خبرگزاری تسنیم: 13 دی مصادف با سالروز ابلاغ نامه معروف و تاریخی امام خمینی (ره) به میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی است، نامهای که از شکستن استخوانهای کمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتکا به غرب سخن میگفت.
بنیانگذار کبیر انقلاب پس از نگارش نامه، هیئتی سهنفره شامل آیتالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیدچی دباغ معروف به خواهر دباغ را برای ابلاغ پیام خود انتخاب کرد، زنی که سالها سابقه مبارزه سیاسی داشت و شکنجههای بسیار دیده بود.
فرارسیدن سالروز ابلاغ پیام تاریخی امام (ره) به گورباچف، بهانهای شد تا به یادآوری خدمات ارزشمند او برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و پایداری نظام بپردازیم، بانویی استثنایی که تنها دو سال از غروبش میگذرد، اما کمتر از او یاد میشود.
مرضیه حدیدچی معروف به "طاهره دباغ" سال 1318 در یکی از خانوادههای مذهبی و فرهنگی شهر همدان متولد شد و تحصیلات خود را از مکتبخانه آغاز کرد و از معلومات پدرش در یادگیری قرآن و نهجالبلاغه بهره فراوان برد.
وی سال 1333 با محمدحسن دباغ ازدواج کرد، ازدواجی که را رسیدن او به مقصد را هموار کرد. در آغازین روزهای زندگی مشترک به تبعیت از همسرش به تهران مراجعت کرد. در تهران توانست تحصیلات علوم دینی خود را تا سطح (شرح لمعه) ادامه داده و از محضر استادانی، چون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری، شهید آیتالله محمدرضا سعیدی و شهید سید مجتبی صالحی خوانساری بهره برد.
خواهر دباغ در حالی به تحصیل علم و فعالیتهای سیاسی اقدام میکرد که مادر هشت فرزند بود. او فعالیتها و حرکتهای سیاسی خود را با پخش و توزیع اعلامیه در سالهای 41-40 آغاز کرد و فعالیتش با ورود به تشکیلاتی که آیتالله شهید سعیدی آن را هدایت میکرد بیشتر شد به طوری که سال 1352 به دست ساواک دستگیر شد.
خواهر دباغ از شکنجه در زندان ساواک تا حفاظت از امام (ره) در پاریس
مرضیه حدیدچی به همراه دخترش رضوانه، شدیدترین شکنجهها را تحمل کرد تا اینکه به سختی بیمار شد و در زمانی که امیدی به زنده ماندنش نبود، او را از زندان آزاد کردند، اما دخترش را نگه داشتند. پس از آزادی تحت عمل جراحی قرارگرفته و از مرگ نجات مییابد، اما پس از چند ماه دوباره دستگیر و زندانی میشود.
وی در خاطراتش از دوران زندانی بودن آورده است:
"چهار بعد از نیمهشب صدای زنجیر بند را شنیدم. وقتی زنجیر بند باز شد از لای دریچه سلول نگاه کردم دیدم دو تا سرباز زیر بغل این بچه را گرفتهاند و وسط راهرو انداختند که هر چه با سطل آب روی صورتش میریختند به هوش نمیآمد. من هم با مشت به در میکوبیدم. صدای فریادهای من خیلی توی راهرو پیچیده بود. آیتالله ربانی شیرازی توی بند ما بود که صدای فریادهای من را میشنید، شروع کردند با یک صوت قشنگی آیه «واستعینوا بالصبر والصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین» خواندند. مقداری آرامش یافتم.
احساس کردم دارم کار خطایی انجام میدهم. استغفار کردم. قدری به خودم آمدم. حالم کمی خوب شده بود. یک پتوی سربازی آوردند و دخترم را در آن گذاشتند و بردند. فکر کردم تمام کرده و از دنیا رفته است. خدا را شکر کردم که دیگر به دست این دژخیمان شکنجه نمیشود و دیگر کارهای خائنانه اینها را نباید تحمل کند، اما پس از 16 روز یک شب در سلول باز شد و یک نفر را داخل انداختند که دیدم دخترم رضوانه است، بغلش کردم و در گوشش گفتم که چیزی نگو، چون ممکن است اینجاها میکروفن کار گذاشته باشند و مشکل ایجاد شود. فقط در گوشم بگو کجا بودی؟
دستهایش را نشانم داد که روی مچ جفت دست این دختربچه سیزده چهاردهساله جای دستبندها دیده میشد، دستبندهایی که با آن به تخت بیمارستان ارتش بسته شده بود. به سختی نفس میکشید، البته هنوز هم که بیش از 30 سال از آن زمان میگذرد با اینکه قلبش عمل شده و دریچه گذاشتهاند، گاهی اوقات اصلاً صوت ندارد و نمیتواند حرف بزند. وقتی هم سالم است صدایش لرزش دارد".
اوضاع خفقانآور و شرایط نامساعد برای مبارزات انقلابی موجب شد وی سال 1353 به خارج از کشور رفته و در لبنان و سوریه، آموزشهای رزمی و چریکی را گذراند.
مرضیه حدیدچی که در خارج از کشور، او را به نام "خواهر طاهره" و "زینت احمدی نیلی" میشناختند به فعالیتهای سیاسی خود در خارج کشور ادامه داد و پس از هجرت امام خمینی (ره) به پاریس به دیدار ایشان رفته و محافظ شخصی امام (ره) شد.
این بانوی مبارز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشت و فعالیت خود را با پذیرش مسئولیتهای خطیر ادامه داد. مرضیه حدیدچی، نخستین زنی در نظام جمهوری اسلامی است که به عنوان "فرمانده سپاه" انتخاب شد.
وی که از بنیانگذاران سپاه پاسداران استان همدان به شمار میرود، عنوانهایی، چون مسئول بسیج خواهران، سه دوره نمایندگی مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی، تدریس در دانشگاه علم و صنعت ایران و مدرسه عالی شهید مطهری، مسئولیت زندانهای تهران، بازرس زندانهای کل کشور و قائممقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی را در کارنامه کاری خود دارد.
بانویی که شکنجهها را تاب آورد، اما دست گورباچف را رد کردخواهر حدیدچی نمونه بارز یک زن مسلمان و محجبه و در عین حال مبارز بود که به خوبی ثابت کرد داشتن حجاب نمیتواند مانع فعالیتهای علمی، اجتماعی و انقلابی شود تا اندازهای که مورد اعتماد بالاترین شخصیت انقلاب قرار گرفت.
همین روحیه موجب شد تا بنیانگذار کبیر انقلاب، زمان انتخاب هیئتی برای ابلاغ پیام مهم خود به گورباچف در بین سه عضو هیئت، نام "خواهر طاهره" را هم قرار دهد، مأموریتی که بسیار خطیر و در عین حال خطرناک بود.
آیتالله جوادی آملی از اعضای این هیئت در خاطراتش از این دیدار تاریخی آورده است:
«یکی از اعضای هیئت، خواهر محترمهای بود که سابقه مبارزات سیاسی داشت و دیپلمات عزیز ما (سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو) نیز ایشان را معرفی کردند: " این خانم سابقه مبارزاتی داشته، به زندان رفته و اکنون نماینده مجلس شورای اسلامی است".
این کار برای این بود که (شوروی) نگویند نظام اسلامی نیمی از مردم را از مزایای اجتماعی محروم کرده است و «زن» در اسلام سمتی ندارد.
وقتی رهبر شوروی این صحنه را دید، با تعجب تلقی کرد و در هنگام خداحافظی در همان کاخ کرملین دست دراز کرد تا با این خانم مصافحه کند، اما دید این خانم در کاخ کرملین (که عدهای به خود میبالند تا در آنجا حضور پیدا کنند) حاضر نشد با او مصافحه کند، این یک «اسلام ممثل» است و صدور انقلاب که زن میتواند در مبارزات سیاسی با حجاب شرکت کند و با عفت و حجاب بهترین سمتها را در نظام جمهوری اسلامی داشته باشد و با حجاب، پیام رهبر الهی را به رهبر الحاد برساند و حرفها را بیان کند، اما در هنگام معصیت خود را حفظ کند و این شدنی است که کاخ کرملین کسی را تحت تأثیر قرار ندهد».
مرحومه مرضیه حدیدچی هم در مورد این دیدار گفته است:«بنده مسئولیت زندانها را داشتم و وارد زندان کچویی شدم که به خانمهای زندانی سرکشی داشته باشم. از دفتر اعلام شد: حاج احمد آقا از جماران دنبال شما هستند. با ایشان تماس گرفتم و ایشان گفتند: امام برای گورباچف نامهای دارند که از بین خانمها شما را انتخاب کردهاند و از بین آقایان هم آقای جوادی آملی و جواد لاریجانی را انتخاب کردهاند تا این نامه را به گورباچف برسانید؛ بنده استخاره کردم تا ببینم این کار را بپذیرم یا خیر که استخاره خوب آمد.
به جماران رفتم و حاج احمد آقا گفتند: آماده باشید هر وقت امام دستور دادند به شوروی خواهید رفت. وقتی به فرودگاه رفتیم حاج احمد آقا آمد و گفت: وصیتنامههایتان را بنویسید، امام فرمودهاند ممکن است آمریکاییها هواپیمایتان را بزنند یا مجبورتان کنند در اسرائیل فرود بیایید، شاید هم روسها اجازه بازگشت ندهند.
درنهایت رفتیم و واقعاً هم جای بسیار مخوفی برای ما در نظر گرفته شده بود. هفت ماه از این موضوع نگذشته بود که آیتالله موسوی اردبیلی اعلام کرد جوانان مسلمان آزادشده شوروی برای ماه مبارک رمضان نیاز به قرآن دارند. هرکس قرآن اضافی دارد به ما برساند تا ما برای این افراد ارسال کنیم»؛ و سرانجام این بانوی مبارز پس از تحمل سالها درد و رنج برای پایداری درخت انقلاب، پنجشنبه 27 آبان 95 چشم از جهان فروبست و پیکرش در جوار پیر و مرادش "خمینی کبیر" به خاک سپرده شد.
انقلاب اسلامی ثمره خون صدها شهید است، شهدایی که در لباس روحانی، دانشجو، بازاری، دانشآموز، سرباز و ... مبارزه کردند تا ظلم و نابرابری برچیده شود. مبارزانی که بر آرامش دنیایی پشت پا زده و خود را فدای اسلام کردند و نهتنها مردان که زنان هم در شمار مجاهدان انقلابی به ثبت رسیدهاند.
مرضیه حدیدچی نمونه بارز زنان مجاهدی است که نشان داد یک زن میتواند با حفظ حجاب و دین خود به بالاترین قلههای کمال و انسانیت برسد. بانویی از تبار الوند که، چون کوه در برابر شکنجههای جسمی و آزار روحی ایستادگی کرد و مایه فخر و مباهات زن ایرانی شد. بانویی که کوخنشینان و مستضعفان را از یاد نبرد و به برخی خانوادهها بهطور مرتب کمک مالی میکرد تا جایی که برای تأمین هزینه آنها ناچار به مسافرکشی شد، گرچه پیش از آن، مسئولیتهای مهم و سه دوره نمایندگی مردم در مجلس را بر عهده داشت، اما چیزی از سفره انقلاب برای خود نیندوخته بود تا در دوران استراحت روزگار بگذراند.
مرحومه "مرضیه حدیدچی" از پیشگامان مبارزی است که حق بزرگی بر گردن انقلاب دارد، انقلابی که حالا چهلساله شده است و چه نیکوست اگر برخی مسئولان نظام، قدری تأمل کرده و رفتار، گفتار و طرز فکر بنیانگذاران و پیشگامان انقلاب، چون مرحومه حدیدچی را الگوی خود قرار دهند تا بیش از این بین آنها و مردم فاصله نیفتد.