خاطرات تریتا پارسی/۵

حق غنی‌سازی ایران چگونه تضمین شد/ اوباما مذاکره کرد چون تحریم‌ها داشت از هم می‌پاشید

حمایت ۱۲۰ عضو جنبش عدم تعهد از حق غنی‌سازی ایران ثابت کرد بر خلاف ادعاهای اوباما جمهوری اسلامی منزوی نیست؛ از سوی دیگر وزارت خزانه‌داری آمریکا گزارش داد نظام تحریم‌ها دارد از هم می‌پاشد.

سرویس جهان مشرق - «تریتا پارسی» نویسنده، تحلیلگر و فعال ایرانی-سوئدی ساکن آمریکا و بنیان‌گذار و رئیس «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایاک) در کتابی تحت عنوان «از دست دادن یک دشمن: اوباما، ایران، و پیروزی دیپلماسی [1] » جزئیات و تحلیل‌های خود درباره روند مذاکرات برای دست‌یابی به برجام را تشریح کرده است. پارسی که مدرک مطالعات پیش‌رفته بین‌الملل خود را زیر نظر «فرانسیس فوکویاما» دریافت کرده، یکی از سرشناس‌ترین مبلغان نزدیکی روابط میان ایران و آمریکا محسوب می‌شود و می‌گوید در جریان کامل مذاکرات هسته‌ای بوده و کتابش در حقیقت روایتی از دل مذاکرات و برگرفته از اطلاعات دست‌اول از مذاکره‌کنندگان کشورهای امضاکننده برجام از جمله شخص محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران و «جان کری» همتای آمریکایی وی است.

جلد کتاب «از دست دادن یک دشمن» نوشته «تریتا پارسی» [+]


مشرق قصد دارد طی روزهای آینده، ترجمه بخش‌هایی منتخب از کتاب «از دست دادن یک دشمن» را خدمت مخاطبان محترم ارائه نماید. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع مخاطبان، نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی از محتوای کتاب مذکور این مجموعه گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این کتاب و نویسنده آن، لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

آن‌چه در ادامه می‌آید، بخش پنجم از این مجموعه گزارش است. در این بخش، قسمتی از فصل دهم کتاب تحت عنوان «امتیاز» آمده که به موضوع پیش‌رفت‌های سریع هسته‌ای ایران و مجبور شدن اوباما به پذیرش حق غنی‌سازی تهران و نشستن پشت میز مذاکره پرداخته است.


بخش اول این مجموعه گزارش را از این‌جا، بخش دوم را از این‌جا، بخش سوم را از این‌جا و بخش چهارم را از این‌جا بخوانید.


بخش پنجم / فصل دهم: امتیاز

مذاکره در آلماتی، توافق در مسقط؛ بازی اوباما با برگ غنی‌سازی

اوایل سال 2013، زمانی که محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران، هنوز در قدرت بود، تأثیرگذارترین تصمیم آمریکا در مورد ایران از سال 2009 گرفته شد: آمریکا اکنون آماده بود به رسمیت شناختن غنی‌سازی در ایران را اعلام کند. این [پذیرش حق غنی‌سازی ایران] برگی بود که اوباما از ابتدا طرح بازی با آن را ریخته بود، زیرا عقیده داشت امکان بازگرداندن کامل برنامه هسته‌ای ایران [به نقطه صفر] وجود ندارد. مسئله مقابل دولت اوباما این نبود که «آیا» این برگ را بازی کند یا نه، بلکه مسئله این بود که «چه زمانی» باید این برگ را بازی کند. برنامه ابتدا این بود که واشینگتن مسئله «غنی‌سازی صفر» را در «پایان» مذاکرات رها کند؛ زمانی که ایران محدودیت‌های مدنظر برای برنامه‌های هسته‌ایش را پذیرفت. «بن رودز» معاون مشاور امنیت ملی اوباما، توضیح داد: «وقتی در داخل [بین خودمان] در این‌باره صحبت می‌کردیم، بدیهی بود که غنی‌سازی را مدنظر داشتیم. رئیس‌جمهور، در ذهنش، این تصمیم را مدت‌ها پیش گرفته بود.» با این حال، طرح زودهنگام موضوع غنی‌سازی به معنای لو دادن بهترین برگ آمریکا در مذاکرات بود. اکنون از آن‌جایی که تحریم‌ها موفق به توقف پیش‌رفت هسته‌ای ایران نشده بودند و در فرآیند مذاکرات 1+5 نیز پیش‌رفت معناداری صورت نگرفته بود، اوباما آماده بود اقدامی را انجام بدهد که تا پیش از آن غیرقابل‌تصور بود: بازی با برگ غنی‌سازی پیش از آغاز مذاکرات. این، تصمیم مهمی بود که مقامات دولت اوباما ترجیح می‌دادند تا حد امکان، توجه‌ها را به آن جلب نکنند، حتی پس از ماه نوامبر سال 2013 زمانی که وجود کانال مخفی افشا شد. صرف‌نظر از این‌که این تاکتیک خطرناک جواب می‌داد یا نه، عواقب این تصمیم بدون شک وسیع می‌بود. هرچه باشد، بزرگ‌ترین اهرمی که آمریکا مقابل ایران داشت، آسیب‌هایی نبود که تحریم‌ها می‌توانست به این کشور تحمیل کند، بلکه انعطاف‌پذیری [و امتیازدهی] هسته‌ای ایران در ازای پذیرش حق غنی‌سازی این کشور توسط آمریکا بود.

«کاترین اشتون»، نماینده وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا، وارد محل نشست خبری در آلماتی قزاقستان می‌شود [+]

در حالی که چشم‌های جهان به مذاکرات 1+5 در سرمای منجمدکننده [2] دشت‌های [شهر «آلماتی»] قزاقستان [3] دوخته شده بود [4] ، نمایش واقعی، مخفیانه در گرمای کوه‌های مشرف بر دریای عرب در عمان داشت اجرا می‌شد. و در حالی که آمریکایی‌ها در قزاقستان پیشنهاد جدیدی [5] به ایران ارائه دادند که در آن نه خبری از کاهش چشم‌گیر تحریم‌ها بود و نه از اقدامی درباره غنی‌سازی [6] ، در عمان لجاجت جای خود را به واقع‌گرایی داده بود.

موضوع اصلی و حل‌نشدنی از همان آغاز بحران هسته‌ای، مسئله غنی‌سازی بود. آمریکا می‌خواست از گسترش این فناوری جلوگیری کند، زیرا با دست‌یابی تعداد بیش‌تری از کشورها به توانایی‌های بومی غنی‌سازی، خطر اشاعه هسته‌ای نیز افزایش می‌یافت. این امر به ویژه در مورد ایران نگران‌کننده بود، چرا که تهران رهبری منطقه‌ای و جهانی آمریکا را به چالش کشیده و درگیر رقابتی مرگ‌بار با اسرائیل بود. به همین دلیل دولت بوش هدف «غنی‌سازی صفر» را در پیش گرفته بود، به این معنی که هرگونه برنامه هسته‌ای در ایران نباید شامل هیچ‌گونه ظرفیت غنی‌سازی باشد. مشاوران کلیدی دولت اوباما در موضوع عدم اشاعه، مانند «گری سیمور» نیز با این هدف مخالف نبودند. با این وجود، بحث‌ها به طور فزاینده‌ای دیگر در مورد این نبود که آیا چنین هدفی مطلوب است یا خیر، بلکه در مورد این بود که آیا چنین هدفی واقعاً قابل‌دست‌یابی هست یا نه. دولت بوش با اصرار بر غنی‌سازی صفر، فرصت‌های قبلی برای محدود کردن ظرفیت غنی‌سازی ایران را هدر داده بود. تمام تلاش‌ها برای متوقف کردن و به عقب راندن برنامه هسته‌ای ایران از طریق اقدامات قهری [و فشار]، تحریم و ترور شکست خورده بودند. در عوض، تعداد و کارآمدی سانتریفیوژهای ایران دائماً در حال رشد بود.

نقش جنبش عدم تعهد در اثبات حق غنی‌سازی ایران

این مسئله [فرصت‌سوزی] طی سال‌های ریاست‌جمهوری اوباما هم جریان داشت؛ زمانی که ایرانی‌ها در تمام جلسات از ژنو تا استانبول تا بغداد تا مسکو مکرراً اصرار داشتند که هیچ حرکت [و پیش‌رفت] معناداری به وجود نخواهد آمد، مگر آن‌که تکلیف مسئله غنی‌سازی پیشاپیش روشن شود. دولت اوباما مراقب بود تا موضع روشنی را مبنی بر رد غنی‌سازی اتخاذ نکند. «رابرت آینهورن» [مشاور ویژه وزارت خارجه در امور عدم اشاعه و کنترل تسلیحاتی] توضیح می‌دهد: اوباما «نمی‌خواست این موضع سرسختانه را اتخاذ کند که «غنی‌سازی صفر تنها راه‌حل است»، زیرا چنین کاری مذاکرات را بی‌فایده می‌کرد.» با این حال، نشان دادن تمایل به پذیرش غنی‌سازی در طول مذاکرات، سخت‌تر بود. به عنوان مثال، مقامات آمریکا مراقب بودند که همیشه بیان کنند که هدفشان جلوگیری از دست‌یابی ایران به «سلاح هسته‌ای» است، نه «ظرفیت هسته‌ای» که عبارتی جایگزین برای غنی‌سازی بود. بن رودز، معاون مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور، به من [تریتا پارسی] گفت: «ما همیشه می‌گفتیم سلاح هسته‌ای. اسرائیلی‌ها و دیگران همیشه از ما می‌خواستند بگوییم «ظرفیت هسته‌ای». بنابراین ما با امتناع تعمدی از گفتن «ظرفیت هسته‌ای» پیشاپیش نشان داده بودیم (که حاضریم غنی‌سازی را بپذیریم). من واقعاً فکر می‌کردم مسئله غنی‌سازی در گفت‌وگوها حل شده است.»

گفت‌وگوی ظریف و کری؛ مقامات آمریکایی مراقب بودند فقط درباره «سلاح هسته‌ای» بگویند و هرگز صحبتی از «غنی‌سازی» نکنند [+]

اما بی‌اعتمادی ایران به آمریکا این‌گونه تمایزهای لفظی را به شکل ناامیدکننده‌ای بی‌فایده می‌کرد. ایرانی‌ها خواستار تعهدی واضح و شفاف از سوی آمریکا بودند؛ کتباً. به گفته «جیک سالیوان» [معاون ستاد کارکنان و دست راست هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا]، «مهم‌ترین پیامی که (ایرانی‌ها) می‌فرستادند همین بود: ما به طور جدی در مورد هیچ‌گونه توافق هسته‌ای که یک توافق هسته‌ای با غنی‌سازی صفر باشد، گفت‌وگو نخواهیم کرد. نقطه [ختم کلام]. نقطه. نقطه. نقطه. علامت تعجب.» اعضای 1+5 در این مورد اتفاق‌نظر داشتند. «سرگئی ریابکوف» رئیس تیم مذاکره‌کننده روسیه و سفیر [سابق این کشور در آمریکا] به من [تریتا پارسی] گفت: «هدف اصلی ایران از حضور در این مذاکرات، دقیقاً همان به رسمیت شناخته شدن حق غنی‌سازی‌اش توسط همه کشورها بود.»

موضع آمریکا عمدتاً تحت حمایت غرب [و اعضای غربی برجام] بود، اما این موضع در دنیا به‌وضوح در اقلیت بود. ماه آگوست سال 2012، «جنبش عدم تعهد» گروهی متشکل از 120 کشور، مطالبه ایران در مورد حق غنی‌سازی را تأیید و استدلال آمریکا مبنی بر این‌که ایران یک کشور منزوی و تنهاست را باطل کرد [7] . روسیه و چین هم غنی‌سازی را به عنوان یک حق حاکمیتی به رسمیت می‌شناختند. اوایل سال 2012، ولادیمیر پوتین، نخست‌وزیر [وقت] روسیه، با نوشتن یک مقاله در صفحه نظرات [خبرگزاری بین‌المللی سابق روسیه، «ریانووستی»] تأکید کرد [8] که جامعه بین‌المللی باید حق تهران برای غنی‌سازی را به رسمیت بشناسد و در ازای آن، برنامه هسته‌ای ایران را تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دهد. پوتین نوشت: «پیشنهاد ما به رسمیت شناختن حق ایران برای توسعه یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی، از جمله حق غنی‌سازی اورانیوم است. اما این به رسمیت شناختن باید در ازای قرار گرفتن تمام فعالیت‌های هسته‌ای ایران تحت پادمان‌های قابل‌اعتماد و جامع آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام شود.» از دید روس‌ها، اصرار بر غنی‌سازی صفر مانع حصول توافق بود. ریابکوف می‌گوید: «من نمی‌توانستم باور کنم و هنوز هم باور ندارم که هیچ توافقی به دست می‌آمد اگر آمریکا موضع غنی‌سازی صفر به عنوان تنها گزینه را تا آخر حفظ می‌کرد.»

ایران از ریاست خود بر نشست سال 2012 جنبش عدم تعهد در تهران برای تضمین حق غنی‌سازی خود استفاده کرد

آلمان ملایم و فرانسه فراافراطی: موضع اتحادیه اروپا درباره غنی‌سازی

اگرچه اتحادیه اروپا در ابتدا از موضع آمریکا حمایت می‌کرد، اما درون این اتحادیه هم اختلاف‌نظرهایی در این‌باره وجود داشت و هم موضع اتحادیه در این خصوص به تدریج داشت تغییر می‌کرد. «پیتر وِستماکوت» سفیر انگلیس در واشینگتن، به من [تریتا پارسی] گفت: سال 2004، «اروپایی‌ها هم درباره [عدم به رسمیت شناختن حق] غنی‌سازی محکم بودند.» (وستماکوت که فارسی را روان صحبت می‌کند و در ایران هم خدمت کرده است، بعدها نقشی حیاتی در دفاع از توافق هسته‌ای با تهران در کنگره ایفا کرد.) «هلگا اشمید» یکی از مذاکره‌کنندگان ارشد اتحادیه اروپا توضیح می‌دهد: «تا سال 2005، ما مسئله غنی‌سازی، حتی غنی‌سازی محدودی مانند آن‌چه که ایران الآن دارد را در نظر نداشتیم.» آلمانی‌ها همواره موضع ملایم‌تری درباره غنی‌سازی داشتند و اوایل تلاش کردند تا موضع آمریکا را هم در این‌باره تغییر بدهند. از سوی دیگر، فرانسوی‌ها مشهور شده بودند به این‌که در این مورد از دولت اوباما هم تندروتر هستند. این موضوع مرتباً میان اتحادیه اروپا و آمریکا مورد بحث قرار می‌گرفت، اما طی دوره اول اوباما، واشینگتن اصلاً آمادگی تغییر موضع خود را نداشت. به عنوان مثال، پیشنهادهای دیپلماتیکی که توسط اتحادیه اروپا تدوین می‌شدند، باید از هرگونه اشاره‌ای به غنی‌سازی عاری می‌بودند. یکی از اعضای کلیدی تیم مذاکره‌کننده اتحادیه اروپا به من [تریتا پارسی] گفت: «بدیهی است که ما معتقد بودیم در طول مذاکرات باید برگ غنی‌سازی را بازی کنیم، اما مشکل، آمریکا بود.» با این حال، مقامات ارشد آمریکا در دیدارهای خصوصی با اروپایی‌ها تصدیق می‌کردند که غنی‌سازی باید پذیرفته شود. و در درون سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا، این مسئله مدت‌ها بود که حل شده بود.

دیدار جان کری و «فدریکا موگرینی» وزیر خارجه وقت ایتالیا؛ آمریکایی‌ها در دیدارهای خصوصی با اروپایی‌ها حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت شناخته بودند [+]

در همین‌باره بخوانید:

›› اروپایی‌ها باید نشان بدهند چه‌قدر در حفظ توافق جدی هستند

›› آیا اروپایی‌ها روی دیوار ایران یادگاری می‌نویسند؟

›› سازوکار تحریمی اروپا که به‌راه است؛ از سازوکار ویژه مالی چه خبر؟

اما برای واشینگتن، این موضوع پیامدهایی فراتر از برنامه هسته‌ای ایران داشت. اگر غنی‌سازی به عنوان یک «حق» پذیرفته می‌شد، برای آمریکا بسیار دشوار می‌شد که کشورهای دیگر را متقاعد کند تا از دست‌یابی به این فناوری (یا مثلاً محدود کردن غنی‌سازی) خودداری کنند. «خاویر سولانا» کسی که رهبری مذاکرات اتحادیه اروپا با ایران را تا سال 2010 به عهده داشت، به من [تریتا پارسی] گفت: «ایرانی‌ها می‌گفتند: وقتی حق ما را به رسمیت شناختید، آن‌گاه [خودمان] می‌توانیم این حق را محدود کنیم… اما شما نمی‌توانید حق ما را محدود کنید.» با توجه به بی‌اعتمادی واشینگتن به ایران، میزان اطمینان آمریکا از این‌که ایران پس از آن‌که حقش به رسمیت شناخته شد به وعده خود در محدود کردن فعالیت‌های غنی‌سازی عمل خواهد کرد تقریباً صفر بود. بنابراین ترفند، این بود که غنی‌سازی محدود را برای ایران بپذیرند، بدون آن‌که تصدیق کنند غنی‌سازی یک «حق» است.

در همین‌باره بخوانید:

›› آقای ظریف! دلتان را به اینستکس و اونستکس خوش نکنید

›› آیا سازوکار اروپایی «برنامه جامع اقدام موشکی» است؟

›› اقتصاد ایران وسط الاکلنگ آمریکا / اروپا

اوباما تسلیم می‌شود

پس از انتخابات [ریاست‌جمهوری] ماه نوامبر سال 2012 آمریکا و ماه‌ها پس از شکست نشست ماه جولای در عمان، بحثِ چندین‌ساله در کاخ سفید بار دیگر شعله‌ور شد. پرزیدنت اوباما احساس می‌کرد زمان آن رسیده که برگ غنی‌سازی را بازی کند. درون کاخ سفید، بن رودز، «پونیت تالوار» [کارمند ارشد شورای امنیت ملی و عضو هیأت آمریکایی در مذاکرات مخفی با ایران]، «ریچارد نِفیو» [عضو دفتر امنیت بین‌الملل و عدم اشاعه در کاخ سفید] و «دنیس مک‌دونا» رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید [و رئیس دفتر اوباما] با نظر رئیس‌جمهور موافق بودند. از سوی دیگر، هیلاری کلینتون وزیر خارجه، گری سیمور، و «تام دانیلون» مشاور امنیت ملی در این‌باره مردد بودند. نفیو یادآوری می‌کند: «آن‌ها در مورد پیامدهای استراتژیک این کار نگران بودند، در مورد پیامدهای سیاسی‌اش نگران بودند، در مورد میراث [و سابقه‌ای که دولت اوباما با دادن حق غنی‌سازی به ایران از خود به جا می‌گذاشت] نگران بودند. مشکلات زیادی در این رابطه وجود داشت.»

اوباما پس از آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش به این نتیجه رسید که زمان بازی با برگ غنی‌سازی است [+]

علاوه بر این واقعیت که در دوره دوم ریاست‌جمهوری اوباما، ملاحظات سیاسی رفته‌رفته نقش کم‌تری را در تصمیم‌گیری‌های دولت بازی می‌کردند، تصمیم حیاتی دولت اوباما مبنی بر تغییر سیاستش در قبال غنی‌سازی ایران در این مقطع، نتیجه چندین عاملی بود که همگی به نقطه بحرانی رسیده بودند؛ از شکست تحریم‌ها در وادار کردن ایران به انعطاف‌پذیری، تا ایجاد خطر جنگ دقیقاً به دلیل مسدود شدن مذاکرات بر سر مسئله غنی‌سازی، تا ترس از این‌که رنج [و تأثیر] تحریم‌ها به نقطه اوج خود رسیده بود و با گذشت زمان کاهش پیدا می‌کرد.

در همین حال، عمانی‌ها هم‌چنان‌که تلاش‌هایشان برای میانجیگری ادامه داشت، طی سال 2012 به آمریکایی‌ها فشار می‌آوردند تا موضع واقع‌گرایانه‌تری را در مورد مسئله غنی‌سازی اتخاذ کنند [9] . آن‌ها تعمداً نقش دفاع از ایران مقابل آمریکا را به عهده گرفته بودند، چون هم می‌خواستند مطمئن شوند که آمریکایی‌ها «عمق بی‌اعتمادی ایران نسبت به آمریکا را می‌فهمند و درک می‌کنند» و هم به این اعتقاد رسیده بودند که واشینگتن ایران را به شکل کامل درک نمی‌کند و پیش‌فرض‌های اشتباهی را درباره انگیزه‌های ایران دارد. به عنوان مثال، عمانی‌ها فرضیه‌ای را زیر سؤال می‌بردند که در آمریکا هیچ تردیدی درباره آن وجود نداشت: این‌که انگیزه واقعی پشت برنامه هسته‌ای ایران، دست‌یابی به سلاح یا ظرفیت ساخت سلاح هسته‌ای است. این دفاع عمانی‌ها از ایران موجب شده بود تا در دولت اوباما بگویند عمان «دیدگاه ایرانی‌ها را پذیرفته است.»

عمان تنها کشوری هم نبود که ارزیابی واشینگتن درباره ایران را زیر سؤال می‌برد [10] . حتی متحدان قدرتمند آمریکا مانند آلمان هم معتقد بودند درک آمریکا از ایران محدود است و این درک محدود، سیاست‌های واشینگتن را تحت تأثیر قرار داده است. یک دیپلمات ارشد آلمانی به من [تریتا پارسی] گفت: «آلمان روابط دیپلماتیک عادی [با تهران] دارد که موجب می‌شود درک ما از ایران [با دیدگاه آمریکا] تفاوت‌های گسترده‌ای داشته باشد. تکیه کردن صرفاً بر اطلاعات [نهادهای جاسوسی]، چنان‌که آمریکا مجبور است، می‌تواند مسائل را تحریف کند. در نتیجه، همه چیز سنگین و سخت و سرد می‌شود و هرگز شرایط عادی پیدا نمی‌کند. آمریکا تا امروز هم هنوز روابط غیرطبیعی‌ای با ایران دارد.»

حتی اروپایی‌ها هم نظرات آمریکا درباره ایران را قبول نداشتند [+]

مذاکره به عنوان آخرین راه؛ نظام تحریم‌ها در آستانه فروپاشی بود

با توجه به شکست سیاست دومسیره [استفاده از یک کانال رسمی و یک کانال مخفیانه برای مذاکره با ایران] در پیش‌برد مسئله و افزایش خطر جنگ، طاقت برخی از دولت‌های 1+5 درباره سیاست تحریم‌ها داشت طاق می‌شد. حتی در خود واشینگتن، جایی که طیف‌های سیاسی طرف‌دار دیپلماسی اغلب خود را ناامیدانه بی‌دفاع می‌دیدند، همین طیف‌ها اکنون کم‌کم احساس می‌کردند باد به سود آن‌ها دارد می‌وزد. 24 نفر از دیپلمات‌های برجسته سابق، افسران ارتش و کارشناسان مسائل ایران و کنترل تسلیحاتی طی نامه‌ای سرگشاده به پرزیدنت اوباما [در اقدامی که توسط شورای ملی ایرانیان آمریکا، نایاک، سازمان‌دهی شده و امضای شخص تریتا پارسی نیز پای آن بود [11] ] در ماه دسامبر سال 2012 از رئیس‌جمهور خواستند تا دیپلماسی قوی‌تر و خلاقانه‌ای را برای رسیدن به راه‌حلی مذاکره‌محور درباره ایران در پیش بگیرد [12] . در این نامه آمده بود: «ما قویاً شما را تشویق می‌کنیم تا اقدامی فوری برای پی‌گیری دوباره دیپلماسی مستقیم چندجانبه و دوجانبه انجام دهید.» «رابرت جِرویس» کارشناس شناخته‌شده روابط بین‌الملل در مجله معتبر فارن‌افرز از دولت اوباما خواست «آستین بالا بزند و در اقدامی غیرمعمول، رویکردی هوشمندانه و جسورانه نسبت به مذاکرات اتخاذ کند [13] حتی منتقدان ایرانی حکومت دینی در تهران هم صدای خود را به ابراز نارضایتی از وضعیت دیپلماسی [توسط غربی‌ها] بلند کردند. 7 عضو اصلاح‌طلب سابق مجلس [شورای اسلامی ایران] با نوشتن نامه‌ای سرگشاده، خواستار ارائه یک بسته جدید توسط 1+5 شدند که شامل پذیرش غنی‌سازی به منظور جلوگیری از جنگ باشد [14] .

به کشورهای اروپایی هم «اعتماد» نکنید [دانلود]

علاوه بر این درخواست‌ها، نشانه‌هایی هم وجود داشت مبنی بر این‌که اقتصاد ایران شروع به تطبیق با تحریم‌ها [و ایمن شدن مقابل تأثیر آن‌ها] کرده است؛ و هم‌زمان، نگرانی‌ها در کاخ سفید نیز در این‌باره رو به افزایش بود که نظم [و ساختار] تحریم‌ها در میان چندین کشور [ی که ضرورت داشت از تحریم‌ها تبعیت کنند] دارد فرومی‌ریزد، چون این سیاست شکست خورده بود. کاخ سفید گزارش‌هایی از وزارت خزانه‌داری دریافت کرده بود که نشان می‌داد هر ماهی که می‌گذرد، توانایی آمریکا برای سرپا نگه داشتن نظام تحریم‌ها ضعیف‌تر می‌شود. سالیوان توضیح می‌دهد: «صادرات نفت داشت دوباره بالا می‌رفت، نشت [و تجارت غیررسمی با ایران] بیش‌تر می‌شد، فریب‌کاری [و دور زدن تحریم‌ها] افزایش می‌یافت، و با نارضایتی کشورها از ما به خاطر مجبور کردن آن‌ها به انتظار بیش از حد طولانی، کل قضیه داشت فرومی‌پاشید.»

در همین‌باره بخوانید:

›› اتاق جنگ آمریکا علیه ایران کجاست و در رأس آنچه کسانی هستند؟

›› تحریم ایران دلار را نابود خواهد کرد / به صفر رساندن صادرات نفت ایران غیرممکن است

›› نه فشار و تحریم جواب می‌دهد، نه جنگ نظامی / ترامپ باید با برجام به جنگ جمهوری اسلامی برود

پیش‌رفت‌های هسته‌ای ایران اوباما را پای میز مذاکره کشاند

مشکل تا حد زیادی این بود که آمریکا و شرکایش پیشاپیش صنایع اصلی ایران را با تحریم هدف قرار داده بودند. هرگونه تحریم بیش‌تر صرفاً فشار اندکی را به ایران وارد می‌کرد. تحریم‌ها به نقطه‌ای رسیده بودند که از آن به بعد تأثیرشان شروع به کاهش می‌کرد. «کریس بِکِمِیِر» از کارمندان کاخ سفید [و معاون سابق هماهنگ‌کننده سیاست تحریم‌ها در وزارت خارجه آمریکا] به من [تریتا پارسی] توضیح داد: «سال 2012 زمانی که من در شورای امنیت ملی آغاز به کار کردم، قطعاً داشت روشن می‌شد که داریم به نقطه اوج فشار نزدیک می‌شویم [جایی که بعد از آن فشار کاهش خواهد یافت]. فشار تحریم‌ها نمی‌توانست تا ابد ادامه پیدا کند.» در سوی دیگر، استراتژی ایران مبنی بر تشدید فعالیت‌های هسته‌ایش [به منظور تقویت اهرم در مذاکرات و توافق احتمالی] دچار چنین محدودیت‌هایی نبود. به گفته «کِلسی داوِنپورت» عضو «انجمن کنترل تسلیحات» از سازمان‌های مهم در زمینه منع اشاعه هسته‌ای در واشینگتن، این واقعیت «به طور فزاینده‌ای داشت آشکار می‌شد که ایران قادر است ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم خود را به میزانی قابل‌توجه و بسیار سریع‌تر از آن افزایش دهد که آمریکا و جامعه بین‌المللی بتوانند با فشار تحریم جلوی گسترش این ظرفیت را بگیرند. اگر ایران تصمیم می‌گرفت به سمت سلاح هسته‌ای حرکت کند، می‌توانست سوخت مورد نیازش را با سرعتی بیش‌تر از آن به دست بیاورد که جامعه جهانی بتواند از مسیر تحریم، تهران را به زانو درآورد.»

اظهارات علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، درباره رودست ایران به آمریکایی‌ها درباره رآکتور اراک [دانلود]

علاوه بر این از آن‌جایی که هدف، به عقب راندن برنامه هسته‌ای ایران تا حد امکان بود، با توجه به گسترش توقف‌ناپذیر فعالیت‌های هسته‌ای تهران، هرچه زمان بیش‌تری سپری می‌شد، این مسیر [رو به عقب] نیز طولانی‌تر می‌شد. همین مسئله عامل مهمی در تصمیم به بازی با برگ غنی‌سازی در عمان بود. در بیان «ویلیام برنز» معاون وزیر خارجه، «اگر قرار بود برنامه هسته‌ای ایران در قالب یک گام موقت نه تنها متوقف شود، بلکه به عقب هم برگردد، و سپس حرکت به سمت یک توافق جامع آغاز شود، پس هرچه زودتر این اتفاق می‌افتاد بهتر بود.» به اعتقاد چندین مقام دولت و وزارت خارجه اوباما این مسئله [پیش‌رفت سریع هسته‌ای ایران] به علاوه این واقعیت که «هم تحریم‌های نفتی و هم همراهی متحدان، تاریخ انقضا داشتند» به این معنی بود که «کم‌تر کسی تردید داشت گذر زمان به ضرر ماست.»

این بدان معنا بود که تیک‌تاک ساعت هسته‌ای ایران سریع‌تر از تیک‌تاک تحریم‌های واشینگتن بود. به عبارت دیگر، قبل از این‌که آمریکا بتواند اقتصاد ایران را خراب کند (یا از طریق ایجاد بحران اقتصادی رژیم این کشور را تغییر دهد) ایرانی‌ها می‌توانستند به آستانه برگشت‌ناپذیر [ساخت سلاح] هسته‌ای برسند. این سومین عاملی بود که منجر به تغییر رویکرد دولت اوباما شد. «وِندی شِرمَن» یکی از مذاکره‌کنندگان ارشد تیم اوباما خاطرنشان می‌کند: «تحریم‌ها هرگز برنامه هسته‌ای تهران را متوقف نکردند. هر سالی که می‌گذشت، ایرانی‌ها سانتریفیوژهای بیش‌تر، ظرفیت [غنی‌سازی] بیش‌تر، و [فناوری و] توانایی بیش‌تری از سال قبل داشتند.»

وندی شرمن، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا: تحریم‌ها هرگز برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نکرد [+]

در همین‌باره بخوانید:

›› هدف اوباما از توافق هسته‌ای «تغییر صلح‌آمیز رژیم» در ایران بود

›› «برجام» ابزار و آغاز مقابله با ایران است نه پایان آن

›› برجام باید ستون سیاست ضدایرانی ترامپ باشد


آن‌چه خواندید، بخش چهارم از یک مجموعه گزارش بود. بخش اول را از این‌جا، بخش دوم را از این‌جا، بخش سوم را از این‌جا و بخش چهارم را از این‌جا بخوانید. بخش‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهد شد.

هم‌چنین برای خواندن ترجمه‌های دیگر مشرق از منتخب کتاب‌هایی مانند «انتخاب‌های سخت» نوشته «هیلاری کلینتون» و «آتش و خشم» نوشته «مایکل وولف» می‌توانید به کتاب‌خانه مشرق مراجعه کنید.


[1] Losing an Enemy: Obama, Iran, and the Triumph of Diplomacy Link

[2] In Ice-cold Kazakhstan, World Powers Try to Thaw Nuclear Talks With Iran Link

[3] ‘Robust’ Iran nuclear talks reveal gulf between sides Link

[4] Nuclear Talks With Iran End Without Accord or Plans for Another Round Link

[5] Iran upbeat on nuclear talks, West still wary Link

[6] World powers coax Iran into saving nuclear talks Link

[7] Nonaligned Nations Back Iran’s Nuclear Bid, but Not Syria Link

[8] Putin: Iran nuclear issue must be settled peacefully Link

[9] The Sultanate of Oman and the Iran Nuclear Deal Link

[10] سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، به من [تریتا پارسی] گفت: «ما حتی برای یک لحظه نمی‌توانستیم تصور کنیم که یک سلاح هسته‌ای در ایران تا این حد نزدیک به مرزهای ما قرار داشته باشد. با وجود این، هرگز نتوانسته‌ایم آن چیزی را قبول [و تأیید] کنیم که دوستان آمریکایی و اروپایی‌مان از آن تحت عنوان اطلاعات معتبر درباره وجود به‌اصطلاح ابعاد احتمالی نظامی قبلی یا مطالعات ادعایی منتسب به ایران در این‌باره یاد کرده‌اند.» روسیه با دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای مخالف بود، اما ادعاها مبنی بر این‌که ایران تا پیش از سال 2003 مشغول فعالیت‌های تسلیحاتی هسته‌ای بوده است را رد می‌کرد. روس‌ها هم‌چنین با ارزیابی آمریکا در مورد ایران به عنوان یک تهدید هم موافق نبودند. ولادیمیر پوتین، نخست‌وزیر [وقت] روسیه، ماه دسامبر سال 2010 به سی‌ان‌ان گفت [لینک] مسکو «هیچ مبنایی ندارد که بر اساس آن تصور کند ایران به دنبال دست‌یابی به سلاح هسته‌ای است.»

[11] Experts Urge Obama To Revamp Iran Diplomacy Link

[12] Obama Urged to Step Up Iran Diplomacy: Laura Rozen Reports Link

[13] Getting to Yes With Iran Link

[14] A Letter to Our Leaders on Iran’s Nuclear Program Link

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان