددرصد قانونی است. کسی که ٦ ماه حقوق نگیرد، زندگیاش مختل میشود. معیشت دیگری هم ندارد و باید مطالباتشان را جدی گرفت. در زمان واگذاری باید حقوق کارگران دیده شود، تا پیمانکار هر طور دلش خواست رفتار نکند و حقوق آنها را رعایت کند، تا برای مردم و کشور معضلی ایجاد نشود. دولت باید فکری اساسی برای نیشکر و کارخانههای امثال آنکه کم نیستند، بکند. من معتقدم باید جلساتی با مدیران بگذاریم و هر طور شده مشکلاتشان را حل کنیم. مگر میشود رهایشان کرد؟ چهار، پنجهزار نفرند؛ اندازه یک شهر. باید پیگیر باشیم تا جاهای دیگر این اتفاق نیفتد.