همانند خود فاجعه چرنوبیل، این سریال هم برای همیشه در ذهنها ماندگار خواهد شد. در شمارش معکوس امروز 10 لحظه ماندگار سریال جدید HBO، «چرنوبیل» Chernobyl، را معرفی کردهایم.
در این لیست ما نگاهی انداختهایم به 10 تا از تعیینکنندهترین و حساسترین لحظات مینیسریال جدید HBO، اگر هنوز «چرنوبیل» را ندیدهاید، هرچه سریعتر آن را تماشا کنید، پیش از آن که همه چیز را لو دهیم.
همچنین بخوانید:
چرنوبیل: مقایسه مینی سریال Chernobyl با واقعیت
10 – “تو احمقی؟”
«1:23:45»
حتی اگر با اطلاعات کمی از فاجعه چرنوبیل به سراغ این مینیسریال رفته باشید، حداقل شما باید تا الان متوجه نتایج ویرانگر آن شده باشید. ما حتی بیشتر خشمگین میشویم، زمانی که در حال تماشای مقامات بلندپایهای هستیم که به طور مداوم این نظریه را که یک فاجعه عظیم رخ داده، جدی نمیگیرند. فیزیکدان آناتولی دیاتلوف، معاون ارشد نیروگاه هستهای چرنوبیل، به عنوان یکی از مسئولین این فاجعه در تمام طول اپیزود اول، ادعا میکند که این اتفاق به نوعی خارج از قوه تفکر و تصور رخ داده است. او تلاش میکند که به ویکتور بریخانوف، نیکولای فومین و آناتولی دیاتلوف بگوید که هسته منفجر شده است؛ با این حال به او به عنوان یک احمق بیاعتنایی میشود. حتی پس از آن که دیاتلوف استفراغ میکند و به زمین میافتد هم فومین و بریخانوف در مقابل آنچه که پیش رویشان در حال وقوع است، کور باقی میمانند. تراژیکتر از همه اینها اما، زمانی است که آناتولی سیتنیکوف برای بازرسی هسته روی سقف میرود و از سخن آنها تبعیت میکند، او خیلی خوب میداند که این به نوعی حکم مرگ است.
9 – شماره پروپاگاندا
«شادی تمام آدمیان»
گرچه فاجعه چرنوبیل به طور رسمی علنی شده بود، اتحاد جماهیر شوروی تلاش میکرد از اهمیت و میزان بحرانی بودن فاجعه بکاهد. این موضوع زمانی برای مردم روشن میشود که در جریان تلاشها برای پاکسازی، یک ربات از طرف آلمان به چرنوبیل فرستاده میشود و به سرعت در اثر قرار گرفتن در معرض اشعههای رادیواکتیو از کار میافتد. متعاقباً بوریس شربینا خشمگینانه در یک تماس فوری متوجه میشود که شوروی اطلاعات نادرستی را در مورد میزان تشعشع به آلمان داده است. یک لحظه بسیار مهم برای استلان اسکارشگورد بازیگر که شدت فروپاشی شربینا را نشان دهد و این که او چقدر از زمانی که در سریال معرفی شد، تغییر کرده است. در ابتدا او مانند بقیه سیاستمداران فقط از دستورات پیروی میکرد، اما نهایتاً شربینا متوجه اثرات جانبی اقرار کردن و پراکندن سروصدای تبلیغاتی غلط شد.
8 – سگهای کوچولو
«شادی تمام آدمیان»
در حالی که شهروندان منطقه ممنوعه چرنوبیل را ترک کردهاند، حیوانات خانگی هنوز در آنجا باقی ماندهاند. در یکی از دلخراشترین داستانهای فرعی این نمایش، سه سرباز به شهر فرستاده شدند تا هر حیوانی را که ممکن است در معرض تشعشع قرار گرفته باشد، بکشند. یک ماموریت وحشیانه که هیچکدام از آنها نمیخواهند آن را اجرایی کنند، مخصوصاً سرباز وظیفه، پاول گریموف، که بعد از زخمی کردن یک سگ به طور جدی هنگ میکند و خشکش میزند. مافوق او، باچو، مجبور میشود کار را تمام کند او به پاول دستور داده اجازه ندهد حیوانات رنج بکشند. قلبهای ما اما زمانی فرومیریزد که در یک لحظه دیگر و به همان اندازه مبهوتکننده پاول تصادفاً گروهی از بچه سگها و مادرشان را مشاهده میکند. باچو میبیند که پاول نمیتواند از پس چنین وظیفه دردناکی بربیاید. او را به بیرون هدایت و خودش کار را یکسره میکند، گرچه باز این کار او هم از میزان دردآور بودن این لحظه چیزی کم نمیکند.
7 – گاو
«شادی تمام آدمیان»
حتی اگر بقیه قسمتهای این مینیسریال را نادیده بگیرید، این صحنه فوقالعاده نوشته شده، خود به تنهایی مستعد ساخت یک فیلم کوتاه باورنکردنی خواهد بود. مردم از منطقه خطر تخلیه میشوند در این میان اما یک پیرزن روسری بهسر در حال شیردوشی از یک گاو است و قبول نمیکند که خانهاش را ترک کند. گرچه سرباز اصرار دارد که این به صلاح خودش است، پیرزن باز هم قبول نمیکند که خانهاش را رها کند. خانهای که از قرار معلوم، سالهای سال محل کشمکش بسیاری بوده. از انقلاب 1917 روسیه تا دیوار برلین او با استقامت خانه مخروبه خود را ترک نکرده است. اما احتمالاً چرنوبیل آخرین فاجعهای باشد که به سراغ او میآید. سرباز سطل شیر را برمیدارد و محتوای آن را بیرون میریزد و به گاو بینوا هم شلیک میکند. او پیرزن را تحت فشار قرار میدهد که این حقیقت را بپذیرد که دیگر راهی باقی نمانده و همه چیز تمام شده است.
6 – بیمارستان
«حفاری گسترده، روی زمین»
در بیمارستانی در مسکو، ما تنها خشونت و بیرحمی اندکی که در اثر فاجعه چرنوبیل حاصل شده، را شاهد هستیم. مهندس ارشد مدیریت راکتور، لئونید تاپتانوف، با حالی رو به وخامت بر بستر مرگ است و سرپرست شیفت شب، الکساندر اکیموف، همه توان خود را متمرکز کرده تا به یولانا خومیوک بگوید چه اتفاقی آن شب افتاد پس از آن که آنها دکمه خاموشی را فشار دادند. خومیوک نمیتوانست باور کند چگونه راکتور منفجر شده است حال آن که مردان آن شب هم در مقابل چشمانش رو به تحلیل رفتن بودند. او شروع به افشاگری میکند زمانی که در حالت سراسیمگی متوجه لیودمیلا ایگناتنکو، زن حاملهای میشود که به شوهر در حال مرگ خود بدون هیچ محافظتی دست میزند. خومیوک بر گفتن حقیقت پافشاری میکند اما دو نفر از جاسوسان KGB او را دستگیر میکنند. این سکانس هشداردهنده چیزهای زیادی را نشان میدهد، اگر شما همه کارها را به درستی انجام دهید، باز هم تلاشهایتان همیشه نتیجهبخش نخواهد بود.
5 – “شما به چرنوبیل میروید”
«حفاری گسترده، روی زمین»
زمانی که به نظر میرسید سوخت راکتور ممکن است به آبهای زیرزمینی برسد، میخائیل شاذف، وزیر صنعت زغالسنگ، گروهی از معدنچیهای زغالسنگ را به خدمت میگیرد تا یک تونل برای تبادل حرارتی حفر کنند. برخلاف بقیه کاراکترهای این مینیسریال معدنچیان به سادگی دستورات را بدون سوال کردن اجرا نمیکنند. شاذف با بیمیلی به آنها میگوید که باید به چرنوبیل بروند و در آنجا به آنها نیاز دارند. نام او همچنان هم با رسوایی آمیخته شده است. گرچه این چیزی نیست که معدنچیان به خاطرش ثبتنام کردند، آنها احساس وظیفه دارند و با کمال میل شروع به کار میکنند اما پیش از آن یک خداحافظی سرسری و کثیف را به شاذف حواله میدهند. در محل حفر، معدنچیها لباسهای خود را به دلیل گرمای بیش از حد و نبود خنککننده از تن میکَنند. رئیس معدنچیان به احتمال زیاد میداند که این کار برای او و مردانش خوب نخواهد بود، اما از این طریق اعتراضش را به مسئولین مربوطه نشان میدهد.
4 – هلیکوپترها
«لطفاً آرامش خود را حفظ کنید»
این مینیسریال پر از پدیدههایی است که در کنار یکدیگر قرار داده شدهاند. این سکانس احتمالاً پیچیدهترین نماها را در خودش دارد البته به همان اندازه که یکی از مضطربکنندهترین سکانسها هم هست. از آنجایی که آتش عظیمی در داخل چرنوبیل وجود دارد. پروفسور والری لگاسف پیشنهاد میدهد که برای مهار آتش، ماسه و بور از هلیکوپترها انداخته شود. اما انجام دادن این کار سختتر از گفتنش است. چون بالگردها نمیتوانند بدون معطلی بر فراز ابری از دود پرواز کنند. این مساله اما زمانی آشکار میشود که دیگر خیلی دیر است. لگاسف و شربینا از دور در حال تماشای این صحنه هستند و بعد از آن به شدت احساس ناتوانی میکنند. در واقعه اصلی، سقوط هلیکوپترها شش ماه بعد از زمانی که در سریال به تصویر کشیده شد، رخ میدهد. گفته میشود که این صحنه صادقانه این حادثه وحشتناک را همانطور که اتفاق افتاده بازسازی میکند.
3 – تخلیه آب
«لطفاً آرامش خود را حفظ کنید»
«چرنوبیل» علاوه بر این که یک درام تاریخی است ، انواع مختلفی از ژانرهای مختلف را کنار هم میبافد. سکانس پایانی اپیزود دو، ترسانندهتر از آن چیزی است که ما در بیشتر فیلمهای ترسناک میبینیم. برای جلوگیری از انفجار ناشی از بخار، الکسی آناننکو، والری بزپالوف و بوریس بارانوف داوطلب میشوند که برای قطع کردن آب به زیرزمین چرنوبیل بروند. آنها کاملاً آگاه هستند که زندگیشان ممکن است کوتاه باشد. نماهای این سکانس به طور عالی دنبال میشوند و تقریباً بدون هیچ دیالوگی به اجرا در میآیند. اجازه داده میشود تا فضای آزاردهنده، محیط مرطوب و صداهای دلسردکننده همه حرفها را بگویند. کارگردان توانسته ترس نابههنجار از بودن در جاهای تنگ و تاریک، کژپنداری، وحشت محض و کلاً هر حسی که انسان در این حال و هوا پیدا میکند را در این سکانس به تصویر بکشد. این سه مرد در تاریکی گیر کردند و زمانی که اپیزود تمام شد، بینندگان تلاش میکردند خود را در کنار همدیگر نگه دارند
2 – انفجار
«حافظه ابدی»
«چرنوبیل» با یک انفجار آغاز میشود و با یک انفجار هم پایان مییابد. انفجاری که شروعکننده و باعث همه این وقایع گردید. اپیزود پایانی این سریال یک درام دادگاهی مجذوبکننده است که یک فلشبک به زمان انفجار میزند. در دادگاهی که با حضور بریخانوف و فومین برگزار شد، دیاتلوف ادعا میکند زمانی که همه آن اتفاقات فجیع روی داد، او در اتاق نبوده است. البته در این مورد، همه متوجه میشوند که او دروغ میگوید. در پلانهایی که بین گذشته و حال تغییر میکنند، لگاسف توضیح میدهد که دیاتلوف چگونه به اکیموف دستور داده راکتور را فوراً و به طرز مهلکی از کار بیاندازد. از آنجایی که ما پیش از این متوجه انفجار راکتور شدهایم، حتماً شما گمان میکنید که این سکانس فاقد هرگونه تعلیقی خواهد بود. به عنوان یک اذعان و اظهار واقعی، این مینیسریال بسیار ماهرانهتر از این حرفها قدم برمیدارد. گرچه ما هنوز هم در صندلیهای خود خشکمان زده است.
پیش از آن که انتخاب نهایی خود را معرفی کنیم، ذکر چند نام را در این مورد شایسته میدانیم.
پاکسازی
«شادی تمام آدمیان»
قبرهای بتنی
«حفاری گسترده، روی زمین
پل مرگ
«1:23:45»
“من به او نیاز دارم.”
«حفاری گسترده، روی زمین»
“تو بیشتر از هرکس دیگری به این مساله اهمیت دادی”
«حافظه ابدی»
1 – 90 ثانیه روی سقف
«شادی تمام آدمیان»
اگر ما بخواهیم فقط یک لحظه را در نظر بگیریم که به مرگبارترین و ترسناکترین شکل ممکن فاجعه چرنوبیل را نشان میدهد؛ یقیناً این سکانس خواهد بود چراکه تقریباً 4000 نفر از بینبرنده مامور میشوند تا به بالای سقفها بروند و آنجا را از وجود گرافیتها پاک کنند پس از آن که ربات آلمانی قادر به انجام این کار نشد. هر نفر تنها 90 ثانیه فرصت دارد تا این کار را انجام دهد. نتیجه کار اما حاصل شدن یک رشته نما استثنایی است که پشت هم میآیند و در یک زمان واقعی اتفاق میافتند. مرد جوانی که ما بر روی او متمرکز میشویم به طرز مشهودی با هر تکه از گرافیت ضعیفتر میشود. او در نهایت از این کار خلاص میشود و تلو تلو خوران راه بازگشت را پیش میگیرد. درست زمانی که به نظر میرسد او از این ماموریت خلاص شده است، سرباز متوجه یک شکاف در چکمهاش میشود که ممکن است فقط یک پارگی کوچک باشد، یا زمان زیادی از آن گذشته باشد. اما در چرنوبیل، کوچکترین اشتباه ممکن است عواقب وحشتناکی را به دنبال داشته باشد.
منبع: watchmojo.com
شما چه فکر میکنید؟ به نظر شما بهترین لحظه چرنوبیل کدام است؟
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
215