متن کامل این نامه در زیر میآید:
جناب آقای دکتر حسن روحانی
رئیسجمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام این چندمین مرتبه است که در سالهای اخیر، پیرامون شرایط مطبوعات، با شما صحبت میکنیم. البته این نکات لزوما بهصورت نامه یا بیانیه ارائه نشده، بلکه در دیدارهای شما با اهالی مطبوعات و رسانهها نیز که معمولا در ایام ماه مبارک رمضان رخ میدهد این موضوعات تشریح شده و البته به دستگاههای مسوول دولت نیز انعکاس یافته است. بار دیگر تاکید میکنیم نفسهای به شماره افتاده نشریات مکتوب در سال 97 میرود تا در تندباد کم توجهیها و سوءمدیریت بخشهای مسوول در دولت و سایر دستگاههای تصمیمگیر، قطع شود و بیمار در حال احتضار مطبوعات، برای همیشه رخت از کشور بربندد. از ابتدای سال 97 و پس از جهش قیمت ارز در کشور، افزایش قابل توجه قیمت محصولات و بهای تمامشده آنها، هر روز به یک حوزه سرایت کرد و آن را به تلاطم واداشت. حتی محصولاتی که ارزبری خاصی هم نداشتند رشد حدود صددرصدی را تجربه کردند. از لوازم خانگی اعم از داخلی و خارجی تا خودرو، ملزومات ساختمانی، مواد غذایی، گوشت، مرغ، نهادههای دامی، پلاستیک، لوازم یدکی و لاستیک و پوشک و دستمال کاغذی! همه متولیان هم در هر موضوعی با مناسبت و بیمناسبت از مجلس و دولت و سازمان تعزیرات حکومتی و شورای رقابت و... خود را ملزم دیدند اهمیت ورود به بازار برای رساندن آن به تعادل را یادآور شوند. طنز ماجرا آنجاست که دغدغههای مردم درباره گرانیها از طریق همین مطبوعاتی به گوش مسوولان میرسد که خودشان به شکل مشقتباری در حال گذران روزانه امور خود هستند و همان اقتصاد نیمبند این حوزه که بارها به آسیب شناسی آن پرداخته شده نیز در اثر افزایش لجام گسیخته قیمت ملزومات این صنف، لطمه اساسی دیده است.
جناب آقای دکتر روحانی!
هیچ مسوولی، اهمیتی برای رشد سیصد درصدی اقلام اصلی انتشار مطبوعات نظیر کاغذ و زینک قائل نشده و رسالتی برای به تعادل رساندن قیمت احساس نکرده است. میدانید تامین کاغذ داخلی کاملا به خارج از کشور و قیمت ارز وابسته است. در ماههای گذشته با توجه به نامشخص و غیرشفاف بودن میزان تخصیص ارز 4200 تومانی به واردات کاغذ، نبود معیارهای مشخص برای انتخاب شرکتهای واردکننده کاغذ با ارز دولتی و در پرتو بیتوجهی کامل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر امر توزیع آن، تقریبا مطبوعات نتوانستند از این ظرفیت بهرهای ببرند.
همچنین میانگین تخصیص یارانه به مطبوعات و ملاکهای توزیع عادلانه آن نیز دچار ابهامات جدی است و در آخر مشخص نشد یک رسانه پرتیراژ و اثرگذار چرا مقدار کمتری یارانه نسبت به یک روزنامه که صرفا برای همین تخصیص یارانه و دریافت کاغذ منتشر میشود، دریافت کرده است! به این آشفتهبازار، بیثباتی مدیریتی در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و خالی بودن کرسی معاون را نیز اضافه کنید. گویی مطبوعات، این مرغ عزا و عروسی خوان ایران، بیپناهتر و یتیمتر از گذشته به حال خود رها شده است. شرایط رسانهای کشور از حیث محدودیتهای بعضا سلیقهای در انتشار مطالب و وضعیت معیشت اقشار متوسط علاقهمند به مطبوعات، اجازه رشد قیمت فروش تکنسخهای را نمیدهد. وضعیت توزیع آگهیهای دولتی نیز در بدترین شرایط خود از نظر تبعیضهای غیرحرفهای و تخصصی قرار دارد و هشدارهای گاهوبیگاه اهالی رسانه، راه به جایی نمیبرد.
جناب آقای رئیسجمهور
مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی و یکی از کالاهای سبد فرهنگی خانوار، سالهاست سهم خود از این سبد را به دلایلی که در بالا به بخشی از آن اشاره شد از دست داده است. شما پیش از تشکیل دولت تدبیر و امید در شعارهای انتخاباتی خود، بارها به اهمیت گردش آزاد اطلاعات و نقش مطبوعات در آن پرداخته و از گشایش در این عرصه خبر داده بودید. شوربختانه ما نمایندگان امضاکننده این نامه که مدیر مسوول سه روزنامه سراسری کشور هم هستیم در آستانه سال 98 هشدار میدهیم اگر فکرعاجلی به حال اقتصاد مطبوعات و انجام وظایف دستگاههای مسوول در قبال ملزومات انتشار مطبوعات نشود، سال آینده باید مطبوعات مستقل را در موزههای این کشور، به نظاره نشست و پیشخوان روزنامه فروشیها احتمالا جز چند روزنامه وابسته به نهادهای دولتی و عمومی و یکی دو روزنامه بخش خصوصی که توانستهاند ارزش افزوده کافی را ایجاد کنند، خالی از برندهای این حوزه خواهد شد.
انتظار میرود پیش از چنین فرجام شومی، برای مدیریت آن که امر دشواری نیست، دستورات لازم را صادر فرمایید.
الیاس حضرتی، نماینده مردم شریف تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات و مدیر مسوول روزنامه اعتماد
مصطفی کواکبیان، نماینده مردم شریف تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات و مدیر مسوول روزنامه مردم سالاری
محمدعلی وکیلی، نماینده مردم شریف تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات و مدیر مسوول روزنامه ابتکار