زمانی که دختر یا پسر در جلسات خواستگاری صداقت لازم را باهم داشته باشند، مسلماً در فرآیند شناخت از یکدیگر دچار مشکل نمیشوند و در نهایت در طی چند جلسه به این نتیجه خواهند رسید که مناسب یکدیگر هستند یا خیر؟
به گزارش به نقل از تبیان، به خواستگاری دختر خانمی رفتهام و تمام شرایطم را گفتهام و ایشان هم قبول کردهاند چطور متوجه شوم که تصمیم ایشان لحظهای نبوده و در تصمیم خود ثابت قدم هستند و آیا کلاً باید مستقیماً نظر و اعتقاداتم را بگویم یا با طرح سؤالاتی به شخصیت و اعتقاد طرف پی ببرم؟
در بسیاری از موارد و زمینهها، ما انسانها این توانایی و استعداد را داریم که برخلاف طرز تفکر و باور قلبی خویش، رفتار کرده و حتی مدتی زندگی کنیم و خودمان را به اطرافیان و دوستان طوری معرفی کنیم که بهواقع اینچنین نیستیم.
زمانی که دختر یا پسر در جلسات خواستگاری صداقت لازم را باهم داشته باشند، مسلماً در فرآیند شناخت از یکدیگر دچار مشکل نمیشوند و در نهایت در طی چند جلسه به این نتیجه خواهند رسید که مناسب یکدیگر هستند یا خیر؟ اما گاه در مجالس خواستگاری مشاهده میشود که یکی از طرفین به شکلی تعجببرانگیز با تمام ویژگیهای ما همسو است و حتی تمام شرایط ما را میپذیرد؛ اما بهراستی اگر تمامی ازدواجها اینگونه شروعشده باشد و تا این حد افراد باهم انطباق داشتهاند، پس علل پیدایش این اختلافات و حتی طلاقها چیست؟ موضوع روشن نیست که آیا واقعاً طرف مقابل چنین میاندیشد و یا برای اینکه ازدواج کند، در تلاش برمیآید تا خود را همگون جلوه دهد.
از طرف دیگر در برخی از موارد ما تمایل داریم نسبت به مسئلهای آگاهی یابیم ولی نمیدانیم موضوع را چگونه مطرح کنیم که طرف مقابل دچار سوءتفاهم نشود و برداشت بدی از سؤال ما نکند(به علت حساسیت مسئله) و لذا ما سردرگم میشویم که مسئله به این مهمی را چگونه مطرح کنیم؟ شیوه برخورد با این مسئله چیست؟
در پاسخ میتوان گفت: شیوه برخورد با چنین مسائلی، استفاده کردن از روش «طرح سؤالات معکوس» است. برای درک این مسئله برای شما مثالی میزنیم:
مثلاً شما فردی اهل سفر هستید و حداقل ماهی یکبار باید به یک سفر هرچند کوچک بروید؛ بنابراین تمایل دارید همسر آیندهتان نیز دارای چنین روحیهای باشد و با شما در سفرها همراه شود. برای اینکه از نظر طرف مقابلتان مطلع شوید و از طرف دیگر میخواهید پاسخ صادقانهای از ایشان دریافت کنید میتوانید بپرسید:
«اگر همسر آینده شما اهل سفر کردن و مسافرت نباشد و در این زمینه با شما همراهی نکند، نظر شما چیست؟»
درصورتیکه طرف مقابل جواب موافق بدهد و چنین برداشت کند که شما اهل سفر کردن نیستید و بگوید که من هم اهل مسافرت نیستم، شما توانستهاید به پاسخ مورد نظر خود دستیابید و حالآنکه اگر سؤال میکردید که آیا شما اهل سفر هستید؟ جواب «بله» میشنیدید و طرف مقابل را بهدرستی نمیشناختید.
این نوع سؤال کردن را در بسیاری از زمینهها مانند جنبههای اعتقادی(نماز خواندن و روزه گرفتن و ...)، اشتغال زن، نحوه پوشش زن، دوستیهای قبل از ازدواج و ... میتوانید مطرح کنید.
نکته دیگر که باید در نظر داشت این است که گاه طرح سؤال بهگونهای جهتدار است و به شنونده القاء میکند که چگونه پاسخ دهد و یا اینکه پاسخ مشخصی را بدهد؛ مثلاً اگر سؤال شود که «من به نماز اول وقت خیلی اهمیت میدهم و از افراد کاهل نماز خوشم نمیآید شما چطور؟» طبیعی است که برای ایجاد احساس رضایت در طرف مقابل باید پاسخ بلی داد، هرچند که در واقع چنین نباشد؛ بنابراین بهتر است اینگونه سؤال شود «نظر شما در مورد انجام وظایف دینی مانند نمازخواندن و نخواندن چیست؟» این نحوه سؤال پرسیدن القاکننده نبوده و فرد را وادار میکند نظر شخصی خود را ارائه دهد.
البته معمولاً زمانی که نسبت بهصراحت طرف مقابل، دچار تردید باشیم، خوب است که از شیوه دوم طرح سؤال استفاده شود در غیر این صورت میتوانید سؤالات خود را بهصورت مستقیم و سرراست مطرح کنید. ولی درهرحال استفاده از شیوههای پرسیدن «معکوس و یا بیجهت» میتواند به اطمینان بخشی بیشتری بینجامد و لااقل در انتخاب خود تردید کمتری داشته باشید.
ضمناً انجام تحقیقات دقیق در محل کار و محل زندگی و در میان دوستان و آشنایان طرف مقابل فراموش نشود.
رفت و آمدهای خانوادگی نیز خود معرف بخش عمدهای از شخصیت طرف مقابل خواهد بود.