اینسومنیاک گیمز یا راک استدی؛ کدام یک با ابرقهرمانان موفق‌تر بودند؟

۱۰ سال پیش زمانی که اولین تریلر بتمن آرکام آسایلم بیرون آمد شاید هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد یک استودیو تازه کار بتواند بازی‌های ابرقهرمانی و در مراتب بالاتر صنعت بازی‌های ویدیویی را با تعاریفی جدید آشنا کند. اما راک استدی این کار را به سرانجام رساند و اثری را به طرفداران شوالیه شنل پوش تحویل داد که سال‌ها منتظرش بودند.

اینسومنیاک گیمز یا راک استدی؛ کدام یک با ابرقهرمانان موفق‌تر بودند؟

10 سال پیش زمانی که اولین تریلر بتمن آرکام آسایلم بیرون آمد شاید هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد یک استودیو تازه کار بتواند بازی‌های ابرقهرمانی و در مراتب بالاتر صنعت بازی‌های ویدیویی را با تعاریفی جدید آشنا کند. اما راک استدی این کار را به سرانجام رساند و اثری را به طرفداران شوالیه شنل پوش تحویل داد که سال‌ها منتظرش بودند.

سیستم مبارزات تازه‌ای که پیش‌تر در هیچ اثری شاهدش نبودیم، گیم‌پلی درگیر کننده و روایت گیرایی که در عین غافلگیر کننده بودن تطابق خوبی با کامیک بوک‌ها داشت، همه از ویژگی‌هایی بودند که از آرکام آسایلم یک بازی تمام عیار می‌ساختند. در ضمن نباید فراموش کرد که استفاده از صداپیشگانی چون مارک همیل و کوین کرونی (صداپیشگان اصلی سری انیمیشن‌های بتمن) نیز در رسیدن به چنین عملکرد موفقی بی‌تاثیر نبود.

هنوزم که هنوز است از جوکر سری بازی‌های بتمن آرکام به عنوان یکی از تاثیرگذارترین و به یادماندنی‌ترین شخصیت‌های تاریخ بازی‌سازی یاد می‌شود. تمام این ویژگی‌های خوب پا به نسخه بعدی یعنی آرکام سیتی نیز گذاشتند. آرکام سیتی دقیقا همان بازی‌ تکامل یافته‌ای بود که همه منتظرش بودند. همه چیز در قسمت دوم با بهبود عجیب و غریبی رو به رو شد که صدها برابر به ارزش سری می‌افزود. بازی حالا سیستم کامبت پیشرفته‌تری داشت، باس‌هایش تنوع بیشتری پیدا کرده بودند، ضعف بازی اول در طراحی مراحل جانبی جبران شده بود و داستانی پر از غافلگیری داشتید که با کارگردانی بی‌نظیری روایت می‌شد.

مقایسه اسپایدرمن با بتمن آرکام

در یک کلام راک استدی با آرکام سیتی نبوغ خود در بازیسازی را به نمایش گذاشت و سطح بازی‌های ابرقهرمانی را تا حدی بالا برد که بتوان از آن‌ها به عنوان رقیبی شایسته برای اثر موفقی چون اسکایریم یاد کرد. این‌ها دست آورد کمی نبودند و مطمئنا راک استدی کاملا از روی شانس و اقبال به چنین جایگاهی نرسید. آن‌ها می‌دانستند که می‌خواهند چه چیزی بسازند و از آن مهمتر می‌دانستند که طرفداران چنین بازی‌های به چه چیزی علاقه دارند. پس راک استدی بی‌گدار به آب نزده بود و با مطالعه روی سبک و سیاق این بازی‌ها و زیر نظر گرفتن سلیقه طرفداران این آثار، نقشه راه خود برای توسعه یک بازی سوپر هیرویی منحصر به فرد را چیده بود.

این کاریست که خیلی از توسعه دهندگان امروزی انجام نمی‌دهند و با بی‌ملاحظگی، آثاری روانه بازار می‌کنند که مطمئن نیستند مخاطب از آن‌ها لذت می‌برد یا نه. اما در میان بسیاری از این توسعه دهندگان، اینسومنیاک گیمز با مطالعه دقیق روی طرفداران کامیک بوک‌های اسپایدرمن و الهام گرفتن از آثار تاثیر گذار راک استدی، مسیری را در پیش گرفت که آینده روشنی داشت. از همان اولین نمایش‌های اسپایدرمن می‌شد فهمید که اینسومنیاک دارد روی یک بازی موفق کار می‌کند. نتایج تمام فعالیت‌های شبانه روزی این استودیو را هم حالا می‌شود به خوبی مشاهده کرد.

عملکرد بازی آنقدر خوب بود که در میان بهترین بازی‌های سال و کنار آثار بزرگی چون Red Dead Redemption 2 و God of War جای گرفت. از نظر فروش نیز در حال حاضر اسپایدرمن رکورد دار انحصاری‌های پلی‌استیشن است. حتی مارول نیز اعلام کرد که اسپایدرمن اینسومنیاک می‌تواند آیرون‌من صنعت بازی‌های ویدیویی باشد و این پتانسل را دارد که موفقیت‌های بیشتری برای این شرکت بزرگ به همراه آورد. این‌ها اصلا تعریف و تمجیدهای کمی نیستند. اینسومنیاک گیمز اسپایدرمنی ساخت که اکتیویژن با آن منبع مالی گسترده‌اش نتواسنته حتی شبیه آن را بسازد. اما این برای خیلی‌ها سوال است که آیا اسپایدرمن اینسومنیاک از سری بازی‌های بتمن آرکام هم بهتر است؟

مقایسه اسپایدرمن با بتمن آرکام

خب بگذارید در یک کلام به این سوال پاسخ منفی بدهم و در ادامه برایتان از دلایلم بگویم. نمی‌گویم که اسپایدرمن‌ بازی بدی است. بازی در ساعات اولیه‌اش شما را محو خودش می‌کند. نیویورک مارولی بازی فوق‌العاده است، انیمیشن‌های بدن مرد عنکبوتی چشم را نوازش می‌دهند و تاب خوردن در سطح شهر حس دلنشینی دارد که ممکن است هیچ وقت طعم شیرینش از یادتان نرود. اما نه اسپایدرمن اینسومنیاک حتی نمی‌تواند ذره‌ای هم به استانداردهایی که راک استدی تعریف کرده نزدیک شود.

بگذارید اول از هر چیزی به سراغ کارگردانی این دو اثر بروم و برایتان بگویم که راک استدی در این زمنیه چقدر جلوتر از اینسومنیاک است. همه ما می‌دانیم که اینسومنیاک در ساخت بازی‌های مفرح همیشه عملکرد خوبی دارد. اما بیایید با خودمان صادق باشیم، آن‌ها یک جای کارشان در کارگردانی بازی‌ها می‌لنگد. کارگردانی طراحی مراحل اسپایدرمن به گونه‌ای است که شما از بین پلتفرم‌های مختلف جا به جا می‌شوید، به نبرد با دشمنان می‌پردازید، دوباره به سراغ پریدن و تار تنیدین میان پلتفرم‌های پر پیچ و خم می‌شوید و در ادامه تا پایتان به زمین می‌رسد مجبور می‌شوید با یک سری یاغی گردن کلفت دیگر که با قبلی‌ها تفاوت چندانی ندارند مبارزه کنید.

این رویه بارها و بارها تکرار می‌شود و تا جایی ادامه می‌یابد که در نهایت از بودن در چنین ورطه تکراری خسته می‌شوید. در این میان اینسومنیاک حتی در طراحی معما‌های پیچیده‌تر و گذاشتن آن‌ها در جای درست نیز ضعف نشان می‌دهد و نمی‌تواند با استفاده از چنین المان‌هایی به مخاطب چیز جدیدی تحویل دهد. تقریبا از یک ساعتی به بعد شما در بازی جدید اینسومنیاک مشغول تکرار یک سری فعالیت کاملا یکسان هستید و متاسفانه به خاطر تزریق کم تنوع، اسپایدرمن در اواسط خط داستانی رنگ یک بازی کاملا معمولی را به خود می‌گیرد.

مقایسه اسپایدرمن با بتمن آرکام

ادامه این رویه در مراحل جانبی بازی، باعث بروز یک فاجعه می‌شود. کاملا مشخص است که اینسومنیاک هیچ ایده‌ای برای مراحل جانبی در ذهن نداشته و آن‌ها صرفا سعی کرده‌اند با طراحی مبتدی یک سری مراحل کاملا ساده، نیویورک زیبا و بزرگ خود را پر کنند. اما قضیه بر سر کارگردانی راک استدی کاملا فرق می‌کند. آن‌ها در تمام جوانب بازی خود به کارگردانی مراحل و تزریق تنوع به آن‌ها، اهمیت ویژه‌ای می‌دادند. خیلی کم پیش می‌آید که در آرکام آسایلم یا آرکام ستی در ورطه تکرار بیفتید و مدام مجبور به انجام یک سری فعالیت کاملا یکسان شوید.

طراحی مراحل در دو بازی نخست سری بازی‌های بتمن آرکام آنقدر متنوع و منحصر به فرد بود که نمی‌توان گفت در طول بازی لحظاتی وجود داشتند که می‌شد در آن‌ها تکرار دید. برای مثال می‌توانم از تنوعی که آرکام آسایلم با مراحل اسکیرکرو برایتان ایجاد می‌کرد صحبت کنم. جهان سه بعدی بازی به ناگهان جایش را به کابوس دو و نیم بعدی می‌داد که در آن هیچ یک از گجت‌های قدرتمند شوالیه تاریکی جایی برای عرض اندام نداشتند. پس به طور کلی می‌توان گفت که در عرض چند ثانیه به طور کامل رویه بازی تغییر می‌کرد و اغلب این کار آنقدر سینمایی اتفاق می‌افتاد که از رویارویی و دیدار دوباره با مترسک لذت می‌بردید.

این اتفاق‌ها به ندرت در اسپایدرمن اینسومنیاک می‌افتند. حتی زمانی هم که اینسومنیاک می‌آید در مرحله مبارزه با اسکورپیون کمی پا در این وادی بگذارد و مرحله‌ای شبیه به مراحل مدهتر سری آرکام برای مردعنکبوتی طراحی کند، ضعف نشان می‌دهد و نمی‌تواند عملکرد قدرتمندی از خود به نمایش بگذارد. از طرفی سیستم مبارزات اسپایدرمن هم از نظر تاکتیکال بودن و درجه سختی قابل قیاس با سری آرکام نیست. اینسومنیاک کاملا از سیستم مبارزات سری آرکام، ضد حمله یا همان Counter Attack را حذف کرده و شما تنها می‌توانید با پریدن به اطراف، از مشت‌ و گلوله دشمنان فرار کنید.

مقایسه اسپایدرمن با بتمن آرکام

اصلا می‌شود گفت که اینسومنیاک آمده و تاکتیکال بودن خوب سیستم مبارزات سری بازی‌های بتمن آرکام را فدای جذابیت نبردها کرده. آن‌ها به دنبال این بودند که یک سیستم مبارزه لذت بخش و سریع بسازند که در این کار نیز موفق بوده‌اند. اما شاید یادشان رفته که با این کار دارند مهارت‌های گیمر را نادیده می‌گیرند و به جای اینکه به او اجازه دهند برای مبارزه با دشمنان برنامه ریزی کند، می‌گذارند تا با مشت‌های سهمگین و سریع مرد عنکبوتی دشمنان را به آسمان ببرند و بدون مزاحمت آن‌ها را از پیش رو بردارد.

با این حال در کل سری بتمن آرکام، حتی آرکام ارجینز نیز چنین نبود. شما باید برای تمام مبارزه‌ها برنامه می‌داشتید و اصلا همین باعث می‌شد که رویارویی با تمام دشمنان مختلف بازی تکراری نشود و همچنان سرگرم کننده باشد. حتی باس‌های بازی نیز منحصر به فرد بودند و مبارزه با هر یک از آن‌ها در عین جذابیت، خلاقانه و خاص بود. این در حالیست که چنین چیزهایی در اسپایدرمن اینسومنیاک به ندرت یافت می‌شود. تقریبا بازی هیچ باس فایت به یاد ماندی ندارد که بخواهید بعدا در مورد آن صحبت کنید و از خوش ساخت و خاطره انگیز بودنشان برای دیگران بگویید.

در بهترین شرایط بازی باس‌های خوبی داشت که مبارزه با آن‌ها با آن افکت‌های سینمایی جذاب، منجر به ایجاد حسی دلنشین می‌شد اما نمی‌شود آن‌ها را در زمره بهترین باس‌فایت‌های صنعت بازی‌های ویدیویی جا داد. این در حالیست که سری بتمن آرکام (البته به جز آرکام نایت) همیشه باس‌فایت‌های به یاد ماندنی بسیاری داشتند که شاید از میان بهترین‌هایشان بتوان به راس الغول و کِلِی فیس اشاره کرد. بشخصه خود من انتظار زیادی برای تجربه اسپایدرمن اینسومنیاک کشیدم و فکر می‌کردم که با بازی خیلی بهتری طرف باشم.

مقایسه اسپایدرمن با بتمن آرکام

اما متاسفانه زمانی که بازی را به پایان رساندم این برایم جا افتاد که اسپایدرمن اینسومنیاک هنوز راه درازی برای رسیدن به استانداردهای راک استدی دارد. تنها بخشی که می‌توانم بگویم اینسومنیاک در آن خیلی از راک استدی جلوتر بود، داستان بازی است. البته این بدان معنا نیست که سری آرکام داستان‌های خوبی نداشتند. اتفاقا در نوع و زمان خودشان فوق‌العاده بودند. اما راک استدی همیشه در به تصویر کشیدن شخصیت بروس وین کوتاهی می‌کرد و در تمام بازی‌ها بیشتر به جنبه بتمن بودن او می‌پرداخت تا هویت کسی که به آن شنل سیاه رنگ هویت می‌بخشید.

خوشبختانه اینسومنیاک از این قضیه کورکورانه تبعیت نکرد و تا جایی که توانست به شخصیت پیتر پارکر و روابط او با دوستان و عشق زندگیش پرداخت و کاری کرد که اسپایدرمن قصه ظاهر واقعی‌تری به خود بگیرد و صرفا ابرقهرمانی نباشد که فقط بلد است مشت و لگد نثار دشمنانش کند. در کل از هر دو بازی لذت بردم اما قطع به یقین می‌دانم که اسپایدرمن اینسومنیاک هنوز جای کار زیادی دارد تا بتواند تاثیرگذاری سری بتمن آرکام را داشته باشد. مطمئن باشید آن‌ها هنوز زیر سایه راک استدی هستند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر