ماهان شبکه ایرانیان

سوئیچ پن/ تناقض در معنا؛ مروری بر دو مجموعه تلویزیونی مناسبتی رمضان ۹۸

سوئیچ پن/ تناقض در معنا؛ مروری بر دو مجموعه تلویزیونی مناسبتی رمضان 98

سینماسینما، فریبا اشوئی
عید سعید فطر از راه رسید و رمضان با برکات و نعماتش به پایان آمد. به رسم هرساله، امسال هم مردم روزه دار در کنار سفره های افطار خود میهمان دو روایت داستانی «دل دار» و «برادر جان» از شبکه های دو و سه بودند. این که محتوا و فُرم این سریال ها چگونه بوده و یا چقدر به اندازه و استانداردهای تولیدات تلویزیونی نزدیک بوده است و….. هدف این یادداشت نیست.

آنچه به عنوان هدف در این یادداشت تعقیب می شود، بررسی تضاد و تناقض های حاکم بر روح روایت ها (محتوا) است. هردو مجموعه دل دار و برادر جان متعلق به ژانر اجتماعی اند و هر دو نیز درامی خانوادگی اند که حول محور جوانان و آسیب های اجتماعی دراماتیزه شده اند. اما چالش اصلی چیست؟ داستان هر دو مجموعه که خانوادگی بوده و از مسائل و مشکلات خانواده ها و آسیب های اجتماعی برای مخاطبی از همین جنس سخن گفته است. علت به قلاب نیافتادن مخاطب و بیگانگی اش با اتمسفر داستان ها چه بوده است؟! مطابق با الگوی رایج فیلمنامه نویسی کلاسیک هر دو این داستان ها، از بضاعت و بالقوه های نمایشی و محتوایی ارزشمندی (قتل غیرعمد،غصب اموال غیر و حرام خواری) برخوردارب وده اند و استفاده از نقاط عطف موثر و قابلی چون عشق، دزدی، دعوا، کلانتری، قتل، آتش سوزی و…. را هم می توان به این بالقوه ها اضافه نمود.

با این توصیفات پس دلیل این که مخاطب در طول سی شب با هر دو این داستان ها همذات پنداری نمی کند و هر چه هم که داستان ها جلو می روند، فاصله و باور مخاطب بیشتر از آن ها فاصله می گیرد؛ چیست؟ متاسفانه ژانر اجتماعی که امروز الگوی ساختاری فیلم ساز اجتماعی ما قرار گرفته، در ظاهر پُر طمطراق، متفاوت و جذاب است اما در واقعیت شیرازه اش بر پلات و داستان های غلط و غلوط، متناقض، ناهم خوان، محافظه‌کارانه واغلب احمقانه بنا نهاده شده است که حقیقتا به شعور مخاطب توهین می کند. پُرواضح است محافظه کاری و ناهم خوانی را نمی توان بی تاثیر از اجتماعی دانست که در آن زندگی می کنیم و دورنگی و دورویی در آن حرف اول را می زند. اما هر دو مجموعه قرار بوده تا مطابق با پلان کاری سی شبه، قصه گو باشند. آن زمان که قرار است سی شب قصه بگوییم باید از آدم های واقعی بگوییم نه قصه و افسانه. تیپ سازی و خاطره گویی بی راهه است. در این مجموعه ها کاراکترهایی ساخته شدندکه مدعی صرف اند و پای ادعاهای بزرگشان تاوان های بزرگ می دهند. ادعاهایی چون عشق و صورت های مختلفش، برادری، مردم داری، مال حرام مال حلال، امانتداری، پاک دستی و… .

هردو داستان خوب و درشت و پر ادعا ظاهر می شوند و این در حالی است که آدم هایش واقعی نیستند بلکه تیپ هایی اند که لباس شخصیت بر تن کرده اند اما هیچ کدام در قد و اندازه ادعاهایشان نیستند. چه پرسوناژهای واماندهِ «برادرجان» که در چاه ویل لاف های دیالوگی فیلمنامه نویس دست و پا می زدند و چه پرسوناژهای دست و پا چلفتی و منفعل روایت «دل دار». چالش اصلی همین جا است. وقتی مخاطب مجموعه مدام با تناقض و دوگانگی روبرو می شود. اگر چه ناهمسویی قول و عمل در قالب عادت و روزمرگی جامعه، مشهود و معمول است اما مجموعه سازها چرا ناشیانه در این آتش می دمند و اغواگری می کنند. از مال حرام خواری بد می گوید، بعد همان مال حرام خوار، عشق را که واژه طاهری است؛ تعریف می کند. حرام خوار درس معرفت و وفادرای به عهد را به کوچکتر از خود می آموزد اما خود انتهای نامردی و نامردمی است (برادر جان). از آن سو باز داریم تیپ واره های نصف و نیمه ای (دل دار) که تکلیفشان باخودشان و ادعا و خواسته هایشان نامعلوم است، بعد برای دیگران نسخه می پیچند. مادری که نگاهش به زن مطلقه از جنس سنت و خرافه است و پا به جفت هم پای مخالفتش می ایستد. بعد همان مادر از پدر مقتول توقع و تقاضای گذشت می کند. رفیق آرش (قاتل) مرد زحمتکشِ صالح و مسجددیده و خیر است اما او هم آن قدر منفعل و آویزان است که عملش در تناقض با عقایدش کلاف قاتل را بیشترسردرگم می کند. زن برای متقاعد کردن و مطیع کردن شوهرش، اموال شرکتش را توقیف می کند و سپس مهریه اش را اجرا می گذارد. پدر برای خواستگار دخترش فرجه اعتباری تعیین می کند. برادر برای بالا زدن رگ غیرتش آدم می کشد ولی خواهر عین خیالش نیست و بیشتر نگران وصالش به دلدار است خواهر مقتول حتی برای فوت برادرش هم از جایش تکان نمی خورد ولی کینه اش برای خون خواهی ترسناک است. خنده دار تر این که وجدان سامانِ داماد برای دربند بودن آرش بیشتر درد می کندتا خواهری که فکر آیینه و شمعدان عروسیش است … به کجا چنین شتابان؟ این آدم ها را کجا سراغ گرفته ایم که سی شب ملت روزه دار را با خود پی ماجراهایشان می کشانیم؟ می کشانیم با خود که چه نشانشان دهیم؟ این حجم از ناامیدی و تناقض، هنوز برای خانواده های ایرانی دلچسب نیست. انگار که به شیو ه ای هدفمند و هماهنگ، قرار بوده تا ابتدا اذهان خانواده ها مشوش شود، سپس قواعد و عُرف و فرهنگ خانواده ها لگد مال گردد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان