این نویسنده در گفتوگو با ایسنا، درباره کارکرد ادبیات در نقد شرایط جامعه اظهار کرد: موضوع ادبیات زندگی است. طبیعتاً وقتی نویسنده راجع به زندگی انسانها مینویسد، بحرانها، مشکلات و مسائل مختلف زندگی مردم نیز در آن منعکس میشود. در نتیجه خواننده با دید دیگری با مسائل و مشکلات خودش برخورد میکند و اگر اهل مطالعه باشد روی او تأثیر میگذارد.
او افزود: البته داستان انواع مختلفی دارد؛ مثلاً ممکن است داستان فقط بیان مسائل و مشکلات زندگی یا انتقادی باشد، و چون داستان حالت روایت دارد و همراه با جذابیت است تأثیرش از یک مقاله بیشتر است.
گودرزی در پاسخ به سوالی درباره میزان پرداختن نویسندهها به این مسئله در جامعه امروز گفت: نویسندهها انواع مختلف دارند که یک سریهایشان قطعاً مسائل مربوط به نقد شرایط جامعه را بازتاب میدهند و تا حدودی موفق هم بودهاند. اما مسئله بیشتر بر سر جایگاه ادبیات در جامعه ما است. قیمت کتابها بالا رفته و شمارگان آنها پایین آمده است و همه اینها باعث شده تا جایگاه ادبیات در جامعه پایین بیاید.
نویسنده کتاب «رویاهای بیداری» همچنین درباره محدودیتهای موجود در نقد جامعه توسط ادبیات، به دو نوع سانسور اشاره کرد و ادامه داد: قطعاً محدودیتهایی وجود دارد. یک سری محدودیتهایی است که از طریق ممیزی ایجاد میشود چون قدرت سیاسی خیلی تمایل ندارد که مسائل سیاسی ریشهای مورد بررسی قرار بگیرد. دیگری هم خودسانسوری است که برخی نویسندگان سعی میکنند وارد بعضی مسائل نشوند. اینها تا حدودی دست نویسندهها را میبندد.
او سپس تواناییهای نویسنده را در مقابل محدودیتهای موجود تأثیرگذار دانست و بیان کرد: نویسنده هرچقدر هنرمند باشد و دانش و اطلاعات بیشتری داشته باشد، میتواند به شکل غیرمستقیم مسائل را بیان کند و محدود نماند.
محمدرضا گودرزی در پایان با بیان اینکه تحولات اجتماعی روی ادبیات تأثیر دارد، اظهار کرد: هر تحولی روی دیدگاه نویسنده تأثیر و در نوشتههایش بازتاب دارد. اما تأثیر ادبیات روی جامعه ما به علت سرانه پایین مطالعه خیلی نیست. شاید در اروپا که سرانه مطالعه خوب است تأثیر داشته باشد اما در کشور ما که سرانه مطالعه یک دقیقه در ماه است این تأثیر ناچیز است و معمولاً در یک قشر محدود و روشنفکر تأثیر دارد نه همه مردم.