سری فیلمهای ترنسفورمرز یا همان «تبدیل شوندگان» بیش از ده سال از عمرشان گذشته و آخرین بار دو سال پیش بود که رباتهای غول پیکر را در حین نبرد با یکدیگر مشاهده کردیم. فیلم پنجم سری ترنسفورمرز با نام Transformers: The Last Knight پسرفتی شدید را برای این فرنچایز به ارمغان آورد و یک تلنگر بزرگ به استودیو و سازندههای این سری زد. قرار بود ترنسفورمرز به واسطه رباتهای جذابش و جلوههای ویژه بینظیرش همیشه بفروشد و کولاک کند اما نسخه پنجم تقریبا نصف نسخه چهارم فروش کرد و مشخص شد که این قرار نانوشته چندان دوام ندارد؛ یعنی فرنچایز به یک گردگیری نیاز دارد.
فیلم Bumblebee اولین گردگیری در سری فیلم ترنسفورمرز محسوب میشود و برای اولین بار سکان کارگردانیاش به دست شخص دیگری جز مایکل بی، خالق این سری از فیلمها، سپرده شده است. بامبلبی یکی از رباتهای اصلی این سری به حساب میرود که در بین طرفداران از جایگاه ویژهای برخوردار بود و انتخاب ساخت یک فیلم با محوریت او، گزینه منطقی به حساب میآید. استودیو پارمونت (سازنده این سری) البته نخواسته که فیلمها را ریبوت کند و این انتخاب هم انتخاب هوشمندانه ای بوده؛ چرا که پایانبندی فیلم Transformers: The Last Knight نوید یک داستان عظیم و حماسی در آینده سری را میداد.
- کارگردان: تراویس نایت
- استودیو تهیه کننده: پارامونت پیکچرز
- بازیگران: جان سینا، هیلی استنفیلد، پاملا آدلن
- بودجه: 135 میلیون دلار
فیلم Bumblebee یک استراحت تقریبا شیرین برای دوباره رویارویی شدن با این سری به حساب میآید و محتاطانه ساخته شده است. بودجه فیلم نسبت به نسخه اول فیلم در ده سال پیش هم کمتر است و کارگردانی که برای هدایت آن انتخاب شده نیز چندان دخلی با فیلمهای بلاک باستری و عظیم ندارد ولی قرار بوده که از ذوق هنریاش برای گردگیری این سری فیلمها استفاده شود. فیلم جدید سری ترنسفورمرز قهرمانی مونث دارد و این بار این قهرمان مونث برخلاف زنان دیگر حاضر در این سری، قرار نیست یک الهه زیبایی باشد و نگاه جنسیتی از آن گرفته شده است. پس علی الحساب همه چیز برای تغییرات فراهم است؛ آیا این تغییرات درست پیش رفتهاند؟
تراویس نایت پیش از ساختن بامبلبی، انیمیشن Kubo and the Two Strings را روانه اکران کرده بود و قبلتر از آن هم در زمینه انیمیشن سازی فعالیت کرده است. حضور او در مقام کارگردان فیلم Bumblebee ناخودآگاه یادآور کارگردانی فیلمهای ماموریت غیرممکن 4 و سرزمین فرداها توسط براد بیرد، انیماتور پیکسار و فعال در زمینه انیمیشن سازی، است. تراویس به زمره افرادی که از دنیای انیمیشن پا به سینما میگذارند و خودشان را در این عالم محک میزنند اضافه شده و فیلم Bumblebee در حال حاضر اولین دستپختش به حساب میآید.
Bumblebee میخواهد سری بزند به ریشه داستانهای سری ترنسفورمرز و بدون ریبوت کردن قضیه، داستان یکی از رباتهای مشهور این سری را بازگو کند. Bumblebee در حقیقت نگاهی دارد به اینکه چرا آتوباتها (نژاد خوب رباتها در این سری) به زمین آمدند و برای چه در اینجا ماندند و البته از آنسو چه شد که دشمنان این گروه یعنی دسپتیکانها هم سر و کله شان روی زمین پیدا شد. این ماجرا به صورت خیلی گذرا در فیلمهای قبلی نشان داده شده بود و صحبتهای کوتاهی درباره ان به میان آمده بود؛ حالا تیم سازنده سری تصمیم گرفته که داستان را کاملتر بازگو کند.
فیلم داستان دختری به نام چارلی را روایت میکند که پدرش را از دست داده و مادرش قصد دارد یک پدر ناتنی برای او بیاورد. چارلی از این پدرناتنی خوشش نمیآید و دوستان چندان زیادی هم ندارد و دختر تنهایی محسوب میشود. او مانند پدرش علاقه شدیدی به مکانیکی دارد و دائم با ماشینهای زوار در رفته و اوراق شده ور میرود و تفریحش بیرون ریختن دل و روده این خودروهاست.
از آنسو جنگ بزرگی در سیاره آتوباتها سر گرفته و اپتیموس پرایم به بامبلبی که یکی از جنگجویان قهار و حراف (تعجب نکنید، بامبلبی که از ابتدا لالمونی نداشت!) گروه شمرده میشود؛ دستور میدهد که به سیاره زمین فرار کرده و در آنجا مقدمات را برای ورود دیگر آتوباتها نیز فراهم کند. اپتیموس پرایم عقیده دارد که زمین میتواند خانه دوم آنها باشد و باید با ساکنین آن یعنی انسانها راه دوستی برقرار کرد و در کنار آنها در سیاره زندگی کرد. بامبلبی به زمین فرار میکند تا ماموریت مافوقش را انجام دهد و در این بین توسط چند دشمن هم رصد شده و آنها به دنبال او به سیاره زمین میآیند.
بامبلبی در سیاره زمین به صورت یک فولکس قورباغه زرد رنگ در میآید (اولین ماشینی که چشمش به آن میخورد همین مدل خودرو است!) و تا مدتها در یک گاراژ ساکن میماند تا زمانی که چارلی در روز تولدش به او برمیخورد. چارلی از همه جا بیخبر فولکس را به خانه میبرد و سر و دستی روی آن میکشد و ناگهان متوجه میشود که با یک ربات طرف است؛ رباتی که نامش را به خاطر زرد بودن Bumblebee میگذارد...
فیلم Bumblebee تفاوتهای فاحشی با سری قبلی ترنسفورمرز دارد و اصلیترین دلیل این تفاوتها به نگاه متفاوت کارگردان فیلم برمیگردد. مایکل بی به عنوان تهیه کننده در پروژه حضور دارد و دخالت چندانی در روند ساخت فیلم نداشته و برای همین با فیلمی روبرو هستیم که امضای او را ندارد؛ یک امضای گل درشت و توام از صحنههای عظیم و حماسی اکشن. مایکل بی خداوندگار خلق این صحنههاست و دلیل موفقیت فیلمهای قبلی ترنسفورمرز علی رغم نداشتن داستان غنی هم همین موضوع بود، یعنی نگاه خاص مایکل بی به سینمای اکشن و استفاده از آخرین دستاوردها در زمینه جلوههای ویژه.
تراویس نایت اما روندی دیگر را پیش گرفته و آن شلوغی فیلم را از آن گرفته و به داستان جنبهای انسانی داده است. فیلم حتی از نسخه اول ترنسفورمرز هم رباتهای کمتری دارد و در کل ماجرا به زور شاهد چهار ربات هستیم که پیچیدگی خاصی هم ندارند. فیلم Bumblebee در حقیقت تمرکزش را روی روابط چارلی و بامبلبی گذاشته و یک حالت E.Tمانند و یا از این مثال بهتر؛ حالتی شبیه به انیمیشن Iron Giant گرفته است. این موضوع بیش از حد کلیشهای است اما تاکنون در سری ترنسفورمرز به چشم نیامده بود و متاسفانه کارگردان هم سعی نمیکند که کمی اسانس خلاقیت به کلیشه مطرح شده در فیلمش جاری کند.
نمیدانم که آیا میتوان خلوت بودن فیلم Bumblebee را بخشی از ویژگیهای مثبت آن دانست یا خیر؟ فیلم با توجه به ساخته شدن نسخه چهارم و پنجم پیشین خود، از نظر جلوههای ویژه حرف خاصی برای گفتن ندارد. البته پرداخت تراویس نایت به صحنههای اکشن با ظرافت و دقتی همراه بوده که به علت همین خلوتی مبارزات، دوربینش راحتتر میتواند در صحنه بچرخد و جزییات هم دقیقتر به نمایش در میآید. اما این ترازو در نهایت به یک میزان مناسب نمیرسد و دائم در حال نوسان است؛ نوسان بین اکشن خوب و اکشن بد.
نبردها در فیلم Bumblebee از جزییات کافی برخوردار هستند اما آن عظمتی که باید داشته باشند را ندارند. رباتها هم طراحی پیچیده و خاصی ندارند ولی با جزییات فراوانی به تصویر کشیده شدند و اسلوموشن شدن حین تبدیلشان باعث شده که از دیدن صحنههای تبدیل آنها بیشتر به وجد بیاییم.
وجود انسانها در فیلم بیشتر شده و کاراکتری همچون چارلی بسیار به یاد ماندنیتر از قهرمانان پیشین این سری با بازی شیالابوف و یا مارک والبرگ است اما این حضور با وجود بهتر بودنش نسبت به نسخ قبلی، به شدت کلیشهای است. این تناقضها در بررسی جای جای فیلم وجود دارد و در مجموع نمیتوان به هیچ بخشی از آن نمره کامل را داد به جز صدا گذاری. صداگذاری فیلم مثل همیشه عالی است و خلق صداهای عجیب و غریب و رباتیک در فیلم شگفت زدگی را به همراه دارد.
کاراکتر Bumblebee قرار است که به تنهایی محوریت فیلم باشد و در نتیجه باید پرداخت خوبی روی آن انجام شود اما گویی طلسم این رباتها در پرده سینما قرار نیست بشکند و آنها در همان حد و اندازه اسباب بازیهایی که در واقعیت هستند باقی میمانند. شخصیتهای رباتیک فیلم نه ابهت خاصی دارند و نه ویژگی خاصی که به یاد ماندنی باشند و کارگردان جدید هم نتوانسته هویت به آنها ببخشد. البته فیلمنامه تلاش میکند با زرنگ جلوه دادن و سیاستهایی که رباتهای طرف بد ماجرا از خود اتخاذ میکنند؛ آنها را وارد یک فاز جدیدی کند و بیشتر از یک ربات جلوه دهد ولی عملا در تحقق این امر ناموفق است.
بازیگران انسانی فیلم شامل دو نفر اصلی هستند، جان سینا (که از جهان کشتی کج وارد صنعت فیلمسازی شده، درست مانند راهی که راک یا همان دواین جانسون چندین سال پیش طی کرد) و هیلی استنفیلد. جان سینا برخلاف تصور قبلیام میتواند نقش آفرینی جالبی از خود بروز دهد و یک کاراکتر کمدی-جدی را از خود جلوه دهد که البته کمی شبیه به دوستش در عالم سینما ،راک، میشود. استنفیلد هم کاراکتر چارلی را بازی میکند و چهره دخترانه و معصومانهاش، باعث شده که در کنار بامبلبی ناجی و حمایتگر، نقشش بهتر از آب در بیاید.
Bumblebee یک میان پرده بین فیلمهای ترنسفورمرز محسوب میشود که یک سری سیاستهای همیشگی سری در آن تغییر پیدا کردهاند به امید اینکه تماشاگران و منتقدان از آن استقبال کنند. برخی از منتقدان به خاطر لجاجت عجیبی که با شخص مایکل بی دارند، فیلم جدید این سری را بیش از حد ستودند و بهتر است که فریب این حرفها را نخورید. Bumblebee در قیاس با آثار قبلی این سری، صرفا متفاوت است و فیلمی بهتر نیست ولو اینکه بدتر هم باشد؛ چرا که نام ترنسفورمرز و این سری فیلمها با یک سری المان چیده شده توسط مایکل بی گره خورده است؛ المانهایی چون جلوههای ویژه و صحنههای اکشن عظیم و حماسی. تراویس نایت اما این موارد را از اثرش حذف کرده که به خودی خود امر بدی نیست، اما جایگزین مناسب و درستی در ازای آنها برای عرضه رو نکرده است.
فیلم Bumblebee بستر آن تغییراتی که باید در این سری ایجاد میکرد را مهیا نمیکند و از نظر من؛ باید همان داستان قبلی که تازه به جای خوب خود رسیده بود (حضور کاراکتر فوق قدرتمند و محبوب یونیکورن) به سر و شکلی بهتر روایت شود. فیلمهای ترنسفورمرز دقیقا نیاز به پانسمانی مابین فیلم Bumblebee و سری ساخته شده توسط مایکل بی دارند و باید فکری اساسی برای بازگشت پتانسیل از دست رفته آنها کرد.