داستان «میدسامر» Midsommar در یک مزرعهٔ کوچک در هلسینگلاند سوئد اتفاق میافتد؛ یک مراسم نه روزه برای تماشای انقلاب تابستانی. این توهم غنی، ساختهٔ آری استر نویسنده و کارگردان است. یکی از شرکتکنندگان در این سفر، دختر آمریکایی جوانی به نام دنی (با بازی فلورنس پیو) به تازگی درگیر ماجرای تراژیکی بوده که به نظر میرسد تحمل بازگویی آن را ندارد و اگر قواعد بازی را رعایت نکند، محکوم به مجازات خواهد شد.
همچنین بخوانید:
7 فیلم ترسناک که باید قبل از تماشای فیلم Midsommar ببینید.
گفتن این موضوع که جشنها به زیبایی آغاز میشوند و پایان وحشتناکی دارند، جزئیات داستان را لو نمیدهد. بیشک یکی از جالبترین و شهودیترین بخشهای این فیلم نیز همین مرز تار میان این دو اتفاق است. برخلاف «موروثی» Hereditary، اولین تجربهٔ فیلمسازی استر، داستان خانهٔ تسخیر شده در سایهٔ شب غوطهور است؛ «میدسامر» فیلمی است که کابوس شبانهٔ آن در روشنایی آشکار روز هویدا میشود.
طلسم موجود در داستانْ روشن، رویایی و جذاب است، اما هیچ عجلهای برای قرار گرفتن در دیدها ندارد که همین موضوع باعث تأثیر بیشتر آن میشود.
طرفداران استر لحن و سرعت فرمایشات مرتعش او به همراه چند امضای مخصوص او را تشخیص خواهند داد؛ جا به جاییهای تصادفی با ظرافت، سلسله رویاهای وهمآور، دوربینی که حتی در صحنههای اکشن هم در حالت آمادهباش قرار میگیرد. میتوان گفت که «میدسامر» نسبت به «موروثی» کمتر ترسناک است. شاید این یک نقطهضعف محسوب شود، اما این یک نشانه از استر است که با اعتماد به نفس بیشتر خواستار رها کردن سختگیریهایش است و خارج از سنت سینمای وحشت، به فیلمسازی مشغول است.
نکتهای که این دو فیلم را به هم مرتبط میکند، تعهدیست که فیلمها در برابر موضوع اندوه انسانی دارند. در هر داستان طیف احساسی و روانشناسی آسیب، فقدان و رهاشدگی چنان بیرحمانه مورد بررسی قرار گرفتهاند که شوکهای ترسناک ابتدایی مثل یک آرامبخش به نظر میرسند.
داستان «میدسامر» با صحنهای شروع میشود که دنی با حالتی وحشتزده در خانه است. او به تسلی خاطر از سمت دوستپسرش کریستین (جک رینور) نیاز دارد و احتمالا آنقدر شکننده و هراسیده شده که نمیداند کریستین در مرز پایان دادن رابطهٔ چهار سالهشان بود. کریستین که انگار مجبور به ماندن در کنار دنی است، تنها امتیاز اخلاقی است که استر میخواهد به او (که بهخاطر چهرهٔ جذابی که دارد، خودخواهی او به سادگی با حساسیت اشتباه گرفته میشود) بدهد. حتی، متوجه میشویم که نام او نیز تصادفی انتخاب نشده است.
کریستین در مقایسه با دوست دوران مدرسهاش جاش (ویلیام جکسون هارپر) که روی نوشتن پایاننامهاش متمرکز است و مارک (ویل پولتر) که به زودی به خاطر نفرتانگیز بودنش لوح تقدیر دریافت میکند (!!)، یک دوستپسر دلپسند محسوب میشود. قرار است این سه نفر با دوست سوئدیشان پله (ویلهلم بلامگرن) به سفری به سمت زادگاه او که فستیوال میدسامر برگزار میشود بروند.
این فستیوال هر 90 سال یک بار تکرار میشود. کریستین که حسی از عذاب وجدان نسبت به دنی دارد، او را به این سفر و همراهی آنها دعوت میکند.
اگر فکر میکنید میتوانید اتفاقات بعدی «میدسامر» را حدس بزنید، سخت در اشتباه هستید و به زودی شگفتزده خواهید شد. بازی آرام و حیرتآور پیو از شدت اندوه محض دنی، که حتی پشت لبخندهایش برای القای حال خوب به دیگران مخفی شده، آنقدر قابلدرک است که روی رفتار دیگران نیز تأثیر میگذارد. پویایی این گروه، دست کم در آغاز ماجرا، با شکوه عجیب این گردهمایی که در انتظار آنهاست، به حالت معلق در آمده است. فیلمبرداری فوقالعادهٔ پاول پاگرزلسکی تصاویر موزون و متعادلی را به تصویر کشیده است.
استر گفته که فیلمنامهٔ «میدسامر» را چندین سال قبل و پس از جدایی سختی که داشت به نگارش در آورده است؛ یک اعتراف شیطنتآمیز که به شخصه من را به یاد برخی آثار پرتلاطمتر فیلمساز دانمارکی لارس فون تریه که از افسردگی خودش نشأت گرفته بودند انداخت.
ردی از «ضدمسیج» ساختهٔ فون تریه در سیاستهای جنسی فیلم، بازتابی قوی از «نابودی» ساختهٔ الکس گارلند، «فهرست کشتار» ساختهٔ بن ویتلی و به خصوص «مرد حصیری» اثر رابین هاردی در «میدسامر» به چشم میخورد، اما هیجان و عجیب بودن این فیلم که به دنبال قدرت احساسی است، از بین نرفته است.
این مقاله برگرفته از نوشتهٔ جاستین چانگ در سایت latimes.com است.
دیگر منتقدان دربارهٔ این فیلم چه گفتهاند؟
تامریس لفلی ؛ RogerEbert.com
در «میدسامر» یک آیین مذهبی سینمایی آخرالزمانی که اطراف یک رابطهٔ بیثمر در زنجیرهای سرگیجهآور در حال پایکوبی است. این بار با یک خانهٔ تسخیرشده خالی از سکنه ترسناک روبرو نیستیم. اما آمادگی این را داشته باشید که به همان اندازه احساس اسیری کنید.
جاشوا روتکوپف ؛ تایم اوت
یک داستان قومی ترسناک سوئدی رامنشده و در عینحال تکاملیافته، دنبالهٔ توهمآور آری استر پس از «موروثی» ثابت میکند که او در ساخت فیلمهای ژانر وحشت بیمانند است.
وینس مانچینی ؛ آپروکس
هر صحنه از فیلم مثل جشن برای احساساتی است که از همراهی با آن شاد خواهید شد ــ یک کابوس با چشمانی باز و مملو از نور خورشید و گل.
سام آدامز ؛ اسلیت
اگر «موروثی» دربارهٔ گیر افتادن بود، «میدسامر» دربارهٔ وحشت رها شدن است. شما به گستاخی آن میخندید، یا شاید تنها خودتان را در برابر واقعیتها محکم نگه داشتهاید. وقتی فیلم تمام میشود، نمیتوانید منتظر آمدن شب باشید.
نیک دو سملین ؛ امپایر
تجربهای خاص، اندرونی و متزلزل که باید روی پردهٔ سینما تماشا شود. «میدسامر» فیلم ترسناکی است که امسال غوغا به پا خواهد کرد. هشدار: این فیلم پر از موسیقی محلی اضطرابآور است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
197