ماهان شبکه ایرانیان

گفتگو با دکتر حمیدرضا شعیری، معناشناس درباره پیاده رودی

راه رفتن تعویق سقوط است

فضای شهری جدید و مدرن رشد عمودی کرده است؛ مراکز خرید و مجتمع‌های اداری - تجاری جدید به سمت آسمان سر کشیده‌اند. رابطه افقی یا حرکت افقی جایش را به حرکت عمودی داده است. به‌همین دلیل پرسه زن مدرن به جای ساختن روایت، استعاره می‌سازد.

راه رفتن
 
میترا فردوسی؛ انسان از زمانی که توانست روی دو‌پایش بایستد، پیاده‌روی را آغاز کرده است. اگرچه تا مدت‌ها از راه رفتن برای پیداکردن غذا و طی کردن فاصله‌ها استفاده می‌کرده، اما همزمان با پیچیده شدن همه فعالیت‌هایش، پیاده راه رفتن هم واجد معانی، انواع و کارکرد‌هایی پیچیده و متفاوت شد. یکی از انواع خیلی مدرن پیاده‌روی برای مثال پرسه‌زنی است، که به لحاظ کارکرد و هدف، کاملاً قطب مخالف هدف پیاده‌روی در ابتدای تاریخ راه رفتن است.
 
گونه دیگر پیاده‌روی، راه رفتن به مثابه راهی برای اندیشیدن است. اصلاً تاریخ فلسفه به نوعی با راه رفتن همگام و همراه بوده است. مکتب مشائیون یا همان روندگان که نسبت آن به ارسطو می‌رسد گواه این ادعا است.
 
شوپِنهاور، راه رفتن را «تعویق سقوط» می‌داند و کانت پیاده‌روی برای اندیشیدن را تبدیل به بخشی لاینفک از زندگی روزمره‌اش کرده بود.
 
فردریک گروس نویسنده کتاب مشهور «فلسفه پیاده‌روی»، هم در کتابش تأکید زیادی روی کارکرد‌های پیاده‌روی متفکرانه می‌کند. به‌نظر او پیاده‌روی، گونه غربی مدیتیشن و معادل غربی چیزی است که آسیایی‌ها با نشستن به دست می‌آورند.
 
او توضیح می‌دهد که چطور پیاده‌روی به مثابه مراقبه جایش را در سبک زندگی مردمان عصر جدید همزمان با رشد کلانشهر‌های مدرن در سراسر جهان باز کرده است. این‌ها را گفتم تا توضیح دهم چرا پیاده‌روی امری پیش پا افتاده نیست و نیازمند تحلیل و تفسیر فرهنگی است.
 
ما با پیاده‌روی در شهر، با آدم‌ها و شهر و بیش از همه با خودمان، به صلح می‌رسیم. پیاده‌روی و پرسه‌زنی، معانی دیگری هم دارد که در گفتگو با دکتر حمیدرضا شعیری، معناشناس، نشانه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، ابعاد آن را مرور کردیم. برای بیشتر آشنا شدن با پدیده فرهنگی قدم زدن در شهر، این گفتگو را در ادامه بخوانید.

با شکل گرفتن مفهوم خیابان بعد از انقلاب صنعتی و همزمان با شکل‌گیری شهرنشینی مدرن، خیابان‌ها دیگر راهرو‌هایی برای گذر صرف و از مبدأ به مقصد رسیدن نبودند. آن‌ها خودشان جایی برای زیستن، فعالیت اجتماعی، انواع تعاملات و... شدند و مسیر‌هایی به روی خلق معنای جدید باز کردند. پیاده‌روی هم همداستان با این تغییرات اسباب ابراز وجود شهرنشینان در خیابان جدید شد. به‌نظر شما پیاده روی چه امکان‌هایی را روی انسان شهری باز می‌کند؟
انسان همواره راه رفته است و این راه رفتن به او کمک کرده است تا رابطه او با جهان بیرون تنظیم شود؛ پس راه رفتن یعنی تنظیم ارتباط انسان با هستی. اما در ادبیات این راه رفتن به پرسه زنی مشهور شده است. بودلر شاید از اولین کسانی است که از راه رفتن و پرسه زدن صحبت کرده است البته ژان ژاک روسو از فیلسوفانی بوده است که بسیار راه رفته است و در هنگام راه رفتن و پرسه زدن بسیار فکر کرده است و کتابی هم دارد با عنوان رؤیا‌های یک گردشگر تنها.
 
راه رفتن
 
بعد از بودلر، والتر بنیامین کسی است که از راه رفتن و فلسفه آن بسیار سخن گفته است. بودلر اسم پرسه زدن را انسان - کودک می‌گذارد. هیچ چیزی از زندگی ساده و پیش پا افتاده نیست؛ و به‌همین دلیل انسان وقتی راه می‌رود به کودکی خود بازمی‌گردد و همه چیز برای او جذاب می‌شود حتی یک سنگ ریزه یا ریگ کف خیابان.
 
پرسه زدن در ادبیات به کاشف مشهور است، ناقد است، راه می‌رود، فکر می‌کند، تحلیل می‌کند، می‌یابد، کشف می‌کند و حتی فرضیه می‌سازد و فرضیه‌های خود را هنگام راه رفتن حل می‌کند. راه رفتن راهی است به سوی عبور از سد‌هایی که مانع فکر کردن هستند.
 
همان‌طور که پرنده به هوا نیاز دارد و همان‌طور که ماهی بدون آب زنده نمی‌ماند، پرسه زن نیز عنصرش جمع، جماعت و انسان‌ها هستند. پرسه زن در میان انسان‌ها نفس می‌کشد و امکان نفس کشیدن او فقط از این طریق تأمین می‌شود: او در موج، در جمع، در تعدد و حرکت در گم شدن و دوباره پیدا شدن و میان انسان‌ها بودن معنا می‌یابد و همه جا خانه اوست. همه جا محل تنفس اوست. اصلاً می‌توان گفت: هوش شناختی پرسه زن از راه رفتن به دست می‌آید و تأمین می‌شود.
 
تن او با تن محیط آمیخته می‌شود و از این آمیختگی راه‌های تنفس پوست او باز می‌شوند. اندام‌وارگی او دیگر یک اندام‌وارگی فیزیکی محض نیست، یک اندام‌واره انسان‌محور است؛ اندام واره زیست بومی و زیست محیطی است. اندام واره‌ای است که اگر فقط در محیط قرار بگیرد و اگر امکان تنظیم ارتباط با فضا‌های پیرامون را بیابد امکان تنفس نیز به او دست می‌دهد.
 
راه رفتن راهی است برای بهتر نفس کشیدن. این امکان‌هایی است که راه رفتن از گذشته پیش روی انسان گذاشته است؛ حتی در جنگل‌های امریکای مرکزی نوعی از نخل وجود دارد که به نخل راه رونده مشهور است. می‌گویند که ریشه‌های این درخت حدود یک متر پیشروی در سال دارند. این چه واقعیت باشد چه افسانه نشان می‌دهد که راه رفتن زاییده طبیعت است.

راه رفتن در شهر به جای مشاهده آن، توصیه دوسرتو، فیلسوف خیابان است. آنجا که توضیح می‌دهد عابر پیاده با راه رفتن در شهر به معابر، مغازه‌ها و خانه‌ها معنایی دوباره می‌بخشد و هویتی جدید. به تعبیر او قدم زدن، قدرت بیانگری دارد و خنثی نیست و قدم‌زدن در شهر، کشف شهر است. به نظر شما افراد چطور با قدم زدن، معنا خلق می‌کنند و چه معناهایی؟
شاید اولین معنا این باشد که راه رفتن، منشأ تولید امنیت است. راه رفتن ناامنی را از بین می‌برد و اضطراب را پایین می‌آورد چرا که راه رفتن چشم ادراکی شهر است. چشمی که سبب می‌شود امنیت شهری به شهر برگردد. پرسه زدن مانند محافظ شهر و به مثابه چشم شاهدی عمل می‌کند که در مقابل او امکان جرم وجود ندارد.
 
پس پرسه زدن یک انسان فیزیکی نیست بلکه یک نگاه یا شعور رفتاری است. شهر با همین راه رفتن‌هاست که بیدار و هوشیار می‌ماند. شهر بدون پرسه‌زن‌های آن شهری مرده است. پرسه‌زنان باعث می‌شوند شهر از آلودگی‌ها پاک شود یا حداقل میزان آلودگی تخفیف یابد؛ حتی پرسه زنی غموارگی ساکنان و بدبختی آن‌ها را پنهان می‌کند. زیرا پرسه‌زن حال و هوای شهر‌ها را عوض می‌کند.
 
آدم‌ها با نگاه به یکدیگر، یعنی با نگاه به پرسه‌زن‌های مشابه راهی به‌سمت امید می‌یابند. پس پرسه‌زنی بازگرداندن امید به قلب شهر است. اگر از من بپرسید ویژگی‌های مهم راه‌رفتن و قابلیت‌های اصلی آن چیست، در پاسخ می‌گویم چهار ویژگی و کنش مهم برای پرسه‌زنی قابل بیان است. اولین کنش راه رفتن، دوم دیدن و مشاهده کردن، سوم فضا را از حضور خود پر کردن و چهارم تفسیر و تحلیل یا نقد کردن است؛ بنابراین من راه رفتن را پرده از غیاب برداشتن می‌دانم. با راه رفتن، شهر‌ها باز‌پردازی می‌شوند.

اما امروز چه مشکلی بر سر راه رفتن وجود دارد؟ شهر مدرن چگونه در مقابل راه رفتن قرار گرفته است؟
فضای شهری جدید و مدرن رشد عمودی کرده است؛ مراکز خرید و مجتمع‌های اداری - تجاری جدید به سمت آسمان سر کشیده‌اند. رابطه افقی یا حرکت افقی جایش را به حرکت عمودی داده است. به‌همین دلیل پرسه زن مدرن به جای ساختن روایت، استعاره می‌سازد.
 
او نمی‌تواند در فضا به‌طور افقی حرکت کند، چراکه راه‌های حرکت افقی به روی او بسته شده‌اند؛ بنابراین راه روایت بر او بسته شده است. او دیگر روایت ساز لحظه‌ای نیست. او فقط می‌تواند عناصر را جانشین یکدیگر کند و فرصت روایت‌سازی را به‌دلیل تجاری‌شدن و تهاجم ساختمان‌ها به شهر از دست داده است.
 
برج‌های عظیم‌الجثه، مانند حجمی غول پیکر راه حرکت را بر پرسه‌زن می‌بندند؛ اما پرسه‌زن واقعی هیچگاه ناامید نمی‌شود. او همواره از میان همه سد‌ها راهی برای شکاف در فضا و شکستن موانع می‌یابد.

چند صباحی است که جامعه‌شناسی زیر سؤال است با این اتهام که حقیقت ماجرای جامعه، کف خیابان اتفاق می‌افتد و از بالای برج عاج جامعه شناسی متأخر نمی‌توان واقعیت شهر و آدم‌های درون آن را فهم کرد. به نظر شما فایده راه رفتن روشنفکران و سیاستگذاران ما در خیابان‌ها چیست؟
پرسه زن واقعی متن شهر را می‌خواند و باز می‌خواند. او تاریخ شهر را می‌فهمد، شهر در بالای سر ما نوشته نشده است؛ شهر بر کف زمین جاری است.
 
اما متأسفانه شهر مدرن و سیاست زده حرکت را می‌کشد و متن افقی را از بین می‌برد و پرسه زن تحت تأثیر شهر و فضا‌های آن، مسیر حرکت خود را تغییر می‌دهد. او مجبور است به‌جای حرکت افقی، به درون مجتمع‌های تجاری و برج‌ها برود و در حرکتی عمودی، عناصری را که می‌بیند به جای یکدیگر بگذارد و بنابراین در مسیر جانشینی روابط یا روابط جانشینی استعاره بسازد.
 
اگر سیاستگذاران و روشنفکران ما، فرصت راه رفتن در خیابان را داشتند، شاید در تنظیم یا بازتنظیم روابط شهری و روابط انسانی بسیار اثر‌گذار بودند. امروز، بسیاری از تصمیمات در پشت در‌های بسته گرفته می‌شود؛ مشکل چنین تصمیم‌گیری‌هایی این است که از نبض زنده شهر دور می‌ماند. راه رفتن در شهر سبب می‌شود تا پوست ما با پوست شهر هماهنگ و یکی شود.
 
درد شهر و نیاز شهر تنها از طریق راه رفتن در آن حس می‌شود. به‌همین دلیل است که روشنفکر ما اگر می‌خواهد روشنفکری همگام با جامعه باشد، باید بیاموزد که راه برود؛ چرا که در راه رفتن می‌بینیم، مشاهده می‌کنیم و تفسیر می‌کنیم و سپس تفسیر‌های خود را در همان‌جا، یعنی در فضای شهری، به آزمون می‌گذاریم. شهر، میدان آزمایش اندیشه و فکر است؛ پرسه زن چشم شهر است.

خیابان‌ها در شهر‌ها به نفع ماشین‌ها دارند مدام عقب نشینی می‌کنند و پیاده رو‌ها مدام آب می‌روند. چه کسی باید از جغرافیای پیاده روی صیانت کند؟
پرسه زن مسئول شکل‌دهی حافظه شهر و سازماندهی اوست. او هم جامعه‌شناسی شهری را در میدان عمل سامان می‌دهد و روانشناسی شهری را در فرایند درمان‌پذیری و معنابخشی به حضور خود ایجاد می‌کند. پرسه زن نبض شهر را در دست دارد.
 
او حرکت خون در رگ‌های شهر را آسان می‌کند؛ بنابراین باید مسئولان و سیاستگذاران شهری بکوشند تا از کور شدن بیشتر مسیر‌های راه رفتن جلوگیری کنند و مسیر‌های جدید راه رفتن را برای شهر ایجاد کنند، حتی اگر هزینه‌های گزافی وجود دارد باید دانست که این هزینه‌کردن، سرمایه‌گذاری برای رونق ابعاد حضور انسانی و توسعه تفکر و اندیشه در شهر است.
 
همه باید بکوشیم از این مسیر‌ها و جغرافیای پیاده‌روی صیانت کنیم. در بعضی از کشور‌ها مسیر‌های ویژه پیاده روی در مراکز شهر و جا‌های شلوغ وجود دارد. راه رفتن در شهر یک حق است.

این روز‌ها هرچقدر بیشتر شهر میدانش را بر ورود مردم تنگ می‌کند و ترافیک امان ماشین‌ها و ساکنانش را می‌رباید مردم سعی می‌کنند با خلق راه‌هایی با شهر قهر کرده، آشتی کنند. یکی از این راه‌ها، اقبال زیاد به پیاده‌روی در جای جای شهر، بافت قدیمی و محله‌های زیباست. این موضوع حتی به خلق چند استارتاپ مبتنی بر پیاده‌روی انجامیده است. آیا می‌شود اینجا از سیاستِ پیاده‌روی به مثابه یک نوع مقاومت نام برد؟
بله، راه رفتن نوعی مقاومت است. راه رفتن مقاومت در برابر گفتمان قدرتی است که سعی کرده است شهر را تک بعدی کند. یعنی شهر را به مثابه ساختمان، سنگ، یا بنا‌های حجیم معرفی کند و این عمل نبض شهر را از بین می‌برد.
 
در این وضعیت، راه رفتن مانند قلبی است که به شهر هدیه می‌کنیم. پس راه رفتن تنظیم‌کننده نبض شهر است؛ چراکه از طریق راه‌رفتن به معنا درمانی می‌رسیم. راه رفتن یا پرسه زدن راهی است برای خود را بهتر احساس کردن چراکه در راه رفتن من همواره پرسپکتیو بازی را در برابر خود مشاهده می‌کنم که سبب می‌شود تا من فرصت اندیشیدن به آینده را داشته باشم.
 
پرسه زن بی‌آنکه بداند، در پی درمان بخشی از حالات خود است که هیچ داروی دیگری بجز راه رفتن برای آن وجود ندارد؛ چرا که راه رفتن تطبیق یا هم‌آیی تن با فضا به نفع ایجاد حضور کیفی و گریز از بی‌معنایی است.
 
پرسه‌زن‌های دیروز شاید بدون هدف راه می‌رفتند و راه بر آن‌ها تنگ نمی‌شد. اما پرسه‌زن امروز، چون دیگر جای حرکت ندارد، چون شتابان است و عجله دارد و، چون پیرامونش را نمی‌بیند و فضای تنگ شهری و هجوم حلقه‌های تجاری و صنعتی قدرت باعث کور شدن خیابان شده‌اند با پرسه زن دیروز فرق می‌کند.

پرسه زن امروز پرسه زنی است که می‌خواهد راه برود، اما در مقابل همه نیرو‌های قدرتمندی که راه رفتن را بر او سد کرده‌اند قرار می‌گیرد؛ بنابراین باید مقاومت کند و برای این کار گاهی مجبور می‌شود مکان راه‌رفتن خود را از خیابان به پارک یا بیرون از شهر، تغییر بدهد یا اینکه به مجتمع‌های تجاری پناه ببرد.

خبری می‌خواندم مبنی بر اینکه در ژاپن بسیاری از مردم در سال‌های اخیر به سنت‌های کی کوموری توجه نشان داده‌اند و ماه‌ها خود را در اتاق خانه‌شان حبس و ارتباطشان را با جامعه قطع می‌کنند. حال پدیده‌ای به نام پیاده‌روی دقیقاً ضد این فرهنگ و نوعی درهم آمیختگی با دیگران را نشان می‌دهد. چقدر فکر می‌کنید قدم زدن در فضا - مکان‌های مختلف به مثابه پلی است از درون به بیرون و از بیرون به درون و راهی است برای نجات بشر کز کرده در خود؟
راه رفتن چه راه حلی برای نجات بشر امروزی کز کرده در خود است؟ در نظام معناسازی، دو نوع ارتباط انفصالی و اتصالی وجود دارد. در ارتباط انفصالی، سوژه‌ها از خود و از فضایی که در آن هستند جدا می‌شوند. خود را در فضا‌های دیگر می‌یابند یا فضای دیگر را در خود جای می‌دهند. در ارتباط اتصالی مطلق، سوژه همواره در خود حبس می‌شود و این صدا او را به تک صدایی تبدیل می‌کند.
 
راه رفتن از این جهت بشر را از مونولوگ یا تک صدایی نجات می‌دهد. راه رفتن راهی است برای آمیختن صدای خود با صدای دیگری و راه رفتن همواره دیگری را فراخواندن و خود را به دیگری رساندن است، هرچند که این حرکت رفت‌و‌آمدی در ذهن شکل بگیرد. راه رفتن، آشنا شدن با مدل‌های گوناگون و متنوع حضور است.
 
راه رفتن حضور ما را گسترش می‌دهد چراکه ما را از پوست خود خارج و به فضای دیگری پرتاب می‌کند. پس راه رفتن سبب هم‌حضوری می‌شود و این هم حضوری اندیشه را ترمیم می‌کند و این ترمیم سبب بازیابی ما می‌شود. با این تعبیر، راه رفتن یعنی خود را دوباره یافتن یا بازیافتن، اما همراه با دیگری. پس راه رفتن همواره آشتی است؛ آشتی با فضا، با دیگری و با حضور‌های متکثر و متنوع. راه رفتن یعنی تکثیر من در خود و در دیگری و از طریق این تکثیر است که فرد بهتر تنفس می‌کند.
 
از نظر بهداشتی راه رفتن ماساژ چشم است، از نظری معنایی، توسعه ادراک و فهم است، از نظر ذهنی تمرین هوشیاری است؛ از نظر روحی تجدیدی انرژی است؛ از نظر فیزیکی بازیابی قدرت جسم است. راه رفتن خروج از حصار بسته خود است.
 
منبع: ایران
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان