1- مقدمه
امامان معصوم (ع)، پس از رحلت پیامبر اسلام که فرهنگ و تمدن اسلامی را پایه ریزی فرمود، در طول حیات پربرکت خویش و با توجه به مقتضیات زمانی موجود، در شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی، نقش تأثیرگذاری ایفا نمودند. دراین بین و در بین امامان معصوم (ع)، حضرت علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و امام سجاد (ع)، بسترهای مناسب را فراهم کردند هرچند در این راستا با جهالت و ضلالت و جعل حدیث و دشمنی های آشکار و پنهانی مواجه بودند و موفق به تکوین فرهنگ و تمدن اسلامی آن چنان که بایدوشاید، نشدند. امیرالمؤمنین (ع) که به تعبیر پیامبر (ص) باب مدینه علم بود، جاهلان مانع نشر علوم آن حضرت می شدند. امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) نیز با خلفای ظالم و مکار مواجه بودند. قیام امام حسین (ع)، نهضت و جنبش فکری در جامعه ایجاد کرد و امام سجاد (ع) در قالب راز و نیاز و تعلیم آن به دیگران، این جنبش را فعال نموده و ادامه دادند. پس از ایشان، امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، زمینه را برای رشد فرهنگ و تمدن اسلامی، مساعد دیده ازاین رو با شکافتن مسائل علمی و بحث از فنون مختلف، جویندگان و تشنگان حقیقی را سیراب نمودند. می توان گفت که بهترین موقعیت و شرایط یک نهضت و قیام بزرگ علمی در زمان امام باقر (ع) و سپس امام صادق (ع) به وقوع پیوست و این موقعیت باعث شد تا آن امامان بزرگوار، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخته و مشکلات علمی را تشریح و جنبش علمی دامنه داری را به وجود آورده و مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را که در دوران امامت امام صادق (ع) به اوج رسید، پی ریزی کنند؛ بنابراین در این مقاله، سعی شده است تا حد امکان، به نقش امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در فرهنگ و تمدن اسلامی پرداخته شود.
2- شمه ای از زندگانی امام باقر (ع) و امام صادق (ع)
2-1) امام باقر (ع)
امام محمد بن علی (ع)، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع)، امام پنجم از ائمّه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم است. حضرت باقر (ع) از سوی پدر، نوه امام حسین (ع) و از سوی مادر، نوه امام حسن (ع) است. مادرشان فاطمه دختر امام حسن (ع) بود، ازاین رو در حقّ او گفته اند: علویی بود که از دو سوی علوی بود و فاطمی بود که از دو سوی فاطمی بود (ابن شهر آشوب، 1379، ج 4، ص 208). همه منابع محل تولد آن حضرت را مدینه نوشته، ولی در سال ولادتشان اختلاف دارند. بیشتر منابع شیعی تولد آن حضرت را در 57 هجری دانسته اند (کلینی، 1388، ج 1، ص 469). امام باقر علیه السلام میانه بالا و گندمگون و لاغر میان بود. پوستی شاداب و نرم و مویی مجعد داشت. صدایش نیکو بود و بر گونه اش خالی دیده می شد (ابن شهر آشوب، 1379، ج 4، ص 210)، محمد بن منکدر ایشان را تنومند وصف کرده است (شیخ مفید، 1380، ج 2، ص 161). ابن سعد، نخست با نقل خبری از استاد خود واقِدی تاریخ رحلت آن حضرت را سال 117 و مدت عمرشان را 73 سال ذکر می کند، سپس می گوید که رحلت ایشان را در 118 و 114 هم دانسته اند (ابن سعد، بی تا، ج 5، ص 238) ابن اثیر نیز عمر حضرت باقر علیه السلام را 73 سال ثبت کرده و 58 سال را نیز نسبت داده است (ابن اثیر، 1371، ج 5، ص 180). امّا بیش تر مورخان شیعی و سنی وفات آن حضرت را در 114 و اکثر سیره نویسان شیعه عمر وی را 57 سال دانسته اند (مجلسی، بی تا، ج 46، ص 212-219).
امام باقر (ع) در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد همه بزرگان بنی هاشم عصر خویش بود و مقام بزرگ علمی و اخلاقی ایشان، مورد تصدیق دوست و دشمن بود. لقب آن حضرت «باقر» است که حضرت رسول اکرم (ص) به ایشان عطا فرمود و در مورد ایشان فرمودند: «یَبقر العلم بقْرًا » (او می شکافد علم دین را شکافتنی) (مجلسی، بی تا، ج 46، ص 222) امام باقر (ع) در سخنان خود، اغلب به آیات قرآن مجید استناد نموده از کلام خدا شاهد می آورد و می فرمود: «هر مطلبی گفتم، از من بپرسید که در کجای قرآن است تا آیه مربوط به آن موضوع را معرفی کنم» (طبرسی، 1417، ص 176). جابربن یزید جعفی که از موثقین راویان و اعاظم ناقلین احادیث است می گوید: «عندی خمسون ألف حدیثٍ، ما حدّثتُ منها شیئاً، کلُّها عن النبی (ص) من طریقِ أهل البیت (نزد من پنجاه هزار حدیث موجود است که من یکی از آن ها را هم بیان ننموده ام، همه آن احادیث از پیغمبر اکرم (ص) است از طریق اهل بیت (ع)) و محمد بن مسلم هم از حضرت امام باقر سی هزار حدیث روایت کرده است (ابن شهر آشوب، 1379، ج 4، ص 195). همچنین جعفی هر گاه می خواست سخنی در باب علم به میان آورد، می گفت: «جانشین خدا و میراث دار دانش پیامبران محمد بن علی برایم این گونه گفت» (شیخ مفید، 1380، ج 2، ص 160). ابواسحاق سبیعی از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست می پندارد که وقتی از او در مورد مسئله ای می پرسند، پاسخ را از زبان امام می گوید و می افزاید: «او دانشمندی است که هرگز کسی بسان او ندیده ام» (شیخ مفید، 1380، ج 2، ص 161). عبدالله بن عطأ که یکی از شخصیتهای برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام بود، می گوید: «من هرگز دانشمندان اسلام را در هیچ محفل و مجمعی به اندازه محفل محمد بن علی از نظر علمی حقیر و کوچک ندیدم. من «حکم بن عتیبه» را که در علم و فقه مشهور آفاق بود، دیدم که در خدمت محمد باقر مانند کودکی در برابر استاد عالی مقام، زانوی ادب برزمین زده شیفته و مجذوب کلام و شخصیت او گردیده بود (مدیر شانه جی، 1362، ص 67). ذهبی نیز درباره امام باقر (ع) می نویسد: از کسانی است که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و برای خلافت اهلیت داشت (ذهبی، 1414، ج 4، ص 402).
2-2) امام صادق(ع)
جعفر بن محمد بن علی بن حسین (ع) ششمین امام شیعه و پنجمین امام از نسل امیرالمؤمنین (ع)، کنیه اش ابوعبدالله و لقب مشهورش «صادق «است و چون فقیهان و محدثان معاصر او که شیعه هم نبوده اند، حضرت را به درستی حدیث و راستگویی در نقل روایت ستوده اند، به لقب «صادق «شهرت یافته است (شهیدی، 1384، ص 3). نام مادر او فاطمه یا قریبه و کنیه اش ام فروه بود (شهیدی، 1384، ص 5). دوازده سال از عمر وی با جدش و 19 سال نیز با پدرش همزمان بود و دوران امامتش 34 سال بود (طبرسی، 1417، ص 514).
3- ویژگی های سیاسی اجتماعی روزگار امام باقر (ع) و امام صادق (ع)
روزگار امام باقر (ع) بستری آماده برای نشر احکام دین و اسلام بود. این هنگام، برای امام باقر (ع) فرصتی شایسته بود تا چهره زیبای حقایق دینی را از پس پرده های اوهام و خرافات اموی بیرون آورد و به مردم نشان دهد زیرا دراین روزگار، اندک گشایشی پدید آمد که عصر انتشار فقه آل محمد یا به تعبیر دیگر، روزگار تعلیم و تدریس فقه جعفری بود (شهیدی، 1384، ص 60).
اما موقعیت سیاسی - اجتماعی امام صادق (ع) از میان ائمه علیهم السلام یک موقعیت کاملاً استثنایی بود؛ زیرا آن حضرت در مقطعی از زمان می زیسته که می توان آن را «دوران بحران قدرت سیاسی» نامید. این بحران خود زمینه مناسبی برای انجام کارهای علمی و فرهنگی ایجاد نمود. دوران امام صادق مصادف بود با ضعیف شدن و سپس درهم ریختن حکومت مروانیان و همچنانکه آزادی های سیاسی را فراهم آورد و در گوشه و کنار مقدمات قیام های دینی و دسته بندی علیه حاکمان آماده گردید، آزادی بحث های علمی را در شاخه های گوناگون نیز موجب شد (شهیدی، 1384، ص 47). امام صادق (ع) حدود 7 سال با حکام بنی امیه هم عصر بود که در این دوران آن ها با رقیبان سیاسی خود از بنی عباس در جنگ و ستیز نظامی به سر می بردند و فرصت کنترل اوضاع سیاسی و فرهنگی را نداشتند. گرچه بنی عباس در این مدت از درگیری نظامی با بنی امیه فارغ شده بودند، اما با قیام های پی درپی علویان مواجه بوده و بر اوضاع سیاسی به طور کامل مسلط نشده بودند، از این رو، پایه های حکومتشان سست و لرزان بوده و قدرت پرداختن به مسائل دیگر و کنترل اوضاع سیاسی را نداشتند. چنین موقعیتی برای حضرت امام صادق (ع) و شاگردان او زمینه نشر فرهنگ و معارف دینی را فراهم کرده بود (پیشوایی، 1375، صص 382-390).
4- امام باقر (ع)، امام صادق (ع) و شیوه های علمی و عملی
همه مؤلّفان چه شیعه و چه سنّی سبب ملقب شدن امام باقر (ع) را به «باقر»، دانش فراوان او دانسته اند؛ و غالباً این نامگذاری را از پیامبر اکرم (ص) می دانند که جابربن عبداللّه انصاری از آن حضرت نقل کرده است (ابن قتیبه، 1418، ج 1، ص 212). ابن عماد، آن حضرت را از فقهای مدینه برشمرده که به سبب دانش فراوان و شناختن ریشه و درون آن، او را باقر خوانده اند (ابن عماد، 1406، ج 1، ص 149). ابن خلّکان، صَفَدی و ذهبی نیز همین توضیح را آورده اند (ابن خلکان، 1364، ج 3، ص 314). محمد شهرستانی، صاحب کتاب الملل و النحل، از علمای بزرگ اهل سنت، وقتی به عظمت علمی امام صادق (ع) می رسد، درباره ایشان چنین می گوید: امام صادق (ع) دارای علمی جوشان و حکمت فراوان و زهد خالص بود. . . مدتی در مدینه ساکن بود و شیعه و دوستان خود را به افاده اسرار علوم، مشرف داشت. پس به عراق آمد و مدتی آن دیار را مخزن کمالات خود ساخت (شهرستانی، 1321، ج 1، ص 218).
در زیر به چند مورد از شیوه های علمی و عملی امام باقر (ع)، امام صادق (ع) می پردازیم:
4-1) حرکت بر اساس مقتضیات زمان
برای پرورش درست انسان ها، پیش از هر چیز باید با مقتضیات زمان آشنا بود و هم سو با مقتضیات زمان، برنامه ریزی کرد. امام باقر (ع) و سپس امام صادق (ع) نیز به خوبی از این نکته آگاه بودند. ایشان بر اساس شرایطی که در روزگارشان پدید آمده بود، شیوه پرورشی و آموزشی خود را کتاب و بیان و قلم قرار داده و از آنجا که اوضاع زمان خویش را به درستی، درک و شیوه پرورشی خود را هم سو با روزگار خویش، تنظیم کرده بودند، در کار خویش موفق شدند و میراث بزرگی از دانش و اخلاق را برای بشریت به یادگار گذاشتد (طقوش، 1385، ص 69). شهید مطهری در این باره می نویسد: آن هدفی که در دوره امام حسین (ع)، شمشیر انجام می داد، در دوره امام صادق (ع) درس، کتاب، بیان و قلم انجام می دهد. شرایط زمانی امام صادق (ع) با شرایط زمانی امام حسین (ع) دوتاست. در شرایط زمانی امام حسین فقط یک یزید قلدر در مقابل اسلام است. اسلام مسئله ای ندارد جز اینکه با این قلدر روبه روست، ولی در زمان امام صادق (ع) علاوه بر قلدرها که باید با آنها مبارزه کرد و مبارزه می کردند مهم تر از مبارزه با قلدرها، مبارزه با گروه های فکری انحرافی است (مطهری، 1367، صص 191-192). در آن جو، ملحدها، زندیق ها، ماتریالیست ها و مادیین به وجود آمدند، مکتب خودشان را تشیکل دادند و آزادانه به نشر عقاید خود می پرداختند. مسیحی ها آزادانه حرفشان را می زدند، صائبی ها عقاید خود را می گفتند، زردشتی ها و یهود نیز هر کدام، افکار عقاید خود را بازگو می کردند. حال در چنین زمانه ای، وظیفه، چه ایجاب می کند؟ آیا امام صادق (ع) می تواند بگوید من همان راهی را می روم که جدم حسین بن علی (ع) رفت؟ نه اگر امام حسین در زمان امام صادق بود همان را عملی می کرد، یعنی شیوه پرورش خود را نشر علم، بازگویی عقاید صحیح و پرورش شاگردان قرار می داد (مطهری، 1367، صص 191-192).
4-2) استفاده بهینه از فرصت ها
زمان امام باقر (ع)، یعنی دهه های آخر قرن اوّل و دهه های اوّل و دوم قرن دوم هجری، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند واز اطراف و اکناف سرزمین های اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعیدبن مسیّب (م 94)، عروة بن زبیر (م 94)، خارجة بن زیدبن ثابت (م 9)، ربیعة الرأی (م 136)، سفیان بن عیَیْنه و محمّدبن شهاب زُهْری (م 124) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمربن عبدالعزیز لغو شده بود (عسکری، بی تا، ج 2، ص 44).
در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر (ع) و نیز فرزند او امام صادق علیه السلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند. نسایی از محدّثان بزرگ اهل سنّت آن حضرت را از «فقهای بزرگ تابعین» در مدینه شمرده است (ذهبی، 1414، ج 4، ص 403) و به گفته او، همه حافظان حدیث در استناد و احتجاج به قول آن حضرت اتّفاق دارند. ذهبی او را جامع مقام علم و عمل و بزرگی و شایسته مقام خلافت دانسته است (ذهبی، 1414، ج 4، ص 402). شیخ مفید در باره جایگاه علمی آن حضرت می نویسد که بازماندگان صحابه و بزرگان تابعان و رؤسای فقهای مسلمانان از آن حضرت در مسائل دینی روایت کرده اند. به نوشته او، امام اخبار پیشینیان و پیامبران را روایت می کرد. مردم از او در باب مغازی و سیرت و سنّت رسول (ص) حدیث می آموختند و در مناسک حجّ که از پیامبر نقل می کرد، بر او اعتماد داشتند و از ایشان تفسیر قرآن برمی نوشتند (شیخ مفید، 1380، ج 2، ص 157). از عبداللّه بن عطاء مکّی نقل شده است که دانشمندان را در هیچ مجلسی کوچکتر از آن ندیده ام که در محضر ابوجعفر دیده ام؛ حکم بن عتَیبْه (از فقهای بزرگ کوفه، متوفی 115) (ذهبی، 1414، ج 5، ص 208-213) را در پیشگاه او به سان شاگردی نزد استاد دیدم (شیخ مفید، 1380، ج 2، ص 106). در زمان حضرت امام صادق (ع)، پایه های حکومت امویان، در اثر قیام های هواداران آل علی و آل عباس، در سراسر بلاد اسلامی، سست گردید و سرانجام این حکومت در سال 132 ساقط شد و عباسیان بر مسند خلافت نشستند. در این میان، زمینه مساعدی برای نشر حقایق اسلامی فراهم آمد و امام صادق (ع) توانست هزاران تن از مسلمانان مستعد را با روح تعلیمات اسلامی آشنا کند و معلومات دینی وسیعی (در الهیات، فقه، حقوق، سیاست، اخلاق و. . .) در اختیار جامعه اسلامی، به ویژه طرف داران آل علی (ع) قرار بدهد (حکیمی، 1377، ص 130)».
4-3) پرورش شاگردان و دانشمندان اسلامی
گزینش و پرورش گروهی از دانشمندان اسلامی بر مبنای دیدگاه های امام باقر (ع) و گسیل کردن آنان به شهرهای بزرگ اسلامی به منظور ارائه درست نظریات آن حضرت و در نتیجه خنثی کردن تبلیغات دراز مدت امویان در معرفی اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و نیز نفی گرایش های غلو آمیز برخی از پیروان اهل بیت، برخورد صریح و قاطع با غالیان و اظهار بیزاری از سران آنان، از جمله مغیرة بن سعید و بیان بن سمعان جزو اقدامات مهم ایشان به شمار می رود (کشی، 1404، ج 1، ص 223-228). همچنین، شاگردان امام صادق (ع) را تا چهارهزار تن نوشته اند و مقصود کسانی هستند که در مدت افاضه امام از او علم فراگرفته اند نه اینکه همه آنها هر روز در محضر او حاضر شوند. شهیدی به نقل از کتاب کشف الغمه می نویسد شماری از تابعین از او روایت کرده اند که از جمله آنان: یحیی بن سعید انصاری، ایوب سختیانی، ابان بن تغلب، ابوعمرو بن العلاء و یزید بن عبدالله است و از ائمه، مالک بن انس، شعبة بن الحجاج، سفیان ثوری، ابن جریح، عبد الله بن عمرو، روح بن قاسم، سفیان بن عیینه، سلیمان بن بلال، اسماعیل بن جعفر، حاتم بن اسماعیل، عبدالعزیز بن مختار، وهب بن خالد و ابراهیم بن طهمان اند که از او روایت دارند. جابر بن حیان کوفی را نیز از شاگردان امام صادق (ع) شمرده اند (شهیدی، 1362، ص 65).
4-4) امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و پرورش شاگردان ویژه
از معروف ترین یاران و شاگردان امام باقر (ع)، علاوه بر جابر بن یزید و ابان بن تغلب، می توان از کسانی چون ابوحمزه ثمالی، حُمران بن اَعْیَن، محمد بن مسلم ثَّقفی، زُرارة بن اَعْین، معروف بن خرّبوذ، بُرَیْد العِجْلی، ابوبصیر اسدی و فُضیل بن یَسار نیز نام برد. به ابوحمزه ثمالی کتاب هایی در حدیث و تفسیر نسبت داده شده و گروهی از بزرگان اهل سنّت از او اخذ حدیث کرده اند. جابر بن یزید که به گفته خود فقط 000، 70 حدیث از امام باقر (ع) فرا گرفته بود (مجلسی، بی تا، ج 46، ص 340). از آن حضرت غالباً با عنوان «وصّی الاوصیاء و وارث علم الانبیاء» یاد می کرد (اربلی، 1381، ج 2، ص 337).
اما شاگردان امام صادق (ع)، فراوان بودند و هر کدام به اندازه گنجایش خویش، از دانش و معنویت حضرت بهره بردند. در این میان، آن حضرت شاگردان ویژه ای نیز داشته است که آنان را برای رسالت هایی مهم تر پرورش داده بود. در واقع، این شاگردان، در میان دیگر شاگردان حضرت، شاخص بودند و هنگام اختلاف آرا در میان آنها و دیگر شاگردان، نظر آنها حجت و مقدم بود. دانشمندان از هیچ یک از اهل بیت رسول خدا به مقدار آنچه از امام صادق روایت دارند نقل نکرده اند و هیچ یک از آنان شاگردانی به اندازه شاگردان او نداشته اند و روایات هیچ یک از آنان برابر با روایتهای رسیده از او نیست. اصحاب حدیث نام راویان از او را 4000 تن نوشته اند (شهیدی، 1362، ص 61).
امام صادق (ع) در باره شاگردان خاص خود می فرماید: «جز زراره و ابوبصیر لیث مرادی و محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی، کسی ولایت ما و احادیث پدرم را زنده نکرد. اگر اینها نبودند، کسی از ما و احادیث ما اطلاع پیدا نمی کرد. » در میان این افراد، کسانی بودند که امام صادق (ع) آن ها را به عنوان مرجع برای شیعیان خود معرفی می فرمود، به طوری که در جواب یکی از شیعیان خود که از آن حضرت می پرسد: «هنگامی که برای ما سؤالی پیش آمد، به چه کسی مراجعه کنیم؟ می فرماید: به سراغ ابوبصیر برو (جعفریان، 1369، صص 233-234)».
4-5) امام باقر (ع) وامام صادق (ع) و فراهم آوردن فضای آزاداندیشی
آزادی، برترین سازوکار فعال کردن همه توانایی ها و ظرفیت های انسانی است. هیچ کس نمی تواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، توانایی هایش را پویا و موهبت های الهی را بالنده سازد (صدر، 1384، ص 24).
حضرت امام باقر (ع) و همچنین امام صادق (ع) برای دست یابی به هدف ها و نیز اجرای مقاصد دیگری که برخود فرض می دید، گذشته از برپایی حلقه های متعدد درس عمومی و خصوصی، به مناظره با دانشمندان برجسته شهرهای اسلامی و پیشوایان فکری فرَق مهم آن روزگار و عالمان سایر ادیان و برخی مدعیان راهبری معنوی مردم عنایت خاصی داشت. هم چنین از مراسم حجّ برای گفتگو با مسلمانان مناطق مختلف اسلامی بهره فراوان می بردند (مجلسی، بی تا، ج 46، ص 233-286).
4-6) تشویق شاعران متعهد
شعری که از ارزش هنری شایسته ای برخوردار باشد، می تواند به فرهنگ و مذهب نیز خدمت کند. امام باقر (ع) در مورد شعر به شاعران احترام قائل بودند طوری که شاعرانی چون کُمَیْت را که با سرودن اشعار در نشر افکار شیعه تلاش می کردند، تشویق می کرد (کشی، 1404، ج 1، ص 207-208).
در خبری آمده است که مردم دیدند که کثُیّرعزه سواره و امام باقر (ع) پیاده می رفتند. به کُثّیر اعتراض شد. او گفت: امام به من چنین دستور داده. من سواره باشم و مطیع او بهتر است که عاصی بر او باشم و پیاده (طقوش، 1385، ص 199).
امام صادق (ع) نیز به این امر مهم توجه داشت. آن امام بزرگوار و رهبر بیدار، شاعران حق گو و مبارز را که در برابر دستگاه های ستم و دربارهای جور می ایستادند و جنایات آنان را نکوهش می کردند و شعر خویش را در اجتماع می پراکندند، همواره تشویق کرد و آنان را گرامی می داشت و جامعه را نیز به بزرگداشت آنان فرامی خواند (حکیمی، 1377، صص 136-137).
5- تبیین تفسیر، حدیث و کلام
مختصر فعالیت های علمی امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، به شرح زیر است:
5-1) تفسیر
از جمله تلاش های ارزنده علمی امام باقر (ع)، تبیین مسائل کلامی و معارف دینی بود، زیرا در زمان آن حضرت، بحث های کلامی خوارج، رواج یافته بود و امام (ع) با شرح بسیاری از خطبه های حضرت علی (ع) در زمینه های توحید و صفات الهی، به بسط معارف اسلامی می پرداخت. علاوه بر آن، ایشان با جمع آوری احادیث ثقه، به دنبال آن بودند که روش فهم احادیث را در متن، به صحابه و دیگر دانشمندان عصر بیاموزند (رفیعی و آقایی، 1379، ص 23).
امام باقر (ع) بخشی از وقت خود را به بیان مباحث تفسیری اختصاص داده بود که برگزاری جلسات تفسیر و پاسخ به سؤالات و شبهات دانشمندان و سایر مردم از جمله آنهاست. گفته می شود امام باقر (ع) کتابی در تفسیر قرآن نوشته است که محمد بن اسحاق ندیم در کتاب الفهرست، از آن نام برده است (ابن ندیم، بی تا، ص 59).
امام باقر (ع)، معرفت و شناخت قرآن را منحصر در اهل بیت می دانست. چرا که آنان هستند که می توانند محکمات قرآن را از متشابهات و ناسخ و منسوخ تشخیص دهند و چنین عملی در نزد هیچ کس غیر از اهل بیت وجود ندارد به همین دلیل است که ایشان فرموده اند: هیچ چیزی به اندازه تفسیر قرآن از عقل مردمان دور نیست. چرا که یک آیه که کلامی متصل است اول آن درباره یک مسئله و آخر آن درباره مسئله دیگر و این کلام متصل به چند وجه برگشت داده می شود (گروه مولفان، 1385، ص 320).
روزگار امام صادق (ع) نیز با رونق یافتن بحث و گفت وگو درباره مسائل کلامی و اصول اعتقادی همزمان بود. ابوزهره می گوید: «علمای اسلام با تمام اختلاف نظرها و تعدد مشرب هایشان، در فردی غیر از امام صادق (ع) و علم او اتفاق نظر ندارند (جعفریان، 1369، ص 330)».
5-2) حدیث
پس از رحلت پیامبر (ص) نوشتن حدیث ممنوع شد به طوری که مدتها مردم از نوشتن آن کراهت داشتند، حتی برخی از محدثین اهل سنت در قرن سوم نیز از نوشتن حدیث خودداری می کردند (دارمی، 1420، ج 1، ص 119-120؛ ذهبی، 1414، ج 1، ص 382، 441-461) در برابر این روش، اهل بیت عصمت از اول، اصحاب خود را به نوشتن احادیث و حفظ آن، تشویق می فرمودند (ابن سعد، بی تا 0، ج 6، ص 168).
امام باقر (ع) به شکلی خاص به احادیث رسول اکرم (ص) اهمیت می داد، حضرت تنها به نقل حدیث و انتشار آن اکتفا نکرده، بلکه اصحاب خود را به همت گماشتن در فهم حدیث و آشنایی پیدا کردن با معانی آن فرا می خواند. ایشان در جمله ای فرمود: مراتب شیعیان ما را با میزان روایت کردنِ آنان از احادیثِ اهل بیت و معرفتشان به آن احادیث بشناسید و معرفت، همان شناخت روایت و درایة الحدیث است و با درایت و فهم روایت است که مؤمن به بالاترین درجات ایمان می رسد (قرشی، بی تا، ج 1، ص 140-141).
امام صادق (ع) نیز طبق روش پدران خود بر این امر تأکید می ورزید. در زمان آن حضرت گرچه افرادی شروع به جمع آوری احادیث و نوشتن آن نمودند، اما هنوز بسیاری در این امر دچار شک و تردید بودند، ابوزهره ضمن نقل این که امام صادق (ع) طرفدار کتابت حدیث بود ادعا کرده است که این امر در آن زمان شایع بوده چنانکه مالک بن انس جامع حدیثی خود بنام «الموطأ » را در آن روزگار تألیف کرد (ابوزهره، 1959، ص 95).
5-3) کلام
در زمان امام باقر (ع) با توجه به فرصت ایجاد شده و کمتر شدن فشار و کنترل از سوی حاکمیت، زمینه برای ظهور و بروز عقاید و افکار مختلف به وجود آمد که خود این باعث ایجاد و رواج افکار انحرافی در جامعه شد، در این شرایط امام می بایست ضمن بیان عقاید اصیل و صحیح شیعی و رد عقاید باطل، شبهات مربوطه را پاسخ دهد. لذا امام بحث های کلامی خود را ناظر به این امور مطرح می کرد. از جمله این مباحث می توان به عاجز بودن عقل انسان از درک حقیقت خداوند، ازلی بودن واجب الوجود و وجوب اطاعت امام (ع) اشاره کرد (قرشی، بی تا، ج 1، ص 185). میراث دیگری نیز از امام به یادگار مانده است که میراث فقهی و میراث تاریخی از آن جمله است (گروه مولفان، 1385، صص 330-334). به هر حال باید گفت که امام از فرصت پیش آمده به نیکوترین وجه استفاده کرد و کوشید تا جامعه را تحت تأثیر دانش بیکران خود قرار دهد و رسالت انسان سازی خود را تداوم بخشد و در حقیقت به عنوان متبحّرترین و فاضل ترین مردم زمان خود در آمد.
6- تأسیس فرهنگ مکتوب
«مهم ترین حرکت امام باقر (ع) در این عصر، تأسیس فرهنگ مکتوبی است که جلوه های آن در دانشگاه امام صادق (ع) و آثار علمی متعدّد بعداً «نمودار شد. این تعبیر که رسانه ای شدن مفاهیم منجر به مهاجرت آن می شود، می تواند در توضیح حرکت امام باقر (ع) و تلاش ایشان برای ایجاد فرهنگ مکتوب و استفاده از کتاب که امروزه به عنوان یک رسانه نیز تلقی می شود، کارساز افتد. توصیه امام صادق (ع) نیز به شاگردان در مکتوب کردن، یکی از شیوه های مانایی علوم و در امان ماندن آن از گزند فراموشی و نابودی بوده است. با مکتوب کردن علوم، شخص از دانش و یافته های علمی اش بر اثر فراموشی و مانند آن محروم نمی شود و نسل های بعد از دانش مکتوب بهره مند می شوند. امام صادق (ع) فرمود: هر آنچه می دانی، بنویس و آن را در بین برادرانت منتشر کن و موقعی که می میری، کتاب هایت را برای فرزندانت به ارث بگذار (جعفریان، 1369، صص 357-358)». ایشان با تشویق شاگردان خویش به کتابت، سبب شد چهارصد کتاب و رساله در دوره های درس او تألیف شود. همچنین حضرت درباره حفظ کتاب ها و راه اندازی کتاب خانه ها، بسیار تأکید می فرمود. همه اینها سبب شد تا به وسیله امام جعفر صادق علیه السلام که بزرگ ترین دانشگاه زمان خود را تأسیس کرده بود، مهم ترین میراث فرهنگی در تاریخ اسلام محفوظ بماند و به دست آیندگان برسد (حکیمی، 1377، ص 135).
7- بسترسازی پژوهش های علمی
در همین زمینه می توان به حرکت پرشور قرن های دوم و سوم اسلامی اشاره کرد که به قول شهید مطهری تا قرن هفتم ادامه داشت. این دوران شکوه مند اسلامی که به «نهضت ترجمه» مشهور شد، چیزی نبود جز گردآوری دانشمندان مختلف از اقصی نقاط جهان با فرهنگ و اعتقادات مختلف در کنار هم به دنبال افزایش قلمرو و تقویت بنیه های علمی، پایه های رشد نهضت ترجمه نیز فراهم شد. به نحوی که دانشمندان از همه نقاط جهان اسلام، اعم از: علمای صابئی، نصرانی، یهودی، مسلمان و زرتشتی گرد هم آمدند و بعدها نظامیه بغداد را با هزاران جلد کتاب، مرکز دانش اندوزی خود قرار دادند (مطهری، 1367، صص 62-63).
8- افزایش قلمرو علم و دانش
تا قبل از امام باقر (ع) حوزه علم، در نظام خلفای بنی امیه تا اندازه زیادی وابسته به دربار بود. نباید فراموش کرد که خلفای بنی امیه سعی داشتند نهضت علم گرایی را در قالب علوم حکومتی بدون پرداختن به مسائل مردم، عمده کرده و نخبگان عصر را در آن چارچوب هدایت کنند (گروه مولفان، 1385، ص 65).
9- رشد وبالندگی فرهنگ اسلامی
با این که آغاز امامت حضرت باقر (ع) با خلافت ولید بن عبدالملک (م 96) همراه بود و در شرایط نامساعد اجتماعی قرار داشت، اما توانست نهضتی علمی را پایه گذاری کند که تا آن زمان در اسلام بی سابقه بود. در آن دورانی که معارف پر ارج اسلام به دلیل ممنوعیت نشر احادیث می رفت که کم کم به دست فراموشی سپرده شود (قیومی اصفهانی، 1381، ص 10). امام باقر (ع) با دوراندیشی و تحمل مشکلات بسیار و با جنبش علمی دامنه داری که پدید آورد، توانست مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را پی ریزی نماید و معارف والای اسلام را به سراسر جامعه اسلامی برساند.
امام با این اقدامات، یک نوع خیزش علمی و فرهنگی را در جهان اسلام شروع کرد که بستر یک نهضت فرهنگی بنیادین شد و ثمرات شکوهمند آن، در دوره های بعدی به خوبی نمایان شد. ازاین رو، دوران امام باقر (ع) و امام صادق (ع) را دوران طلایی شکوفایی فرهنگ اسلامی گفته اند.
10- نهضت علمی در عصر امام باقر (ع) و امام صادق (ع)
سال های 94 تا 114 ق زمان پیدایش مسلک های فقهی و اوج گیری نقل حدیث درباره تفسیر بود و این به دلیل ضیعف شدن دولت بنی امیه و درگیری میان سران دولت برای در اختیار گرفتن قدرت بود. از علمای اهل سنت کسانی مانند ابن شهاب زهری، مکحول، هشام بن عروه و. . . در زمینه نقل حدیث و فتوا دادن فعالیت می کردند و افراد دیگری در ترویج عقاید خود تلاش می کردند مانند خوارج، مرجئه، کیسانیه و غالیان (طقوش، 1385، ص 194).
امام باقر (ع) در این دوره، جنبش علمی وسیعی را به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق (ع) به اوج خود رسید. روایات و احادیث وی در زمینه علم دین، آثار و سنت نبوی، علوم قرآن، سیره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به جا نمانده بود (شیخ مفید، 1380، ص 507). با ظهور امام باقر (ع) قدم مهمی در فقه برداشته شد و یک جنبش فرهنگی تحسین برانگیزی به وجود آمد. در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود - شامل فقه و تفسیر و اخلاق- را آغاز کرد (نک: جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 295). امام باقر (ع) استدلال های اصحاب قیاس را به تندی رد کرد (حر عاملی، 1414، ج 18، ص 39) و در برابر سایر فرق اسلامی منحرف نیز موضع تندی اتخاذ کرده و با این برخورد کوشید محدوده اعتقادی صحیح اهل بیت را در زمینه های مختلف از سایر فرق، مشخص و جدا کنند. وی درباره خوارج فرمود: خوارج از روی جهالت عرصه را بر خود تنگ گرفته اند، دین ملایم تر و قابل انعطاف تر از آن است که آنان می شناسند (کشی، 1404، ج 1، ص 241). شهرت علمی امام باقر (ع) نه تنها در حجاز، بلکه حتی در عراق و خراسان نیز به طور گسترده فراگیر شده بود، چنان که راوی می گوید: دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او می پرسند (کلینی، 1388، ج 6، ص 266؛ مجلسی، بی تا، ج 46، ص 357).
اما در خصوص امام صادق (ع) باید گفت که ایشان در تاریخ اسلام، بیش از دیگر پیشوایان در آموختن علوم و معارف اسلامی و تربیت فرهنگی مسلمین توفیق یافت. آن حضرت، به دستور خلیفه عباسی (منصور دوانیقی) از مدینه به کوفه منتقل و در آنجا زندانی شد، اما در همان فرصت چند ساله تا آنجا که ممکن بود، به نشر تعالیم تربیت اجتماع پرداخت و حقوق و الهیات و اخلاق اسلامی را به صورتی منسجم تعلیم داد. بر اساس همین سابقه بود که فقه شیعی را «فقه جعفری» و مذهب شیعه دوازده امامی را «مذهب جعفری» نامیدند (حکیمی، 1377، صص 129 -130). با وجود این، تعلیمات امام صادق (ع) منحصر به علوم الهی نبود. در قلمروی گسترده آموزه ها و درس های امام، علوم طبیعی و تجربی نیز سهم به سزایی داشت. اینکه امام صادق (ع) را پدر شیمی خوانده اند، درست است. یکی از بزرگ ترین شیمی دانان تاریخ؛ یعنی جابر بن حیان، شاگرد خاص امام جعفر صادق (ع) بود (حکیمی، 1377، ص 130).
شهید مطهری درباره چهره علمی امام صادق (ع) بر این باور بود: اگرچه برای امام صادق (ع) زمینه زعامت فراهم نشد، ولی یک زمینه دیگر فراهم شد و حضرت از آن زمینه استفاده کرد، به طوری که تحقیقاً می توان گفت، حرکت های علمی دنیای اسلام اعم از شیعه و سنی، مربوط به امام صادق علیه السلام است. حوزه های شیعه که خیلی واضح است، حوزه های سنی هم مولود امام صادق است، به جهت اینکه رأس و رئیس حوزه های سنی، «جامع ازهر» است که از هزار سال پیش تشکیل شده و جامع ازهر را هم شیعیان فاطمی تشکیل دادند و تمام حوزه های دیگر اهل تسنن، منشعب از جامع ازهر است و همه اینها مولود همین استفاده ای است که امام صادق علیه السلام از وضع زمان خودش کرده است (مطهری، 1367، ص 163)».
11- امام باقر (ع) و امام صادق (ع) احیاگران فرهنگ و تمدن اسلامی
هر چند سیاست جلوگیری از تدوین احادیث نبوی (ص) با شعار «کافی بودن قرآن» پیش می رفت، اما از عمل به قرآن خبری نبود و فقط از آن به صورت ابزاری برای جلوگیری از نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و زنده شدن نام آنها استفاده می شد. کتاب خدا به ابزاری برای دست یابی به اغراض سیاسی و سرکوبی پیروان اهل بیت علیهم السلام با تأویل و تفسیر به رأی، به ابزار سرکوبی مخالفین تبدیل شده و در واقع، قرآن در انزوای شدید بود.
امام باقر (ع) در جایگاه بهترین مفسّر قرآن با بازگو کردن تفسیر درست آیات، بسیاری از ابهام ها را زدود و مشت مخالفین و سودجویان را باز کرد. او همواره برای به اثبات رسانیدن مدّعاهای خود از آیات قرآن بهره می جست و کلام خدا را گواه بر سخن خویش می گرفت و می فرمود: «هر چه را می گویم از من سؤال کنید در کجای قرآن آمده تا آیه مربوط به آن را برایتان تلاوت نمایم (طبرسی، 1417، ج 2، ص 169)». امام به اندازه ای بر آیات قرآن تسلط داشت که «مالک بن اعین جهنی» شاعر هم عصر امام درباره او سرود: «اگر مردم در صدد جست وجوی علوم قرآن بر آیند، باید بدانند که قریش بهترین دانای آن را دارد و اگر امام باقر (ع) در علوم قرآنی لب به سخن گشاید، فروع زیادی برای آن ترسیم خواهد نمود. . . (ابن عنبة، 1362، ص 195؛ شیخ مفید، 1380، ج 2، ص 226)».
امام صادق (ع) نیز در ادامه کار پدر بزرگوارشان، احیاگر فرهنگ اسلامی محسوب می شود. لذا فرهنگ اسلامی، مرهون تلاش های امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است که با نشر و بسط معارف اسلامی، پایه های فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) را استحکام بخشیدند و با پروراندن شاگردان ویژه و زبده در سراسر عالم، فرهنگ اصیل اسلام را منتشر ساختند. مالک بن انس از شاگردان معروف امام صادق (ع) می گوید: «ما رأت عین ولا سمعت أذن ولا خطر علی قلب بشر فضل من جعفر الصادق (ع) فضلاً وعلما وعبادة وورعاً (ابن شهر آشوب، 1379، ص 269)».
12- نتیجه گیری
آگاهی از معارف دینی و علوم بشری در راستای هدایت تشریعی، احیاء تفکر اسلامی و فرهنگ غنی اسلامی به منظور اداره امور مسلمین در ابعاد فردی و اجتماعی، لازمه امامت است. حضور علمی امامان باقر و صادق (ع) در عصر خود و بی نقص بودن نظریات ایشان و آشکار نمودن علوم خود، حاکی از آن است که سایر امامان به اندازه ایشان فرصت و موقعیت مناسب پیدا نکردند تا فرهنگ و تمدن ناب اسلام را تبیین نمایند. بی شک اقدامات علمی امام صادق (ع) در حیات ارزشمندش مرهون وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منحصر به فرد آن عصر و اقدامات امام محمد باقر (ع) در راستای اعتلای فرهنگی و تمدنی و زمینه ساز برای تأسیس دانشگاه بزرگ جعفری است. به گواهی مورخان و محققان اسلامی حضرت امام باقر علیه السلام در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در آن مقطع حساس تاریخ اسلام نقش مهمی داشته است.
می توان گفت تحول علمی و فضای باز سیاسی، پیش از دوران امام صادق (ع)، یعنی از دوران زندگانی پدر بزرگوارش حضرت امام باقر (ع) آغاز شد و در دوران زندگی امام صادق (ع) این تحول شگرف علمی و فرهنگی تداوم یافت. حرکت علمی امام صادق (ع) در عصر جنبش فکری و فرهنگی مسلمانان شکل گرفت. در این زمان عطش شدیدی از سوی مسلمین برای یادگیری و علم آموزی مشاهده می شد و علت آن علاوه بر تعالیم متعالی اسلام درباره علم آموزی، حضور تازه مسلمانانی بود که دارای سابقه ای درخشان و تمدنی کهن و پربار بودند؛ لذا امام صادق (ع) با توجه به شرائط و وجود بستر مناسب فکری و فرهنگی و آمادگی جو غالب جامعه که در تداوم حرکت عظیم علمی و فرهنگی حضرت باقر العلوم (ع) بود و دانشگاه بزرگ جعفری را تأسیس کرد.
پس از امام باقر (ع) با پیگیری های مداوم فرزند بزرگوارش، یگانه دوران، امام جعفر صادق (ع) راه و روش علمی - کلامی آن امام گرامی به ثمر نشست و حاصل آن، پایه گذاری مکتب علمی - کلامی تشیع شد. بیش تر فعالیت ها و بیانات اعتقادی امام باقر علیه السلام پیرامون دو اصل توحید و امامت دور می زد، زیرا این دو اصل بیش تر معرکه آرا بود.
در بررسی علل شکوفایی علم کلام در زمان امام صادق (ع)، به یک عامل مهم و مؤثر دیگر نیز در این زمینه بر می خوریم که ما از آن به عنوان «عامل پیشینی » یاد می کنیم ; و آن: «نقش امام محمد باقر (ع)» در پویایی علم کلام است.
حضرت امام صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعیان » و نه «محدثان» و نه «فقها» ی آن عصر بودند بلکه او تنها از یک طریق که اعلاء و اوثق طرق بود نقل می کرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی که روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احکام الهی هستند. در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و. . . ، محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند. در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است؛ و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.
منابع
1- ابن اثیر، عزالدین علی. (1371). الکامل فی التاریخ. (ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، مترجمان). تهران، ایران: موسسه مطبوعاتی علمی.
2- پیشوایی، مهدی. (1375). سیره پیشوایان. قم: موسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق(ع).
3- جعفریان، رسول. (1369). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(علیهم السلام). تهران، ایران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
4- حکیمی، محمدرضا. (1377). بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
5- رفیعی، جواد؛ و آقایی، محمدرضا. (1379). آموزه هایی از نهج البلاغه. تهران: نشر معارف.
6- شهیدی، سید جعفر. (1362). آشنایی بازندگانی امام صادق سلام الله علیه. تهران، ایران: جامعه الامام الصادق سلام الله علیه.
7- شهیدی، سید جعفر. (1384). زندگانی امام صادق جعفر بن محمد (ع). تهران، ایران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
8- شیخ مفید، محمد بن محمد نعمان. (1380). الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد. (محمد باقر ساعدی، مترجم، محمد باقر بهبودی، مصحح). تهران، ایران: اسلامیه.
9- صدر، موسی. (1384). ادیان در خدمت انسان. تهران: موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر.
10- طقوش، محمد بن جریر. (1385). دولت عباسیان. (حجت الله جودکی، مترجم). قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
11- قیومی اصفهانی، جواد. (1381). صحیفه امام باقر (ع). قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی.
12- گروه مولفان. (1385). پیشوایان هدایت (حضرت امام محمد باقر (ع)). قم: مجمع جهانی اهل بیت (ع).
13- مدیر شانه جی، کاظم. (1362). علم الحدیث و درایه الحدیث. قم: انتشارات اسلامی.
14- مطهری، مرتضی. (1367). سیری در سیره ائمه اطهار(ع). قم: انتشارات صدرا.
15- ابن خلکان، احمد بن محمد. (1364). وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان. (احسان عباس، محقق). قم - ایران: الشریف الرضی.
16- ابن سعد، محمد. (بی تا0). الطبقات الکبری. (عبدالقادر عطا، محقق). بیروت: دارالکتاب العلمیه.
17- ابن شهر آشوب، محمد بن علی. (1379). مناقب آل ابی طالب. قم - ایران: علامه.
18- ابن عماد، عبد الحی بن احمد. (1406). شذرات الذهب فی أخبار من ذهب. (محمود ارناووط و عبدالقادر ارناووط، محققین). بیروت - لبنان: دار ابن کثیر.
19- ابن عنبة، احمد بن علی. (1362). عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب. (محمد حسن آل طالقانی، مصحح) (ج 1). قم - ایران: الشریف الرضی.
20- ابن ندیم، محمد بن اسحاق. (بی تا). الفهرست لإبن الندیم. بیروت - لبنان: دار المعرفة.
21- ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم. (1418). عیون الأخبار. (یوسف علی طویل، محقق) (ج 1– 4). بیروت - لبنان: دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون.
22- ابوزهره، محمد. (1959). الامام الصادق. مصر: مطبعه احمدعلی مخیمر.
23- اربلی، علی بن عیسی. (1381). کشف الغمة. تبریز: مکتبة بنی هاشمی.
24- حر عاملی، محمد بن حسن. (1414). وسائل الشیعه. قم - ایران: نشر آل البیت.
25- دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن. (1420). سنن الدارمی. بیروت - لبنان: دار الفکر.
26- ذهبی، محمد بن احمد. (1414). سیر اعلام النبلاء. (جمعی از محققین و شعیب ارناووط، محققین). بیروت - لبنان: موسسه الرساله.
27- شهرستانی، عبدالکریم. (1321). الملل و النحل. (محمدبن فتح الله بدران، محقق). قم - ایران: منشورات شریف رضی.
28- طبرسی، فضل بن الحسن. (1417). اعلام الوری باعلام الهدی. قم - ایران: موسسه آل البیت (ع)، الاحیاء التراث.
29- عسکری، مرتضی. (بی تا). معالم المدرستین (ج 1–3). تهران - ایران: موسسة البعثة، مرکز الطباعة و النشر.
30. قرشی، باقر شریف. (بی تا). حیاة الإمام محمد الباقر علیه السلام، دراسة و تحلیل (ج 1–2). بیروت - لبنان: دار البلاغة.
31- کشی، محمد بن عمر. (1404). اختیار معرفة الرجال. (محمد بن حسن طوسی، مهدی رجایی، مصحح، محمدباقر بن محمد میرداماد، محقق). قم - ایران: موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث.
32- کلینی، ابوجعفرمحمدبن یعقوب بن اسحاق. (1388). اصول الکافی. قم - ایران: موسسه دارالحدیث العلمیه والثقافیه، مرکز للطباعه والنشر.
33- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی. (بی تا). بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ع). (محمدباقر محمودی، ابراهیم میانجی، محمدتقی مصباح یزدی، محمدکاظم میاموی، محمدباقر بهبودی، محمدمهدی خرسان، … یحیی عابدی زنجانی، مصححین، عبدالزهراء علوی، محقق). بیروت - لبنان: دار احیاء التراث العربی.