بر اساس شواهد تاریخی و روایات، پدیده ای ورزش و تفریحات سالم که هدفدار، سازنده، مفید و عقلایی باشد از منظر معصومین (علیهم السلام) نه تنها مورد تشویق رهبران دینی و بزرگان قرار گرفته بلکه خود در برخی از آن بر نامه ها شرکت و یا داوری می کردند.
قرآن و نیرومندی جسمی:
قرآن کتاب راهنمای زندگی بشر است و به عنوان منشور الهی برای سعادت انسان ها نازل شده است و باید برای بکار بستن هر امر و یا پدیده ی باید سراغ این برنامه آسمانی رفت و از دستورات حیات بخش آن پیروی کرد، در این کتاب مقدس از مردان نیرومند و قوی یاد شده و و نیرومندی و قدرت بدنی آنان را به عنوان یک امتیاز و قابل ستایش مطرح نموده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می گردد.
1 نیرومندی طالوت:
وقتی مردم از پیامبرشان حضرت «شموئیل» در خواست فرمانده و پادشاه نمودند تا تحت امر او در برابر دشمن مقاومت و پیکار نمائیم، پیامبر ایشان جناب طالوت را معرفی کرد، فریادشان بلند شد که او ملاک فرماندهی وپادشاهی را از دو جهت ندارد؛ یکی این که او از لحاظ وراثت به دودمان سلطنت منتهی نمی شود و دیگر این که او ثروتمند نیست قرآن از زبان شموئیل دو ویژگی را برای طالوت بیان فرمود است: «قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ علیم؛خداوند برای شما او را بر گزیده و دانش و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است. در این آیه شریفه دو جمله مطرح شده که حایز اهمیت است یکی بر گزیدن خداوند و دیگری اعطای دانش وجسم نیرومند». جناب علامه طباطبایی پیرامون این اعتراض ها و جواب آنها می فرماید: این دو جمله پاسخ اعتراض های ایشان است؛ اما اعتراض اول که گفتند ما از نظر شرافت خانوادگی بر فرمانروایی سزاواریم، جوابش این است که این مزیت ازجانب خدا به خانواده مزبور داده شده است و هر کسی را خداوند برتری دهد همان برتر خواهد بود یعنی ملاک برتری برگزیدن اوست. اما اعتراض دیگر که راجع به فقر طالوت کرده بودند، در پاسخ می توان گفت که غرض فرمانروایی و تسلط یافتن بر اجتماع این است که اراده های پراکنده مردم منسجم و متحد گردند و تحت یک زمام خاصی درآیند و در اثر آن هر فردی به کمال لایق خود برسند و موانع پیشرفت گردد، برای این امر دو چیز لازم است: یکی علم و آگاهی به تمام مصالح ومفاسد زندگی، و دیگری نیروی جسمانی برای نظریات اصلاحی، و طالوت دارای این دو صفت بود.[1] از این جا اهمیت قدرت بدنی به خوبی روشن می شود زیرا خدای متعال به عنوان یک صفت پسندیده از آن یاد می کند و آن را در کنار علم قرار داده و به عنوان یک مزیت و فضیلت از آن یاد می کند ودر مقابل اعتراض های بیجا و نا معقول آن را برجسته می نماید.
2 نیرو مندی حضرت موسی(علیه السلام):
هر چند که تمام پیامبران الهی و فرستادگان او دارای صفات عالی و کمالات برجسته بوده اند اما بر اساس متون دینی حضرت موسی (علیه السلام) که یکی ازآن پیامبران بزرگ الهی ودارای شریعت است دارای نیروی جسمی قوی و توانا بوده است و این نیرومندی او از دو جای قرآن کریم استفاده می شود یکی آن جای که می فرماید: «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛[2]هنگامی که نیرومند و کامل شد حکمت و دانش به او دادیم، و اینگونه نیکوکاران را جزا می دهیم».در آیه وازه ای «اشد» بکار برده شده است و اشد از ماده شدت به معنی نیرومند شدن است، و «استوی» از ماده «استواء» به معنی کمال خلقت و اعتدال آن است. در اینکه میان این دو واژه چه تفاوتی است مفسرین نظرهای مختلفی دارند؛ بعضی گفته اند «بلوغ اشد» آن است که انسان از نظر قوای جسمانی به سر حد کمال برسد که غالبا در سن 18 سالگی است، و «استواء» همان اعتدال و استقرار در امر حیات و زندگی است که غالبا بعد از کمال نیروی جسمانی حاصل می شود، اما برخی دیگر «بلوغ اشد» را به معنی کمال جسمی، و «استواء» را به معنی کمال عقلی و فکری دانسته اند. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) که در کتاب معانی الاخبار نقل شده می خوانیم: «اشد» 18 سالگی است، و «استواء» زمانی است که محاسن بیرون آید. در میان این تعبیرات تفاوت زیادی نیست، و از مجموعه آن با توجه به معنی لغوی این دو واژه تکامل نیروهای جسمی و فکری و روحی استفاده می شود.[3] جای دیگر که بر نیرومندی حضرت موسی دلالت دارد وقتی است موسی مشتی برسینه دشمن می زند و او در اثر این ضربت می میرد قرآن می فرماید: «فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ؛[4] موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد!).وقتی شخصی با یک مشتی بر سینه فردی را از پای در آورد معلوم است که از نیروی قوی برخوردار است. بنا به راین از این دو آیه نیرومندی حضرت موسی به نظر می رسد؛ و از طرفی هم (چنانکه اشاره شد) تمام پیامبران الهی دارای صفات پسندیده و خوبند به ویژه وقتی خدای متعال آن را در قرآن مجید برجسته سازد از اهمیت خاصی بر خوردار است. ضمنا تمام انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) که بندگان برگزیده ی خدا و انسان های نمونه و الگو برای بشریت هستند؛ می بایست از سلامتی جسم و جان برخوردار باشند؛ لذا این اسوه های زندگی وبندگی، انسان های فعال و پر تلاش و عاری از کسالت و دور از تنبلی بوده اند آقای دکتر سیّد محمد باقر حجتی در این که خصوص چنین می نگارد:»سلامتی تن و بدن یک از شرایط قابلیت شخص برای تصدی مقام نبوت و امامت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بشمار می آید که باید پیامبر و یا امامی که دارای منصب الهی هستند از نظر جسم و بدن کامل ترین و معتدل ترین مردم عصر خود باشند، چنانچه باید با هوش ترین و زیباترین آن هاد باشند.[5] بنا بر این توانایی جسمی و نیرو مند بودن در ذات خود یک صفت خوب و ستودنی است که خدای متعال آن را به عنوان یک ارزش در قرآن ذکر نموده و برخی بندگان خوبش را با آن ستوده است. در نتیجه ورزش و فعالیت های جسمی که عامل این نیرو و قدرت می شود نیز خوب و پسندیده خواهد بود.
ورزش از دیدگاه معصومین(علیهم السلام):
بر اساس شواهد تاریخی و روایات، پدیده ای ورزش و تفریحات سالم که هدفدار، سازنده، مفید و عقلایی باشد از منظر معصومین (علیهم السلام) نه تنها مورد تشویق رهبران دینی و بزرگان قرار گرفته بلکه خود در برخی از آن بر نامه ها شرکت و یا داوری می کردند؛ لذا در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که فرمود: «هنگامی که پیامبر از تبوک بر می گشت، میان یاران خود مسابقه سواری بر قرار ساخت، اسامه که بر شتر معروف پیامبر ص بنام» غضباء سوار بود از همه پیشی گرفت، مردم به خاطر اینکه شتر از آن پیامبر ص بود صدا زدند رسول اللَّه پیشی گرفت، اما پیامبر (صلی الله علیه وآله) صدا زد اسامه پیشی گرفت و برنده شد (اشاره به اینکه سوار کار مهم است نه مرکب، و چه بسا مرکب راهواری که بدست افراد ناشی بیفتد و کاری از آن ساخته نیست).[6] اما احادیثی که در این باب وارد شده است فراوان است که برخی از آن ها ذیلا آورده می شود:
1. حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «طوُبی لِمَن اَسلَمَ وَ کانَ عِیشُهُ کَفافاً وَ قُواهُ شِدادا؛[7]خوشبخت کسی که آئین اسلام را پذیرفته و به قدر معاش خود درآمد دارد و قوای بدنش نیرومند است».رسولخدا نیرومندی قوای بدن را در کنار امر مهم و حیاتی اسلام آوردن و تسلیم شدن در مقابل دستورات عالیه ی اسلام قرار داده و آن را یکی از پایه های سعادت و خوشبختی قرار داده است که چنین تعبیری از جایگاه مهم تقویت و نیرو مندی جسم در دین اسلام حکایت دارد.
2. امام علی (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه ی «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا» فرمودند «لَا تَنْسَ صِحَّتَکَ وَ قُوَّتَکَ وَ فَرَاغَکَ وَ شَبَابَکَ وَ نَشَاطَکَ؛[8]تندرستی، و توانایی، و آسایش خاطر، و جوانی، و نشاط خویش را فراموش مکن و با این ها آخرت را به دست آور». حضرت دراینجا پیرامون تفسیر سخن خدا به اموری توصیه فرمودند که هر کدام با ورزش بدست می آید زیرا سلامتی، توانایی، آسایش خاطر و نشاط و شادابی حتی جوان ماندن از آثار ورزش است.
3. حضرت در جای دیگر می فرماید: «الصِّحَّةُ أَفْضَلُ النِّعَمِ؛[9] سلامت بدن بهترین نعمت های خداوند است».حضرت امیر المؤمنین صحت وسلامتی بدن را از بهترین نعمت های الهی می شمار و روشن است هر چیزی در سلامتی بدن انسان کمک می کند نیز ارزشمند خواهد بود و نقش ورزش در صحت وسلامتی بدن انسان امر مسلّم و غیر قابل انکار است، بنا بر این از جایگاه ویژه ای بر خوردار خواهد بود.
4. امام حسین (علیه السلام) می فرماید: «فَبَادِرُوا بِصِحَّةِ الْأَجْسَامِ فِی مُدَّةِ الْأَعْمَارِ؛[10] در تمامی مدت عمر برای سلامتی و حفظ و تندرستی بدن های خود کوشا باشید.». اهمیت ورزش و تلاش برای سلامتی از این بیان حضرت به خوبی بدست می آید تلاش حضرت سیدالشهدا تلاش برای سلامتی و حفظ تندرستی را به صورت مقطعی و یا برای گروهی خاص مثلا جوانان نمی دانند بلکه یک امر همگانی و دایمی به درازای عمر و زندگی انسان می داند به طور که همه در هر فصل از زندگی باید برای این امر حیاتی کوشید.
5. امام سجاد (علیه السلام) یکی چیزهای که در دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند خواسته است صحت جسمی و نیروی بدنی است «اللّهُمَّ اَعطِنی السعه فیِ الِرِزقِ...وَ الصحه ی فیِ الجِسمِ وَ القوه فیِ البَدَنِ؛[11] خدایا به من وسعت در روزی [...] و صحت در جسم وقوّت ونیر و دربدن عطاکن».پر واضح وروشن است که امام معصوم از خداوند متعال چیزی بی ارزش و یا کم ارزش را نمی خواهد، پس ورزش که در صحت و سلامتی جسم و قوت و نیروی بدنی انسان نقش مؤثر وحی اتی دارد یک امر با ارزش خواهد بود.
6. هم چنین حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در دعای کمیل از خدای خویش می خواهد: «یا رَبِّ قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحِی وَ اشدُد عَلَی العَزیمَةِ جَوانِحِی؛[12] ای پروردگارم اعضا وجوارحم را در راه خدمتت قوی و نیرومند گردان و کمرم را در راه اطاعت و واجبات خود محکم ببند».
تاکید و تشویق در رشته های ورزش
برخی روایات انگشت روی نوع ورزش گذاشته و روی رشته های ورزش تاکید و تشویق می نماید که به برخی ازآنها اشاره می گردد:
1. دومیدانی و پیاده روی:
یکی از ورزش های عمومی و همگانی دو میدانی وپیاده روی است که بر اساس تحققات پزشکی سالم ترین و مفیدترین نوع ورزش به حساب می آید، شهید دکتر پاک نژاد در باره ی اهمیت پیاده روی از نظر اسلام چنین می نگارد: «اسلام پیاده روی را در ردیف غذا خوردن شمرده است، خوردن را برای زنده ماندن ضروری می داند و فرهنگ بدنی (ورزش) را نیز لازمه ی زندگی دانسته است. عالی ترین ورزش اسلامی که می توان از آن نام برد، پیاده روی است تا جای که سعی بین صفا ومروه و طواف خانه خدا، خود نمادین و تمثیلی از پیاده به سوی حق است. صرف نظر از پیاده روی که به نظر قرآن نمی توان آن را ورزش نامید بلکه از ضروریات زندگی باید محسوب گردد».[13]رسول گرامی اسلام در این زمینه می فرماید: «کُلُّ شی ءٍ لَیسَ مِن ذِکرِاللهِ لَهوٌ وَ لَعِبٌ إلّا أن یَکونَ أربَعَۀً: ملاعبه ی الرَجُلِ إمرأتَهُ وَ تَأدیبُ الّرَجُلِ فَرَسَهُ وَ مَشیُ الرَّجُلِ بَینَ الغَرَضَینِ وَ تَعلیمُ الّرَجُلِ السباحه؛[14] هرچیزی که در آن یاد خدا نباشد برای انسان، پوچ و بازیچه بیهوده است، مگر در یکی از این چهار چیز: بازی مرد با همسرش، تربیت اسب، پیمودن فاصله بین مبدأ و مقصد (پیاده روی ودو میدانی) و فراگیری شنا».
2. کشتی:
کُشتی نیز یکی از ورزش های اسلامی است که دارای سابقه طولانی و منایع تاریخی است برخی گفته اند این ریشته ی ورزشی یادگار انبیاء و یکی از هنرهای حضرت آدم بوده است. حضرت ابوطالب پدر بزرگوار حضرت علی (علیه السلام) پسران خود و برادر زاده هایش را جمع نموده و آنها را به کشتی گرفتن با همدیگر تشویق می کرد و حضرت علی (علیه السلام) که در آن زمان کودکی بیش نبود در این مسابقه شرکت کرده و سر انجام پیروز میدان بر می آمد و هر بار پدرش می گغت: «ظَهَرَ علیٌ» یعنی «علی پیروزشد» و از این جهت آن حضرت را «ظهیر» یعنی «همیشه پیروز» نامید. و هم چنین دو سید جوانان اهل بهشت یعنی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) در حضور جد بزرگوارشان کشتی می گرفتند و رسول گرامی اسلام آنها را تشویق می فرمود.[15]
3. نیزه زنی:
یکی از فنون رزمی سابق واز ریشته های ورزشی زمان حاضر «نیزه زنی» است. شیر مردان سپاه اسلام و رزم جویان جان بر کف میدان نبرد، این فن را آموزش می دیدند و بلد بودند، شیر بیشه شجاعت و یکه تاز میدان نبرد حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان برو مندش متخصص این فن بودند. چنانچه در روز عاشورا هنگامی که حضرت ابو الفضل (علیه السلام) به دستور برادر امام حسین (علیه السلام) راهی شریعه فرات شد نیزه ای در دست گرفت، در حال که چهارهزار نفر جنگجو اطراف فرات را محاصره کرده بودند خود را به قلب لشکر زد و آنها را متفرق ساخته وهشتاد نفر را به خاک هلاک افکند و خود را به آب فرات رسانید.[16] حضرت علی (علیه السلام) فنون نیزه زنی را به سربازان خویش نیز آموزش می داد چنانچه در نهج البلاغه آمده است: «وَ التَوُوا فی اَطرافِ الرِّماحِ فَاِنَّهُ أَموَرُ للأسنه؛[17] در برابر نیزه های دشمن، پیچ و خم به خود دهید که نیزه ها را می لغزاند و کمتر به هدف اصابت می کند.».
4. شنا:
بر اساس روایات «شنا» نیز از ورزش های مطلوب و دوست داشتنی در دین اسلام است و برای یادگیری این ریشته ای شنا تأکید فراوان نموده است. در روایت آمده است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود: «عَلِّمُوا أولادَکُم السَّباحَةَ و الرِّمایِة؛[18] شنا وتیر اندازی را به فرزندان خودتان بیاموزید».
5. اسب سواری و تیر واندازی:
اسب سواری و تیر اندازی از ورزش های مطرح مورد علاقه مسلمانان است به طوری که فقها و مراجع دینی در کتاب های عملیه بابی را تحت عنوان «سبق و رمایه» مطرح نموده و به مسائل پیرامون ان پرداخته اند و حتی شرط بندی و مسابقه دادن در این نوع ورزش را جایز شمرده اند.[19] در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز تشویق و تاکید فراوانی نسبت به فرا گیری این دو نوع ورزش به چشم می خورد، چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «أَحَبُّ اللَّهوِ إلی اللَّهِ تَعالی إجراءُ الخَیلِ وَ الرَّمیِ؛[20]بهترین بازی ها در پیش خداوند متعال مسابقه ی اسب دوانی و تیر اندازی است». و انواع ورزش های دیگر که به علت اختصار و عدم گنجایش این نوشتار از آن خوداری می شود با توجه به مطالب فوق، روشن می شود که هیچ مکتب و آئینی در جهان وجود ندارد که به اندازه اسلام، به صحت، سلامتی و شادابی انسان ها اهمیت داده باشد.
پی نوشت ها
[2] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، مترجم محمدباقر موسوی، ج 2، ص 434.
[4] تفسیر نمونه، ج 16، ص 39.
[6] مسائل تربیتی اسلام، دکتر سید محمد باقر حجتّی، ص 141
[7] تفسیر نمونه، ج 9، ص 336.
[8] روایات تربیتی، ج 3، ص 271 فلسفی، محمدتقی،
[10] غررالحکم، ج 1 ص 263.
[12] قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، اواخر دعای ابو حمزه ثمالی، ص 369.
[13] همان، اواخر دعای کمیل، ص 126 25.ورزش از دیدگاه اسلام، ص 34
[14] کنزالعمال ج،15، ص 211
[15] صبوری، حسین، ورزش دراسلام، ص 175
[16] قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج 1، ص 584
[17] نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه 124 ص 234.
[18] آشتیانی، میرزا احمد، طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، ج 2، ص 117
[19] البته حکم جواز بر سبق ورمایه دارای شرایطی خاصی است که در کتاب های مانند تحریر الوسیله حضرت امام خمینی، منهاج الصالحین آیت الله خویی و تبریزی و... مراجعه شود.
[20] نهج الفصاحه ی، ص 169.