مقدمه
تربیت فرزند از مهمترین مقولات مطرح در جامعۀ انسانی بوده و دست یافتن به شیوه های صحیح و موثر تربیت نیز به تبع آن دارای اهمیت بالایی است. در این زمینه کتاب ها و مقالات بسیاری نگاشته شده و تحقیقات زیادی انجام شده است، اما نکتۀ قابل توجه این است که هر کدام از این نظریات براساس یک دیدگاه و فرهنگ خاص صورت گرفته است و قابل استفاده برای همۀ افراد با افکار و عقاید و فرهنگ های مختلف نیست. در واقع اتخاذ یک شیوۀ تربیتی که بدون کاستی باشد و برای تمام فرهنگ ها و سلایق قابل قبول باشد، کار چندان ساده ای نخواهد بود. دستیابی به یک روش تربیتی صحیح و بدون اشکال، تنها زمانی امکان پذیر است که هماهنگ با اصول و قوانین حاکم بر طبع بشر باشد و با توجه به نیازهای او شکل گرفته باشد. روشن است که بشر به تنهایی برای رسیدن به چنین مرحله ای سال های سال باید به آزمون و خطا نماید که در آخر نیز نمی توان نتیجه را با یقین و بدون اشکال اعلام کرد، زیرا ممکن است در سال های بعد مواردی پیدا شود که ناقض نتیجۀ به دست آمده باشد. همان گونه که بسیاری از دستاوردهای بشر در طول تاریخ زیر سوال رفته و اشتباه بودن آن، بعد از سال ها آشکار شده است. شاید پیمودن این مسیر در اموری همچون اقتصاد و صنعت چندان اهمیت نداشته باشد و راه آزمون و خطا، روش قابل قبولی باشد، اما مسألۀ تربیت فرزند بسیار بااهمیت است و باید با کم ترین خطا و بهترین نتیجه همراه باشد، از این رو پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «لَأَنْ یؤَدِّبَ أَحَدُکمْ وُلْدَهُ خَیرٌ لَهُ مِنْ أَن یتصَدَّقَ بنِصْفِ صَاعٍ کلَّ یوْمٍ» (حر عاملی، 1409، ج 21، ص 467)؛ «هر یک از شما که به تربیت فرزندش بپردازد، بهتر است از این که روزی یک و نیم کیلوگرم طعام صدقه بدهد». این روایت نشان می دهد که تربیت از اموری است که در نزد خداوند محبوب بوده و ارزش آن بالاتر از امور مستحبی مانند صدقه است، زیرا اگر انسان بتواند فرزندی صالح را تربیت کند، اثر ماندگاری می شود که تمام خیرات او برای جامعه و والدینش نیز ثبت می شود. همان گونه که امام سجاد(ع) می فرمایند: «أَنَّک مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَب وَ الدَّلَالَةِ علَی رَبهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَةِ عَلَی طَاعَتِهِ فَاعْمَلْ فِی أَمْرِهِ عَمَلَ مَنْ یعْلَمُ أَنهُ مثَابٌ عَلَی الْإِحْسَانِ إِلَیهِ مُعَاقَبٌ عَلَی الْإِسَاءَةِ إِلَیه.» (فتال نیشابوری، 1375، ج 2، ص 427)؛ «تو (ای پدر و مادر) دربارۀ تربیت فرزند خویش و هدایت او به سوی پروردگار و کمک به او در اطاعت پروردگار، مسؤول هستی. پس به این وظیفه مانند کسی عمل کن که می داند اگر به فرزندش نیکی کند، ثواب آن را می بیند و اگر بدی کند عذاب خواهد شد».
از سوی دیگر چون آیندۀ جامعه در دستان کودکان امروز است، پرورش انسان های پاک، زمینه ساز ایجاد جامعه ای سالم و الهی است که امید می رود در آن انسان ها به رشد و تعالی بیشتری دست یابند. زمانی که کودکان تربیت یافته در بزرگسالی انسان هایی باصلاحیت، توانمند و کارا می شوند، با توجه به ریشه های تربیتی خود، در رأس هر کاری قرار بگیرند، سلامت و اطمینان در آنجا بیشتر خواهد بود. از این رو برای رسیدن به آینده ای بهتر باید به تربیت نسل آینده نیز بیشتر توجه کرد. چنان که امام حسین(ع) به فرزندان خود می فرمود: «إنّکم صغار قوم و یوشک أن تکونوا کبار قوم آخرین. فتعلّموا العلم؛ (هلالی، 1405، ج 1، ص 18)؛ شما اکنون نونهالان ما هستید، ولی در آینده بزرگان قومی دیگر خواهید شد و پس علم بیاموزید». امام حسین(ع) با این کلام به فرزندان خود اهمیت تعلیم و تربیت را گوشزد می کند و آن ها را برای رسیدن به جایگاه بهتر و آماده شدن برای آینده تشویق می کنند.
بهترین راه برای رسیدن به شیوه های تربیتی که مطابق با دستورات الهی و روح و روان انسان است، الگوگیری از روش هایی است که حضرات معصومین ((ع)) در زندگی خود به کار می بستند و در تعامل با فرزندان خود از آن ها بهره می جستند. از آنجا که معصومین((ع)) از هر خطایی دور هستند، قابل اعتماد می باشند و دیگر اینکه آن ها با تکیه بر علوم الهی بهترین روش هایی که با اهداف خلقت و طبیعت انسانی هماهنگ است را به کار می برند و در نهایت نیز بهترین نتیجه حاصل می شود. در این مقاله تلاش شده است با توجه به سبک زندگی حضرت زهرا(س) و روش هایی تربیتی ایشان نکاتی در خصوص تربیت فرزند بیان شود. علت انتخاب سبک زندگی حضرت زهرا (س) این است که ایشان در جایگاه مهم مادری و ارتباط مستقیم با فرزندان بوده و بر این اساس می توان نکاتی را به صورت مستقیم از سیره و زندگی ایشان استفاده کرد و به عنوان راهی مطمئن فراروی بانوان قرار داد. در زمینة حیات طیبة حضرت زهرا(س)، کتاب ها و مقالات فراوانی نوشته شده است، اما نکته ای که در این پژوهش بر آن تأکید شده، توجه خاص و ویژه به جایگاه مادری ایشان و شیوۀ فرزندپروری آن حضرت است. در این پژوهش تلاش شده است با همراه کردن نکات علمی و روان شناسی، با نگاهی متفاوت، سیرۀ حضرت زهرا(س) به تصویر کشیده شود. باشد که این الگوها و اسوه ها از میان کتاب ها به درون زندگی مردم راه یابند تا زندگی مردم با عطر و بوی اهلبیت((ع)) به سوی سعادت، رهنمون گردد.
1- مفهوم شناسی
1- 1- تربیت
تربیت در لغت از ریشۀ «رَبَوَ» و به معنای افزودن و رشد و نمو آمده است (مصطفوی، 1360، ذیل واژه ربو؛ ابن منظور، 1414، ذیل واژه ربو؛ قرشی، 1371، ذیل واژۀ ربو). علمای علم لغت، «ربب» را نیز ریشۀ تربیت می دانند و در برخی موارد معنای متفاوتی برای آن برشمرده اند. از جمله اینکه آن را یکی از اسامی خداوند و همچنین به معنای مالک شئ می دانند: «الرَّبُ: یطْلَقُ عَلَی اللّهِ تَبَارَک و تَعَالَی مُعَرَّفاً بِالْأَلِفِ و اللَّامِ و مُضَافاً و یطْلَقُ عَلَی مَالِک الشَّی ءِ الَّذِی لَا یعقِلُ مضَافاً إِلَیهِ فیقَالُ: (رَبُ الدَّینِ) وَ (رَبُ الْمَالِ)»؛ (فیومی، بی تا، ذیل واژه ربب؛ فراهیدی، 1410، ذیل واژه ربب؛ ابن منظور، 1414، ذیل واژۀ ربب)؛ «الرب بر خداوند تبارک و تعالی اطلاق می شود در حالی که معرفه و مضاف است و به معنای مالک چیزی است وقتی که به شئ فاقد عقل اضافه می شود». گروهی دیگر، تربیت از ریشۀ ربب را چنین معنا کرده اند: « التربیة، و هو إنشاء الشئ حالا فحالا إلی حدّ التمام» (راغب، 1412؛ قرشی، بی تا؛ طریحی، 1375، ذیل واژه ربب)؛ تربیت به معنی پرورش است، یعنی ایجاد کردن حالتی پس از حالتی دیگر در چیزی تا به حدّ نهایی و تمام و کمال آن برسد»، اما آنچه می توان به عنوان جمع بندی بین این دو معنا بیان کرد، کلامی است که در التحقیق آمده است: «أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة سوق شئ الی جهة الکمال و رفع النقائص بالتخلیة و التحلیة، سواء کان من جهة الذاتیات أو العوارض أو الاعتقادات و المعارف أو الصفات و الأخلاقیات أو الأعمال و الآداب أو العلوم المتداولة، فی انسان أو حیوان أو نبات، ففی کلّ شئ بحسبه و بحسب ما یقتضی ترفیع منزلته و تکمیل شأنه» (مصطفوی، 1360، ذیل واژه ربب)؛ اصل در این ماده حرکت دادن شئ به سمت کمال و رفع نقایص با خالی کردن و یا زینت کردن است، خواه از ذاتیات باشد یا عرضیات و یا اعتقادات و علوم و صفات و اخلاق و اعمال و آداب و علوم رایج، در انسان باشد یا حیوان و یا گیاه در هر کدام به تناسب خودش و به تناسب آنچه که اقتضای ترفیع و تکمیل جایگاهش است.
در اصطلاح نیز تعاریف مختلفی برای این واژه آمده است: تربیت به معنای انتقال اطلاعات، تجارب، معلومات، مهارت ها و باورهای فرهنگی به نسل های دیگر است (شعاری نژاد، 1387، صص 77- 78). در تعریفی دیگر آمده است که تربیت به معنای ایجاد کردن و یا فعلیت بخشیدن هر نوع کمالی در انسان است که مطلوبیت و ارزش داشته باشد (ابراهیم زاده، 1392، ص 29). شهید مطهری نیز تربیت را چنین تعریف می کند: «تربیت یعنی پرورش دادن استعدادهای واقعی انسان» (مطهری، بی تا، ج 22، ص552). در توضیح تربیت شهید مطهری آورده است که فن تربیت وقتی گفته می شود که منظور، مطلقِ پرورش باشد به هر شکل. این دیگر تابع غرض ماست که طرف را چگونه و برای چه هدفی پرورش دهیم (همان، ص576). بنا بر این گفته، تربیت زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که متعلّق آن مشخص باشد، به این معنا که هدف مربی از تربیت است که به تربیت معنا می بخشد. در تعریفی دیگر آمده است که تربیت هرگونه فعالیتی است که معلمان، والدین یا هر شخص دیگری به منظور اثرگذاری بر شناخت، نگرش، اخلاق و رفتار یک فرد براساس اهداف از پیش تعیین شده انجام می دهد (حسینی زاده، ج 1، ص 13).
با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی این واژه می توان تعریفی از تربیت بیان کرد که جامع باشد و معنای لغوی و اصطلاحی را در بر بگیرد: «تربیت به معنای رشد و پرورش استعدادهاست که براساس یک برنامه بوده و به منظور اثرگذاری بر فرد صورت بگیرد». با این تعریف هرگونه رفتاری که بر افراد اثرگذار باشد و با هدف اثرگذاری صورت بگیرد، به نوعی تربیت نامیده می شود. با در نظر گرفتن این موارد دایرۀ تربیت بسیار وسیع و حساس می شود و از طرفی اهمیت آن نیز چندین برابر خواهد بود.
2- 1- سبک زندگی
این تعبیر ترکیبی از «سبک» و «زندگی» است. قسمت مهم این ترکیب مفهوم سبک است. در زبان فارسی سبک به معنای طرز، روش و شیوه (عمید، 1363؛ معین، 1379، ذیل واژۀ سبک) است. با توجه به این معنا می توان گفت معادل واژۀ ;سبک; در عربی ;سیره ; است.
سیره در لغت از «سِیر» آمده است. سیر به معنی رفتن است، اما معانی ای که برای سیره آمده چنین است: حالت و وضع طبیعی (قرشی، 1371، ذیل واژۀ سیر)؛ سنت؛ روش و هیأت (ابن منظور، 1414، ذیل واژۀ سیر )؛ مذهب روش و کردار (بستانی و مهیار، 1375، ذیل واژۀ سیر). نکته ای که در مورد سیره باید مورد توجه قرار گیرد این است که وزن «فِعلَة» در زبان عرب دلالت بر نوع دارد؛ به این معنا که سیره بر نوع رفتار اشاره دارد (عبدالحمید، 1382، ج 2، ص 133). در فارسی نیز سیرت به معنای سیره است و برای آن علاوه بر آنچه که در بالا آمده، خلق وخو و عادت نیز آمده است (معین، 1379؛ دهخدا، 1341، ذیل واژۀ سیرت).
در اصطلاح نیز سیره چنین معنا شده است: این واژه، نوع رفتار و سبک و متد و معیار «سیر» را بیان می کند (الهامی نیا، بی تا، ص 11)؛ سیره، سبک و اسلوب و متد خاصی است که افراد صاحب اسلوب و سبک و منطق در سیر خودشان به کار می برند؛ (مطهری، بی تا، ج 16، ص 59) سیر یعنی رفتن و رفتار، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار (همان، ص 50). بنا بر آنچه در معنای لغوی و اصطلاحی سیره آمده، می توان گفت سبک و سیره به معنای روش و نوع رفتار است که به صورت اصول کلی بر زندگی افراد حاکم است. اگرچه شهید مطهری معتقد است که بسیاری از مردم هیچ سبکی در زندگی خود ندارند (مطهری، بی تا، ج 16، ص 50).
2- سبک زندگی حضرت زهرا (س) در فرزندپروری
در این مجال تلاش شده است به برخی نکات سبک زندگی حضرت زهرا(س) در فرزندپروری در دو بعد امور معنوی و مادی اشاره شود.
1- 2- توجه به امور معنوی
ساختار وجودی انسان ها از دو ساحت روح و جسم برخوردار است که هرکدام نیازهای خاص خود را دارد. ماهیت روح و جسم به گونه ای به هم تنیده شده اند که ایجاد فاصله و جدایی میان آن ها ممکن نیست. به این معنا که نمی شود نیازهای مادی و جسم را نادیده گرفت و فقط به روح و رفع نیازهای معنوی پرداخت و یا به عکس. امام علی(ع) در روایتی می فرمایند: «الحسد یضنی الجسد؛ حسد؛ بدن را رنجور سازد» (تمیمی، 1366، ص 301). کلام امام به رابطه میان جسم و روح اشاره دارد، به گونه ای که بیماری روحی حسد بر جسم اثر می گذارد و آن را رنجور می کند. اگر نسبت به هر کدام از این دو ساحت و نیازهای آن ها بی تفاوت باشیم، نه تنها باعث رشد قسمت مقابل نشده، بلکه سلامت و تعادل آن را نیز برهم می زنیم، زیرا این دو ساحت تاثیر متقابل بر یگدیگر دارند (سالاری فر و دیگران، 1390، ص42؛ عثمان، 1376، صص207- 215).
استفاده از فرصت های معنوی ای که انسان ها در اختیار دارند، امتیاز بزرگی است که برای رفع نیازهای مادی و معنوی کاربرد دارد. حضرت زهرا(س) از این فرصت به بهترین شکل برای فرزندانشان استفاده می کردند که به برخی از آن ها اشاره می شود.
1- 1- 2- عقیقه برای فرزند
انسان به دلیل محدود بودن به ماده و عدم آگاهی از مسایل ماورای ماده در جهان، دچار ناراحتی ها و گرفتاری هایی می شود که گاه زندگی را برای او ناگوار، خسته کننده و حتی آزاردهنده می کند. راه جلوگیری از این وضعیت، کسب اطلاعات بیشتر است و البته مهمتر از آن دل سپردن به دستورات خداوند در مسیر بندگی و زندگی است. عمل به واجبات و در کنار آن توجه به مستحبات نیز بسیار کارساز خواهد بود. از جملة این مستحبات، عقیقه برای فرزندِ تازه مولود است. حضرت زهرا(س) با توجه به آثار روحی و معنوی عقیقه، خود را مقید به انجام آن می دانستند و فرزندان خود را از فواید روحانی و الهی آن بهرمند می ساختند. در روایاتی که از زندگی حضرت زهرا(س) نقل شده، آمده است: «إِنَّ فَاطِمَةَ(س) عَقَّتْ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ((ع))؛ فاطمه(س) برای حسن و حسین((ع)) عقیقه کردند» (شیخ صدوق، 1378، ج 2، ص46). توجه ویژۀ حضرت زهرا (س) به این مهم و اهمیت آن در زندگی و روح و جان کودکان، زمانی بیشتر آشکار می شود که بدانیم با وجود آنکه پیامبر اکرم(ص) برای امام حسن و امام حسین((ع)) عقیقه قرار داده بودند، ولی حضرت زهرا(س) خود نیز به این کار مبادرت ورزیدند. در این خصوص از امام صادق(ع) آمده است: «عَقَّ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَنِ الْحَسَنِ بِیدِهِ؛ پیامبر برای امام حسن(ع) با دست خودش عقیقه کرد» (شیخ حر عاملی، 1409، ج 21، ص 430). شاهد این مدعا آن است که شیح حر عاملی در وسایل الشیعه با استناد به این موارد، جواز تعدد عقیقه بر یک کودک را استنباط کرده است (همان، ص 448).
از این رو مناسب است والدین نیز از زندگانی حضرت زهرا(س) الگو گرفته و برای سلامت جسم و روح فرزندان که ارزش و اهمیت فراوانی دارد سرمایه گذاری کرده و سرآغاز زندگی آن ها را تقرب به خداوند قرار دهند. شاید ظاهر امر، غیر ضروری نماید؛ ولی با توجه به تأکید روایات، استفاده می شود که در فرهنگ اسلامی عقیقه از اهمیت بالایی برخوردار است و به تبع، آثار نیک فراوانی را به دنبال دارد. در روایتی از امام صادق(ع) دربارة اهمیت عقیقه آمده است: «کلُ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بِالْعَقِیقَةِ؛ هر مولودی در گرو عقیقۀ خود می باشد» (شیخ صدوق، 1413، ج 3، ص 484). با توجه به این روایت می توان گفت سلامتی جسم و روح نوزاد در گرو این قربانی است. لازم به ذکر است که در این موضوع تا آن جا که از روایات برمی آید، قربانی مختص نوزاد نیست؛ یعنی اگر کسی در کودکی برایش عقیقه نکرده باشند، همچنان سلامتی اش در گرو قربانی است. گاهی اوقات ناراحتی ها و بیماری هایی به سراغ انسان می آید که بسیار پی درپی و آزاردهنده است و به صورت منطقی قابل قبول به نظر نمی رسد، شاید یکی از دلایل آن ندادن عقیقه در کودکی است. در روایت آمده است که فردی از امام صادق (ع) می پرسد: «إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَدْرِی کانَ أَبِی عَقَّ عَنِّی أَمْ لَا قَالَ فَأَمَرَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) فعَقَقْتُ عنْ نَفْسِی وَ أَنَا شَیخٌ؛ نمی دانم پدرم برایم عقیقه کرده است یا نه. امام فرمودند: برای خود عقیقه کن. من نیز چنین کردم، در حالی که کهنسال بودم» (کلینی، 1407، ج 6، ص 25). در واقع تأکید امام بر انجام عقیقه در کنهسالی نشان از اهمیت آن دارد. گویا این امر بر دوش انسان باقی است و تا انجام نشود سنگینی آن برداشته نمی شود.
در دعاهایی که برای عقیقه ذکر شده نکاتی وجود دارد که اهمیت آن را در مورد مسایل غیر مادی بیشتر روشن می کند: «اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عنْ فلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ(ص)؛ خدایا عقیقه است از فلان گوشتش در برابر گوشت او، خونش در برابر خون او، استخوانش در برابر استخوان او. خدایا قرار بده این قربانی را مایۀ حفظ آل محمد(ص)»؛ «إِذَا ذَبَحْتَ فَقُلْ... الشُّکرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَینَا؛ هنگامی که ذبح می کنی بگو خدایا این قربانی را به شکرانۀ نعمتی که به ما روزی کردی و به علت شناختی که از فضل تو بر خانوادۀ خود دارم ذبح می کنم» و «لَک سُفِکتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیک لَک وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ اللَّهُمَّ اخْسَأِ الشَّیطَانَ الرَّجِیم؛ خدایا برای تو خون ها ریخته می شود که شریکی نداری و حمد مخصوص پروردگار عالمیان است خدایا شیطان رانده شده را خوار فرما» (مجلسی، 1404، ج 21، ص56 و 54). مواردی که در این دعاها ذکر شد عبارت است از این که این قربانی فدیه ای است برای فرزند در قبال سلامتی او و دیگر اینکه این قربانی از جانب فرزند است و به نیت او ذبح می شود و نیت آن نزدیکی و توجه به خداوند است. نکتۀ دیگر اینکه در دعا بر عقیقه از خدا خواسته می شود که شیطان را خوار سازد. در واقع عقیقه به نیت سلامت جسم و روح کودک و تقرب کودک به خداوند و دوری شیطان از او صورت می گیرد که این امر از ابتدا در روح کودک اثرگذار بوده و سرمایۀ سلامتی جسم و روح او خواهد بود.
2- 1- 2- صدقه دادن برای فرزند
از دیگر نکاتی که می توان از سبک زندگی حضرت زهرا(س) در خصوص تربیت فرزند به آن اشاره کرد، دادن صدقه برای فرزند است. در روایت از امام صادق(ع) آمده است: «أن فاطمة(س) حلقت حسنا و حسینا یوم سابعهما و وزنت شعرهما فتصدقت بوزنه فضة؛ فاطمه (س) در روز هفتم ولادت، موهای سر حسن و حسین((ع)) را تراشید و وزن کرد و به همان وزن، نقره صدقه داد» (ابن ابی الحدید، 1404، ج 16، ص 10). این روایت اشاره به صدقۀ روز هفتم دارد که از مستحبات مؤکد در مورد فرزند است.
در خصوص صدقه در روایات فراوان آمده است که صدقه باعث دفع بلا، بیماری و ناراحتی می شود: «الصّدقة تستدفع البلاء و النّقمة؛ صدقه بلا و عذاب را دفع کند» (تمیمی آمدی، 1366، ص 395). «حصّنوا انفسکم بالصّدقة؛ جان های خود را با صدقه حفظ کنید» ( لیثی، 1376، ص233). از این رو دادن صدقه باعث حفظ و ایمنی برای افراد می شود. حضرت زهرا (س) نیز به عنوان مادری نگران سلامت جسم و روح فرزندان خود، با دادن صدقه این حفاظ الهی را برای فرزندان خود قرار می دهد، زیرا داشتن آرامش خاطر و امنیت تأثیر مستقیمی بر سلامت روحی افراد دارد، البته صدقه و انفاق های حضرت زهرا(س) بسیار بوده است، مانند بخشیدن گردنبند (مجلسی، 1403، ج 43، ص 57). صرف نظر از افطاری خود و انفاق به یتیم و اسیر و مسکین و موارد بسیاری که در زندگی ایشان قابل مشاهده است. این بخشش و گذشت های آن حضرت، به اندازه ای قابل توجه و درخور ستایش است که خداوند آیاتی را به آن اختصاص داده است(ر. ک. مکارم شیرازی و دیگران، ج 25، ص 343)، اما آنچه در اینجا مورد نظر است، صدقۀ حضرت زهرا(س) برای فرزندان است. این کار علاوه بر موارد ذکر شده باعث افزایش محبت بین فرزند و مادر می شود و همین امر از نظر روحی باعث آرامش بیشتر برای خانواده خواهد بود.
3- 1- 2- آموزش مسائل عبادی
از جمله مسائلی که از نظر معنوی در زندگی افراد اثرگذار است، توجه به مسائل عبادی است. همان گونه که شکل دادن به یک نهال کوچک که در حال رشد است، بسیار آسان و سریع امکان پذیر است، آموزش امور عبادی و عادت دادن به انجام آن ها نیز در کودکی بسیار آسان تر خواهد بود. روح و ذهن کودک مانند زمین خالی است که مهیای رویش است و هر بذری در آن پاشیده شود، به ثمر خواهد نشست. حضرت علی(ع) در این خصوص می فرماید: «قَلْبُ الْحَدَثِ کالْأَرْضِ الْخَالِیةِ مَا أُلْقِی فِیهَا مِنْ شَی ءٍ قَبِلَتْهُ؛ قلب جوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود (نهج البلاغه، 1404، ص 393). این تشبیه زیبا اشاره به نکاتی در خصوص روحیۀ کودکان و نوجوانان دارد؛ کودکان به واسطۀ لطافت روح و پاکی طینت، همچون زمین زراعی مستعدی هستند که آمادگی پذیرش هر چیزی را دارند. چنین زمینی اگر به موقع بذرپاشی شود و مراقبت های لازم صورت گیرد، بهترین محصول را خواهد داد، اما همین زمین اگر مورد توجه واقع نشود، به دلیل آمادگی بالا محل رشد علف های هرز خواهد بود. با این توصیف لازم است از زمان خردسالی به کودکان آموزش های لازم داده شود و قبل از این که قلب آن ها خواسته یا ناخواسته گرفتار آلودگی های دیگر شود، سمت و سوی او به سمت فطرت الهی جهت گیری شود.
از آنجا که عبادت همسو با فطرت و طینت انسان است و از سویی کودکان در اطراف خود والدین را به این امر مشغول می بینند، پذیرش این امور نیز برایشان آسان و شیرین خواهد بود. زمانی که مادرِ خانواده برای عبادت، اهتمام و تلاش ویژه ای دارد، فرزندان شاهد رفتارهای او هستند و به صورت غیر مستقیم تحت تاثیر قرار می گیرند. شاید بتوان گفت اولین گام های آموزش معنوی کودکان از اینجا آغاز می شود. روان شناسان این روش را روش الگوبرداری یا سرمشق گیری می نامند (سیف، 1390، ص352؛ پارسا، 1376، ص 194). به این معنا که فرزندان در مقابل خود رفتارهای مادر را می بینند و با الگوگیری، آن رفتار ها را می آموزند.
حضرت زهرا (س) در زندگی شخصی خود جایگاه خاصی برای عبادت قائل بودند. در توصیف عبادت ایشان آمده است: «مَا کانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ کانَتْ تَقُومُ حتَّی تَوَرَّم؛ در بین امّت اسلام، هیچ کس عابدتر از فاطمه نبود، او آن قدر برای راز و نیاز و نماز خواندن بر روی پاهایش می ایستاد که پاهایش ورم می کرد» (ابن شهرآشوب، 1379، ج 3، ص 341). ایشان علاوه بر اهتمام شخصی به عبادت که نقشی الگویی برای فرندانشان داشتند، با در نظر گرفتن جوانب تربیتی، اعمال عبادی را به آن ها آموزش می دادند و برای بندگی خدا مهیا می کردند. از بارزترین روایات در این زمینه روایتی از سیرۀ حضرت زهرا(س) در شب قدر است: «کانَتْ فَاطِمَةُ(ع) لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا ینَامُ تِلْک اللَّیلَةَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ محْرُومٌ منْ حُرِمَ خَیرَهَا؛ فاطمه(س) رها نمی کرد احدی را از خانوده اش در این شب که بخوابد و علاج می کرد خواب ایشان را به کمی طعام و از روز مهیا می کرد آن ها رابرای احیای آن شب (یعنی امر می کرد که روز را خواب و استراحت کنند که شب خواب شان نبرد) و می فرمود: محروم کسی است که از خیر امشب محروم بماند» (ابن حیون، 1385، ج 1، ص 282) حضرت زهرا(س). علاوه بر اینکه خود شب را برای احیا بیدار می ماندند، فرزندانشان را نیز به این کار وامی داشتند و آن ها را متوجه اهمیت این مهم می کردند.
زمانی که در خانه یک برنامۀ خاص اجرا می شود، این کار باعث تحریک حس کنجکاوی کودکان می شود و به کسب اطلاعات بیشتر در آن زمینه می پردازند. حس کنجکاوی انگیزۀ درونی برای یادگیری است که در امر آموزش بسیار مؤثر خواهد بود (ریو، 1380، ص 151؛ حسینی زاده، 1385، ص 37)؛ زیرا با برانگیخته شدن حس کنجکاوی آمادگی دریافت نیز بالا می رود. از طرف دیگر فرزندان با مشاهدۀ تلاش و جدیت والدین، متوجه می شوند که مسالۀ مهمی باعث توجه والدین شده است و ناخودآگاه در ذهنشان به صورت برجسته باقی می ماند. همان طور که ما نیز از دوران کودکی خود خاطراتی به یاد داریم که مسایلی به صورت خاص و ویژه در ذهنمان باقی است و دلیل آن توجه فوق العاده والدینمان و یا ایجاد شرایط خاص در مورد آن هاست. بنابراین می توان گفت با توجه به سیرۀ حضرت زهرا(س) برای آموزش عبادی باید اقدامات خاصی انجام داد که به برخی از آن ها اشاره می شود.
یک. برنامه ریزی
حضرت زهرا(س) در مورد شب قدر برنامه ریزی می کردند. ایجاد شرایط خاص و تدابیر مناسب جهت فراهم آوردن مقدمات، برای انجام یک عمل عبادی به بهترین وجه، این عمل را زیبا و بااهمیت جلوه می دهد. در حالیکه بسیاری از خانواده ها برای اعمال عبادی برنامه ای ندارند. به عنوان نمونه در مورد شب قدر نمی توانند شرایط زندگی را به گونه ای برنامه ریزی کنند که خود و فرزندان از جهت جسمی و روحی مهیا باشند، زیرا پرداختن به مسایل روزه مرۀ زندگی، آن ها را به خود مشغول می کند و از اهمیت برنامه ریزی برای این شب مهم غافل می شوند.
دو. تشریح جایگاه و اهمیت اعمال عبادی
در کنار برنامه ریزی و فراهم آوردن مقدمات، لازم است به بیان علت ارزش و اهمیت آن نیز پرداخته شود و به صورت منطقی در مورد آن گفتگو صورت گیرد. در روش تربیتی حضرت زهرا (س)، توجه به این نکته نیز مشهود است. به این معنا که علاوه بر عادت دادن و آموزش باید بینش و فکر کودکان را نیز ارتقا بخشید و با زبانی قابل فهم برای آن ها به بیان دلایل منطقی پیرامون آن پرداخت تا رفتار کودک پشتوانه ای قوی از فکر و بینش را به دنبال داشته باشد و صرف یک عمل و از روی عادت نباشد. به نظر می رسد این دو یعنی رفتار و گفتار، باید در کنار هم و توأم باهم باشد تا اثرگذار و مفید واقع شود.
4- 1- 2- پرورش عواطف و احساسات
از دیگر نکاتی که می توان در زندگی حضرت به آن اشاره کرد، توجه به عواطف و احساسات انسانی در کودکان است. رشد و پرورش این ویژگی ها و اهمیت دادن به آن ها، فرزندان را به گونه ای از محدودۀ فرد محوری و مادیات خارج کرده و دنیایی بزرگتر را فراروی آنان قرار می دهد. دنیایی که در آن فرد و خواسته های او جزیی کوچک هستند و همه چیز به امور مادی ختم نمی شود.
1- 4- 1- 2- حس زیباشناسی
یکی از موارد پرورش عواطف و احساسات، رشد و پرورش حس زیباشناسی در کودکان است. زیبادوستی و زیباخواهی، یکی از ویژگی هایی است که به انسان اختصاص دارد. زیبایی هایی که انسان مشاهده می کند حس زیباشناسی او را اشباع می کند (جعفری، بی تا، صص162-170). پرورش این حس باعث می شود که روح کودکان نسبت به دنیا و موجودات پیرامون خود حساس بوده و با نوعی دقت نظر به اطراف خود بنگرند و درپی آن نسبت به زشتی ها منفعل بوده و خود نیز از آن ها دوری کرده به دنبال تغییر باشند. در نتیجه از زیبایی های محسوس به سمت زیبایی های معنوی و الهی حرکت کنند (همان، ص 201). از روش هایی که می توان با آن حس زیباشناسی را تقویت کرد، دوری از زشتی ها و پلیدی ها است. در واقع بدون دوری از زشتی ها و پلیدی ها نمی توان به زیبایی رسید (همان، ص 202). سر آغاز این امر از خانه و خانواده شروع می شود. به این معنا که مادر در خانه به نظافت و تمیزی اهمیت داده و آن را برای کودکان باارزش جلوه دهد. در این حالت فرزندان نیز در مقابل خود زیبایی را مشاهده می کنند و با آن خو می گیرند و از پلیدی منزجر می شوند. حضرت زهرا(س) در زندگی و خانۀ خود به این امور توجه داشتند و خود به انجام آن ها می پرداختند. حضرت علی(ع) در این زمینه دربارۀ حضرت فاطمه(س) می فرماید: «کسحَتِ الْبیتَ حتَّی اغْبَرَّتْ ثِیابُهَا؛ به قدری خانه را جارو می کرد که گرد و خاک، لباس هایش را غبارآلود می نمود» (شیخ صدوق، 1385، ج 2، ص 367). اقدام دیگری که در این زمینه در زندگی حضرت زهرا(س) مشاهده می شود، توجه به زینت فرزندان است که به نوعی آن ها را به سمت زیبایی هدایت می کند: «أن فاطمة حلت الحسن و الحسین؛ فاطمه (س) حسن و حسین ((ع)) را می آراست.» (بحرانی، 1413، ج 11، ص174) این کار نیز علاوه بر نشاط روحی که برای فرزندان به دنبال دارد، حس زیباشناسی آن ها را نیز تقویت می کرد.
2- 4- 1- 2- حس نوع دوستی و همدردی
از دیگر مواردی که می توان در زمینۀ پرورش عواطف به آن اشاره کرد، آموزش همدردی با دیگران و توجه به خواسته ها و نیازهای دیگران، بخصوص افراد ضعیف و نیازمند است. این احساسات و عواطف نسبت به دیگران که در روان شناسی اجتماعی از آن به رفتار حمایتی تعبیر می شود، چنین تعریف شده است: «رفتاری است که به قصد کمک کردن به دیگران، تنها بخاطر نوع دوستی و نه به منظور رسیدن به منفعت خاصی انجام می شود» (آذربایجانی و دیگران، 1378، ص 333). این تعریف از نوع دوستی به این نکته اشاره دارد که کمک به دیگران اگر برای رسیدن به منفعت های شخصی و مادی باشد، نوع دوستی محسوب نمی شود و در صورتی که به نیت نزدیکی به خداوند و نیاتی در این راستا باشد، مانند سایر اعمال عبادی، مورد قبول خداوند خواهد بود. روایات زیادی از زندگی حضرت زهرا(س) وجود دارد که به صورت عملی به فرزندان خود آموزش می دادند که باید به نیازمندان یاری رسانند و قبل از خود به فکر دیگران بوده و هم نوعان را بر خود مقدم دارند.
از جملۀ این موارد می توان به ماجرایی اشاره کرد که امام حسن (ع) نقل کرده اند:
«رَأَیتُ أُمِّی فَاطِمَةَ(ع) قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکعَةً سَاجِدَةً حَتَّی اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تسَمِّیهِمْ وَ تکثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَی ءٍ فَقُلْتُ لَهَا یا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِک کمَا تَدْعِینَ لِغَیرِک فَقَالَتْ یا بُنَی الْجَارَ ثُمَّ الدَّار (اربلی، 1381، ج 1، ص 468 )؛
مادرم فاطمه (س) را در شب جمعه دیدم که در محراب ایستاده بود و پیوسته رکوع و سجود می کرد تا عمود صبح ظاهر شد و شنیدم که مؤمنین و مؤمنات را دعا می فرمود و نام می برد و ایشان را دعای بسیار کرد و برای خود هیچ دعا نکرد. به مادر گفتم که چرا برای خود هیچ دعا نفرمودی همچنان که برای غیر دعا می فرمودی؟ گفت: ای پسر کوچکم، اول همسایه بعد از آن خانه».
ایشان عملا نوع دوستی را به فرزندان خود آموزش می دادند و از کودکی این حس نوع دوستی را در آن ها شکوفا می کردند. در گزارشی دیگر آمده است که پیرمردی به خانۀ حضرت مراجعه و ابراز نیاز کرد و ایشان با وجود اینکه خود نیز در تنگ دستی به سر می بردند، با دادن هدیه او را خوشحال و راضی نمود (ر. ک. مجلسی، 1403، ج 43، ص56).
همان گونه که یاد شد، زندگی حضرت زهرا(س) مملو از انفاق ها و ایثارهاست، آن هم نه در شرایطی که خود در رفاه مادی باشد و از سر بی نیازی به دیگران ببخشد، بلکه شرایط زندگی خودشان مناسب و مهیا نبود و در عین حال به انفاق در راه خدا اقدام می کردند. این رفتارها در مقابل دیدگان فرزندان است و آن ها با دیدۀ جان می نگرند و در ضمیرشان ثبت شده و روح آن ها را تحت تاثیر خود قرار می د هند تا آنجا که آن ها نیز به تکرار رفتار والدین خود می پردازند. شاهد این مدعا شأن نزول سورۀ انسان است که امام حسن و امام حسین((ع)) به همراه حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) افطاری خود را انفاق می کنند. قطعا در این ماجرا اجباری از جانب والدین برای انفاق نبود و فرزندان از روی اختیار چنین رفتاری را انجام دادند. در این ماجرا رفتار والدین تاثیرگذار و درس آموز بوده و انگیزۀ رفتار کودکان را دوچندان کرده است. تکرار این امور باعث رشد عواطف و احساسات کودک می شود، به گونه ای که او در دنیایی که منافع شخصی خط قرمز افراد است، با دیدی فرافردی به دیگران و دنیای پیرامون خود می نگرد.
در ادامه به مواردی که توجه به نیازهای مادی فرزندان را نشان می دهد، اشاره می شود.
2- 2- توجه به نیازهای مادی
انجام امور روزمرۀ فرزندان و توجه به برآورده کردن نیازهای آنان برای حضرت زهرا(س)، از اولویت های زندگی محسوب می شد و هرگاه بین رسیدگی به فرزندان و کارهای دیگر مخیر بودند، همراهی با فرزندان را بر می گزیدند. در روایتی آمده است:
«أَنَّ سَلْمَانَ قَالَ کانَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام جَالِسَةً قُدَّامَهَا رَحًی تَطْحَنُ بِهَا الشَّعِیرَ وَ عَلَی عَمُودِ الرَّحَی دَمٌ سَائِلٌ وَ الْحُسَینُ فِی نَاحِیةِ الدَّارِ یبْکی...قَالَ سَلْمَانُ إِنِّی موْلَی عتَاقَةٍ إِما أَنْ أَطْحَنَ الشَّعِیرَ أَوْ أُسَکتَ لَک الْحُسَینَ فَقَالَتْ أَنَا بِتَسْکیتِهِ أَرْفَقُ وَ أَنتَ تَطْحَنُ الشَّعِیرَ(قطب راوندی، 1409، ج 2، ص 530)؛
سلمان فارسی می گوید: فاطمه(س) نشسته بود. دستاسی در مقابلش قرار داشت که با آن جو آسیاب می کرد. از دسته آن دستاس، خون جاری بود و حسین(ع) در یک گوشه خانه می گریست. سلمان گفت: من بنده آزادشده ای هستم. اجازه بده یا جو آسیاب کنم و یا حسین(ع) را برای شما ساکت نمایم. فاطمه(س) فرمود: من برای ساکت کردن بچه بهتر هستم و تو جو را آسیاب کن».
این کلام آن حضرت نگاه دقیق و تخصصی ایشان را بیان می کند که کودک نیاز به توجه و مراقبت مستقیم مادر دارد و این گونه نیست که هرکسی صلاحیت این کار را داشته باشد. در واقع مراقبت از کودک تنها به معنای رفع نیازهای مادی او نیست تا هرکس از عهدۀ آن بربیاید، بلکه علاوه بر مهارت، عاطفه و رابطۀ مادری را نیاز دارد تا بداند در هر حالتی چگونه باید نیاز کودک تأمین شود. شاید بتوان گفت در برخی موارد پدر هم نمی تواند آن گونه که شایسته است از کودک نگهداری کند، زیرا حس مادری و رابطۀ روحی بین کودک و مادر و دقت نظر در تأمین نیازهای کودک، از نکاتی است که به صورت انحصاری در اختیار مادر است، از این رو توجه مستقیم مادر به کودک، به این معنا که شخصا به رفع حوائج و تعامل با او بپردازد، از مهمترین امور مادی و البته معنوی کودک است. در ادامه به دو نمونه از نیازهای مادی کودک اشاره می شود.
1- 2- 2- تغذیۀ کودکان
رابطۀ نزدیک و به هم پیوستۀ روح و جسم ایجاب می کند که برای سلامت و سعادت کودکان به نیازهای جسمی و روحی به صورت همزمان و متناسب پاسخ داده شود. در واقع نمی توان با قاطعیت گفت که کدامیک از این نیازها بر دیگری برتری دارد، زیرا زمانی که مادر با مهربانی تمام به کودک خود غذا می دهد، در ظاهر به نیاز جسمی و مادی کودک پاسخ می دهد، ولی روح او نیز در کنار جسم، از محبت مادر سیراب می شود. یکی از مهمترین امور مادی فرزندان، رسیدگی به تغذیۀ آن هاست. تغذیه از بدو تولد کودک مورد توجه و اهمیت است، از این رو خداوند کامل ترین غذا را برای کودکان در شیر مادر قرار داده است. حضرت زهرا (س) نیز مادرانه فرزندان خود را از این نعمت الهی بهرمند می کردند. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «دَخَلَ رَسولُ اللَّه صل الله علیه و آله عَلَی فَاطِمَةَ وَ عَلَیهَا کساءٌ مِنْ ثَلَّةِ الْإِبِلِ وَ هی تطْحَنُ بِیدِهَا وَ تُرْضِعُ وَلَدَهَا؛ پیغمبر وارد خانه فاطمه (س) شد، ایشان جامه ای از موی شتر به تن داشت و جو آسیاب می کرد و بچه را نیز شیر می داد.» (طبرسی، 1370، ص 117) این روایت تصویری از زندگی حضرت زهرا (س) را نشان می دهد که علاوه بر کار خانه، از مهمترین مسؤولیت مادری که شیردادن فرزند است غفلت نمی کردند. شاید اگر این صفحات زرین تاریخ برای مادران بازگو شود، عزم آن ها را برای انجام مسؤولیت خود در برابر فرزندان، بیشتر کند و با انگیزۀ بیشتر و با نگاهی محترمانه تر به آن بنگرند. حضرت زهرا (س) با عشق مادرانه، به غذا و خوراک فرزندان خود توجه داشتند. آسیاب کردن گندم و جو برای تهیۀ غذا نشان از این دارد که ایشان شخصا برای خانواده و فرزندانشان به فراهم کردن مقدمات و تهیۀ غذا می پرداختند. توجه به تغذیۀ و تهیۀ غذای کودکان از سوی مادر نتایج مفیدی به دنبال دارد. اولین و مهمترین نکته این است که مادرِ با درایت، متناسب با نیاز فرزند به تهیه غذا می پردازد و از طرفی از مواد اولیۀ سالم و مورد اطمینان استفاده می کند، بنابراین سلامت بیشتری برای فرزندان حاصل می شود. نکتۀ دیگر اینکه انرژی مثبتی که مادر هنگام طبخ، به غذا منتقل می کند، به فرزند و سایر اعضای خانواده منتقل می شود و همین امر سرزندگی و شادابی بیشتری را به آن ها می دهد.
شاید برخی با مطالعة این روایات تصور کنند که حضرت زهرا(س) با داشتن جایگاهی معنوی خاص، اگر به عبادت می پرداختند مناسب تر بود، ولی رفتار ایشان نشان از اهمیت توجه مادر به کودک دارد و تذکر و توجهی برای بانوان است که به هر دلیل از انجام این کار سرباز می زنند. زندگی سرور زنان عالم به ما می آموزد که برای تربیت فرزند و رسیدگی به او، هیچ چیز نمی تواند مانع باشدحتی واجبات. می توان بین واجبات و تربیت فرزند جمع کرده و هر دو را انجام داد؛ یعنی هیچیک نباید فدای دیگری شود، زیرا هر دو از وظایف مهم مادر است. از این نکته نیز نباید غافل شد که هیچ کاری مانع رسیدگی به فرزند نیست و خداوندی که تربیت فرزند را وظیفۀ مادر قرار داده، سایر واجبات را هم وضع کرده و بدون تردید این دو را به گونه ای طراحی کرده است که باهم در تعارض نباشند. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «إِنَّ فَاطِمَةَ عَلَیهَا السَّلَامُ کانَتْ تَمْضَغُ لِلْحَسَنِ ثُمَّ لِلْحُسَینِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ وَ هِی صَائِمَةٌ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ؛ فاطمه(س) غذا می جوید برای حسن(ع)، سپس برای حسین(ع)؛ در حالی که در ماه رمضان روزه بود» (شیخ حر عاملی، 1414، ج 4، ص 190). این روایت نیز اشاره به این دارد که ایشان در حال عبادت و روزه داری نیز از توجه به فرزندان غافل نمی شدند و در حین عبادت، به وظیفۀ مادری خود و برآورده کردن نیازهای آنان می پرداختند. حال مادرانی که با کوچک ترین بهانه خود را از وظایف مادری معاف می کنند، باید بازنگری در رفتار خود داشته باشند و به دنبال راهی باشند که هم به وظیفۀ مادری خود عمل کنند و هم سایر برنامه های خود را اجرا نمایند.
2- 2- 2- بازی با کودکان
یکی از اساسی ترین نیازهای کودکان نیاز به بازی و سرگرمی است. کودکان در بازی های خود دنیای بزرگسالی را تجربه کرده و خود را برای ورود به آن آماده می کنند. مطالعات در این زمینه نشان می دهد که بازی کودکان با یکدیگر به آن ها کمک می کند تا نحوۀ همکاری با سایر کودکان را فراگیرند و از دیدگاه خودمحورانۀ خویش فراتر روند (ر. ک. هیوز، 1387، ص324). در واقع آن ها در بازی های خود زندگی می کنند و زندگیشان در بازی هایشان رقم می خورد. روان شناسان معتقدند که بازی اجتماعی (بازی کودک با فرد دیگر)، به طور کلی و در بسیاری از حیطه های خاص اجتماعی شدن سودمند است. تمرکز بر قواعد بازی، آن ها را آگاه می کند که همۀ تعامل های اجتماعی پیرو قواعد معینی هستند (همان، ص 299)، از این رو نباید از بازی فرزند غافل بود و حتی باید با آن ها هم بازی شد و به بازی های آن ها نیز سمت و سو بخشید تا استفادۀ صحیحی از آن ببرند.
حضرت زهرا(س) به این نکته هم توجه داشتند و با کودکان خود بازی می کردند و وارد دنیای کودکان می شدند. در روایتی آمده است که روزی ایشان با امام حسن(ع) بازی می کردند و او را بالا و پایین می انداختند و برایش شعر می خواندند:
أَشْبِهْ أَبَاک یا حسَنُ وَ اخلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ
وَ اعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ
وَ لَا تُوَالِ ذَا الْإِحَنِ
«حسن جان، همچون پدرت باش و ریسمان (ظلم و ستم) را از (گردن) حق بر کن. خداوند منّان را پرستش نما و کینه توز و حق ستیز را به دوستی مگیر».
و در بازی با فرزند خود حسین (ع) می خواندند:
انْتَ شَبیهٌ بابی لَستَ شبیهاً بَعِلی
تو بیش از پدرت علی، به پدرم [رسول اللَّه] شباهت داری (ابن شهر آشوب، 1379، ج 3، ص 389).
از این سیرة حضرت می توان دریافت که مفاهیم دینی و اخلاقی را باید با زبانی کودکانه و در شرایط دلپذیر به کودکان آموخت تا مؤثر واقع شود و ماندگاری آن نیز بیشتر باشد. القای این مفاهیم از سوی مادر زمانی تأثیر دوچندانی دارد که کودک در حین بازی این مفاهیم را دریافت کند، البته نباید از تاثیرگذاری شعر نیز غافل بود. در واقع زمانی که مطالبی دقیق با زبانی شیرین و در هنگام بازی و از طریق مهربان ترین و مهمترین فرد زندگیِ کودک، یعنی مادر، به او القا می شود، شرایط مناسبی را برای آموزش فراهم می آورد که پذیرش از سوی کودک را بالا می برد. با استفاده از این سیره می توان علاوه بر شرکت در بازی کودکان و همراهی با آن ها، از فرصت های آموزشی که در هنگام بازی به وجود می آید به خوبی استفاده کرد و علاوه بر نظارت، از اینکه بازی منجر به خشونت یا رفتارهای نابهنجار شود، جلوگیری کرد.
نتیجه گیری
از سیرۀ تربیتی حضرت زهرا(س) در تربیت کودک، روشن می شود که جایگاه مادر علاوه بر تربیت کودک در بعد جسمی، در سایر ابعاد عبادی، عاطفی و فرهنگی و... نیز از اهمیت خاصی برخوردار است، چراکه ریشه و اساس هر گونه آموزش در خانه و دامان مادر است. حضرت زهرا(س) هرچند دوران زندگی کوتاهی داشتند، اما به صورت کامل و جامع بر مدار حق و حقیقت زندگی می کردند، از این رو زندگی پرباری و سیرۀ تربیتی ایشان برای انسان های حق طلب، به عنوان سبک زندگی موفق مطرح است. سبک زندگی آن حضرت در تربیت فرزند سبکی کامل و جامع بود و الگو گیری از آن می تواند ما را در تربیت نسلی خداجو و حقیقت طلب یاری کند.
توجه به نیازهای معنوی از بستر عقیقه برای فرزند، صدقه دادن برای فرزند، آموزش مسائل عبادی با برنامه ریزی و تشریح جایگاه و اهمیت اعمال عبادی، پرورش عواطف و احساسات در سایة توجه به حس زیباشناسی و حس نوع دوستی و همدردی و توجه به نیازهای مادی با عنایت به تغذیه و بازی کودکان، از مهمترین جلوه های سیرة تربیتی حضرت زهرا (س) در پرورش فرزندان است که تبیین آن در این نوشتار گذشت.
فهرست منابع
1- ابراهیم زاده، عیسی، فلسفۀ تربیت، چاپ دوازدهم، تهران: دانشگاه پیام نور، 1392-
2- الهامی نیا، علی اصغر، سیره اخلاقی تربیتی امام خمینی(ره)، ]بی نا]: [بی جا [، ]بی تا[.
3- ابن أبی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، قم: کتابخانۀ آیة الله المرعشی النجفی، 1404ق.
4- ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، چاپ دوم، قم: مؤسسة آل البیت((ع))، 1385ق.
5- ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب ((ع))، قم: علامه، 1379ق.
6- ابن منظور، محمد، لسان العرب، چاپ سوم، بیروت: دار صادر، 1414ق.
7- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز: بنی هاشمی، 1381 ق.
8- آذربایجانی، مسعود و همکاران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، چاپ سوم، قم: سمت، 1387.
9- بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، قم: مؤسسة الإمام المهدی(عج)، 1413ق.
10- بستانی، فؤاد افرام و مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی، چاپ دوم، تهران: انتشارات اسلامی، 1375.
11- پارسا، محمد، روا ن شناسی تربیتی، چاپ چهارم، تهران: مهارت، 1376.
12- تمیمی آمدی، عبد الواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم، 1366.
13- جعفری، محمد تقی، زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، بی جا: موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، بی تا.
14- حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم: مؤسسة آل البیت((ع))، 1409ق.
15- حسینی زاده، سید علی، سیرۀ تربیتی پیامبر و اهل بیت، نگرشی بر آموزش با تاکید بر آموزش دینی، چاپ سوم، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.
16- ____________، سیرۀ تربیتی پیامبر و اهل بیت((ع)) در تربیت فرزند، چاپ ششم، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386.
17- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران، 1341.
18- راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دمشق و بیروت: دار العلم الدار الشیعه، 1412.
19- ریو، جان مارشال، انگیزش و هیجان، ترجمه یحیی سیدمحمدی، چاپ سوم، تهران: نشر ویرایش، 1380.
20- سالاری فر، محمد، و دیگران، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، چاپ دوم، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1390.
21- سیف، علی اکبر، تغییر رفتار و رفتاردرمانی، نظریه ها و روش ها، چاپ پانزدهم، تهران: دوران، 1390.
22- شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (صبحی صالح)محقق صبحی صالح، قم: هجرت، 1404ق.
23- شعاری نژاد، علی اکبر، روان شناسی تربیت و تدریس، تهران: اطلاعات، 1387-
24- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، هدایة الأمة إلی أحکام الأئمة علیهم السلام، مشهد: آستانة الرضویة المقدسة، مجمع البحوث الإسلامی، 1414ق.
25- صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم: کتاب فروشی داوری، 1385.
26- ____________، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تهران: نشر جهان، 1378ق.
27- __________ __ ، من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه 1413ق.
28- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق ، چاپ چهارم، قم: الشریف الرضی، 1412ق.
29- طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، چاپ سوم، تهران: کتابفروشی مرتضوی، 1375.
30. عبدالحمید، محمد محی الدین، شرح ابن عقیل، چاپ هفتم، تهران: ناصر خسرو، 1382.
31- عثمان، عبدالکریم، روان شناسی از دیدگاه غزالی و دانشمندان اسلامی، ترجمۀ سید محمد باقر حجتی، چاپ نهم، بی جا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
32- عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1363.
33- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (چ قدیم)، قم: انتشارات رضی، 1375ش.
34- فراهیدی، خلیل، العین، قم: هجرت، 1410ق.
35- فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، بی جا، بی تا.
36- قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، چاپ ششم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1 137.
37- قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم: مؤسسه امام مهدی(عج)، 1409ق.
38- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، بی تا.
39- لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، قم: دار الحدیث، 1376ش.
40. _______________، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق حسین حسنی بیرجندی، قم: دارالحدیث، 1376ش.
41- مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، چاپ دوم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1404ق.
42- __________، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.
43- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
44- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، قم: انتشارات صدرا، بی تا.
45- معین، محمد، فرهنگ فارسی، چاپ پانزدهم، تهران: امیر کبیر، 1379ش.
46- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374.
47- هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، قم: بی نا، 1405ق.
48- هیوز، فرگاس پیتر، روان شناسی بازی (کودکان، بازی و رشد)، ترجمۀ کامران گنجی، چاپ دوم، بی جا: رشد، 1387.