یکی از دلایل بالا رفتن آمار نوزادان و کودکان بدسرپرست، شناسایی نوزادان مادران معتاد پس از زایمان در بیمارستان است قبل از بیمه سلامت ایرانیان، مواردی که بهزیستی در ارتباط با کودکان بیهویت به بیمه اعلام میکرد، با کد خاصی که بیمه میداد درمان میشدند، بعد از بیمه صحبت از بالارفتن تعداد کودکان و نوزادان بیسرپرست و رهاشده است؛ نوزادانی که پدر و مادرشان ناشناختهاند، مجهولالهویهاند.
به گزارش به نقل از روزنامه شهروند ،پیش از این در بهمن ماه معاون وزیر رفاه این خبر را داد و بر هزینههای سنگینی که درمان این کودکان به بهزیستی وارد کرده، تأکید کرد، قبل از آن در تابستان هم مسئول مستقیم این کودکان در بهزیستی، یعنی مدیر امور کودکان و نوجوانان این سازمان هم خبر از بالارفتن تعداد کودکان بیسرپرست و بدسرپرست داده و عدد ٢٦هزار نفری از این کودکان را اعلام کرده بود که تحت پوشش بهزیستیاند.
هر چند که حبیبالله مسعودی فرید که معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی است، تأکید میکند که تعداد شیرخواران و کودکان رهاشده و واگذاری آنها به بهزیستی بالا نرفته، بلکه آمارهای کلی سرپرستی کودکان از سوی بهزیستی بالا رفته که عمدتا هم کودکان و نوزادانی هستند که پدر و مادرشان شناخته شدهاند اما صلاحیت نگهداری از فرزندشان را ندارند.
ماجرا اما به اینجا محدود نمیشود، چالش جدیدی که سازمان بهزیستی با آن مواجه است، هزینههای درمان کودکان و نوزادانی است که به دلیل مجهولالهویهبودن، براساس قانون بیمه سلامت ایرانیان، نمیتوان آنها را به محض ورود به بهزیستی بیمه کرد و همین هم شده تا هزینههای درمان آنها در بیمارستانها به صورت آزاد با بهزیستی حساب شود، حالا کار به جایی رسیده که بهزیستی میلیاردها تومان به بیمارستانها بدهکار است؛ بدهیهایی که به دلیل سمزدایی کودکان و درمان عفونتها و سایر بیماریهایشان ایجاد شده است.
براساس اعلام مسعودی فرید، از ابتدای امسال تاکنون نزدیک به ٨٠٠ نوزاد و کودکی که از مادران معتاد به دنیا آمدهاند یا خودشان مصرفکننده مواد مخدر بودهاند، از سوی بهزیستی و در بیمارستانها سمزدایی شدهاند. او توضیح بیشتری درباره وضع این کودکان و نوزادان میدهد.
چندوقت پیش معاون وزیر رفاه اعلام کرد ورودی «شیرخواران رهاشده» خیلی بالا رفته، بدون اینکه هزینههای درمان این کودکان تامین شود. بررسیهای شما هم نشان میدهد که آمار این افراد بالا رفته است؟
خیر، ما شیرخوار رهاشده خیلی کم داریم، یعنی کلا بچههایی که ندانیم پدر و مادرشان چه کسانیاند، تعداد کمی از بچههای ما را تشکیل میدهند، شاید ١٠ درصد. هویت ٩٠درصد کودکان ما مشخص است، در کل دنیا نیز همینطور است، ما میدانیم پدر و مادر بچههایمان چه کسانیاند، اما عمدتا میگوییم سرپرست غیرموثر یا بدسرپرستاند، به همین دلیل هم در مراکز ما نگهداری میشوند.
با این توضیحات یعنی آمار ورودی این گروه سنی از کودکان بالا نرفته است؟
خیر، ما ورودی بالایی برای کودکان بدسرپرست داریم، اما درمورد کودکان رهاشده، آمار بالایی نداریم. ممکن است مادر معتاد بوده و فرزندش را رها کرده باشد، اما اینها عدد بالایی را تشکیل نمیدهند.
اشاره کردید که ورودی کودکان و نوزادان بدسرپرست بالا رفته، چقدر افزایش داشته و دلیلش چیست؟
بله، آمار بالا رفته است، بهویژه در زنانی که اعتیاد دارند، شاید یکی از دلایل آن این باشد که تا دو سهسال قبل، حساسیت زیادی روی شناسایی این کودکان و نوزادان نبود، چندسال پیش، نامهای به اورژانسهای اجتماعی و معاون وقت درمان و معاون وقت بهداشت وزارت بهداشت زدیم و از آنها خواستیم که هر مادر دارای اعتیادی که برای زایمان به بیمارستانها مراجعه کرد، ترخیص نوزاد مشروط به بررسی مددکاری بیمارستان یا بهزیستی شود.
قبلا اینطور بود که مادر بچهاش را پس از زایمان با خود میبرد، حالا چه بلایی بر سر بچه میآمد، خدا میداند. بههرحال مادری که اعتیاد دارد، ممکن است خیلی حواسش به بچه نباشد، بچه شیر آلوده یا آب آلوده بخورد و بیمار شود.
شناسایی این نوزادان چقدر به شرایط آنها کمک کرد؟
خیلی، آمار ما را هم برد بالا. الان سازمانهای مردمنهاد میگویند که تعداد نوزادان بدسرپرست، ٨٠درصد کاهش پیدا کرده است، بههرحال ما گلوگاهی گذاشتیم تا نوزادانی که از این مادران به دنیا میآیند، شناسایی شوند.
ممکن است که مادر ترخیص شود، اما نوزاد ترخیص نمیشود. حالا کاری که داریم انجام میدهیم شناسایی این نوزادان در میان زنانی است که برای زایمان به مراکز درمانی مراجعه نمیکنند. سازمانهای مردمنهاد در این زمینه به ما کمک میکنند تا زنان باردار را شناسایی کنیم و آنها را برای زایمان به مراکز درمانی ببریم، با این روش، مادران هم خدمات درمانی میگیرند.
تعداد نوزادانی که از مادران معتاد به دنیا میآیند، بالا رفته است؟
بهطور کلی، درصد اعتیاد در زنان زیاد شده، قبلا تعدادشان نسبت به کل معتادان ٥درصد بود، حالا ١٠درصد است. این نگرانی وجود دارد که تعداد واقعی نوزادان و کودکان این زنان هم بالا برود.
چه تعداد از نوزادانی که به بهزیستی ارجاع داده میشوند، نیاز به سمزدایی دارند؟
از ابتدای امسال تاکنون حدود ٨٠٠ نوزاد یا از مادران دارای اعتیاد به دنیا آمده بودند یا خودشان مصرف مواد داشتند و سمزدایی شدند. گام نخست این است که این نوزاد و کودکان در بیمارستان بستری میشوند تا سمزدایی شوند. وقتی به ما ارجاع داده میشوند، ما صلاحیت خانواده را بررسی میکنیم، اگر در میان اقوام درجه یک سببی و نسبی، کسی بود که صلاحیت نگهداری از او را داشت و صلاحیتش مورد تایید بود، به آنها واگذار میشود، در غیر این صورت، وارد سیستم بهزیستی میشود.
چند درصد از این نوزادان به خانواده درجه یک سپرده میشوند؟
حدود ٥٠ درصد. مابقی به مراکز شبانهروزی بهزیستی منتقل میشوند، البته اینطور هم نیست که مادامالعمر در این مراکز بمانند. وقتی هم به خانواده سببی یا نسبی دارای صلاحیت سپرده میشوند، از طرف ما با پرداخت امدادیارانه، به صورت ماهانه، حمایت میشوند. در صورتی نوزاد و کودک به ما سپرده میشود که قاضی حکم به صلاحیت دایمی خانواده آن فرد دهد.
تعداد نوزادان و کودکان غیرایرانی چقدر است؟
کم هستند. ما در مراکز شبانهروزیمان حدود ١٣٠ تا ١٤٠ کودک غیرایرانی داریم که پدر و مادرشان شناسایی نشدهاند و در مراکز شبهخانواده زندگی میکنند.
ورودیهای جدید به مراکز بهزیستی در چه رده سنی هستند؟
حدود ٦٠ تا ٧٠ درصدشان نوزادند. ما اینها را از طریق بیمارستانها شناسایی میکنیم که عمدتا نوزاد هستند و پس از زایمان شناسایی میشوند، کودک ٤، ٥ ساله کمتر به بیمارستان مراجعه میکند، مگر اینکه در پاتوقها شناسایی شود، وقتی میگوییم ورودی کلی نوزادان و کودکان به بهزیستی بالا رفته، به این معنی نیست که حتما تعداد این کودکان افزایش پیدا کرده است، بههرحال ما روش جدیدی را برای شناسایی آنها در بیمارستان و بلافاصله پس از زایمان به کار گرفتهایم.
بزرگتر از این گروه سنی را سخت میتوانیم پیدا کنیم. البته در دو سهسال گذشته چند مرکز برای درمان کودکان معتاد بدسرپرست راهاندازی کردیم که سنهای بالاتر را به آنجا ارجاع میدهیم، روش هم به این صورت است که اگر نوجوان یا کودکی نیاز به سمزدایی و ترک دارد، در صورتی که خانواده باصلاحیتی داشته باشد، درمان سرپایی اتفاق میافتد، اما اگر بدسرپرست باشد یا در پاتوق زندگی کند، از خدمات شبانهروزی بهزیستی استفاده میکند.
تعداد مراکز شبانهروزی چقدر است؟
ما پنج مرکز در تهران، البرز و سیستانوبلوچستان داریم، البته در تلاش هستیم تا در صورت نیاز در استانهای دیگر هم این مراکز را راهاندازی کنیم.
کمی به موضوع قبلی، درباره شیرخواران رهاشده برگردیم. اشاره کردید که ١٠درصد از کل نوزادان و کودکانی که به شما ارجاع داده میشوند، هویتشان مشخص نیست.
اینها مربوط به کدام استانها هستند؟
عمدتا کلانشهرها. وقتی به وضع معتادان متجاهر نگاه میکنید نیز همینطور است. اینها اغلب از شهرهای دیگر، به کلانشهرها میروند، در کلانشهرها، تعداد زیادی از آنها دیده میشوند که بیشترشان هم اهل همان شهر نیستند، البته موضوعی که در ارتباط با این کودکان رهاشده وجود دارد، هویت آنهاست که منجر شده تا خدمات درمانی را به سختی دریافت کنند.
منظورتان از نظر هزینه است؟
بله؛ تعداد زیادی از این شیرخواران در بدو ورود به بهزیستی نیاز به خدمات درمانی دارند، یا بیماری دارند یا نیاز به سمزدایی از مواد مخدر دارند، خیلی وقتها هم خدمات باید اورژانسی به آنها داده شود. زمانی که آنها را به بیمارستان میبریم، از ما هزینه درمان را دریافت میکنند، آن هم به صورت آزاد؛ چرا که آنها به دلیل نداشتن هویت بیمه نمیشوند. سایر کودکان ما که هویت دارند بهسرعت تحت پوشش بیمه ایرانیان قرار میگیرند و هزینههای درمانشان رایگان است مشکل ما با کودکان و نوزادان بیهویت است.
تکلیف این کودکان چه میشود؟ وزارت بهداشت همکاری نمیکند؟
واقعیت این است که از چند سال گذشته تاکنون، ما برای درمان این نوزادان و کودکان مراجعههای زیادی به بیمارستانها داشتهایم و از همین طریق هم به خیلی از این بیمارستانها، رقمهای بالایی بدهکاریم.
گاهی همکاران ما که برای ترخیص کودک میروند، به دلیل بالابودن هزینهها، کارتشان گرو گرفته میشود تا بعد هزینههای درمان تسویه شود. قبل از بیمه ایرانیان، مواردی که بهزیستی در ارتباط با کودکان بیهویت به بیمه اعلام میکرد، با کد خاصی که بیمه میداد، درمان میشدند. حالا اما شرایط تغییر کرده و تنها افراد دارای هویت بیمه میشوند.
در بهزیستی هم تا زمانی که این کودکان مجهوالالهویه، هویتدار شوند، یکی دو ماه طول میکشد و خیلی وقتها نوزاد در همین مدت نیاز به خدمات پزشکی فوری دارد، در شرایط فعلی ما نمیتوانیم اول خدمات و بعد بیمه برایش بگیریم. از طرف دیگر، وزارت بهداشت هم هزینههای خودش را دارد و بیمارستانها نمیتوانند تمام هزینهها را پرداخت کنند. این مشکل را بیمه باید حل کند.
برای حل این مشکل اقداماتی صورت نگرفته است؟ مثلا برگشت به همان قانون قبلی و گرفتن کد ویژه برای نوزادان و کودکان مجهولالهویه؟
ما جلسههای متعددی در این زمینه بهویژه با وزیر بهداشت قبلی داشتیم، نامههای متعددی نوشتیم و جلسهای هم اخیرا با سازمان ثبت احوال داشتیم تا بتوانیم در این زمینه سریعتر به تصمیمی برسیم . از نظر ما دو راهحل وجود دارد، یکی اینکه سازمان ثبت احوال، هویتدار کردن این کودکان را سرعت دهد، با اینکه این سازمان نمیتواند حکم صدور شناسنامه را بدهد و قاضی باید این کار را بکند، باید شرایطی فراهم شود که روند صدور شناسنامه تسریع شود.
راهحل دوم در نظر گرفتن کد ویژه در بیمه سلامت ایرانیان است؛ یعنی مانند گذشته یک کد ویژه به کودکان مجهولالهویه داده و بر اساس آن دفترچه بیمه صادر شود.
البته برای عملیاتیشدن آن، بهزیستی باید مثلا هزینه بیمه ٥هزار کودک را به سازمان بیمه بدهد و براساس این اعتبار، هر بار که کودک جدیدی معرفی شد، کدی به او داده شود. از آن طرف وزارت بهداشت هم میتواند اعلام کند که تا یکی دو ماه اول، هر نوزادی که برای گرفتن خدمات درمانی به بیمارستانهایش مراجعه میکند، هزینهاش را تقبل میکند، تا زمانی که اثبات نسب صورت گیرد و ما بتوانیم برای آن کودک هویت و شناسنامه بگیریم.
اینها راهکارهایی است که بهزیستی ارایه کرده است؟
اینها راهکارهایی است که ما و وزارت بهداشت، سازمان ثبت احوال و قوه قضائیه به آن رسیدهایم. اینها به صورت پیشنهاد مطرح شده و باید یکی دو راهحل انتخاب شود. البته همه اینها به این معنی نیست که درمان این کودکان در حال حاضر، با مشکل مواجه شده است.
در حال حاضر هزینهها را بهزیستی پرداخت میکند؟
بله با کمک خیران.
تعداد کودکان رها شده و مجهولالهویه چقدر است؟
کلا سههزار کودک مجهولالهویه و رهاشده است. البته اینها آماری است که بهزیستی دارد، ممکن است در حوزه توانبخشی هم مواردی داشته باشیم.
مواردی که به بیمارستان ارجاع داده میشوند، عمدتا به دلیل چه مشکلاتی است؟
میتواند سمزدایی یا عفونت ریه و اسهال شدید و ... باشد که نیاز به بستریشدن کودک و نوزاد دارد. این موارد، هزینههای بالایی به بهزیستی وارد میکنند. در حوزه سرپایی هم هزینههای بالایی میشود، اگر این کودکان بیمه شوند، خیلی میتواند به ما کمک کند. الان سازمان بهزیستی یا بدهکار بیمارستانهاست یا خودش این هزینهها را پرداخت میکند.
این هزینهها در بودجه بهزیستی در نظر گرفته شده است؟
در دو سه سال گذشته ماهانه نزدیک به ٣٥٠ تا ٤٠٠هزار تومان برای هر شیرخوار هزینه شده است، بخشی از این هزینهها صرف درمان آنها شده، بهزیستی بودجهای در این زمینه دارد اما به دلیل اینکه هزینه درمان این کودکان بالاست، فشار زیادی متحمل میشود. بودجه بهزیستی و حتی کمکهای مالی خیران کفاف هزینهها را نمیدهد.
وزارت بهداشت چقدر در این زمینه کمک کرده است؟
وزارت بهداشت در پذیرش و درمان این کودکان و نوزادان همکاری میکند اما در زمان ترخیص دچار مشکل میشویم، بدهی ما به بیمارستانها بالاست، به هر حال بیمارستان هم هزینههای خودش را باید تأمین کند و چارهای هم ندارد، باید منابعش برگردد تا دوباره خدمات بدهد. بهترین کار این است که اعتبار خوبی به بهزیستی داده شود، البته ما خودمان خیلی موافق نیستیم و ترجیح میدهیم این کار از سوی بیمه
انجام شود.
خواسته بهزیستی این است که این کودکان با هویت یا بیهویت بیمه شوند، درست است؟
بله دقیقا. نباید درمان آنها معطل شود یا باید سریعا هویتدار شوند یا با کد خاصی بتوانند از خدمات بیمهای استفاده کنند تا هزینهها بالا نرود.
هزینه سالانه نگهداری از این کودکان چقدر است؟
برآوردی که ما کردیم، نزدیک به ٦ تا ٧میلیون تومان است.
حالا در این شرایط وضع فرزندخواندگی به چه صورت است؟ چقدر به فرزندی پذیرفتن این کودکان با توجه به ورودی بالای آنها افزایش پیدا کرده است؟
ببینید قانون قبلی مربوط به سال ٥٣ بود؛ قانون جدید در سال ٩٢ تصویب شد و آییننامه آن هم در سال ٩٤، از سوی هیأت دولت تصویب و ابلاغ شد، در همین ارتباط هم دورههای آموزشی متعددی برای همکاران ما و قضات برگزار شد.
قانون سال ٩٢، شرایط زمانی را میسنجید و دست ما را برای سپردن این کودکان به خانوادهها باز میگذاشت. تا قبل از سال ٩٢، ما کودک و نوزاد بدسرپرست را نمیتوانستیم به فرزندخواندگی بدهیم، قانون تنها به کودکان و نوزدان رهاشده، تعلق میگرفت. در حالی که تعداد این کودکان شاید ١٠ تا ١٢درصد باشد.
در قانون قبلی عنوان میشد که تنها کودکان زیر ١٢ سال میتوانند فرزندخوانده شوند، اما الان تا ١٦ سال این اجازه را داریم؛ قانون قبلی به این صورت بود که تنها خانوادههایی که توانایی فرزنددارشدن را نداشتند میتوانستند بچهای را به فرزندخواندگی بگیرند، اما الان این طور نیست و حتی به دختران مجرد بالای ٣٠سال هم نوزاد یا کودک دختر هم تعلق میگیرد.
آمار فرزندخواندگی چقدر است؟
سال گذشته، ١٧٠٠ تا ١٨٠٠ کودک را به فرزندخواندگی دادیم. البته این را هم باید اضافه کرد که مردم نگاهشان به فرزندخواندگی تغییر کرده، در رسانهها روی این موضوع کار شده و حتی کودکان دارای معلولیت هم به فرزندخواندگی گرفته میشوند. در حال حاضر برای هر کودک، ٩ تا ١٠ خانواده دارای صلاحیت هستند که میخواهند آنها را به فرزندخواندگی بگیرند. ما باید میان آنها افرادی که بیشترین صلاحیت را دارند، انتخاب کنیم.
در حال حاضر چه تعداد کودک در مراکز شبانهروزی دارید؟
حدود ١٠هزار کودک در ٦٥٠ مرکز. ما در سال ٥٦- ٥٧، با جمعیت ٣٠میلیون نفری نزدیک به ١٦هزار بچه در مراکز شبانهروزی داشتیم که آن زمان به این مراکز پرورشگاه میافتند؛ حالا اما این مراکز تبدیل به شبهخانواده شدهاند، حتی ما به آنها میگوییم خانه.
در حال حاضر با جمعیت ٨٠میلیون نفری ١٠هزار و ٢٠٠ کودک داریم. دلیل آن هم توسعه فرزندخواندگی است، اینها نتیجه یک کار تیمی است، با این حال باز هم معتقدیم که کار زیادی داریم، ما در سالهای بعد از ٩٤، هر سال ١٥ تا ٢٠، ٣٠درصد نسبت به سالهای قبل از ٩٤، با افزایش فرزندخواندگی مواجه هستیم و امیدوارم به جایی برسیم که درِ این خانهها را ببندیم و اگر کودکی بدسرپرست بود، بهسرعت جذب خانوادهها شود.
در حال حاضر در کشورهای اروپایی قرارشان بر این است که سال ٢٠٥٠ را سال تعطیلی این مراکز اعلام کنند. بررسیها نشان میدهد کودک اگر یک روز در خانواده باشد، بهتر از ماندنش در مراکز شبانهروزی است که بالاترین استانداردها را دارد. البته مراکز شبانهروزی ما نسبت به ١٠، ٢٠ سال پیش وضع بهتری پیدا کرده است، مربیان بهتر شدهاند و بچهها کمتر. کودکان در رفاه بیشتری هستند اما به هر حال تأثیر محبت پدر و مادر بیشتر و ارزشمندتر است.