با توجه به رشد آمار جمعیت میانسالان و سالمندان شاهد افزایش مشکلات افراد در این دوران هستیم که این خود میتواند تبعات منفی گستردهای را بر سلامت جامعه برجای بگذارد.
به گزارش به نقل از روزنامه آرمان ،گفتنی است که یکی از مهمترین مشکلات پیشروی جامعه سالمندان را میتوان افزایش افسردگی در میان آنها عنوان کرد، چراکه طبق بررسیهای به عمل آمده در حال حاضر بنا به دلایل مختلفی مانند فقر و کاهش روابط خانوادگی، شهرنشینی و مواردی از این دست سالمندان و میانسالان جامعه بیشتر به افسردگی مبتلا میشوند که این خود میتواند هم برای آنها و هم برای جامعه تبعات منفی بسیاری را به دنبال داشته باشد.
سالمندی دوره مهم و حساسی از زندگی انسان است که الزامات و چالشهای مربوط به خود را دارد. باید بتوان با برنامهریزیهای مدون و منسجم مشکلات این دوره را حل کرد تا سالمندان بتوانند با فراغ بال به امور مربوط به خود بپردازند که اگر چنین نشود شاهد معضلات و گرفتاریهایی در این زمینه خواهیم بود.
زنان سالمند بدون پشتوانه مالی
بر اساس بررسیهای به عمل آمده بهراحتی میتوان به این مهم اذعان داشت که طی چندسال گذشته شاهد افزایش زنان سالمند بدون پشتوانه مالی هستیم که این خود میتواند تبعات منفی بسیاری را به دنبال داشته باشد، چراکه در حال حاضر بسیاری از زنان شاغل نیستند و یا اینکه از خدمات بیمهای محروم هستند که این خود میتواند در آینده آنها تاثیرات منفی بسزایی را داشته باشد. بنابراین برای مقابله با این معضل توانمندسازی زنان، آموزش مهارتهای خاص و همچنین تحت پوشش بیمه قرارگرفتن را نیز میتوان در زمره مهمترین راهکارها برای عدم مواجهه با معضل مورد بحث عنوان کرد.
افزایش آمار خانه سالمندان
بهطور کلی باید در نظر داشت که یکی دیگر از معضلات پیشروی جامعه سالمندان را میتوان افزایش آمار خانه سالمندان عنوان کرد. بنا به اظهارنظر جامعهشناسان در آینده نهچندان دور دیگر بسیاری از فرزندان تمایل چندانی به ادامه زندگی با افراد سالمند ندارند که این خود میتواند یکی از اصلیترین دلایل افزایش آمار خانه سالمندان شود.
هرچند در این مجال باید یادآور شد که کمفرزندآوری، مهاجرت فرزندان، کاهش روابط میان اعضای خانواده و موارد دیگر خود میتواند در این مهم بسیار تاثیرگذار باشد. پرواضح است که افزایش آمار خانه سالمندان خود میتواند عاملی برای افزایش افسردگی و یا کاهش امید به زندگی در میان سالمندان باشد، چراکه طبق بررسیهای به عمل آمده ادامه زندگی به دور از خانواده و در خانه سالمندان برای بسیاری از آنها خوشایند نیست.
بر اساس نظرسنجیهای صورتگرفته از سالمندان حاضر در خانه سالمندان به این مهم دست یافتیم که بسیاری از آنها بر این باور هستند که از خانواده طرد شدهاند و محبتها و فداکاریهای آنها نادیده گرفته شده که این مهم خود میتواند تاثیر بسزایی در از دست دادن روحیه آنها بر جای بگذارد و ادامهداشتن این روند بهیقین برای سلامت آنها مضر خواهد بود.
مهارتآموزی در دوره میانسالی
آنچه مسلم است بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که مهمترین راهکار برای مقابله با بحران سالمندی را میتوان مهارتآموزی عنوان کرد، چراکه فرد از این طریق احساس پوچی و بیکاری نخواهد داشت که این خود میتواند در روحیه سالمند بسیار تاثیرگذار باشد. به عبارت سادهتر مهارتآموزی در هر رده سنی یک اصل انکارناپذیر تلقی میشود.
بدیهی است که در نظر گرفتن سالمندان و میانسالان در برنامهریزیهای شهری خود میتواند راهکار موثر دیگری برای مقابله با بحران سالمندی باشد، بهعنوان مثال ارائه امکانات مناسب در شهرها برای سالمندان خود میتواند باعث افزایش روحیه آنها شود، چراکه اگر برای سالمند برنامهریزی خاصی انجام نشود و یا اینکه امکانات مناسب برای او در جامعه در نظر گرفته نشود به مرور زمان خواهناخواه از جامعه طرد خواهد شد که این خود میتواند عاملی برای افزایش افسردگی در دوران سالمندی شود.
باید در نظر داشت که محیط شهری باید توانایی پذیرش افراد و تامین خدمات رفاهی برای کلیه اقشار جامعه را داشته باشد، در غیر این صورت میتوان گفت که عدالت شهروندی رعایت نشده، چراکه شهروندان نمیتوانند بهراحتی از این فضاها استفاده نمایند.
باید در نظر داشت که شرط لازم و کافی بهمنظور حضور سالمندان در محیط شهری داشتن فضای شهری مناسب است. بیتوجهی به این قشر در بلندمدت خسارتهای اقتصادی- اجتماعی عظیمی به همراه خواهد داشت. بنابراین نیاز است که مدیران شهری، سالمندان را نیز در پازل برنامهریزیهای شهری خود قرار دهند و نسبت به آنها بیتفاوت نباشند.
شیوع آلزایمر در میان سالمندان
متاسفانه طی سالهای اخیر شاهد افزایش شیوع آلزایمر در میان سالمندان هستیم، بهگونهای که طبق آمار موجود در جهان در هر 4 ثانیه یک نفر به آلزایمر مبتلا میشود. بر مبنای دادههای همهگیرشناسی موجود، امروزه 36میلیون نفر به آلزایمر مبتلا هستند و تعداد افراد مبتلا ممکن است هر 20سال دوبرابر شود و تخمین زده میشود که در سال 2040 به 81.1 میلیون نفر نیز برسد.
جای خالی برنامهریزیهای مناسب
همانگونه که میدانیم از سال 57 و در سایه کاهش باروری شاهد کاهش چشمگیر جمعیت هستیم که این خود میتواند در آیندهای نهچندان دور منجر به بروز بحران سالمندی در کشور شود. از این رو انتظار میرفت که مسئولان برای مقابله با این بحران که از سالهای پیش برنامهریزیهای مدون و منسجمی را ارائه میدادند اما این در حالی است که امروزه متاسفانه به دلیل نبود راهکارهای مناسب شاهد افزایش پیامدهای منفی بحران سالمندی در کشور هستیم که بهیقین این خود میتواند تبعات منفی گستردهای را به دنبال داشته باشد.
احتمال ورشکستگی نهادهای خدماتی
شایان ذکر است یکی دیگر از پیامدهای منفی بحران سالمندی در کشور را میتوان احتمال ورشکستگی نهادهای خدماتی دانست، چراکه در شرایطی که آمار افراد مسن جامعه افزایش یابد بهیقین نهادهای خدماتی مجبور به ارائه خدمات بیشتری نیز خواهند بود که این مهم بهیقین تاثیر بسزایی در ورشکستگی آنها بر جای میگذارد.
در پایان باید خاطرنشان کرد که وقوع سونامی سالمندی در سالهای آتی چندان دور از انتظار نیست؛ اتفاقی که خود میتواند سرمایه کشور را نیز تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین ارائه برنامهریزیهای مخصوص برای این دوران یک اصل انکارناپذیر تلقی میشود؛ اتفاقی که در صورت عدم تحقق آن باعث میشود که جامعه با بحرانهای بسیار جدیتری مواجه شود.