سوالاتی که باید به دنبال پاسخ آن‌ها در فصل آخر Game of Thrones باشیم ـ قسمت اول

سوالات مهمی وجود دارند که طرفداران «بازی تاج و تخت» هنوز پاسخ آن را پیدا نکرده‌اند. تمام استارک‌های زنده بالاخره در وینترفل جمع شده‌اند، دنریس در راه است و احتمالا روی این اتحاد تاثیر می‌گذارد

سوالات مهمی وجود دارند که طرفداران «بازی تاج و تخت» هنوز پاسخ آن را پیدا نکرده‌اند. تمام استارک‌های زنده بالاخره در وینترفل جمع شده‌اند، دنریس در راه است و احتمالا روی این اتحاد تاثیر می‌گذارد. سرسی هم با اینکه ارتش کمتری دارد، نباید دست‌کم گرفته شود. پادشاه شب نیز به سمت وینترفل در راه است و قصد دارد تمام بشریت را از بین ببرد. با اینکه این فصل ممکن است جواب تمام سوالات را در خود نداشته باشد، اما امیدواریم بتوانیم جواب این سوالات را پیدا کنیم.

ارتش مردگان چه زمانی به وینترفل می‌رسد؟در «بازی تاج و تخت» سوال پرسیدن درباره‌ی زمان کار سختی است. سریالی که در شش سال ما را به سفرها و ماجراجویی‌های طولانی‌مدت عادت داده بود، ناگهان در فصل هفتم یورون گریجوی و ناوگانش را در یک چشم به‌هم زدن از سواحل وستروس به کسترلی راک رساند. پس هرچیزی از این سریال برمی‌آید. در نتیجه محاسبه‌ی زمان رسیدن ارتش مردگان به وینترفل کار بیهوده‌ای است. به نظر من پادشاه شب وقتی به وینترفل می‌رسد که بنیوف Benioff و ویس Weiss (تهیه‌کنندگان سریال) بگویند.

چطور یک اژدهای یخی را می‌توان کشت؟کایبرن همیشه برای هر چیز یک ابزار دارد. اما تیرکمان بزرگ او در فصل آخر در جاده‌ی شاهی King’s Road نتوانست از پس یک اژدها برآید. اما پادشاه شب با نیزه‌اش توانست کار ویسریون را یک‌سره کند، او را در اعماق دریاچه یخ‌زده انداخته و تبدیل به یک اژدهای یخی کند. پس حالا ارتش زنده‌‌ها چطور می‌تواند اژدهای یخی را از پا درآورد؟ جوابی که منطقی‌تر از همه به نظر می‌رسد این است که یکی از اژدهایان دنریس، برادرش را بکشد و یا حتی خود دنریس وقتی که برو روی شانه‌‌های یکی از اژدهایانش نشسته است، اژدهای یخی را به قتل برساند.

آیا همه چیز تقصیر برن است؟اگر برن همه چیز را می‌داند، آن‌وقت آیا دیگر چیزی اهمیت دارد؟ چیزی غیرممکن است؟ از آن‌جایی که امکان ندارد برن در فصل آخر نقش مهمی نداشته باشد، به نظر من باید به این تئوری که “برن مقصر است” بپردازیم.
ما می‌دانیم که برن می‌تواند اتفاقات گذشته را تغییر دهد. او وقتی جوانی‌های پدرش را دید او را صدا زد و ند جوان صدای او را شنید. او حتی توانست ارتباطی میان حال و گذشته ایجاد کند و ذهن هودور Hodor جوان و فریادهای “در را نگهدار” میرا Meera را به هم وصل کند. اگر برن بتواند به لحظات دیگری در تاریخ برگردد، آیا نمی‌توانسته است بر روی اتفاقات دیگری ،از جمله دیوانه شدن اریس Aerys، تاثیر گذاشته باشد و آغازگر این زنجیره‌ی اتفاقات بوده باشد؟ یادتان نرود که اریس همیشه ادعا می‌کرد صداهایی می‌شنیده که به او می‌گفتند همه چیز را بسوزاند.

شاهزاده‌ی وعده داده شده، Azor Ahai، چه کسی است؟این مهم‌ترین سوال است. نظر خود من تیریون Tyrion است. کسی که همیشه دست‌کم گرفته شده و ممکن است (فقط یک احتمال است) یک تارگرین باشد. او در بچگی در رویاهاش اژدها می‌دیده است و به غیر از دنریس و جان تنها کسی است که توانسته به یک اژدها دست بزند. جوآنا Joanna لنیستر، مادر تیریون، پس از به دنیا آوردن او از دنیا رفت، اما نظریه‌های مختلفی ادعا می‌کنند که دلیل اصلی تنفر تایوین از تیریون این است که او حاصل تجاوز شاه دیوانه به همسرش بوده است. در فصل اول تیریون به جان گفت “همه‌ی کوتوله‌ها در نظر پدرشان حرامزاده‌اند”. هم‌چنین آخرین کلمات تایوین هم این بود:” تو پسر من نیستی”. آیا ممکن است سریال یک تارگرین دیگر را هم معرفی کند؟ اگر این طور باشد تیریون کسی است که وستروس را نجات می‌دهد.

آیا بقیه‌ی پیش‌‌گویی سرسی درست از آب در می‌آید؟در فصل پنجم سریال سرسی جوان را دیدیم که به دیدن پیش‌گویی رفت تا از آینده‌ٰی خودش مطلع شود:” تو با یک شاهزاده ازدواج نمی‌کنی، بلکه همسر شاه می‌شوی. مدتی ملکه خواهی بود و بعد از آن ملکه‌ای جوان‌تر و زیباتر جای تو می‌نشیند و تمام چیزهایی که برای تو مهم است را از تو می‌گیرد. پادشاه بیست و تو سه فرزند خواهی داشت. کفن‌هایشان همانند تاج‌هایشان طلایی خواهد بود”. قسمت اعظم این پیشگویی درست از آب درآمده است: سرسی به جای راجر تارگرین Rhaegar Targaryen با رابرت Robert ازدواج کرد. رابرت بیست حرامزاده داشت و سرسی جافری Joffrey ، میرسلا Myrcella و تامن Tommen را به دنیا آورد که هرسه‌ی ‌آن‌ها در نهایت از دنیا رفتند. اما ملکه‌ی جوان و زیبایی که جای او را می‌گیرد چه کسی است؟ سرسی نگران بود که سانسا و بعد از آن هم ماجری ملکه‌ی آینده باشند. اما حالا به نظر می‌رسد ملکه‌ی گفته شده در پیش‌گویی دنریس باشد.
اما پیش‌گویی در کتاب آر.آر مارتین یک جمله‌ی دیگر هم دارد:” وقتی که اشک‌ها از گونه‌هایت سرازیر شده باشند، والونکار valonqar دستانش را دور گلوی سفیدت انداخته و تو را خفه می‌کند”. والونکار به معنای “برادر کوچک” است. اگر منظور از آن جیمی و دست طلایی‌اش نباشد، احتمالا منظور تیریون است. البته ممکن است که برادر کوچک لزوما برادر خود سرسی نباشد، بلکه منظور این است که سرسی با تولد فرزند درون شکمش از دنیا برود. نظریه‌ی من این است که فرزند او هم مثل تیریون یک کوتوله است و به این ترتیب این برای سرسی با آن تفکرات، به منزله‌ی آخر کار است. جالب نیست چیزی که بیشتر از همه او را می‌ترساند، زندگی را از او بگیرد؟

تیریون برای قانع کردن سرسی بر سر آتش‌بس با دنریس چه چیزی به او گفت؟بعد از اینکه سرسی از چاله‌‌ی اژدها Dragonpit خارج شد، تیریون میدانست که او تنها کسی است که می‌تواند نظر سرسی را عوض کند. بعد از ملاقات آن‌ها سرسی به آتش‌بس با دنریس و ارتش‌های شمالی موافقت کرد. پس دقیقا تیریون به سرسی چه چیزی گفته است؟ بعضی از نظریه‌‌ها با توجه به این که دنریس نمی‌تواند بچه‌دار شود، می‌گویند که تیریون به سرسی قول داده است که بعد از مرگ دنریس فرزند سرسی بر روی تخت آهنین بشیند. اما از آن‌جایی که در این مورد هیچ چیز نمی‌دانیم هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. ممکن است تیریون به دنریس خیانت کرده باشد چرا که نگران است دنریس عقلش را از دست داده باشد. و یا شاید تیریون سرسی را گول زده باشد.

آیا یورون به قولش با سرسی وفادار مانده و با یک ارتش برمی‌گردد؟همان‌طور که سرسی به جیمی توضیح ‌داد، یورون از ترس مردگان چاله‌ی اژدها را ترک نکرد. او در حقیقت به اسوس Essos رفته تا ارتشی به نام گروهان طلایی Golden Company را دراختیار بگیرد. این بخشی از نقشه‌ای است که وقتی دنریس و جان در شمال مشغول جنگیدن هستند، لنیسترها فاتح جنگ بر سر وستروس باشند. به نظر می‌رسد حتی با وجود بچه‌دار شدن سرسی، یورون کاملا مشتاق به ازدواج کردن با او است. با اینکه هر لحظه قدرت سرسی کمتر می‌شود اما یورون با ازدواج با سرسی و احیای میراث لنیسترها چیزهای زیادی را به دست می‌آورد. موضوع این است که آیا یورون جان سالم به در می‌برد یا نه؟

ملیساندر کجاست؟آخرین باری که ملیساندر را دیدیم بر روی صخره‌ای مشغول صحبت با واریس در مورد سرنوشت بود. او در آن‌جا گفت:” من سهم خودم را انجام داده‌ام، یخ و آتش را کنار هم آورده‌ام. من برمی‌گردم عنکبوت عزیز. برای بار آخر. درست مثل تو، من هم باید در این سرزمین عجیب از دنیا بروم. “
ملیساندر مثل واریس، به عنوان یک برده در اسوس به دنیا آمده است. او توضیح داد که به سمت ولانتیس Volantis می‌رود، شهری که به پیروی از خدای نور شهرت دارد. پس چرا سفری به این طولانی را به جان بخرد تا در وستروس بمیرد؟ یک نظریه این است که او به اسوس رفته است تا بندگان دیگر خدای نور را همراه خود کرده و به کمک دنریس بیاید. یا ممکن است مثل یورون به دنبال به دست آوردن یک ارتش رفته باشد و به وستروس حمله کند. در هر صورت باید منتظر جادوی تاریک بیشتری از زن سرخ باشیم.
این مطلب برگرفته از نوشته‌ی هیلاری کلی Hillary Kelly در سایت www.vulture.com است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان