معنای استخاره و مبانی کلامی
استخاره در لغت به معنی خیرخواهی از خداست؛ اما در اصطلاح و عمل، نوعی از مناسک دینی است که نه اختصاص به مسلمانان دارد و نه به شیعیان؛ اما هر مذهب و دینی، آدابی اختصاصی برای آن تعریف کرده است. رواج استخاره در آیین زرتشت و مسیح نشان میدهد که پناه بردن به منبع بیانتهای دانش و خیر، یک آموزه فطری و دیرینه است.
در میان مسلمانان نیز میتوان رد پای استخاره را با روشها و آداب گوناگون در جوامع مختلف یافت. استخاره با قرآن و تسبیح رواج بیشتری دارد و از این دو، استخاره قرآنی در میان شیعیان رایجتر است و برخی از اهل سنت، آن را نمیپسندند؛ از جمله شیخ محمود شلتوت – مفتی مشهور الازهر که فتوای تاریخی جواز پیروی از مذهب شیعه را در زمان مرجعیت مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی صادر کرد – در جزوه تفسیری رسالة الاسلام که دارالتقریب قاهره منتشر کرد، ضمن تقبیح استخاره با قرآن و تسبیح، آن را مصداق عمل جاهلی «استقسام بالأزلام» دانست که از تیرهایی برای بختآزمایی و قرعه استفاده میکردند که گفته میشود نوعی قمار بوده و در آیه سوم سوره مائده حرام اعلام شده است. شیخ شلتوت استخاره را نیز رفتاری غیرعقلی و نوعی از شعبدهبازی میدانست و به ویژه گفته بود که استخاره با قرآن از بدترین روشهای استخاره است که بین مسلمانان و خصوصاً علما رایج شده و با شأن عقلانی و هدایتی قرآن منافات دارد.
در مقابل، آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی که در دههی سی از شاگردان شاخص مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بود، در زمان حیات شیخ شلتوت با ارسال نامهای به وی، از مشروعیت استخاره دفاع کرد. این نامه بعدها با اضافاتی تحت عنوان بحث حول الاستقسام و مشروعیة الاستخارة منتشر شد. در صفحه 6 این نامه گفته شده که تفاوت پارادایمی میان استخاره و استقسام به ازلام وجود دارد؛ زیرا استخاره در چارچوب و پارادایم توحیدی معنا مییابد و هدف و آداب الهی دارد؛ ولی استقسام اینگونه نیست.
نکته کلیدی و بنیادین در استخاره آن است که این عمل، تنها در زمان حیرت معنا مییابد و اگر کسی میتواند با تفکر و تعقل به تصمیمی برسد، حاجت هیچ استخاره نیست. در ادبیات فارسی نیز به همین مؤلفهها اشاراتی شده است؛ چه آنجا که حافظ گفته: در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست؛ و چه جایی که صائب تبریزی گفته: «تو سستعزم در گرو استخارهای». در تذکرةالاولیاء عطار نیز در وصف حال شیخ ابواسحاق شهریار کازرونی به نماز دورکعتی استخاره (یکی از روشهای استخاره) اشاره شده است. بودهاند عالمان شیعی همچون مرحوم آیتالله محمد هادی معرفت که استخاره را فاقد مستند و مبنای معتبر شرعی میدانستهاند؛ اما قدر مسلم آن است که بیشتر فقها مشروعیت استخاره را پذیرفته و تنها محدودیتهایی در آداب و روش برای آن قائل شدهاند و اگر اختلافی داشتهاند در همین آداب و روش استخاره بوده است؛ اما همگی بر این تأکید داشتهاند که استخاره فقط در موارد حیرت مشروع است و نباید جایگزین تفکر و تعقل انسان شود.
استخارههای تاریخی عصر مشروطه
برای بررسی تأثیرات سیاسی و اجتماعی استخاره نیازی نیست به زمانهای دورتر برویم. دوره معاصر تاریخ ایران مملو از استخارههای تاریخساز بوده است. استخارههای میرزا ابوطالب زنجانی؛ مجتهد برجسته مقیم پایتخت از نمونههای بارز اثرگذاری سیاسی باور به استخاره به شمار میآید. علاقه مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه به استخارههای وی[1] سبب شد استخارههای وی شهرت یابد. استخارههایی که سید ابوطالب برای محمدعلی شاه میگرفت، از دلایل سرکوب مشروطهخواهان برشمرده شده است.[2] از لحن نوشتههایی که محمدعلی شاه خطاب به زنجانی برای درخواست استخاره مینوشته، پیداست که وی به شدت دچار سردرگمی بوده و نیاز شدیدی به استخارههای زنجانی داشته است. البته وی به همه برداشتهای میرزا ابوطالب از آیاتی که در جواب استخاره میآمد عمل نمیکرد؛ مثلاً در یکی از این بیست مورد استخاره، شاه نوشته است: «پروردگارا اگر من از این سلطنت استعفا کنم و به کلی خودم را خارج کنم و سلطان احمد را به جای خودم به سلطنت برقرار کنم، عاقبت برای من خوب است و پشیمانی ندارد که استخاره خوب بیاید؛ و الّا فلا. یا دلیل المتحیرین؛ یا الله؛ محمدعلی». میرزا ابوطالب در جواب، آیه را آورده و نوشته است: «انا نحن نحی الموتی فنکتب ما قدموا و آثارهم و کل شیء احصیناه فی امام مبین. انشاءالله خوب است با زحمت و خوف؛ لیکن چون زندهکردن مرده است، خوبی به قاعده ندارد. شاید ریاست بزرگی هم در ضمن ایجاد شود».[3]
میرزا ابوطالب زنجانی
پیداست که شاه اگر آنگونه که برخی گفتهاند به استخارههای وی کاملاً معتقد بود و بدون چون و چرا عمل میکرد،[4] باید قبل از بهتوپبستن مجلس و سرکوب مخالفان، از سلطنت استعفا میداد و پسرش احمد میرزا را پادشاه میکرد؛ ولی وی اعتنایی به جواب این استخاره نکرده و به لجاجت و عناد با مخالفان خود ادامه میدهد. البته اگر جوابهای سید ابوطالب مورد پسند وی بود، آنها را عملی میکرد؛ مانند این استخاره مشهور: «بسمالله الرحمن الرحیم. پروردگارا اگر من امشب توپ به در مجلس بفرستم و قوا یا قوه جبریه مردم را اسکات نمایم، خوب است و صلاح است استخاره خوب بیاید؛ و الّا فلا. یا دلیل المتحیرین؛ یا الله.» میرزا در جواب نوشته است: «قل لا تخافا اننی معکما اسمع و اری فأتیاه فقولا له انا رسولا ربک فارسل معنا بنی اسرائیل. حکم خداوندی به حضرت موسی و حضرت هارون علیه السلام شد بروید نزد فرعون و بگویید ما فرستاده خدا هستیم به سوی تو؛ بنیاسرائیل را همراه ما آزاد کن. سابق آیه هم میفرماید نترسید ما با شما هستیم؛ کارها را میبینیم؛ حرفها را میشنویم. این کار باید اقدام بشود. غلبه قطعی است؛ اگرچه زحمت در اول داشته باشد».[5]حدود چهار دهه پس از درگذشت میرزا ابوطالب زنجانی، برادرزادهی وی در دفاع پرشوری که از وی در مجله یادگار نوشت، گفت که عمویش از نیت استخارهها خبر نداشته و بدون باز کردن پاکت نامهها، جواب استخاره را روی پاکت مینوشته است.
در عصر مشروطه یک استخاره مشهور دیگر ثبت شده است؛ پس از اعدام شیخ فضلالله نوری، مشروطهخواهان و بهویژه یپرم ارمنی درصدد اعدام آخوند ملاقربانعلی زنجانی برآمدند که مرجع تقلید مشهور آذربایجان و از مخالفان متنفذ مشروطه بود. اما این بار آخوند خراسانی از استخاره مدد گرفت و آیه 64 سوره هود آمد که ای قوم! این ناقه خداست؛ پس رهایش کنید. البته درباره اعتقاد آخوند خراسانی به استخاره، منابع و اقوال دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی به نقل از آیتالله میرزا احمد کفایی (فرزند آخوند) نقل کرده که آخوند از مرحوم سید علی شوشتری، روش استخاره پیشنهادی امام زمان(ع) با تسبیح را روایت کرده است. [6]
استخارههای تاریخی حوزه قم
اهمیت استخاره در تاریخ معاصر حوزه علمیه قم از آن روست که اساساً تأسیس آن را به استخاره شیخ عبدالکریم حائری نسبت میدهند که در پاسخ به اصرار علمای قم برای ماندن در این شهر، استخاره کرد و آیه شریفه 93 سوره یوسف میآید که «وأتونی بأهلکم أجمعین». اگر این روایت مشهور را بپذیریم، خواهیم دید که استخاره چه نقش کلیدی در تحول بنیادین حوزه قم و ایران داشته است. نکته مهم دیگر این است که نهتنها احیای حوزه قم متأثر از استخاره بوده، بلکه ارتقا و جهش آن به واسطه حضور آیتاللهالعظمی بروجردی نیز متأثر از استخاره آقای بروجردی در تهران بود. وی که در بیمارستان فیروزآبادی بستری شده بود، با اصرار علمای قم برای سفر و اقامت در این شهر، با قرآن استخاره کرد و آیات 18 تا 20 سوره مؤمنون آمد و همین سبب شد آیتالله برای سفر به قم مصمم شود.
در دوره مرجعیت آیتالله بروجردی در قم، شهرت استخارههای آیتالله شیخ محمدباقر محسنی ملایری عالمگیر شد. حتی گفته شده که مقامات مهم دربار پهلوی و حتی شخص شاه برای استخاره به وی رجوع میکردهاند. نزدیکان مرحوم محسنی ملایری – که مهر سال 74 در سن 89 سالگی درگذشت – میگویند که حتی برای ساعت کودتای 28 مرداد با وی تماس گرفته شده و استخاره خواسته بودند. البته طبیعی است که فرد تماسگیرنده، حرفی درباره نیت استخاره نزده بود و بعدها مشخص شده بود که نیت وی چه بوده است.
آیتالله محمدباقر محسنی ملایری
دیگر صاحباستخاره مشهور قم در دوره پهلوی دوم، مرحوم آیتالله میرزا محمد فکور یزدی بود که همسن مرحوم محسنی ملایری بود؛ ولی در سال 52 از دنیا رفت. وی نیز مورد مراجعه گسترده مردم و علما بود و استخارههای عجیبی داشت. در میان سیاسیون این دوره نیز مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی اعتقاد زیادی به استخاره داشت و در تصمیمات سیاسی خود استخاره میکرد. مرحوم آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی – فرزند مؤسس حوزه قم که از منتقدین مرحوم کاشانی و البته معتمد وی بود – درباره این روحیه کاشانی گفته است: «کاشانی در روشهای سیاسی خود به آسانی و حتی با یک استخاره تغییر رأی میدهد».[7]
استخارههای تاریخساز عصر جمهوری اسلامی
درباره اعتقاد امام خمینی به استخاره نظرات مختلفی بیان شده است. نقل شده است که امام خمینی نه در عملیاتهای جنگ و نه حتی شب 12 بهمن 57 از استخاره استفاده نکرد: «تمام رفتارهای امام تابع یک نظام عقلانی بود. امام هیچگاه به رمل و خرافه تکیه نکرد. در میان علما کسانی بودند که با استخاره و خوابنماشدن حرکت میکردند. این مسأله در میان دینداران پررنگتر است. افرادی که دیندارتر هستند حتی در این مورد رگههای پررنگتری هم دارند. اما رفتارهای امام در هیچ کجا تابع این فاکتورها نیست. امام حتی در شبهای عملیات نیز استخاره را رد میکردند. مثال دیگر، پرواز امام از پاریس به تهران در شب 12 بهمن 1357 است که به تعبیری مهمترین حادثه صد ساله اخیر ایران است که سلطنت را واژگون کرد. اما امام برای این تصمیم مهم هم استخاره نکرد»....[8] محسن رضایی نیز در زمان جنگ برای شروع عملیات، استخاره میکرده است. سردار محمدتقی قاسمی از فرماندهان عملیات کربلای یک میگوید: محسن رضایی گفت ما به قرآن پناه میبریم، قرآن را که باز کردند سوره حج آمد؛ آنگاه به آیه 40 «الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ …» رسید و گفت: این آیه مصداق مهران است که به شما اجازه نبرد داده شده و بدانید طبق وعده قرآن در این نبرد پیروز خواهیم شد؛ و دقیقاً در عملیات کربلای یک این اتفاق افتاد و مهران که بهناحق گرفتهشده بود از دست دشمن خارج شد».
البته عمل به استخاره منحصر به روحانیون و سیاسیون ایران نبوده است. سید حسن نصرالله در گفتوگویی که با شبکه المنار داشت گفت که سال 1989 علیرغم اصرار برخی نیروهای حزبالله به وی برای پذیرش دبیرکلی این تشکل مهم لبنان، وی استخاره کرده و این پیشنهاد را رد میکند: «گفتم که من امشب یکی از دوستانم را به خدمت آیتالله بهجت (رحمة الله علیه) میفرستم و از ایشان استخاره میگیرم. طبیعتاً ایشان هیچ اطلاعی از بحثهای ما نداشتند. شخصی هم که واسطه استخاره بود از جریان خبر نداشت. این دوست ما پس از گرفتن جواب استخاره قبل از طلوع خورشید با من تماس گرفت و گفت: آیتالله بهجت سلام رساندند و گفتند که به فلانی بگویید: آنچه را که به شما پیشنهاد میکنند نپذیرید. برخی از کسانی که به شما وعده میدهند که ما در کنار تو هستیم و به تو یاری میرسانیم، به قول خود عمل نخواهند کرد. من فکر میکردم که جواب خاصی به من بدهند؛ اما این جواب بهگونهای بود که گویا ایشان با ما در جلسه حضور داشتند. من هم نزد دوستان آمدم و با صراحت و بدون ترس و تعارف جواب استخاره را برای آنها خواندم و آنها بسیار تعجب کردند و با این استخاره بحث به پایان رسید و دیگر برای این کار سراغ من نیامدند. اوضاع و شرایطی که بعداً در لبنان و در حزبالله و علیه حزبالله بهوجود آمد، همه شاهدی بر نتیجه این استخاره بود. این استخاره صلاح دین و دنیا و آخرت من بود». اینها تنها موارد معدودی از اثرگذاری استخاره در جامعه ما بوده است. میشود به این لیست، هزاران مورد دیگر را افزود. اینجاست که بررسی نقش مهم استخاره از ابعاد مختلف اهمیت مییابد.
پی نوشتها
[1] کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ص402
[2] مجله یادگار، شماره 48 و 49، فروردین و اردیبهشت 1328، ص45. [↪]
[3]آشتیانی، جلال الدین، مجموعه رسائل حکیم سبزواری، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1361ش، ص75
[5]موسوی میرزایی، کاظم، اعتراض به نویسنده مقاله «چند استخاره از محمدعلی شاه»، مجله یادگار، شماره 50، خرداد 1328 ، ص70- داستان این استخاره را مرحوم آیتاللهالعظمی سید احمد زنجانی در الکلام یجر الکلام آورده و میرزا عبدالرضا کفایی – نوه آخوند خراسانی – نیز در گفتوگوهای مطبوعاتی و اینترنتی به آن اشاره کرده است.
[6] مجله شهر قانون، شماره 9، بهار 1392ش
[7] خاطرات شفاهی مرحوم مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی
[8] مجله مهرنامه بهمناسبت انتشار کتاب گوهر معنا، خرداد 1391ش