ماهان شبکه ایرانیان

ره توشه معنوی و حقیقی انسانِ مسافر

انسان مسافر است که آیات قرآنی هم که در این زمینه فراوان است

انسان مسافر است که آیات قرآنی هم که در این زمینه فراوان است. هر مسافری ره توشه لازم دارد مسافر بدون زاد راه نمی شود اما تمام کارها منحصر در تحصیل زاد و ره توشه نیست ما مرتب نماز بخوانیم مرتب روزه بگیریم مرتب حج برویم مرتب عمره برویم این یعنی تمام عمر را برای زاد و راحله صرف کردن، حضرت فرمود تمام عمر برای این نیست، اگر انسان مسافر است که است، اگر مسافر به مقصد می رسد که می رسد، اگر مقصود را باید در مقصد مشاهده کند که باید بکند برای آن باید چه کار کرد؟ شما که عازم مشهد هستید چقدر ره توشه تهیه می کنید یک کارتن غذا برای بین راه کافی است این که یک کامیون غذا نمی برد اگر کسی خواست به زیارت امام هشتم برود وسیله ای تهیه می کند، زاد و توشه تهیه می کند که برود مشهد حالا که مشهد رفت آنجا چه باید بکند با حضرت چه بگوید از حضرت چه بخواهد این دیگر مربوط به زاد و توشه نیست زاد و توشه برای راه است نه برای مقصد و نه برای مقصود؛ نماز و روزه حدّی دارد واجباتش مشخص است مستحبّاتش مشخص است حج و عمره هم مشخص است اینها ما را می برد تا بهشت بسیار خوب، بهشت رفتیم چه بکنیم؟! ما مسافریم (اصل اول) مسافر باید به مقصد برسد (اصل دوم) مقصود را باید در مقصد زیارت کند با او کار دارد (اصل سوم) ما در این اصل دوم و سوم فکر نکردیم این بیان نورانی امام رضا (سلام الله علیه) این است که فرمود: «لیست العبادة کثرة الصیام و الصلاة» فرمود تمام عبادت در این خلاصه نمی شود که آدم مرتب نماز بخواند و مرتب روزه بگیرد نماز واجباتی دارد مستحباتی دارد روزه هم حساب و کتابی دارد اما خدا چیست ملاقات با خدا یعنی چه، اینکه در پایان سورهٴ مبارکهٴ «فجر» فرمود: ﴿فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ٭ وَادْخُلِی جَنَّتِی[1]جنّت الله چیست آن ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ[2] را ان شاءالله به ما می دهند آن بهشتی که در آن غُرف مبنیه است و حور و غِلمان است به ما می دهند اما این جنّةاللقاء چیست در دعای «افتتاح» به ما گفتند با خدا ناز کنید نه تنها نیاز، این دعاها تنها نیاز نیست که خدایا مشکل ما را حل کن این کفِ دعاست کف دعا این است که ما محتاجیم در دنیا محتاجیم در آخرت محتاجیم مشکل ما را حل بکند یا مریض داریم مشکلات دیگر داریم شفا بدهید این کف دعاست که این نیاز است اما قدری بالاتر هم هست این دعای نورانی امام زمان (سلام الله علیه) که حضرت فرمود شب های ماه مبارک رمضان این دعای «افتتاح» را بخوانید ـ این دعا به دستور وجود مبارک امام زمان است ـ در اوایل این دعا این است که خدایا من می خواهم با تو ناز کنم آخر چقدر بگویم بنده ام بله بنده ام این گفتن ندارد اول و آخر عالَم بنده تو هستند همه هم به تو محتاج اند این اختصاصی به من ندارد چقدر من از تو چیز بخواهم تمام هستی من فقر است ولی به من اجازه بدهید با تو ناز کنم یک کلمه نازنین به تو بگویم «مُدلاً علیک»[3]«مُدِلّ» از «اِدلال» است اِدلال از دَلال است دَلال یعنی قنج و ناز، با تو ناز کنم تو محبوب من هستی چقدر بگویم این بده، آن بده! مگر تو نفرمودی ﴿وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی[4]مرا به خودت مرتبط نکردی یک وقت به این فکر بودند که کعبه را با چه چیزی مزین کنند ابریشم بیاورند با چه چیزی آن را مزین کنند گفتند کعبه یک سنگ سیاه است باید همین باشد حرف سنایی این است «کعبه را جامه کردن از هوس است» شما کعبه را با چه چیزی می خواهی بیارایی با ابریشم؟!

کعبه را جامه کردن از هوس است٭٭٭ یای بیتی جمال کعبه بس است[5]

کعبه یک زیور دارد و آن یاء است که خدا به ابراهیم و اسماعیل (سلام الله علیهما) فرمود: ﴿أَن طَهِّرَا بَیتِی﴾ این یک یاء به این کعبه شرف داد، آن پیغمبر این سنگ حجرالأسود را می بوسد!

کعبه را جامه کردن از هوس است٭٭٭ یای بیتی جمال کعبه بس است

خدا یک یاء به کعبه داد گفت این خانهٴ من است ﴿أَن طَهِّرَا بَیتِی﴾[6]خب این یک یاء را به ما هم داده دیگر فرمود: ﴿نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی﴾ چرا حالا ما ﴿اثَاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ[7]شدیم چسبیدیم به زمین؟! پس این یک یاء را به ما هم داد اگر آن یک یاء را به ما هم داد ما باید به فکر آن زیور باشیم به فکر طلا و نقره و امثال ذلک نباشیم چون اینها سنگ اند در زمان حکومت حضرت امیر (سلام الله علیه) آن وقت کلّ خاورمیانه در اختیار حضرت بود امپراطوری ایران تسلیم شده بود، امپراطوری روم تسلیم شده بود همه در اختیار حجاز بودند حاکم مطلق هم حضرت امیر بود ایران با همه امپراطوری وسیعش قبل از اینکه آن هفده شهر را بگیرند، قبل از اینکه بحرین و امثال بحرین از ایران جدا بشوند کلّ این ایران چندتا استانداری داشت وجود مبارک حضرت امیر برای ایران چندتا استانداری قرار داده بود خب دیگر حکومتی از این عظیم تر نبود خاورمیانه بود و حضرت امیر. در چنین وضعی کسی به مشکلات مالی و اقتصادی مبتلا شد آمد خدمت حضرت امیر عرض کرد که وضع من نابسامان است حضرت به آن مسئول امور مالی اش دستور داد «فأمر له بألف» آن روز هزار یک رقم مهم بود این کلمه میلیون آن وقت ها اصلاً نبود اگر کسی وضع مالی اش یا حکومتی وضع مالی اش خوب بود به یک میلیون می رسید می گفتند ألف ألف هزار هزار یعنی یک میلیون، می گفتند فلان کس ألف ألف می کند یعنی مبالغه می کند حضرت فرمود هزار مثقال به او بده آن وقتی که حضرت امیر این فرمایش را فرمود نه اوراق بهادار بود نه اسکناس بود نه سکه، چون سکه به دستور حضرت امام باقر (سلام الله علیه) در زمان عمربن عبدالعزیز در حوزه اسلامی زنده شد البته امپراطوری ایران قبلاً خودش سکه داشت امپراطوری روم سکه داشت ولی سکه رایج اسلامی به دستور امام باقر (سلام الله علیه) در زمان عمربن عبدالعزیز رایج شد قبل از این، در زمان خود حضرت امیر اگر کسی خرید و فروش می کرد با شمش طلا و نقره تأمین می کرد کسی می خواست گوشت تهیه کند، نان تهیه کند یک مقدار طلا می برد قدری گوشت می گرفت و قدری نان می گرفت نه اوراق بهادار و اسکناس بود و نه سکه، اینکه می گفتند چند مثقال طلا و چند مثقال نقره آن وقت پول رایج همین مثقال طلا و نقره بود حضرت فرمود هزار مثقال به او بده که مشکلش حل بشود مأمور امور مالی خدمت حضرت امیر عرض کرد که بالأخره هزار مثقال فرمودید هزار مثقال طلا یا هزار مثقال نقره فاصله اش خیلی است فرمود: «کلاهما عندی حجران فأعط الأعرابی أنفعهما له»[8] فرمود بررسی کنید ببینید مشکل مالی او با چه اندازه حل می شود هر کدام چه طلا و چه نقره مشکل مالی او را حل کرد به همان اندازه بدهید هر دو نزد علی سنگ است طلا یک سنگ زرد است نقره یک سنگ سفید است غیر از سنگ که چیز دیگر نیست بنابراین ما زینت دیگری داریم اگر به تعبیر جناب حکیم سنایی زیور کعبه همان یای بیتی است که فرمود: ﴿أَن طَهِّرَا بَیتِی﴾ این زینت را خدا به ما هم داده فرمود: ﴿نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی﴾ ما با این یک یاء کار داریم وجود مبارک امام رضا فرمود این نماز و روزه ها شما را تا بهشت می رساند از آن به بعد با آن یای ﴿بَیتِی﴾ کار دارید: «لیست العبادة کثرة الصیام و الصلاة و إنّما العبادة کثرة التفکر فی أمر الله»[9] خدا کیست، چطور به ما نزدیک تر است، چطور بین ما و قلب ما فاصله است که ﴿یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ[10] چگونه «اقرب الینا من حبل الورید»[11]این کجاست که ما را می بیند ما او را نمی بینیم وجود مبارک امام رضا فرمود مقداری هم شما در این زمینه فکر کنید بنابراین ما دو وظیفه داریم یکی اینکه ره توشه تهیه کنیم تا به مقصد برسیم، یکی اینکه بفهمیم وقتی به مقصد رسیدیم با مقصود در مقصد چگونه رفتار کنیم مثل کسی که می خواهد برود مشهد دو کار می کند یکی اینکه ره توشه و زاد و راحله تهیه می کند، بعد آنجا که رسیده یک زیارت نامه می خواهد، یک ملاقات می خواهد، یک مناجات می خواهد، یک آداب می خواهد ما با خدا هم چنین کاری داریم مرحوم صدوق در توحید از معصوم (علیه السلام) نقل می کند که «قد قامت الصلاة» یعنی «حان وقت الزیارة»[12] یعنی زیارت خدا در نماز است این نماز، زیارت نامه الله است منتها وقتی به حرم ها مشرّف می شویم ائمه را زیارت می کنیم یک زیارت نامه مخصوص است می گوییم السلام علی کذا و کذا اما وقتی خدا را می خواهیم زیارت کنیم می گوییم: ﴿اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ٭ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ مالِک یوْمِ الدِّینِ ٭ إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعِینُ[13]اینها زیارت نامه الهی است اگر کسی در این زمینه فکر کند طبق بیان نورانی امام رضا(سلام الله علیه) هر دو کار را کرده است هم ره توشه تهیه کرده هم مجهّز شده است که اگر به مقصد رسید با مقصود چگونه برخورد کند، این بخش اول عرض من که مربوط به همه ماست.

این کشور به برکت قرآن و عترت تا به حال محفوظ مانده از این به بعد هم تا زمان ظهور صاحب اصلی اش امیدواریم محفوظ بماند! همه ما واقعاً بدهکار و مدیون حسین بن علی و اهل بیت (علیهم السلام) هستیم این هیچ تعارفی هم ندارد وقتی که این عزیزان به جبهه ها می رفتند پنجاه تا پرچم اگر در دستشان بود شاید یک دانه اش سه رنگ نبود همه اش یا زهرا، یا حسن، یا حسین ما به این خاندان بدهکاریم حیا و شرم و نمک شناسی هم چیز خوبی است این پرچم سه رنگ نزد ما محترم است برای آن دفاع هم می کنیم تا مرز شهادت اما این پرچم سه رنگ کشور را حفظ نکرد این حسینیه بود، مسجد بود که کشور را حفظ کرد پنجاه تا پرچم حمل می کردند شاید یک دانه اش سه رنگ نبود یا حسین، یا حسن، یا زهرا، یا علی الآن هم اگر ـ خدای ناکرده ـ بیگانه ای دیوانگی کند همان است نگویید ما نمی توانیم، نمی توانیم در اسلام نیست برای اینکه انسان به قدرت الهی وابسته است شما عزیزان دو کار بکنید یک سلسله اسرار نظامی است که خب کسی نباید بداند مگر خود شما مسئولین یکی هم آن آزمایش هاست که باید انجام بدهید خروجی کارتان را دشمن باید بفهمد این طور که باشد آدم یک سر و گردن بلندتر است در قرآن کریم فرمود اسرارتان را فقط با خدا و پیغمبر و امام در میان بگذارید، اما آزمایش هایتان را انجام دهید ﴿وَلْیجِدُوا فِیکمْ غِلْظَةً[14] این امر غایب است، در میدان جنگ با دشمن ﴿جَاهِدِ الْکفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیهِمْ[15] آن برای میدان نبرد است اما در غیر حال جنگ فرمود به قدری ستبر باشید که دشمن بفهمد شما ستبرید و نفوذناپذیر این امر غایب است یعنی آنها حتماً باید احساس کنند شما نفوذناپذیر هستید ﴿وَلْیجِدُوا فِیکمْ غِلْظَةً﴾ غیر از ﴿وَأَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ[16]است ﴿وَأَعِدُّوا لَهُم﴾ یعنی آماده باشید هر چه هست فراهم کنید اما این ﴿وَلْیجِدُوا فِیکمْ غِلْظَةً﴾ یعنی حتماً آنها باید احساس بکنند شما نفوذناپذیر هستید وقتی احساس کردند نفوذناپذیر هستید کسی به شما حمله نمی کند هیچ آدم عاقلی با بیل و کلنگ به جنگ سلسله جبال البرز و قلّه دماوند نمی رود اینها نفوذناپذیرند فرمود آن قدر باید قوی باشید و آن قدر باید خروجی کار شما در آزمایش ها مشخص بشود که دشمن بفهمد نمی شود با شما جنگید نفرمود شما به جایی حمله کنید این طور نیست چه اینکه تاکنون هم همین طور بود ایران به لطف الهی کریمانه زندگی کرد مزاحم هیچ کشوری هم نبود خیلی از کشورها بودند که از ایران جدا شدند ایران کاری به آنها نداشت اما این قسمت هست که طرزی باید عزیزان صنایع دفاعی ما مقتدرانه تلاش و کوشش کنند که دشمن احساس بکند بفهمد ایران جایی نیست که کسی با آن بد تا کند ﴿وَلْیجِدُوا فِیکمْ غِلْظَةً﴾ و این حرف برای همیشه هست.

فرمایش نورانی امام رضا (سلام الله علیه) درباره اینکه چرا قرآن کهنه نمی شود. آن وقت تقریباً نزدیک دو قرن بود که قرآن نازل شده بود الآن خب چهارده قرن است یک معرفت شناسی حسی و تجربی هست که این کف دانش است قدری که بالاتر بیایید به معرفت ریاضی می رسید از ریاضی قدری بالاتر آمدید به کلامی می رسید، قدری بالاتر آمدید به فلسفی می رسید، قدری بالاتر به عرفان نظری می رسید، قدری بالاتر به عرفان شهودی می رسید آن وحی که قلّه است مربوط به ماها نیست قرآن یک سلسله معارفی دارد نه متزمّن است نه متمکن، نه در مکان جا دارد نه در زمان می گنجد تا با گذشت زمان کهنه بشود یا با تغیر مکان فرسوده بشود اگر چیزی زمان مند بود تاریخ برمی دارد قرآن 1400 سال نیست بلکه تکلّم قرآن 1400 ساله است این زمان، افقی است از زیر می گذرد مکان هم در همین محدوده است یک سلسله حقایقی است بالای زمان و مکان این سال و ماه ندارد الآن اگر از انسان سؤال کنند که عمر زمین چقدر است یا عمر خورشید چقدر است بالأخره می تواند یا تحقیق یا فرض مشخص کند که چند میلیارد سالش است اما اگر بخواهید از انسان سؤال بکنید که این قاعده «العدل حسنٌ» چند سالش است این اصلاً سؤال درست نیست برای اینکه این قانون عقلی است زمان بردار نیست زمان مند نیست در قلمرو تاریخ نیست که بگوییم چقدر گذشت، اگر چیزی زمان مند نبود کهنه نمی شود همیشه تازه است از امام صادق (سلام الله علیه) رسیده است که قرآن در زمان نیست که گذشت زمان کهنه اش کند این همیشه تَر و تازه است «إنّ القرآن حی لم یمُت و إنّه یجری کما یجری اللیل و النهار و کما تجری الشمس و القمر»[17] انسان خسته نمی شود مگر می شود انسان بگوید من از آفتاب خسته شدم الآن هفتاد، هشتاد سال است آن را می بینم یا من از هوا خسته شدم هفتاد، هشتاد سال است نفس می کشم فرمود این کهنگی ندارد 1400 سال چیست هزار و چهارصد میلیارد سال هم باشد تازه است زیرا آنچه در قلمرو زمان است زمان آآن را کهنه می کند گاهی نوجوان است گاهی جوان است گاهی سالمند است گاهی پیر و گاهی هم فرتوت اما اگر چیزی بالاتر از افق زمان باشد تاریخ برنمی دارد این مثل کره شمس نیست که بشود گفت چند میلیارد سال سنّش است این «العدل حسن»، «الظلم قبیح» ما این گونه از قواعد عقلی داریم این «ظلم بد است» چند سالش است، «عدل خوب است» چند سالش است اینها در زمان نیست فرمود قرآن در زمان نیست این بیان نورانی امام رضا (سلام الله علیه) است بعد به این آیه مبارکه استشهاد کرد فرمود: ﴿لاَ یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَینِ یدَیهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ﴾[18]اگر چیزی در قلمرو زمان باشد پیر و کهنه می شود در محدوده مکان باشد تنگنای مکان فشار می آورد و آسیب می بیند اما اگر بالاتر از زمان و مکان باشد دیگر آسیب نمی بیند قرآن این چنین است کاغذها و چاپش را می گویید خب بله این زمان و مکان دارد اما حقیقت قرآن، باطن قرآن این طور نیست و روح ما هم با این کار دارد اگر می گوییم فلان شخص پنجاه سال سنّش است این پنجاه سال برای بدن اوست وگرنه روحِ او که سال و ماه ندارد من فرزند سال و ماه نِیم، فرزند روزگار نِیم، روزگار آلوده است و مانند آن.

خلاصه فرمایش امام رضا (سلام الله علیه) در بخش اول این است که ما دو کار داریم یکی ره توشه که ان شاءالله ما را تا بهشت برساند؛ دوم اینکه وقتی وارد بهشت شدیم آنجا چه کار بکنیم همه اش بهره برداری است یا لذایذ دیگر هم هست. بخش پایانی که باز فرمایش امام رضا (سلام الله علیه) بود این است که دین، قرآن و عترت اینها نه زمانی هستند نه مکانی، چه اینکه روح ما هم نه زمانی است نه مکانی لذا بارها به عرضتان رسید که انسان، مرگ را می میراند نه بمیرد و ماییم که مرگ را می میرانیم ما هستیم که هستیم مرگ را چماله و مچاله می کنیم و دور می اندازیم وارد برزخ می شویم ما هستیم و مرگ نیست، وارد قیامت می شویم ما هستیم و مرگ نیست، وارد بهشت می شویم ما هستیم و مرگ نیست ما ابدی هستیم که هستیم انسان است که ذائق موت است نه اینکه موت، ذائق انسان باشد ما چنین موجوداتی هستیم. اینها را وجود مبارک امام رضا و سایر ائمه(علیهم الصلاة و علیهم السلام) به ما فرمودند، آن عزیزان وزارت دفاع هم که خدا ان شاءالله بر تأییدات همه مسئولین و همه دست اندرکاران تحکیم نظام بیفزاید مخصوصاً این عزیزان، باید بدانند که ما چیزِ نشد نداریم برای اینکه انسان به قدرت الهی وابسته است و این تأییدات الهی به برکت خون های پاک شهدا همچنان شامل حال ماست ما باید طرزی زندگی کنیم که دشمن بفهمد ما ستبر هستیم ﴿وَلْیجِدُوا فِیکمْ غِلْظَةً﴾.

پی نوشت ها


[1] سوره فجر، آیات 29 و 30.

[2] سوره آل عمران، آیه 15.

[3] تهذیب الأحکام، ج3، ص109.

[4] سوره حجر، آیه 29؛ سوره ص، آیه 72.

[5] سیر العباد الی المعاد(سنایی ـ چاپ تهران)، ص 101.

[6] سوره بقره، آیه 125.

[7] سوره توبه، آیه 38.

[8] المناقب، ج2، ص118.9

[9] تحف العقول، ص442.

[10] سوره انفال، آیه 24.

[11] ر.ک: سوره ق، آیه 16.

[12] التوحید (شیخ صدوق)، ص241.

[13] سوره فاتحةالکتاب، آیات 2 ـ 5.

[14] سوره توبه، آیه 123.

[15] سوره توبه، آیه 73؛ سوره تحریم، آیه 9.

[16] سوره انفال، آیه 60.

[17] تفسیر العیاشی، ج 2، ص 203 و 204.

[18] (سوره فصلت، آیه 42) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 130.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان