برترینها: حتما نام نویسندگان زیر را شنیده اید، اما درباره آنها چه میدانید؟ در این مطلب کمی بیشتر با آنها آشنا میشوید.
جین آستین
ما عاشق کتابهای کلاسیک و نویسندگان مشهور هستیم! جالب است که یک نویسنده تنها با شش رمان (اما چه رمانهایی!) میتواند به شهرتی جهانی و ماندگار دست پیدا کند. اگرچه آستین در ابتدا رمانهایش را با نام مستعار و فروتنانه «یک بانو» مینوشت و بعد از انتشار آثارش در اوایل قرن نوزدهم، توجه زیادی جلب نکرد، اما کتابهایی مثل «غرور و تعصب» یا «عقل و احساس» در جنگ جهانی اول طرفداران زیادی پیدا کردند. حتی سربازان بریتانیایی با افتخار، خودشان را «Janeites» به معنای طرفدار جین معرفی میکردند و کتابهای او را در سنگرها با هم مبادله میکردند.
دویست سال بعد از مرگ آستین، در سال 2017، بانک انگلستان اسکناس ده پوندی با تصویر این نویسنده قرن نوزدهمی رونمایی کرد. اسکانس ده پوندی جدید نقل قولی از او دارد که میگوید «هیچ لذتی بهتر از کتاب خواندن نیست».
چارلز دیکنز
اگرچه او آنقدر از خود راضی بود که خودش را «بی نظیر» توصیف کند، اما صفت دیکنزین (Dickensian) در حال حاضر به معنای فقیر بدبخت، کثیف و پست و خوار است، شبیه محلههای کثیف قرن نوزدهمی لندن که او در آثار کلاسیک خود مثل سرود کریسمس، دیوید کاپرفیلد و الیور توئیست به تصویر میکشید.
در واقع نوشتههای او درباره یک تجربه تلخ بودند: وقتی پدرش به خاطر بدهی زندانی شد، چارلز 12 ساله در یک کارخانه واکس سازی سخت کار میکرد. اما با اولین رمان بلندش که در روزنامهها منتشر میشد، به شهرت جهانی دست یافت و حتی جمعیت زیادی در مراسم تدفین او در لندن شرکت کردند. نویسندگان مشهوری مثل دیکنز فراتر از یک کلمه هستند. علاوه بر فیلمها و اقتباسهای تلویزیونی، پارکی با تم دیکنز هم در انگلستان وجود دارد.
ویرجینیا ولف
تصادفی نیست که این نویسنده پیشگام ادبیات نامش را به نمایشنامه «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟» داده است؛ و پاسخش این بود (و هنوز هم هست): خیلیها.
وولف شخصیت فمنیستی داشت که وضعیت سخت زنان در بریتانیا بین جنگهای جهانی را در کتابهای معروفی مثل اتاقی از آن خود، خانم دالووی و به سوی فانوس دریایی به چالش کشید. همچنین او درس عبرتی برای دختران سرکش شد: ویرجینیا از بیماری روانی رنج میبرد و نهایت خودش را با غرق کردن در رودخانه با جیبهای پر از سنگ کُشت. در فیلم «ساعت ها» که از یکی از رمانهای وولف الهام گرفته، نیکول کیدمن در نقش ویرجینیا، اُسکار بهترین بازیگر زن سال را به دست آورد.
ویلیام فاکنر
پدر ادبیات گوتیک آمریکایی که برنده جایزه نوبل ادبیات شد، در واقع اخراجی دبیرستان، الکلی و کارمند شکست خورده اداره پست بود. فاکنر اولین داستانهایش را در مورد خودش بافت و از اجداد کشاورز جنوبی خود و آسیب دیدن در جنگ جهانی اول برای مردم تعریف میکرد، با اینکه هرگز به جنگ نرفته بود! اما فکر نمیکرد کسی به ادبیات آمریکای جنوبی علاقهمند باشد. چقدر اشتباه میکرد!
فاکنر با رمانهایی مثل ابشالوم، ابشالوم!، گور به گور، خشم و هیاهو معروف شد که همگی در یوکناپاتافا رخ میدهند که از نظر جغرافیایی تقریباً معادل زادگاهش در آکسفورد، میسیسیپی است. اکنون آکسفورد مقصد مورد علاقه طرفداران فاکنر است که برای ادای احترام به پدر ادبیات آمریکا به آرامگاه او سر میزنند.
خواهران برونته
جین ایر و بلندیهای بادگیر را چقدر دوست دارید؟ احتمالا جزء بهترین رمانهای رمانتیک قرن نوزدهم هستند (و البته یادتان باشد، رقابت سختی در این دوره وجود دارد) اما باور نمیکنید که نویسندگان مشهور این کتابها، امیلی و شارلوت برونته، دختران یک مرد خشک و رسمی بودند و در یک خانه ایزوله در یورکشایر، انگلستان فقط با اعضای خانواده و خدمتکارانشان بزرگ شدند.
تنها تجارب آنها از دنیا در مدارس شبانه روزی ترسناک و خانوادههای ثروتمند و عبوس بوده است. شاید عجیبترین چیز درباره خواهران برونته اثر دوران کودکیشان باشد: تعداد زیادی کتاب دست نویس کوچک و ظربفی که با داستانهای خیالی پر شده بود.
جی. دی. سلینجر
بیشتر نویسندگان این مطلب به سختی به شهرت رسیدند، اما این استاد ادبیات مدرن اصلا نمیخواست مشهور شود. سلینجر بعد از موفقیت بزرگ اولین رمانش، ناطورِ دشت، 50 سال در کورنیش، نیوهمپشایر پنهان شد و در انزوا زیست. او به وکیل خود دستور داد همه نامههای طرفداران را بسوزاند و از یک شرححال نویس شکایت کرد که از نامههای منتشر نشده او نقل قول کرده است. اما نمیتوانست همه مطالبی که دربارهاش منتشر میشد را از بین ببرد.
دخترش مارگارت سلینجر و معشوقش جویس مینارد که از سلینجر بسیار جوانتر بود، در خاطراتشان او را آدمی عجیب توصیف میکردند که وسواس کنترل داشت و همواره در حال تجربۀ رژیمهای باب روز و مذهبهای مختلف بود. از همه عجیبتر اینکه دخترش ادعا کرد سلینجر ادرار خود را میخورده و فکر میکرده برای سلامتش مفید است.
مارک تواین
مارک تواین با سبیلهای پرپشت سفید و کت و شلوار سفیدی که تمام سال به تن داشت، همیشه قابل شناسایی بود. به گفته موزه خانه مارک تواین در هارتفورد، تواین به عنوان نام تجاری سیگار، لباس و قایق موتوری استفاده شده است. حتی مدرسه، کازینو، هتل، پارک، رستوران، دریاچه و پل هم به نام وی نامگذاری شده اند.
همینگوی یک نقل مشهور دارد: «تمام داستانهای ادبیات مدرن آمریکا از یک کتاب مارک تواین به نام «ماجراهای هاکلبری فین» نشات میگیرد» بیش از 100 سال بعد از مرگ تواین ، همه دانشآموزان آمریکا هنوز ماجراهای هاکلبری فین و تام سایر را میخوانند و این هوش و تفکر تواین است که او را برای همیشه زنده نگه داشته است. همان طور که خودش میگوید: «ادبیات خوب و عالی مثل شراب است، و داستانهای من فقط آب هستند، اما همه آب را دوست دارند.» همه مردم داستانهای کلاسیک و متمایز نویسندگان مشهور را دوست ندارند، اما همه از داستانهای تواین لذت میبرند.
جیمز جویس
چند نویسنده هستند که روزی در تقویم ادبی جهان داشته باشند؟ 16 ژوئن یا روز بلوم، به نام بلوم، یکی از شخصیتهای مشهورترین رمان جویس، اولیس، نامگذاری شده است، رمانی که تمام وقایع آن در 24 ساعت اتفاق میافتد، یعنی روز شانزدهم ژوئن 1904 که مصادف با اولین دیدار جویس با همسرش، نورا بارناکل است.
روز بلوم در دوبلین روز خاصی است، صبحانه، مسابقات لباس ادواردی، تورهای پیاده روی ادبی، شادیهای شبانه و ماراتن خواندن کتاب. اما در جاهای دیگری مثل چین، برزیل، نیوزیلند، کرواسی و سراسر ایالات متحده هم این روز را جشن میگیرند. متاسفانه جویس تا وقتی زنده بود نتوانست در این مراسم شرکت کند. این نویسنده ایرلندی به دنبال درمان و جراحی چشمهایش در اروپا سرگردان بود و در سن 59 سالگی درگذشت.
جی کی رولینگ
هیچ لیستی با موضوع ادبیات، بدون نام جی. کی. رولینگ کامل نخواهد شد، زیرا او یکی از مشهورترین نویسندههای قرن است. صرف نظر از اینکه در مورد ماندگاری آثار او چه فکر میکنید، هری پاتر جزء پرطرفدارترین داستانهاست و صنایع زیادی از طریق آن سودهای کلان کسب کردند. از همه جالبتر طرفداران افراطیست که در سراسر دنیا دارد.
مثلا عروسی با تم هری پاتر! یک زوج تگزاسی واقعا به انگلستان سفر کردند تا در ایستگاه قطاری که هری پاتر به مدرسه جادوگری هاگوارتز رفت پیمان ازدواج ببندند. اما جشن ازدواج 65 هزار دلاری خود را در خانهای در هوستون برگزار کردند با جزئیاتی مثل جغدهای زندهای که حلقه آنها را میآوردند، صندلیهایی که به حلقههای کوئیدیچ وصل بودند، کوکتلهایی با نامهای جادویی، دسته گلی با صفحات کتاب و بسیاری چیزهای دیگر که داستانهای هری پاتر را برای مهمانان زنده میکردند.
منبع: rd