ماحصل رنج ۳۰ ساله حکیم فردوسی

حماسه را به‌نوعی می‌توان شعر «کارکرد» دانست. لذا استفاده مکرر و بی‌قاعده از صنایع لفظی که عمدتاً ضرباهنگ رویدادها را کُند و ذهن مخاطب را به مسائل فرعی معطوف می‌کند.

به گزارش مشرق، اگر با نگاهی جست‌وجوگر گستردگی پهنه و درازنای تاریخ کهن این سرزمین را دیده‌بانی کنیم، در هر یک از برهه‌ها و زمان‌ها به بزرگان و نام‌آورانی بر می‌خوریم که نام‌شان زیب و زینت حافظه تاریخی مردمان این کشور است. بی‌گمان از تبار بزرگان و قله‌نشینان این عرصه می‌توان به حکیم فرزانه توس، ابوالقاسم فردوسی اشاره کرد. شاعری بزرگ از دیار خراسان کهن، خالق حماسه جاودان و فناناپذیر ادبیات فارسی -شاهنامه‌- که بی‌تردید بزرگ‌ترین اثر در تاریخ‌ ادبیات فارسی و یکی از شاهکارهای ادب جهان در عرصه ادبیات حماسی به‌شمار می‌رود. شاهنامه فردوسی دارای مقامی به مراتب بالاتر از مقام یک اثر ادبی است و به‌نوعی حافظ راستین سنت‌های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. سرگذشت نسل‌ها از خاندان‌های ایرانی از تولد تا مرگ در آن نهفته و در عین حال مکتب آموزش عالی‌ترین و برجسته‌ترین صفات انسانی و اخلاقی است. درواقع شاید بتوان به‌نوعی آن را رمانی منظوم دانست در بستر ایران کهن که شرحی از آداب و آیین‌های ملی و دینی، سوگ و جشن و فرهنگ این ملت از آغاز اساطیر آن و فراز و نشیب‌هایش در خلال تاریخ است. نمایشی درخشان از تداوم تاریخی و نشانه‌ای آشکار از هویت ملی، زبانی، فرهنگی و مذهبی ایران‌زمین و گنجینه‌ای‌ اعلی از واژگان فارسی که طبعاً مهم‌ترین نشانه‌ هویت این زبان و کارایی و کارکرد آن است.

نگاهی به وجوه مختلف شاهنامه

عنوان: «شاهنامه» ترجمه فارسی واژه «خداینامگ» در زبان پهلوی است. عنوان شاهنامه هیچ‌گاه در این کتاب به کار نرفته است چه اینکه واژه شاهنامه در بحر متقارب (بحر سرایش شاهنامه) از لحاظ عروضی نمی‌نشیند. شاعر در جاهای مختلف، کتاب خود را نامه، نامه باستان، نامه شهریار، نامه خسروان، دفتر پهلوان، دفتر پهلوی و عناوینی از این دست نامیده است.
ماخذ ماخذ نظم شاهنامه فردوسی، شاهنامه منثور ابومنصوری است. شاهنامه ابومنصوری، شاهنامه‌ای است که در سال 346 هجری قمری به دستور و سفارش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، حاکم توس و به‌دست ابومنصور معمری وزیر او به رشته تحریر در آمد. این شاهنامه به نثر نوشته شده بوده، به تاریخ ایران پیش از اسلام می‌پرداخت اما تقریباً هیچ اثری از آن به‌جا نمانده است. به هر جهت سند شایان توجه و نشانی که فردوسی جز این منبع، از منابع دیگر نیز استفاده کرده باشد در دست نیست.

تاریخ سرایش: البته بنابر اشارات پیشین از احوالات و سیر اتفاقات زندگی حکیم فردوسی، شرح دقیقی در دست نیست اما با توجه به برخی قرائن می‌توان زمان چند رویداد را بازشناسی کرد از جمله اینکه احتمالاً در سال 367 هجری، سرایش شاهنامه را بر پایه شاهنامه ابومنصوری آغاز کرده است. یعنی در سن 38 سالگی یا اندکی دیرتر. نخستین نگارش شاهنامه که احتمالاً شامل برگزیده‌ای از بخش‌های ماخذ او بوده، ظاهراً در سال 384 پایان یافته است. البته شاعر پس از سال 384 به کار خود ادامه می‌دهد و سرانجام با نگارش نهایی خود، کتاب را در سال 400 به پایان می‌رساند. از این رو همان‌طور که خود شاعر نیز اشاراتی داشته است کار به نظم کشیدن این اثر سترگ چیزی حدود 30 تا 35 سال به طول انجامیده است.

ساختار شاهنامه شاهنامه با یک دیباچه که همراه با نعت و ستایش پروردگار و رسول گرامی اسلام و گرامیداشت مقام خرد و آگاهی همراه است، آغاز می‌شود. سپس به شرح 58 پادشاهی می‌پردازد (پیشدادیان 9 پادشاهی. کیان 10 پادشاهی. اشکانیان 9 پادشاهی و ساسانیان 30 پادشاهی). شاهنامه را به سه بخش اساطیری، داستانی و تاریخی دسته‌بندی می‌کنند. بدیهی است این دسته‌بندی اعتبار مطلق ندارد و به‌وضوح می‌توان در هر بخش ردپای دو بخش دیگر را هم مشاهده کرد.

حجم شاهنامه: تعداد نسخه‌های ضبط شده از شاهنامه و گوناگونی و تفاوت‌های این نسخ به حدی است که آمار دقیقی از تعداد ابیات و حجم شاهنامه نمی‌توان ارائه داد، اما بنا به ظواهر و بر مبنای معتبرترین نسخه‌های ویرایش شده، تعداد ابیات درست و دارای اصالت را می‌توان چیزی حدود 50 هزار بیت برآورد کرد.

مضامین و موضوعات مطروحه در شاهنامه: شاهنامه به درختی تناور و تنومند می‌ماند که هم ریشه در عمق دوانده و هم شاخ و برگی تنومند و سر به فلک کشیده دارد. ظاهر این درخت هم نمایان‌گر اساطیر و قصه‌های پهلوانی و حماسی ایران کهن است هم بخشی از تاریخ ملی کشور ایران. اما ریشه آن در خاک فرهنگ و مناسک ملی و دینی این سرزمین عمیقاً بسط و گسترش یافته است: آیین میهمان‌نوازی و غریب‌پروری، آیین خاک‌سپاری و سوگواری، تاج و تخت، بزم و رزم، خواستگاری و ازدواج، پرستش و نذر و نیاز، غنا و خنیاگری، خوابگزاری، بخشش و نثار، رسم سوگند و قسامه، اشاره به طبقات اجتماعی زمانه همچون موبدان، دبیران، دهقانان، بازرگانان، اشاره به بازی‌ها و ورزش‌ها و ده‌ها موضوع دیگر که هرکدام به فراخور طبیعت و درون‌مایه خود متضمن و در برگیرنده‌ مفاهیم و موضوعات گوناگون و گسترده‌ای هستند.

قالب شاهنامه: منظومه‌های بزرگ ادبیات فارسی عمدتاً در قالب مثنوی هستند. شاهنامه نیز از این حیث متمایز نیست و در قالب مثنوی سروده شده است. ویژگی بارز این قالب، داشتن تناسب و ظرفیت لازم برای بیان موضوعات طولانی و ادامه‌دار است چراکه مانع از در افتادن شاعر به ورطه تنگنای قافیه می‌شود.

وزن عروضی شاهنامه: شاهنامه به بحر متقارب مُثمّن محذوف یا مقصور (فعولن فعولن فعولن فعول / فَعَل) سروده شده است. برخی از پژوهشگران بحر متقارب را دنباله تکامل‌یافته اشعار 11 هجایی پهلوی و برخی نیز این بحر را متاثر و برگرفته از عروض عرب می‌دانند. بیشتر حماسه‌های ادبیات فارسی به این بحر سروده شده‌اند و حتی برخی منظومه‌های عاشقانه و اخلاقی مانند همای‌نامه و وامق و عذرا و بوستان سعدی به پیروی از شاهنامه در این بحر سروده شده‌اند.

ویژگی‌های واژگانی و زبانی شاهنامه: بزرگ‌ترین گنجینه واژگانی زبان فارسی است. در این اثر سترگ کمتر از واژه‌های دخیل، عربی، سانسکریت، ترکی، یونانی، اوستایی و… اثری به چشم می‌آید. حکیم فرزانه توس علاوه‌بر خلق ترکیبات واژگانی و ساختارهای بدیع و درست در جابه‌جای شاهنامه، از نظر تدوین قواعد و چارچوب‌های دستوری زبان نیز یک مرجع قابل استناد به‌شمار می‌رود، به‌طوری که می‌توان اذعان داشت از این جهت اساس و بنیاد قواعد دستوری محسوب می‌شود. سخن گستران بسیاری پس از او معیار درستی گفته‌های خود را با سنگ محک فردوسی آزموده‌اند. شاهنامه از نظر زبانی دارای ویژگی‌های دستوری زبان فارسی دوره اول است.

سبک و سیاق شاهنامه: حماسه را به‌نوعی می‌توان شعر «کارکرد» دانست. لذا استفاده مکرر و بی‌قاعده از صنایع لفظی که عمدتاً ضرباهنگ رویدادها را کُند و ذهن مخاطب را به مسائل فرعی معطوف می‌کند، امر پسندیده‌ای نیست و از هیجان و استواری حماسه قدری می‌کاهد. از دیگر سو، شعر بی‌آرایه و بی‌پیرایه که فاقد لطافت لفظی و معنایی و صرفاً بر پردازش سریع موضوعات در یک خط مستقیم متمرکز باشد، سخنی عور و ملال‌آور بیش نیست. بدیهی است که هرگونه و قالب ادبی، الزامات خود را می‌طلبد و حکیم توس با معرفت عمیق و ژرفش از هنر شاعری، شناخت عمیقش از ماهیت حماسه، با زیرکی و کاردانی شاعرانه‌اش در عین وفاداری به ساختار و اصول حماسه، حفظ تناسب و رعایت اندازه، بدون آنکه رشته‌ اصلی را از دست بدهد، از صور خیال‌انگیز و صنایع لفظی و معنایی شعر فارسی، نهایت بهره را برده است تا روح شعر را در بافت حماسه جاری کند. رعایت این قواعد چیره‌دستانه همراه با توصیف‌های ناب غنایی، تشخیص از طبیعت و اشیا، تمثیل و ضرب‌المثل، ایجازی که مُخل نباشد و اطناب و تکرار سازنده و غیر مُمل؛ به‌طوری ملموس است و در ذهن خواننده رسوخ می‌کند که منحصرکردن شاهنامه به یک اثر حماسی صرف، خطاست و می‌توان در دل آن نمونه‌هایی از رُمانس، غنا و دیگر انواع ادبی مشاهده کرد. این هنرمندی و مهارت در پردازش دقیق جزئیات لازم و نگاه همزمان به پیرامون و نکات جانبی بدون خروج از خط اصلی داستان، وجه ممیزه و تفوق فردوسی بر دیگر حماسه‌سرایان پیش و پس از خود است.

نگاه دینی شاهنامه: در شاهنامه صرفاً با یک بینش و نگاه دینی سر و کار نداریم. بسته به موقعیت تاریخی، جغرافیایی، قومی و فرهنگی زمانه، بینش‌های دینی مختلف اعم از زرتشتی، بودایی، یهودی، مسیحی و اسلامی در تقابل با یکدیگر دیده می‌شوند و مسائلی مانند یکتاپرستی، دهرگرایی، تعصبات دینی و مذاهب و فرقه‌های اسلامی مطمح نظر شاعر بوده‌اند و در میان ابیات او نمود دارند.

نگاه اخلاقی شاهنامه: شاهنامه مشحون از بیت‌هایی است در راستای ترویج و تبلیغ اخلاق، حکمت و حسن تدبیر. در خلال مطالعه شاهنامه بی‌شک مضامینی مانند خداشناسی و خداترسی، پارسایی، راستی و درستکاری، عدل و داد، دوری از حرص و طمع و دروغ و سخن‌چینی و رشک ورزی، امیدواری و اتکال، بخشندگی و گشاده دستی، حسن رفتار با دشمنان و اسرا، مردمداری و امثالهم چشمگیر و قابل تامل خواهد بود.

*فرهیختگان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان