ماهان شبکه ایرانیان

عوامل و بازیگران کافر Godless به سوالات داغ، از رویارویی مسلحانه تا ارواح پاسخ می‌دهند

هشدار لو رفتن: مطلب زیر ممکن است حاوی مطالب لوث‌کننده‌ی سریال «کافر» باشد

هشدار لو رفتن: مطلب زیر ممکن است حاوی مطالب لوث‌کننده‌ی سریال «کافر» باشد

اسکات فرانک «کافر» Godless را به خاطر علاقه‌اش به ژانر وسترن شروع کرد. او در یک مصاحبه با ایندی‌وایر گفت: “این رویای زندگی در آن دوره است. همه چیز، از اسب‌ها گرفته تا تفنگ‌ها. این یک موضوع رمانتیک است، جان سالم به در بردن از تمام چیزها و زندگی کردن در آن شرایط و در آن دوران. بسیاری از مردم به عقب نگاه می‌کنند و آرزو دارند دوباره به آن روزها برمی‌گشتیم.”

همچنین بخوانید:
سریال خشن اما باشکوه Godless وسترنی است که همگی منتظر آن بودیم

“بحث تنها جنبه‌های منفی، مانند خشونت و در مخمصه افتادن، نیست. البته که همه‌ی آن‌ها بخشی از ماجرا هستند، اما علاوه بر آن‌ها فضاهای بسیار بزرگ و خالی که دیگر نداریم و یا به طور روزمره تجربه نمی‌کنیم هم هستند.”
در «کافر» که از شبکه‌ی نتفلیکس پخش می‌شود، یک تیرانداز به نام روی گود (با بازی جک اوکانل) از دار و دسته‌ی خلافکاران فرار می‌کند و به لا بل می‌رسد، شهری که اکثر شهروندان آن زن هستند. با نزدیک شدن پدرخوانده‌ی روی، فرانک گریفین (با بازی جف دنیلز) که در تعقیب اوست، شهر باید خود را آماده‌ی درگیری پیش رو کند.
فرانک چندی پیش گفته بود که لا بل برداشت شخصی او از اکثر شهرهای معدنی هستند که در آن‌ها اکثر مردان کشته می‌شوند. در ادامه او و بازیگران، جف دنیلز، جک اوکانل، مریت ویور، و اسکات مک‌نیری به سوالات داغی که در مورد سریال پرسیده می‌شود پاسخ می‌دهند، و برخی از رازهای پشت صحنه را برملا می‌کنند:

سریال کافر جف اوکانل

آمریکایی بومی و سگش

وقتی بیل مک‌نیو به دنبال خلافکاران است، یک آمریکایی بومی پیر از قبیله‌ی شوشون با سگش سر راه او سبز می‌شود. نزدیک به پایان سریال «کافر» این مرد شوشونی و سگش دوباره ظاهر می‌شوند، و در آن موقع روی به بیل می‌گوید که هر دوی آن‌ها مرده‌اند. روشن نیست که آیا اطلاعات روی درست است یا نه، اما اگر چنین باشد، بیل در این مدت چه چیزی می‌دیده است؟ روح یا توهم؟
اوکانل مطمئن نیست که معنی آن چیست. او می‌گوید: “نمی‌دانم که این تصور او بود یا نه. هرگز به او به چشم یک روح، آن‌طور که ما درباره‌اش صحبت می‌کنیم، نگاه نکردم. فکر می‌کنم او یک تصور است.”
مک‌نیری درباره‌ی این تصور دیدگاه فلسفی‌تری دارد. او می‌گوید: “فکر می‌کنم این المان اسرارآمیز شهر است. بیل طبع شاعرانه و متفکرانه‌ای دارد، به همین خاطر پیش از رسیدن به شهر و نبرد پیش رو، آینده‌ی آن‌را می‌بیند.”

سریال کافر

قتل‌عامی که فرانک از آن جان سالم به در برد

در جایی، فرانک گریفین در «کافر» کودکی پردرد خود را توصیف می‌کند که در آن خانواده‌اش و بسیاری از خانواده‌های دیگر توسط مردان سفیدپوستی که خود را به شکل بومیان آمریکایی درآورده بودند مورد حمله قرار گرفتند. در حالی‌که اکثر اعضای حدود 100 خانواده‌ای که مورد حمله قرار گرفتند کشته شدند، چند بچه از جمله فرانک، از آن جان سالم به در بردند. سپس فرانک توسط همان مردان بزرگ شد. با وجودی‌که این اتفاق ریشه‌ی نگرش پیچیده‌ی فرانک به دنیا را روشن می‌کند، اما در عین حال از یک داستان واقعی برگرفته شده است.
اسکات فرانک در این باره می‌گوید: “من مردی را می‌خواستم که خوب است، و در عین حال از گذشته‌اش فرار می‌کند، و همچنین چیزهای زیادی درباره‌ی قتل عام مانتین میدوز خوانده بودم که در آن حزب فنچر وقتی از آرکانزاس می‌آمدند قتل عام شدند. این یک قتل عام جنجالی است، چون تمام مسئولیت آن به گردن مورمون‌ها بود، اما تا همین چند سال پیش آن‌ها تقصیر آن‌را به گردن پایوت‌ها می‌انداختند.”

تیراندازی پر هرج و مرج

میشل داکری و مریت ویور

در سریال «کافر» وقتی دار و دسته‌ی فرانک گریفین با زنان لا بل، که در تنها ساختمان مقاوم در برابر آتش‌سوزی پناه گرفته‌اند، درگیر می‌شوند گویی در جهنم باز شده است. گذشته از این‌که همه از هر زاویه‌ای که می‌توانند تیراندازی می‌کنند (از جمله مری اگنس از سقف ساختمان)، در این بین چند اسب به داخل ساختمان هجوم می‌برند و یکی از آن‌ها از پله‌ها بالا می‌رود و از ساختمان بیرون می‌پرد، سپس بیل و روی حتی به داخل شهر می‌روند و پیاده شروع به تیراندازی می‌کنند.
ویور در این باره می‌گوید: “من و مایکل داکری روی بام بودیم و عملا از همه چیز بالاتر بودیم. آن‌ها سقف مصنوعی کوتاه‌تری برای مواقعی مانند وقتی که اسب‌ها می‌آمدند، و غیره، ساخته بودند. این تنها زمانی بود که ما بر روی سقف غیر واقعی بودیم. بنابراین می‌توانستیم از آن بالا نظم و ترتیب حرکت‌ها را ببینیم و صحنه‌ای بسیار تماشایی بود.”

صحنه‌ی عجز بیل

سکات مک‌نیری کافر

بیل مک‌نیو در حال از دست دادن قدرت بینایی‌اش است، که باعث می‌شود تصمیمش برای ترک لا بل و رفتن به دنبال دار و دسته‌ی فرانک گریفین، خودکشی به نظر برسد.
مک‌نیری می‌گوید: “بیل و همسرش رابطه‌ی فوق‌العاده‌ای داشتند. او همسرش را در زمان تولد نوزاد از دست داد و ریشه‌ی رابطه‌ی او با ارودی به این موضوع باز می‌گردد. او دخترش است و بیل عاشق اوست، اما همیشه او را به خاطر مرگ همسرش سرزنش می‌کند. فکر می‌کنم در مجموع، مرگ همسرش، فروپاشی شهر، و ریزش معدن دست به دست هم داده‌اند تا او را زمین بزنند.”
“فکر می‌کنم بیل گم شده است. او آخرین تلاش‌های خود را می‌کند تا کسی باشد، و کاری به یاد ماندنی بکند. کاری خوب، پیش از آن‌که کاملا کور شود.”

چگونه جف دنیلز نقش مرد یک دست را بازی کرد

جف دنیلز

پس از این‌که روی به بازوی فرانک گریفین شلیک می‌کند، جراحت ناشی از آن به قدری جدی است که باعث معلولیت شود. با وجودی‌که جف در بخش اعظم سریال «کافر» می‌تواند بازویش را با لباس و زاویه‌ی فیلم برداری پنهان کند، اما در آخرین قسمت می‌بینیم که فرانک در چمن‌زار لباسش را در می‌آورد تا بازوی قطع شده‌اش را به روی نشان دهد.
دنیلز می‌گوید: “ما یک آستین سبز داشتیم که در چمن‌زار پوشیدم. در نیویورک و در ماه می یک قالب از بازویم ساختیم، همچنین یک زائده‌ی بازوی قطع شده. من باید دستم را پشتم می‌بردم و بعدا با کامپیوتر آن‌را اصلاح می‌کردند. یک متخصص جلوه‌های ویژه داشتیم که به من می‌گفت:’باید این‌کار را این‌طور بکنی، نه آن‌طور؛ وگرنه نمی‌توانیم خوب از آب دربیاوریم.’ سخت‌ترین قسمت اسب‌سواری با یک دست بود.”

بهترین کابوی‌ها در میان بازیگران

سریال کافر

در حالی‌که دنیلز باید اسب‌سواری را با تعادل از دست رفته‌ی خود یاد می‌گرفت، مک‌نیری از آن‌جا که در دالاس بزرگ شده است، مشکل کمتری با این مورد داشت.
دنیلز می‌گوید: “من از وقتی بچه بودم در تگزاس اسب‌سواری می‌کردم. روی اسب بسیار راحت بودم، و بیش از آن‌که از آن بترسم، لذت می‌بردم.”
مک‌نیری افزود: “من همیشه با تفنگ‌ها آشنا بوده‌ام و با آن‌ها و نحوه‌ی استفاده‌ی درست از آن‌ها سر و کار داشته‌ام.”
اوکانل بزرگ‌ترین چالش‌ها را در میان بازیگران داشت. روی گود یک هفت‌تیرکش واقعی بود که همیشه به هدف می‌زد — مانند وقتی که ماری که می‌خواست بچه را نیش بزند، هدف گرفت.
او می‌گوید: “من حدود دو ماه قبل از شروع فیلم‌برداری «کافر» با کابوی‌های واقعی وقت می‌گذراندم. هفت‌تیرکشی واقعا کار سختی است و تمرین بسیار زیادی نیاز دارد.”
این مطلب برگرفته از نوشته‌ی هان انگوین در وب‌سایت ایندی‌وایر است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان