خیانت میتواند قویترین رابطهها را نابود کند، اما وقتی پای عشق در میان است، گذشت، راههای زیادی را میگشاید و رابطه را قویتر میکند. این سوال مطرح است: آیا باید خیانت را نادیده بگیرید، ببخشید و رابطهی خود را نجات دهید؟
خیانت میتواند قویترین رابطهها را نابود کند، اما وقتی پای عشق در میان است، گذشت، راههای زیادی را میگشاید و رابطه را قویتر میکند. این سوال مطرح است: آیا باید خیانت را نادیده بگیرید، ببخشید و رابطهی خود را نجات دهید؟
نادیده گرفتن خیانت و سعی در بازیابی اعتماد در رابطه، غیر ممکن نیست، اما ساده هم نیست.
خیانت اصلا مبحث تازهای نیست و قدمت زیادی در روابط دارد. مدتهاست که به نظر میرسد مردها در پستوی ذهن جوامع بشری مجاز به خیانت هستند بدون اینکه عواقبی متوجهشان باشد و خیانت آنها معمولا با تئوریهای تکامل و بیولوژیکی اینگونه توجیه شده است که «مردها» ذاتا و طبیعتا اهل خیانتاند! اما در دنیای مدرن امروز، جوامع پیشرفتهتر چنین رفتاری را مورد نکوهش قرار میدهند، زیرا به اهمیت خانوادههایی سالم در اساس یک اجتماع پی بردهاند.
مواجهه با خیانت اصلا کار سادهای نیست و در بسیاری از موارد میتواند منجر به پایان یک رابطه بشود. اما اگر علاقه و عشقی میان دو طرف وجود داشته باشد، این رابطه لزوما محکوم به فنا نیست. انتخابها و تصمیم گیریها بستگی به نگرش افراد دارند و این نگرش میتواند اساس گذشت و آشتی را تشکیل دهد.
آیا بازیابی یک رابطه بعد از خیانت امکان پذیر است؟
اعتماد، اساس هر رابطهای است که رسیدن به آن نیاز به زمان و تلاش دارد، اما میتواند در کسری از ثانیه نابود شود.
این طبیعی است که افراد در واکنش به خیانت رفتارهایی مانند انکار، خشم، افسردگی، ناامیدی و پریشانی را از خود بروز دهند، اما بعد از این هیجانات اولیه، وارد مرحلهی طرح این معما میشوند که آیا باید خیانت را ببخشند و ادامه دهند یا اینکه رابطه را کلا تمام کنند.
برای دادن فرصتی دوباره به فرد خیانت کار، دو مسئله را باید مد نظر داشت:
یک: عشق
و دو: پشیمانی
این دو واقعیت که شما دو نفر همدیگر را دوست دارید میتواند پشتوانهای برای واقعیتی دیگر باشد که فرد مقصر عمیقا بابت اشتباهی که مرتکب شده متاسف و پشیمان است و رابطه در سطحی است که دلیل و ارزش کافی برای نجات داده شدن دارد.
با هم گفتگو کنید
ارتباط، کلید یک رابطهی سالم است. با طرف مقابلتان بنشینید و حرف بزنید، از احساساتتان بگویید و هر مشکلی که احساس میکنید در این اتفاق دخیل بوده را به بحث بکشید و تحلیل کنید. ضمن اینکه هیجان و احساسی را کتمان و پنهان نمیکنید، منطق و درکتان را نیز فعال نگه دارید و اجازه ندهید هیجانات، کنترل شما را به دست بگیرند.
مدتی را دور از هم سپری کنید
هر دوی شما به این زمان نیاز دارید تا به دور از هم، به شرایط فکر کنید و مشکلاتتان را پیش خود ارزیابی نمایید.
تغییراتی ایجاد کنید
شما فریاد قلبتان را بروز دادید و احساستان را بیان کردید و به فرد خیانت کار گفتید که در مورد این رفتارش چه فکر و احساسی دارید، اما حالا زمان التیام و حرکت به جلو است. بسته به دلایل خیانت طرف مقابلتان، سعی کنید تغییراتی را که رابطهتان نیاز دارد ایجاد کنید.
از مشاور کمک بگیرید
اگر با وجود تمام تلاشهایتان هنوز نمیتوانید با خودتان به یک توافق برسید و خشم و حال بد رهایتان نمیکند، حتما از یک مشاور خوب در این زمینه کمک بگیرید.
چرا خیانت؟!
هر خیانتی، متغیرهای خاص خودش را دارد، اما بیشتر افرادی که به همسر خود خیانت میکنند، دلایل مشترکی دارند:
افت شور و هیجان به مرور زمان
این احساس که عشق دیگر حاکم بر رابطه نیست، چون شور و هیجانهای اوایل رابطه و ازدواج دیگر وجود ندارد میتواند سبب شود افراد گزینههای دیگری را انتخاب کنند.
احساس حقارت و دست کم گرفته شدن
یکی از طرفین احساس میکند طرف مقابلش او را دست کم میگیرد و آنگونه که سزاوار است به او عشق نمیورزد و احترام نمیگذارد، بنابراین برای جبران و تائید ارزش خود در بازار عشق و عاشقی و تقویت اعتماد بنفسش دست به خیانت میزند.
یکنواختی
شاید رابطهای به طور کلی خوب و راضی کننده باشد، اما در مرحلهای، یکی از طرفین از تکرار و یکنواختی خسته شده و تمایل پیدا میکند رابطهی متفاوتی را امتحان کند.
آیا نادیده گرفتن خیانت، جنبهی مثبتی هم دارد؟
گاهی درک این موضوع واقعا دشوار است، اما واقعیت این است که خیانت و بیوفایی میتواند جنبهی مثبتی هم داشته باشد، چون میتواند فرصتی ایجاد کند برای شناخت دوبارهی همدیگر و احیای رابطه. بعضی از زوجها زندگی دوبارهای را شروع میکنند و ارتباطی عمیق، با اطمینان و باز و صمیمی ایجاد مینمایند که با زندگی و ارتباطی که تا قبل از آن با هم داشتند متفاوت است.
ما انسانها وقتی در آستانهی از دست دادن کسی که دوستش داریم و برایمان مهم است قرار میگیریم، رابطهمان با آن فرد را دوباره ارزیابی میکنیم. ضمنا حتی زوجهایی که رابطهی جنسیشان خالی از شور و هیجان است، گاهی بعد از وارد شدن یک شوک به زندگیشان، شور و هیجانشان مجددا شعله ور شده و ارتباط عمیقتری با هم برقرار میکنند. در واقع این، ترس از از دست دادن است که چنین تحولی ایجاد میکند.
خیانت میتواند دو بُعد داشته باشد: اول آسیب و سرخوردگی و دوم، رشد و خود یابی؛ بنابراین این ممکن است که رابطهای را بعد از خیانت نجات بدهید و مسیر تازهای بسازید. اما یادتان باشد که برای بازیابی یک رابطه، باید هر دو طرف مایل باشند و از ته دل دوست داشته باشند که برای پیوندی دوباره تلاش کنند.
منبع:برترینها