به گزارش مشرق، دوران اسارت یکی از شگفتانگیزترین برهههای تاریخ جنگ به حساب میآید که تجربه جدیدی را در مقاومت و مبارزه رقم میزند. اسارت به شکل کلی مفهومی «تسلیمی» دارد و فرد اسیر بیش از آنکه بتواند کاری کند، تحت اراده دشمن و فرمان او است اما در دوران دفاعمقدس با آنکه در ابتدا شهادت برتر از اسارت – به معنای تسلیم – بود ولی این مفهوم تغییر کرد و رزمندگان اردوگاههای عراق را تبدیل به میدان مبارزه جدیدی کردند؛ میدان مبارزهای که بیش از هر زمانی به امروز ما شباهت دارد؛ میدان جنگ ارادهها و عقاید، جنگ غیرسخت و چالش مبارزه با دشمن بدون اسلحه و مهمات. حال اگر رزمندگان این میدان نوجوانهایی باشند که در حالت معمول باید در پی گردش و سرگرمی باشند، این ماجرا اهمیت ویژهای مییابد؛ جایی که از نوجوانهای 15-10 ساله انسانهایی فراتر از سن و قدشان یک سرباز، افسر یا فرمانده میسازد. درگذشت «قنبرعلی بهارستانی» راوی کتاب «بزرگمرد کوچک» که از او به عنوان کمسن و سالترین اسیر دوران جنگ یاد میشود، بهانهای شد تا نگاهی داشته باشیم به مهمترین کتابها با موضوع اسارت که اخیراً به چاپ رسیدهاند.
بزرگمرد کوچک
بهانه این گزارش، درگذشت راوی این کتاب پرمخاطب است؛ قنبرعلی بهارستانی که در اردوگاههای عراق به درسش ادامه داد و کارگری کرد. تصور وجود کودکی 11 ساله در دل مرارتها، بیماریها، شکنجهها و تنگناها سخت است ولی خاطرات قنبرعلی، نهتنها شامل رنجها نمیشود، بلکه شیرینیهای اسارت را هم یادآور میشود و از خوشیها، شوخیها و شادیهای اسرای ایرانی هم حرف میزند. او در این کتاب سختیهای اسارت برای یک نوجوان را بیان میکند و در کنار آن از بازیها و شیطنتهایشان هم حرف میزند. در خاطرات قنبرعلی شاهد یک امید بزرگ هستیم؛ او هرگز ناامید نمیشود و در همه مراحل اسارت و با همه دشواریهایی که در اردوگاه وجود دارد، امیدوار و سرشار از زندگی است. در فعالیتهایی چون تئاتر شرکت میکند و از شرکت در هیچکدام از کارهای گروهی کناره نمیگیرد. جالب اینکه در اردوگاههای عراقی آموزش قرآن، نهجالبلاغه و بعدتر زبان انگلیسی هم انجام میشود و قنبرعلی در همه آنها شرکت میکند. این کتاب به قلم «حسین نیری» نویسنده ادبیات پایداری با همت انتشارات سوره مهر در 150 صفحه منتشر شده است.
داستان بیستوسه نفر و یکی
کتابهای «آن بیستوسه نفر» و «ملاصالح» را باید 2 تکه یک پازل دید که به روایت اسارت 23 نوجوان در اردوگاههای عراقی و خاطرهسازی آنها باز میگردد؛ روایتی که در قالب فیلم سینمایی «23 نفر» نیز ترسیم شد. وجه تاثیرگذار این کتاب عملکرد نوجوانان در برابر پروژهای بود که صدام بنا داشت بهواسطه آن جنگی روانی علیه ایران راه بیندازد. رهبر انقلاب نیز با انتشار تقریظی این کتاب را مورد توجه قرار دادند: «در روزهای پایانی 93 و آغازین 94 با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرینکام شدم و لحظهها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده خوشذوق و به «آن بیستوسه نفر» و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیباییها، پرداخته سرپنجه معجزهگر اوست، درود میفرستم و جبهه سپاس بر خاک میسایم». ملاصالح قادری روی دیگر این داستان بود که روایت داستان او، ماجرای این بیستوسه نفر را تکمیل و جذابتر میکرد. کتاب خاطرات وی نیز مورد توجه قرار گرفت. هر دو اثر توسط سوره مهر منتشر شد.
سرباز کوچک امام، نماینده بزرگ خمینی
روایت محمد طحانیان که از 13 سالگی به اسارت نیروهای رژیم بعث در میآید، از جمله داستانهای پرمخاطبی است که رکوردی ویژه در فروش کتابهایی با این موضوع خلق کرده است. تا پایان سال 97 این کتاب با فروش بیش از 100 هزار جلد همراه بود که باعث شد «سرباز کوچک امام» حدود 90 بار تجدید چاپ شود. پویش کتاب قهرمان نیز این اثر را به عنوان نخستین کتاب پویش خود در بازار عرضه کرد و این اثر 700 صفحهای بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. اگرچه طحانیان با ماجرای مجاب کردن خبرنگار هندی به رعایت حجاب جهت مصاحبه آن هم در شرایط اسارت مشهور شد اما ماجرای زندگی او بیش از این هیجانانگیز و قابل تامل است. نابترین بخش این خاطرات مربوط به سالهای طولانیای است که راوی در اردوگاههای نگهداری اسرای ایرانی در عراق سر میکرده. او به عنوان جوانترین اسیر جنگی در زمان اسارتش بشدت کانون توجه بعثیها بوده و به تبع آن شاهد ماجراهای تلخ و شیرینی است که در نوع خود کمنظیر است. انتشارات پیام آزادگان ناشر این کتاب است.
هفده سالگیام
کتاب «هفده سالگیام»، روایت خاطرات حسن تاجیکشیر، آزادهای است که در سن 17 سالگی به اسارت در میآید. این کتاب که احمد یوسفزاده آن را به رشته تحریر در آورده، شامل خاطرات شگفتآوری از زندگی پررنج این اسیر در دوران 8 سال اسارت خود است. مقاومت این اسیر نوجوان که پیش از اسارت جانباز نیز شده بود، بسیار قابل توجه است. در این کتاب مظلومیت این اسیر نوجوان به طرز محسوسی به تصویر کشیده شده است. عراقیها همیشه اسرا را کتک میزدند و این افراد برای اینکه کابل به سر و صورتشان اصابت نکند، به صورت غریزی از دستهایشان به عنوان محافظ صورت و سر استفاده میکردند. حسن تاجیکشیر به دلیل شکستگی چند باره پایش در چنین مواقعی مجبور بود که خودش را روی پاهایش خم کند، بنابراین تمام ضربهها به سر و صورتش میخورده است. یکی از ویژگیهای دوره اسارت این بود که این فرد از آغاز تا پایان گرفتار پایش بوده است. پای این شخص 5 بار میشکند و از 5 سال دوره اسارت، وی 2 سال را در بیمارستان بوده است. این کتاب توسط انتشارات پیام آزادگان منتشر شده است.
*وطن امروز