ماهان شبکه ایرانیان

بررسی فیلم Portrait of a Lady on Fire؛ درام متفاوت سلین سیاما در جشنواره کن

امسال سلین سیاما یک درام پرانرژی و بی‌نظیر را به مراسم کن آورده است، داستانی مملو از ترس و لذت. او با این داستان جدید توانست سبک کلاسیک بی‌نهایت رضایت‌بخشی را به کاری که در فیلم‌های «دختربچگی» (۲۰۱۴) و «تام‌بوی» (۲۰۱۱) ارائه کرده بود، اضافه کند

امسال سلین سیاما یک درام پرانرژی و بی‌نظیر را به مراسم کن آورده است، داستانی مملو از ترس و لذت. او با این داستان جدید توانست سبک کلاسیک بی‌نهایت رضایت‌بخشی را به کاری که در فیلم‌های «دختربچگی» (2014) و «تام‌بوی» (2011) ارائه کرده بود، اضافه کند.
داستان فیلم در برتانی دهه‌ی 18 میلادی روایت می‌شود. یک زن متشخص ایتالیایی (والریا گولینو) برای دختر زیبایش هلوییز (ادل اینل) که به دنبال مرگ خواهرش از صومعه برگشته است، یک همراه انتخاب می‌کند. این همراه ،مارین (نوئمی مرلان)، در اصل یک هنرمند است و مادر هلوییز از او می‌خواهد که پنهانی پرتره‌ای از هلوییز بکشید. او قصد دارد این پرتره را به خواستگار ثروتمندی در میلان نشان دهد و از آن‌جایی که هلوییز هیچ‌گاه حاضر به انجام این کار نمی‌شود این تنها راه پیش روی اوست.

نحوه‌ی معرفی هلوییز به مخاطب شگفت‌انگیز است. در ابتدا با دادن مشخصه‌هایی از شخصیت او و سپس با به تصویر کشیدن جزییات مشخصه‌های ظاهریش. برای مخاطب هلوییز درست مثل یک پازل شکل می‌گیرد: حلقه‌های فر موهای طلایی‌اش که از زیر یک یک شنل کلاه‌دار دیده شده و یا حتی قسمتی از گوش او که از کنار دیده می‌شود. این نوع معرفی با وجود مارین که تمام توجه‌اش به دنبال دیدن چهره‌ی هلوییز است، ترکیب منحصر بفردی را ایجاد کرده است. مرلان به زیبایی نگاه خیره‌ی مارین به هلوییز را به تصویر کشیده است. مارین و هلوییز هر روز پیاده‌روی می‌روند و مارین خیلی دقیق چهره هلوییز را زیرنظر می‌گرد تا بعدا بتواند آن را روی کاغذ پیاده کند.
فیلم ابتدا تصویری رمزآلودی از هلوییز به مخاطب می‌دهد، اما خیلی زود این دو زن درکنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

هلوییز یک خانم است و این در حالی است که مارین جایگاه اجتماعی بالایی ندارد، اما سیاما یک جنبه‌ی امروزی به دوستی این دو اضافه می‌کند. هلوییز متوجه نگاه‌های خیره‌ی مارین به خودش می‌شود، بدون اینکه بتواند دلیل آن را درک کند.
فیلم به زیبایی رابطه‌ی میان این دو را از طریق کلمات به تصویر می‌کشد. این دوری سیاما از به تصویر کشیدن کشش و تمرکز بر نشان دادن ‌آن از طریق مکالمات و دیگر تعاملات، نسبت به کار پیشین او «دختربچگی» تغییر زیادی به حساب می‌آید. این کار هم‌چنین با فیلم‌نامه‌ی فیلم «17 ساله بودن» که در نوشتن آن همکاری داشته است، نیز تفاوت زیادی دارد. با این حال او در اعتماد کردن به کشش میان دو بازیگر اصلی‌اش اشتباه نکرده است و این تکنیک جدید به سیاما اجازه داده است بتواند به سایر نگرانی‌های زنان در آن زمان بپردازد.

به طور مثال مارین خودش را به هلوییز لو می‌دهد و او نقاشی را از نزدیک دیده و آن را زیر سوال می‌برد. مارین در رابطه با پیشینه‌ی کشیدن پرتره در فرانسه توضیح می‌دهد:” قوانین و رسوم خاصی وجود دارد”، البته می‌تواند اشاره به جامعه‌ی مردسالاری که هر دوی آن‌ها در آن به دنیا آمده‌اند هم داشته باشد. هلوییز به عنوان دختر یک کنتس (که او را به یک خانم تبدیل می‌کند) دو راه دارد: یا یک ازدواج معقول بکند و یا راهبه شود. او که راه دوم را انتخاب کرده بود با مرگ خواهرش (که به نظر می‌رسد بر اثر خودکشی بوده است) از صومعه برگشت. بعد از اینکه هلوییز با کشیدن پرتره موافقت می‌کند، مادرش آن‌‌ها را با خدمتکارشان سوفی (لوآنا بجرامی) تنها می‌گذارد. سوفی رازش را برای آن‌ها برملا می‌کند و به آن‌ها می‌گوید که حامله است.

با اینکه این داستان فرعی تا حدی تمرکز فیلم را از ماجراهای اصلی دور می‌کند اما به خوبی هدف اصلی سیاما را به تصویر می‌کشد: نشان دادن جامعه‌ی مرد محوری که زنان را از داشتن انتخاب منع می‌کند، که در آن زنان حق انتخاب برای ازدواج ندارند، حق انتخاب داشتن یا نداشتن فرزند را ندارند. در این جامعه زنان هیچ‌گاه نمی‌توانند با مردان برابر باشند، چه برسد که بخواهند آزادی داشته باشند.
سیاما در این شاهکار از هر فرصتی برای به تصویر کشیدن احساسات عمیق استفاده می‌کند. هنوز تاریخ پخش «پرتره یک بانو در آتش» مشخص نشده است.

حالا نظر سایر منتقدین در مورد این فیلم:

بن کرول منتقد رپ نوشته است:

“«پرتره یک بانو در آتش» فیلمی است که در حال مکالمه با خودش و دنیا است، فیلمی که با یک کارگردان زن و 99٪ بازیگران زنان تلاش کرده است در مورد اهمیت خلق آثار هنری نمادینی که بتوانند تاثیرگذار بوده و زمینه‌ساز تغییرات باشند، به مخاطب آگاهی دهد.”

جان بلیسدیل منتقد سینه‌ویو در نقد خود آورده است:

“انتخاب بهترین بازیگر این فیلم کار سختی است، چرا که هم اینل و هم مرلان بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته‌اند. مرلان به زیبایی نگاه‌های خیره‌، قدرت و هوش مارین را به تصویر کشیده‌ است اما شاید اینل است که با تبدیل بی‌تفاوتی‌اش به عشق و علاقه، بازی بی‌همتایی ارائه کرده است. پیش از این نیز بازی‌های خوبی از اینل دیده‌ایم، اما تحسین‌برانگیزترین نقش او تا به امروز را می‌توانیم در این فیلم ببینیم.”

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان