به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان، پایگاه لوبلاگ در این یادداشت مینویسد: قطار آنچه تغییر رژیم در ایران خوانده میشود که از سوی جنگ طلبان با پیشگوییهایی دروغین با هدف روی کار آوردن دولتی دست نشانده آمریکا مطرح شده شامل عناصر و کاراکترهای مختلف قدیمی و جدید متعددی است.
لوبلاگ میافزاید که راهبران این قطار تاکنون مبالغ هنگفتی را برای اجرایی کردن این دستور کار به هر قیمتی خرج کردهاند. بقیه عناصر مسافران این قطار هستند که امیدوارند پس از رسیدن این قطار به مقصد نقشی در ایران ایفا کنند. یکی از مسافران این قطار که سابقا از سوی آمریکا تروریستی و اکنون به عنوان اپوزیسیون(!) معرفی میشود، گروهک منافقین است. راهبران این قطار نیز «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا و «رودی جولیانی» وکیل ترامپ و نیز شماری افراد با نفوذ دیگر هستند که به طور جدی این قطار را به سمت مناقشه سوق میدهند.
اما درست زمانی که این قطار سرعت و شتاب خود را افزایش داده است، تیم ترامپ در حال پیاده کردن مسافر اصلی خود است که نشانه ای دال بر توقف کامل این قطار نیز به شمار میرود.
نخستین نشانه این توقف با افشارگری «الی کلیفتون» در مورد دریافت 165 هزار دلاری جان بولتون برای انتشار توییتی به حمایت از گروه فشار ضد ایرانی غیر دولتی (UANI) مشاهده شد. این توییت نشان داد که گروهک منافقین با مسافر جدید دیگری که به زعم دولت آمریکا راندمان بالاتری دارد! جایگزین شده است؛ چرا که منافقین تنها 40 هزار دلار به بولتون برای سخنرانی در یکی از نشستهای خود پرداخت کرده و اوباش اینترنتی شان نیز در اردوگاه در بسته شان در آلبانی کارآیی لازم را نشان ندادهاند. در واقع بولتون و دولت ترامپ که همراه با «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل و «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی بر طبل اقدام خصمانه علیه ایران میکوبند، با مشاهده تحولات اخیر در اردوگاه آلبانی فهمیدهاند که این فرقه شکست خورده با بحران شدید داخلی مواجه است.
در پی انتشار مقالات تحقیقی انتقادی الجزیره، گاردین، ایندیپندنت، اخبار کانال چهار، ان. بی. سی و بقیه، گزارش اخیر اشپیگل آخرین ضربه به پیکره این گروهک شکست خورده بود؛ گزارشی که گروهک منافقین را به انتشار بیانیهای به زبان فارسی در اروپا برای تهدید به ترور «لوئیزا هامریچ» نویسنده گزارش وادار کرد.
هامریچ در گزارش خود از آموزش تکنیکهای مرگبار به اعضای گروهک خبر داد. در سال 2017 دولت آمریکا برنامه «هیلاری کلینتون» در دوران وزارت خارجه اش در سال 2013 مبنی بر احیای گروهک منافقین را مجددا به اجرا درآورد و به این فرقه خطرناک فرصت تجدید قوای خود را پشت درهای بسته داد تا بتواند به فعالیتهای خشونت آمیز خود ادامه دهد.
در سایه این حمایتها گروهک منافقین تلاش کرد تا از فروپاشی کامل خود جلوگیری کند. حدود هزار نفر از اعضای این گروه از زمان انتقال به آلبانی، گروهک را ترک کردهاند. اکنون نبرد خط مقدم منافقین نه مبارزه با ایران بلکه گروهی متشکل از 40 نفر از اعضای سابق است که در تیرانا حضور دارند. در حالی که گروهک منافقین ادعای مبارزه و تغییر آنچه تغییر رژیم در ایران خوانده میشود را دارد، قادر به مقابله با 40 نفر از اعضای سابق خود نیست.
این گروهک با عدم پرداخت حقوق هزاران نفر از اعضای خود در 30 سال گذشته عملا مصداق بارز برده داری مدرن است. اعضایی که این گروهک را ترک کردهاند جز لباس تنشان چیزی ندارند، چرا که با وجود چند دهه خدمت و اعلام وفاداری به این گروهک، چیزی جز یک دست لباس دریافت نکردهاند. سران این گروهک مدعی هستند که اعضا خدمات خود را داوطلبانه ارائه میدهند. این در حالی است که مقدمه منشور حقوق بشر بر انکار ناپذیری حقوق افراد تاکید دارد.
این افراد غالبا فاقد تابعیت سرزمینی نیز هستند. اعضای این گروهک به دلیل عدم دارا بودن اسناد هویتی، اجازه کار یا سفر در آلبانی که اکنون در آنجا مستقر هستند را ندارند و قادر به افتتاح حساب بانکی نیز نیستند. تنها مدرک هویتی آنان تکه کاغذی است که مجوز پرواز آنان از بغداد به تیرانا بود. در واقع سران منافقین با وعده آیندهای روشن، قصد دارد از آنان به عنوان گلوله جنگی استفاده کند. پس این افراد نیازی به پول یا اسناد هویتی ندارند.
لوبلاگ در پایان مینویسد: زندگی در یک اردوگاه در بسته و زندانی بودن در آن و عدم توانایی داشتن زندگی مستقل از الزامات بهره گیری از عناصر منافقین در آینده است. گروهک منافقین ابزار تبلیغاتی و آلت دست برای سعودیها، آمریکایی و صهیونیستها برای فشارهای شکست خورده بر ایران است. البته این روند با وخامت شرایط گروهک بی اهمیتتر و بی اهمیتتر میشود.