به کارگیری ایده های بدیع و نو، ریسکی است که شرکت های بزرگ بازی امروزه کمتر آن را به جان می خرند. آن ها فرمول هایی را ترجیح می دهند که موفقیت شان بارها به اثبات رسیده؛ فرمول هایی تکراری چون ساخت یک بازی شوتر مدرن.
در این بین، تنها بازی سازان مستقل هستند که همواره عنصر خلاقیت را چاشنی ساخته های خود می کنند و به خاطر آن نیز ستایش می شوند. اگر به بازی های بی شمار عرضه شده در سال پیش نگاهی بندازید، خواهید دید که بازی های کوچکی چون ABZU و Firewatch با بهره بردن از فکرهای جدید، خود را به خوبی از عناوین دیگر جدا کردند.
به همین دلیل است که ما از این بازی های مستقل استقبال کرده و آن ها را شایسته جایگاهی والاتر می دانیم. اما سال گذشته عنوان دیگری نیز عرضه شد، عنوانی با سرمایه گذاری نسبتاً بزرگ که مشابه آن را در چندین سال اخیر ندیده بودیم.
شرکت یوبیسافت در بازی جدید خود، Steep، به سراغ ورزش های زمستانی خطرناک رفته، ایده جدیدی که هنگام معرفی بازی در نمایشگاه E3 چندان با استقبال زیادی مواجه نشد. آیا استیپ ارزش قدم گذاشتن به کوه های آلپ را دارد؟ در این بررسی به این سوال جواب خواهیم داد.
استیپ مانند بسیاری از بازی های ورزشی و مسابقه ای دیگر، فاقد بخش داستانی است، موضوعی که در این سبک از بازی ها به هیچ وجه، نقطه ضعف به حساب نمی آید. اما مسئله آن است که سازندگان هیچ شخصیتی در طول بازی به ما معرفی نمی کنند، شخصیت پردازی صورت نمی گیرد و کاراکتر شما نیز تنها حکم یک آواتار را دارد.
در هر جایی از بازی می توانید کاراکتر خود را از بین چند شخصیت مختلف تغییر داده و هیچ تفاوت بارزی جز ظاهر میان آنها دیده نمی شود. این کمبودها در عنوانی چون استیپ و هر بازی ورزشی دیگر، ممکن است کمتر به چشم شما بیایند؛ اما یوبیسافت در صورت پرداختن به آن ها می توانست به راحتی جذابیت و ارزش تکرار بازی را بالا ببرد.
2K Games و الکترونیک آرتز با طراحی بخش داستانی و ساخت کات سین در سری NBA و FIFA تجربه بهتری را برای طرفداران خود ایجاد کردند. سری بازی های Need For Speed نیز در نسخه های متعدد با معرفی شخصیت های متفاوت و یا روایت داستان هایی ساده، به ارزش اثر خود افزودند. یوبیسافت نیز بهتر بود چنین استراتژی هایی را در استیپ پیاده سازی کند.
برای مثال، لیستی از اسکی بازهای حرفه ای را تصور کنید که با پیشروی در بازی باید به ترتیب به مصاف هر کدام می رفتید، کاراکترهایی که با کات سین هایی جذاب و دیدنی به شما معرفی می شدند و هر کدام ویژگی های اخلاقی خود را داشتند.
با گذاشتن از بخش داستانی، می رسیم به هسته اصلی هر بازی ویدیویی، یعنی گیم پلی. استیپ در همان چند دقیقه ابتدایی در قالب بخش های آموزشی کوتاه و کارآمد، مکانیزم هر 4 ورزش اسکی، اسنوبورد، پاراگلایدینگ و پرواز با Wingsuit (لباس بالدار) را به شما آموزش می دهد. اما با وقت گذاشتن و تمرین زیاد است که در این ورزش ها تبحر لازم را پیدا می کنید.
پرواز با Wingsuit بر فراز رشته کوه آلپ
پریدن از روی بلندی های رشته کوه آلپ و پرواز در آسمان با لباس بالدار ساده ترین فعالیتی است که در استیپ به سرعت آن را فرا خواهید گرفت. پاراگلایدینگ نیز چندان چالش برانگیز نبوده و متاسفانه بسیار زود خسته کننده می شود. اما اسکی و اسنوبورد دو ورزش اصلی هستند که برای داشتن تجربه ای شیرین از آن ها، باید حسابی تمرین کنید.
در واقع، میزان لذت و سرگرم کننده بودن این دو کاملاً با مهارت شما رابطه ای مستقیم دارند. تا زمانی که در پرش از صخره ها و گذشتن از کنار موانع، تجربه کافی پیدا نکنید، استیپ روی خوش و جذاب خود را به شما نشان نمی دهد. حتی باگ های متعدد بازی نیز در این شرایط، آزاردهنده تر ظاهر می شوند.
موضوع دیگر تفاوت های بین دو ورزش نامبرده یعنی اسکی و اسنوبورد است. تا چندین ساعت اولیه متوجه فرق مشخصی بین این دو نمی شوید، اما با پیشروی در بازی تفاوت ها آشکار می شوند. اسنوبورد سرعت بیشتری به سواری شما می بخشد در حالی که با چوب های اسکی کنترل بیشتری روی حرکات خود دارید.
انتخاب بین این دو وسیله نیز تنها به سلیقه و انتخاب شما بستگی دارد و می توانید چالش های بازی را با هر دو پشت سر بگذارید. با رسیدن به سطح های بالاتر، این چالش ها سخت تر و در عین حال هیجان انگیز تر می شوند.
استیپ به شما اجازه انتخاب بین هر 4 ورزش اسنوبورد، اسکی، پرواز با Wingsuit و پاراگلایدینگ را می دهد
ویژگی جالب دیگر بازی، نحوه تعامل شما با دنیای بسیار بزرگ آن است. استیپ به شما اجازه می دهد تا آزادانه در کوه های مستور از برف آن، گشت و گذار کنید. هیچ اجباری از طرف بازی برای انجام چالش های آن حس نمی کنید و استیپ برای وقت گذرانی و گشت های آزاد شما، با دادن امتیاز و آزاد شدن تروفی های مختلف، ارزش قائل می شود.
پریدن از روی بلندی های رشته کوه آلپ و پرواز در آسمان با لباس بالدار ساده ترین فعالیتی است که در استیپ به سرعت آن را فرا خواهید گرفت.
این آزادی را با قابلیت Mountain View تلفیق کنید تا متوجه پتانسیل واقعی آن شوید. در این بخش، نقشه کل بازی از بالا جلوی چشمان شما قرار می گیرد تا با انتخاب قله ها و یا چالش های مختلف، در کسری از ثانیه به آن جا بروید.
در انجام چالش ها و یا حتی گشت و گذارهای خود، قطعاً دفعات بی شماری پیش خواهد آمد که دچار مشکل شده و نیاز به تکرار دارید، استیپ با درک این موضوع، این کار را به بهترین شکل، ساده و کاربردی کرده است.
در هر نقطه و شرایطی که قرار داشته باشید، تنها با فشردن دکمه ای برای چند ثانیه، به نقطه شروع ماجراجویی خود باز می گردید. دکمه ای که بدون شک در طول بازی میلیون ها بار فشرده خواهد شد. برای شروع دوباره و حتی رفتن به هر نقطه از بازی، هیچ بارگذاری ای صورت نمی گیرد، قابلیتی که با قدرت کنسول های نسل هشتم بازی میسر شده است.
Mountain View، قابلیتی کاربردی برای دسترسی راحت تر به نقط مختلف بازی
اما با وجود تمامی این ویژگی های مثبت، استیپ ایرادی دارد که نقش پاشنه آَشیل را ایفا می کند. این مشکل چیزی نیست جز خسته کننده شدن بازی و عدم پیشرفت.
به بیان بهتر، با پیشروی در بازی و رسیدن به سطوح بالاتر، استیپ پاداش های مناسبی را برای شما در نظر نمی گیرد، در نتیجه احساس پیشرفت نمی کنید. کسب امتیاز، تنها مزیتی که برای شما به دنبال خواهد داشت، آزاد کردن آیتم های ظاهری مختلفی چون کلاه، دستکش، کوله و کفش است.
تا زمانی که در پرش از صخره ها و گذشتن از کنار موانع، تجربه کافی پیدا نکنید، استیپ روی خوش و جذاب خود را به شما نشان نمی دهد.
این آیتم ها شاید در نگاه اول جذاب به نظر برسند اما زودتر از آن چه فکر کنید، شعله انگیزه ادامه بازی و آزاد کردن آن ها، درون شما خاموش می شود. چوب اسکی ها و اسنوبوردهایی که با امتیازها می خرید، هیچ تفاوتی جز ظاهر با یکدیگر ندارند و هیچ حرکت و یا قابلیت جدیدی آزاد نمی شود.
ضبط ویدیو از بازی و حرکات تان و به اشتراک گذاری آن ها نیز تا مدتی کوتاه، سرگرم کنده است. موضوع دیگری که می تواند تجربه شما از بازی را دستخوش تغییر قرار دهد، اجبار آن برای آنلاین بودن است، آن هم در حالی که استیپ هیچ رقابت چند نفره جذابی برای ارائه ندارد.
اما استیپ در زمینه فنی نیز حرف هایی برای گفتن دارد. محیط بسیار عظیم بازی را شهر های کوچک، صخره های بزرگ و دریاچه های یخ زده تشکیل می دهند. هر کدام از این مناطق پوشیده از برف بستری مناسب را برای تفریح شما فراهم می کنند، به جز شهرهای کوچک که نه می توان با آن ها تعاملی داشت و نه مکان مناسبی برای اسکی بازی هستند.
استیپ اجازه می دهد تا آزادانه در کوه های مستور از برف آن، گشت و گذار کنید.
درختان، کلبه ها و تمامی اجزای محیط از کیفیت بافت خوبی برخوردار هستند، البته این موضوع در نقاط مرزی نقشه به طرز عجیب و ملموسی تغییر می یابد. نمای اطراف این مناطق به شکلی با کاهش کیفیت مواجه می شود که گویا به آخر دنیا رسیده باشید.
اما فیزیک بازی عملکرد خوبی از خود نشان داده و جز چند باگ انگشت شمار، جایی برای ایراد گرفتن باقی نمی گذارد. جای چوب های اسکی و یا اسنوبورد به خوبی روی برف ها باقی می ماند و برخوردهای فیزیکی کاراکتر نیز کاملاً طبیعی بوده و حتی جنبه تفریحی و سرگرم کننده دارد. در واقع، کاراکتر شما هیچ گاه نمی میرد و بعد از وحشتناک ترین سقوط ها و شکستن چندین استخوان، دوباره روی پاهای خود ایستاده و آماده دردسر بعدی می شود.
خوشبختانه موسیقی های بازی حتی با پوشش طیف وسیعی از سلایق، حس سرعت و هیجان را به خوبی به رگ های بازی تزریق می کنند. تنها ایرادی که می توان گرفت، تعداد کم آن ها است که بعد از مدتی متوجه تکراری شدن آن ها می شوید. صداگذاری و افکت های صوتی نیز راضی کننده هستند، صدای فریاد کاراکتر هنگام سقوط از کوهی بلند و صدای برخورد چوب های اسکی با زمین و خورد شدن برف ها همگی به کمک می آیند تا صحنه توصیف شده تنها از لحاظ بصری جذاب و گیرا نباشد.
با بررسی بخش های مختلف استیپ، حالا وقت آن رسیده به پرسش ابتدایی متن، پاسخ دهیم. آیا ساخته جدید یوبیسافت ارزش تجربه کردن دارد؟ فکر کنم حالا با خواندن مطلب هر کس جواب خود را داشته باشد.
استیپ بدون شک، تجربه ای نو و خلاقانه است که می تواند شما را برای «مدتی» سرگرم کند. این مدت زمان برای هر کسی با توجه به سلایق و تجربه های شخصی اش، متفاوت است. اما در هر صورت حتی اگر از عاشقان ورزش های خطرناک زمستانی باشید، دیری نمی پاید که اشتیاق خود را به تجربه بازی از دست می دهید.
اگر به دنبال عنوانی خوب و در عین حال جدید و تازه می گردید، استیپ گزینه مناسبی است. در غیر این صورت می توانید روی عناوین سرگرم کننده تری که در همین بازه زمانی عرضه شدند، سرمایه گذاری کنید. البته باید دید که آیا یوبیسافت برنامه ای برای پشتیبانی از استیپ و عرضه محتویات جدید برای آن دارد یا خیر.