سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی
خسرو معصومی با سابقه ی بیش از سه دهه فیلمسازی حرفه ای، همچنان با دغدغه ی پرداختن به مسایل اجتماعی فیلم می سازد. حتی حالا در سال های پایانی دهه ی 90 نیز، با سیزدهمین فیلم سینمایی خود (کار کثیف – 1396) آشکارا نشان می دهد که در بد ترین شرایط اقتصادی و تنگناهای مالی نیز، اسیر وسوسه ی ساخت فیلم های کم مایه ی بازاری و گیشه پسند نمی شود.
از نگاه من، معصومی در تمام این سال ها کوشیده است تا با حفظ نوعی نگاه مستقل، با اندیشیدن به درد و داغ های آدم هایی که با آن ها و درکنار آن ها زیسته است، فیلم بسازد. هنوز خاطره ی شیرین نخستین دیدارمان بعد از فیلم «ملاقات» (1365)، زمانی که به فکر ساختن دومین فیلم خود یعنی «دوران سربی» ( 1367) افتاده بود، همچنان در ذهن من، شیرین و پایدار باقی مانده است. «کار کثیف»، با روایت غیر خطی خود، داستان جوانی را پی می گیرد که با وجود تحصیل در رشته ی حقوق، به دلیل مشکلات تامین هزینه های زندگی، ناگزیر به ترک تحصیل می شود و با داشتن زن و فرزند، درست درآستانه ی فراهم شدن شرایط مهاجرت به آمریکا ، ناخواسته به کاری تن می دهد که او را به چالشی هراس انگیز وامی دارد. مسمومیت شدید و مرگ چند تن از مهمانان یک مجلس عروسی، پیامد ناخواسته ی کاری است که فرهاد (پدرام شریفی) را به عنوان پیک توزیع مشروب تقلبی، در مظان اتهام قرار می دهد و همه ی آرزوهایش را در جریان آماده سازی شرایط بهتری برای زن و فرزندش – برای رفتن به خارج از کشور- بر باد می دهد.
در واقع، همان حال و هوای تراژدی های هولناک که قهرمان تراژدی را ناخواسته و بدون قصد قبلی و با اشتباهی ناخواسته به بزنگاه حادثه ای شوم می کشاند، در فیلمنامه ی «کار کثیف» نیز به نوعی دیگر، تکرار می شود. فیلم با صحنه ای آغاز می شود که با رها کردن ناتمام همان صحنه که تماشای ادامه و فرجام تلخ آن، به صحنه ی پایانی فیلم موکول می شود، فضای مناسبی ایجاد می کند تا مخاطب فیلم، انگیزه ی کافی برای پیگیری ما جراهای طراحی شده در فیلمنامه را داشته باشد. تماشای نماهای بسیار چشم نواز از جاده ای مه آلود و زمستانی- بعد از عنوان بندی آغازین فیلم – به خوبی نشان می دهد که نادر معصومی نیز این روزها در کار فیلمبرداری، در نقطه ای امید بخش ایستاده است.
گذشته از تدوین خوب حسین زندباف، بازیگران اصلی فیلم، پدرام شریفی ( فرهاد ) و الهام نامی (الهام) نیز در آغازین سال های نخستین تجربه های حرفه ای شان، در حد توان، بازی های قابل قبولی ارائه می دهند و در کنار آن ها، حضور رضا فیاضی ( درنقش پدر الهام ) و شاهرخ فروتنیان در شمایل به نسبت آشنا و همیشگی اش( در نقش سرگرد اداره ی آگاهی) به همراه لوون هفتوان که یکی از آخرین بازی ها در کارنامه ی بازیگری اش را به یادگار می گذارد، بر امتیازهای اصلی «کار کثیف» می افزایند.
خسرو معصومی در این فیلم به عنوان یک درام اجتماعی، با اشاره به معضلات پیش روی جامعه ی امروز ما، به ریشه ی اصلی همه ی دشواری های اجتماعی، یعنی بیکاری و فشارهای ناشی از شرایط دشوار اقتصادی اشاره می کند که پیامدهایی چون میل به مهاجرت در بسیاری از جوانان و بروز پدیده ی فرار مغزها در مورد نخبگان، از عوارض گریز ناپذیر آن است.
پپایان بندی غافلگیر کننده ی فیلم، صدالبته برای همه ی مخاطبان، به طور طبیعی، با برداشتی یکسان همراه نیست. چه بسا کسانی چنین پایانی را برای «کار کثیف» مناسب ندانند. شاید به این دلیل که غرق شدن زن وفرزند فرهاد که ناخواسته در مهلکه ای سخت گرفتار شده است، او را به سیاه چاله ای از بدفرجامی ابدی می کشاند که برای یک قربانی شرایط نامناسب اقتصادی و اجتماعی، مکافات چندان عادلانه ای نیست! فیلمنامه ی «کارکثیف» صد البته به پیراستن هایی نیاز داشته است تا داستان فیلم با تمرکز بر خط اصلی ماجراهایی که به شخصیت های محوری اثر مربوط می شود، از پرداختن به برخی داستانک های فرعی، فاصله بگیرد و از نمایش برخی نماها و صحنه های کشدار که به پیش برندگی داستان اصلی فیلم کمکی نمی کند، پرهیز نماید.
این روزها که سینمای ما در محاصره ی جدی فیلم های نازل و گیشه پسند و صرفا سرگرم کننده، قرار گرفته است، ساخته شدن فیلم هایی چون «کار کثیف» با همه ی کمداشت هایش، به راستی می تواند امیدآفرین باشد.