به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، نمایش "خیانت به پینتر" به کارگردانی "رضا الهی" این شبها در سالن اصلی تالار مولوی روی صحنه رفته و اسماعیل کمالی دهقان، عرفان امین و پریا مهاجرانی در این اثر به ایفای نقش می پزدازند.
این اثر در راستای نگاهی به جامعه مدرن تخیلات نویسنده را با الهام از شخصیت و نمایشنامه های هارولد پینتر مورد واکاوی قرار داده و با ایجاد فضایی درون مرزی رویدادی متفاوت را در اثری تجربه گرا و دانشجویی به نمایش گذاشته است.
نمایش «خیانت به پینتر» با ساختاری که برای خود تعریف داده سعی دارد از ابتدا مختصات خود را به سویی هدایت کند که در آن شکل و نوع ارتباط و اتفاقها با قانون جهانی که مخاطب شاهد آن است پیش برود تا شرایط کارکردی برای واکاوی فراهم کند.
ضرورت این تصمیم با داشتههایی که برای شخصیتها لحاظ شده شاید یکی از مهمترین رویکردهایی باشد که انسان را به اقتضای موقعیت و رابطه مقابل انسان دیگر قرار میدهد تا هر لحظه بتواند یک تلنگر یا تاکید بر لزوم آن ارتباط باشد.
در واقع شکل ارتباط، تاثیرات جهان پیرامون، تاکیدهای درونی، بودن و نبودنها، وجود یقین یا عدم باور جزو جزئیاتی به شمار میآیند که کلیتی کنشمند را در جهان متن و البته جهان این اثر شکل میدهند تا ساختار دراماتیک نمایش به نوعی متر و معیاری قابل دفاع داشته باشد.
حال شخصیتها بعنوان محرکهای این شاخص بنابر برونریزیهایی که در مقابل کنشی موثر از خود نشان میدهند از نگاهی سعی دارند که حرفهای فرو خورده خود را بازگو کنند و از زاویه دیگر میخواهند که مرز نبودنها بیشتر از بودنها برایشان مشخص باشد.
بنابراین از ابتدا شخصیتها با تاکیدهای رفتاری و واکنشهای مستقیم به مخاطب معرفی میشوند تا او آگاه باشد که اکنون در چه موقعیت و زمانی برشی از زندگی را به تماشا نشسته و دلیل این مقابله به مثلهای لحظهای چیست. شاید بتوان گفت موقعیت مکانی اثر زمینهای مناسب است تا شخصیتها که نسبت فامیلی با یکدیگر دارند بتوانند به شکل راحتری حرف بزنند، اعتراض کنند، داد مخالفت سر بدهند و در کل فضا را در زمانی به نفع خود هدایت کرده و از آن نتیجه دلخواه خود را بگیرند.
تناسب بین لحظات دراماتیک، شیوه اجرایی، قدرت تاثیرگذاری دیالوگ و ارائه فرم مورد نظر و محتوای دوسویه نیز جزو تاکیدهای منحصر بفردی است که جهان درون شخصیتها را به جهان پیرامون آنها و البته مخاطب پیوند میدهد.
در واقع شکل و جهانی که مخاطب شاهد آن است نمونهای ما به ازایی از جامعه است که شاید او اخبار بسیاری از این دست موارد را دیده یا شنیده باشد. بنابراین شاکلهای که نویسنده و کارگردان این نمایش برای خود در نظر گرفته چندان دور از جامعه و تاریخ معاصر اکنون نیست.
حال طراحی ضد و نقیضها، حضور یک زوج و حضور برادر شوهر در خانه آن زوج از لازمههای دراماتیک خبر میدهد. زیرا شکل رابطه در این ترکیب نسبیتی تا اندازهای محدود میشود. حال لحن اثر فضایی مابین کمدی و تراژیک دارد که این موضوع نیز از جانب دیگر جنس برونریزی را مشخص و هدایت میکند.
لذا این طبیعی است که با نزدیک شدن دایره کنش و واکنش بر اساس ساختار ارتباط، تعلیق مولفهای کارساز برای کشف و شهود مخاطب باشد، زیرا در این مجال زمان ارتباط و واکنش به رفتارها به حداقل خود رسیده و همه چیز در شکلی مینیمال آغاز و به اتمام میرسد با توجه به این نکته در پی تمام شدن یک واکنش، کنشی دیگر در کسری از ثانیه جهان اثر را پیش میگیرد و جلو میرود.
در جهان این اثر شخصیتپردازی یکی از کارآمدترین عنوانهایی بوده که نویسنده با تاکید به آن پرداخته تا بتواند واژه خیانت را به ترفندهایی که در ساختار اثر قرار است پیش آید معرفی کند. شاید اگر این دقت در شخصیتپردازیها وجود نداشت اکنون مخاطب شاهد یک نمایش معمول و قابل پیش بینی بود که در آن شخصیتها بعد از مشاجرههای تکراری به هدف شخصی خود میپردازند و در نهایت همه چیز در تاریکی به پایان میرسد. البته در این نمایش نباید از طراحی موقعیت مکانی و طراحی صحنه هوشمندانه این اثر گذشت که مخاطب را بدون پیش زمینه و بهانه مستقیم وارد مکان اصلی ماجرا میکند تا بتواند درک درستی از شرایط اثر داشته باشد.
نقش جزئیات و یا طراحیها در این اثر بسیار مورد توجه است زیرا کلیتی را شکل داده است که هر سوی آن حرفی برای گفتن دارد. به طور مثال در روند تحلیل و طراحی کارگردانی استفاده از ترکیب میزانسنهای قطری و سیال سبب شده تا شخصیتها در زمانهایی آزادنه در فضا حرکت کرده و در مواقعی برای تاکید بر جمله یا حرف خود در نمایی که مخاطب او را به خوبی میبیند بایستد.