سینماسینما، محسن جعفریراد
در اکران فصل بهار گروه هنر و تجربه، پنج فیلم با پنج ژانر و حال و هوای متفاوت روی پرده رفتند که مشاهدات میدانی و آمار نشان می دهد که توانسته اند با تبلیغات حداقلی، مخاطب خاموش سینمای ایران را روانه سینماها کنند. مخاطبی که این روزها، سینمای کمدی از جنس سطحی اش را نمی پسندد و از فیلم های رئالیستی از نوع تقلبی و جعلی اش خسته شده و دلش هوای تازه می خواهد و فیلم های کوتاه این مجال را برای او فراهم می کند.
مثال دیگرش که شگقت انگیز است؛ فیلم کوتاه روتوش به کارگردانی کاوه مظاهری که پرافتخارترین فیلم سال قبل سینمای ایران در جهان بود و در گروه هنر و تجربه اکران شد، تنها طی پنج روز، صد هزار بازدید کننده و در واقع تماشاگر در اینترنت داشته که اگر با یک بلیت ده هزارتومانی هم در نظر بگیریم، خودش می شود یک میلیارد تومان و با این سرمایه به راحتی مجال کافی برای فیلم های کوتاه بعدی مظاهری و مظاهری ها فراهم می شود.
انجمن سینمای جوانان ایران به عنوان تنها مرکز تولید و حامی فیلم های کوتاه، توانسته موفقیتآمیز ظاهر شود به خصوص در ده سال اخیر که جوایز فیلم کوتاه بسیار بیشتر از فیلم های بلند است، اما نهادها و ارگان های دیگر هم باید آستین بالا بزنند. توقع زیادی نیست. تعداد بیشتر سالن ها و سئانس های بیشتر برای فیلم هایی که تجربه ثابت کرده مخاطب دارد و به مرور به مخاطبش اضافه می شود.
در شرایط کنونی انجمن سینمای جوانان و اعضایش و عوامل خود فیلم ها با بودجه اندک، به هر شکلی که شده مخاطب را برای تماشای آثار دعوت می کنند اما طبیعی است که کافی نیست. خیلی ها اصلا از اکران چنین فیلم هایی خبر ندارند. خیلی ها در شهرستان ها نمی توانند این فیلم ها را ببینند آن هم فیلم هایی که متنوع هستند و از زاویه دید تازه به سوژه های اجتماعی می نگرند. مثلا فیلم مانیکور ساخته آرمان فیاض که در سطح جهانی بسیار درخشیده و در حال اکران است، یک فیلم اقتباسی است و از داستان زنده یاد بیژن نجدی برداشت شده، به خوبی در سطح یک فیلم روشنگرانه ظاهر می شود یا همین فیلم روتوش که به معنای دقیق کلمه یک فیلم جامعه شناختی و هشدار دهنده است و برای خانواده ها نیز می تواند مفید باشد. پس مشکل از فیلم ها و انجمن سینمای جوان نیست. مشکل از جایی شروع شده که در سازمان سینمایی و سازمان های مشابه، همت چندانی برای دیده شدن و اکران گسترده و حمایت از فیلم های کوتاه وجود ندارد. مثلا مشکل از تلویزیون است که اصلا فیلم کوتاه نشان نمی دهد! این هولناک است که رسانه ملی از نمایش فیلم های پرافتخار کشورش در واقع انگار می ترسد! وگرنه این فیلم ها،همگی پروانه نمایش دارند و اکران شده اند و تلویزیون می تواند با نمایش آنها حتی آن طور که خودش می خواهد، سطح سلیقه بصری و شنیداری و زیبایی شناسی مخاطب را بالاتر از این ببرد که فکر نکند فیلم کوتاه فیلمی است که فقط زمانش کمتر از فیلم بلند است!
در همین راستا، رسانه ها باید بیشتر بنویسند و بیشتر حمایت کنند. نام همین فیلم های کوتاه را اگر در گوگل سرچ کنید، کمتر نقدی برای آنها نوشته شده. نگارنده، خوشبختانه همواره از فیلم کوتاه داستانی و فیلم مستند چه در مجله فیلم – به عنوان قدبمی ترین و معتبرتربن نشریه سینمایی- و چه در نشریات عمومی مثل شرق و اعتماد و ایران و … و چه در همین سایت و سایت های تخصصی دیگر نوشته و اگر تعداد ما زیاد شود و همکاران وقت بگذارند و از طرف سازندگان هم جلسات بهتر و بیشتری برای دیده شدن فیلم ها، طراحی شود، مجموعه این تمهیدها حتما باعث شکوفا شدن بهتر و بیشتر این مدیوم خواهد شد.
پس منتظریم و «خیال می کنیم» که در آینده و مثلا در فصل تابستان که فیلم های کوتاه جدیدی در گروه هنر و تجربه اکران می شود، مدیران سینما، سینمادارها، رسانه ملی و همکارها بیشتر از این مدیوم حمایت کنند. اگر هم نکردند، ما که خیال خود را کرده ایم که طبق جمله تکرار شونده اغلب نوشته هایم، «خیال، تنها راه زنده ماندن است!»