به گزارش اقتصادآنلاین احسان سلطانی در شرق نوشت:در سه دهه اخیر، هرگاه دولت در تأمین منابع مالی خود در تنگنا قرار گرفته، موضوع یارانههای انرژی و بهویژه افزایش قیمت بنزین بهشدت و بهقوت مطرح شده است. افزایش بیش از 10برابری قیمت بنزین در کمتر از 10 سال گذشته و اقداماتی مانند پرداخت یارانه نقدی بهجای یارانه انرژی، در عمل جز ایجاد چالشها و بحرانهای جدید، نتیجهای در بر نداشته است. در شرایطی بر افزایش قیمت بنزین تأکید میشود که بیش از 10 میلیارد دلار یارانه سوخت به صادرات کالاهای خام و اولیه بیارزش و کمارزش تعلق میگیرد و قاچاق سوخت دیزل نادیده گرفته میشود. نگاه تکوجهی، سطحی و ابزاری به مسائل اقتصاد ایران که بر افزایش هزینه زندگی عامه مردم و در سوی دیگر افزایش منافع بخشها و گروههای اقتصادی خاص متمرکز است، نهتنها به حل چالشهای جاری کمک نخواهد کرد، بلکه در ذات خود خلقکننده مخاطرات آتی نیز هست. در ماهیت موضوع برای کاهش و حذف هرگونه یارانه و رانت هیچگونه اختلاف نظری وجود ندارد؛ اما بنا بر روال مألوف، با مهندسی افکار عمومی تلاش میشود اذهان عمومی از اصل موضوع منحرف و با استفاده گزینشی و ابزاری از اصلاح نظام یارانهها، نتیجهگیری نهایی در مسیر از پیش تعیینشده خاص هدایت شود».
یارانههای عام و خاص
در اینجا واژههای کلیدی «یارانههای عام» و «یارانههای خاص» را در اقتصاد ایران مطرح میکنیم. «یارانههای عام» به عامه مردم پرداخت میشود و حتی اگر اقشار مرفه بیشتر برخوردار شوند، نسبت برخورداری آنها از این یارانهها بهمراتب کمتر از نسبت برخورداری آنها از دیگر منابع و امکانات کشور است. «یارانههای خاص» به بخشها و گروههای خاص تعلق میگیرد و عامه مردم و دیگر بخشهای اقتصاد، به آن دسترسی ندارند. بنگاههای صنعتی و معدنی خصولتی یا متعلق به وابستگان ائتلاف غالب، از رانتهای گسترده منابع خام (نفت، گاز و معدن) و انرژی با قیمتهای ارزان (و معمولا کمتر از مردم) استفاده میکنند. این رانتها بین صنایع پاییندستی و مردم توزیع نمیشود و نظر به معافیتهای مالیاتی و ارزانفروشی صادراتی، در کنار بنگاههای رانتی داخلی، صنایع کشورهای خارجی نیز از آنها بهرهمند میشوند. منابع خام (نفت، گاز و معدن) و انرژی حق همه مردم ایران است؛ بنابراین گام اول در اصلاح نظام یارانههای منابع خام و انرژی، حذف «یارانههای خاص» است.
قربانی یا مقصر اتلاف انرژی
اولین موضوع کلیدی در توزیع یارانهها، این است که مردم (دریافتکننده یارانههای عام) قربانی شرایط اقتصادی کشور هستند و بخش درخور توجهی از یارانهها در نتیجه شرایط تحمیلشده اتلاف میشود و منافعی برای مردم در بر ندارد. بخش اصلی یارانههای عام برای بنزین و گازوئیل (خودروهای مسافری و باری) و گرمایش (گاز طبیعی) و سرمایش (برق) مصرف میشود که مصرف بالای بنزین و گازوئیل، نتیجه سیاستها و عملکرد دولت در راستای حمایت از خودروسازان و مصرف بالای انرژی برای گرمایش و سرمایش، نتیجه سیاستگذاریها و اقدامات دولت در حوزه مسکن و آزادی فعالیت مسکنسازان است. بنگاههای صنعتی و معدنی متکی به رانت منابع خام (نفت، گاز و معدن) و انرژی (دریافتکننده یارانههای خاص)، اقتصاد کشور را قربانی خود کردهاند. این بنگاهها در اصل زهکش و تله رانتها هستند و نقش اصلی آنها، هدایت منابع کشور به سمت گروههای منتخب و خاص و کسب منافع و سودهای کلان از سوی آنهاست. بنگاههای رانتی صنعتی و معدنی در مقایسه با دیگر بخشهای صنعتی و اقتصادی، بهشدت سرمایهبر، مصرفکننده منابع آبی، آلودهکننده محیط زیست و با مصرف انرژی بالا هستند.
تحریف مسیر توسعه
بنگاههای صنعتی و معدنی متکی به رانت منابع و انرژی که سهم غالب یارانههای عام را دریافت میکنند، عامل اصلی انحراف مسیر توسعه کشور از «اقتصاد تولیدمحور» به سمت «اقتصاد رانتمحور»، بهجای اقتصاد نوآوریمحور» هستند. تمرکز دولتها به توسعه اقتصادی معطوف به رشد بنگاههای صنعتی و معدنی متکی به رانت منابع و انرژی که تولیدکننده مواد خام و اولیه کمارزش و با ارزش افزوده پایین هستند، عامل اصلی رشد اقتصادی پایین و بیکیفیت و عقبماندگی و بحرانهای اقتصادی به شمار میرود.
فساد و رانت
ترویج و اشاعه فساد در جهت توزیع «یارانههای خاص» بین وابستگان ائتلاف غالب با ایجاد لابیهای سیاسی و اقتصادی و تشکیل سهوجهی آهنین بین دولت (بوروکراتها)، مجلس (قانونگذاران) و بنگاههای اقتصادی صنعتی و معدنی رانتی، اراده قدرت سیاسی در ایجاد و اداره واحدهای صنعتی و معدنی رانتی، نبود شفافیت و نظارت لازم و کافی در دخلوخرج بنگاههای صنعتی و معدنی شبهدولتی (خصولتی) و تقسیم بخش مهمی از سودها و منافع کلان آنها در شبکهای از بنگاههای تودرتو و وابسته، از مصائب پرداخت «یارانههای خاص» است.
تحت عنوان خصوصیسازی بنگاههای سودآور صنعتی و معدنی متکی بر رانت منابع، به بخش به اصطلاح خصوصی واگذار و در اصل شرایطی فراهم شد تا این بنگاهها توسط گروههای تحت کنترل (و به دور از هرگونه نظارت) اداره شوند و ضمن برخورداری از هرگونه رانت و بهویژه «یارانههای خاص» منابع و انرژی، با کسب بالاترین منافع اقتصادی، کمترین میزان مالیات را پرداخت کنند. پرداخت «یارانههای خاص» به بنگاههای صنعتی و معدنی متکی بر رانت منابع و انرژی یکی از مهمترین عوامل فساد محسوب میشود.
قیمت نهادههای انرژی برای مردم و بنگاههای رانتی
قیمت نهادههای انرژی برای مردم «یارانههای عام» تا چندین برابر قیمت نهادههای انرژی برای بنگاههای صنعتی و معدنی «یارانههای خاص» است. نحوه قیمتگذاری نهادههای انرژی (گاز و برق) و آب برای مردم پلکانی تصاعدی و برای بنگاههای صنعتی و معدنی عادی است، هرچند قیمت گاز در حالت عادی نیز برای مردم حداقل 50 درصد بیش از بنگاههای صنعتی و معدنی است. در فصل سرما مصرف گاز و در فصل گرما مصرف برق مردم به شدت افزایش مییابد و در عمل قیمت پرداختی نهادههای انرژی و آب برای مردم چندین برابر بنگاههای صنعتی و معدنی محاسبه و اخذ میشود. حائز اهمیت است که ضمن اعمال سیستم قیمتگذاری تصاعدی برای مردم، هیچ معیاری جهت افزایش قیمت نهادههای انرژی برای مصرف ناشی از اتلاف یا مصرف غلط انرژی در واحدهای صنعتی ناکارآمد وجود ندارد.
درآمد به ریال، هزینه به دلار
موضوع کلیدی دیگر این است که در یکسالونیم که از شوک ارزی اخیر میگذرد، میانگین درآمد مردم کمتر از 50 درصد بالا رفته، اما میانگین درآمد فروش بنگاههای صنعتی و معدنی متکی بر رانت منابع خام (نفت، گاز و معدن) و انرژی بیش از 150 درصد افزایش یافته که سه برابر بیش از مردم است. بنابراین افزایش قیمت نهادههای انرژی باید از بنگاههای صنعتی و معدنی متکی بر رانت (یارانه) منابع آغاز شود که درآمد به دلار یا معادل آن دارند و نه مردمی که درآمد به ریال دارند. در صورتی قیمت نفت، گاز و مواد خام معدنی و انرژی بنگاههای معدنی و انرژیبر (مانند معادن، فولادی و پتروشیمی) متناسب با افزایش قیمت آنها از ابتدای شوک ارزی اخیر (به میزان 150 درصد) افزایش پیدا کند، نه تنها کسری بودجه دولت کاملا جبران میشود که حتی دولت میتواند اقدام به جبران بخشی از فشار ناشی از شوک ارزی به مردم کند.
در شرایطی که در نتیجه شوک ارزی سال 1397، سود بنگاههای صنعتی و معدنی متکی بر رانت منابع در سال 1397 نسبت به سال قبل از آن بیش از صددرصد افزایش یافت، دولت به جای اینکه اقدام به اخذ مالیات از آنها کند، علاوه بر معافیتهای گسترده مالیاتی قبلی (مانند معافیتهای مالیاتی صادراتی و بورسی)، معافیت مالیاتی جدیدی تحت عنوان «معافیت سود انتقالی به حساب سرمایه» برای این بنگاهها قائل شد. بنگاههای صنعتی و معدنی متکی بر رانت منابع نظر به اشتغال پایین، در پرداخت مالیات تأمین اجتماعی (حق بیمه) نیز سهم ناچیزی دارند. گروههای برخوردار از «یارانههای خاص» با وجود برخورداری از بیشترین مقدار یارانهها (رانتها) و کسب سود و منافع کلان، کمترین مالیات (هم در مقیاس ملی و هم جهانی و اعم از مالیات شرکتی یا مالیات تأمین اجتماعی) را به اقتصاد میپردازند.
توزیع یارانههای خاص بین اقلیت منتخب
بنگاههای بزرگ صنعتی و معدنی متکی به رانت منابع خام (نفت، گاز و معدن) و انرژی که اصولا سرمایهبر و انرژیبر به شمار میروند، سهم پایینی در ایجاد اشتغال کشور دارند. بر اساس نتایج طرح آمارگیری از معادن سال 1396 مرکز آمار ایران، اشتغال بخش معدن کشور 96 هزار نفر و اشتغال صنایع فلزات اساسی و پتروشیمی در حدود 150 هزار نفر است که در مجموع حدود پنج درصد اشتغال صنعتی و کمتر از یک درصد اشتغال کشور را پوشش میدهد. یارانههای خاص نه تنها بین اقلیت خاص تقسیم میشود که حتی در سطح اشتغال و پرداخت دستمزد نیز جمعیت کوچکی را پوشش میدهد.
پرداخت یارانههای کلان به بخش معدن و صنایع معدنی و فلزات اساسی
نحلههای نئولیبرال بحث یارانهها را صرفا روی «یارانه عام» بنزین متمرکز کردهاند و به یارانههای بسیار کلان در بخشهای دیگر اقتصاد مانند معدن توجهی نمیشود. در شرایطی که کل بهره مالکانه معادن در بودجه سال 1398، 150 هزار میلیارد تومان است و مواد و محصولات معدنی (بهویژه فلزات اساسی) از ارزش فروش داخلی 300 هزار میلیارد تومان و صادراتی 10 میلیارد دلار برخوردار هستند، موضوع «یارانههای خاص» معدنی و صنایع معدنی در بحث یارانهها و رانت عامدانه مغفول و مسکوت مانده است. در کنار «یارانههای خاص» پیشین، بیش از 100 هزار میلیارد تومان یارانه جدید افزایش دستوری نرخ ارز عاید بنگاههای معدنی و صنایع معدنی در سال 1397 شد. سود خالص بزرگترین بنگاه رانتی ایران (فولاد مبارکه) در سال 1397 با 127 درصد رشد نسبت به سال 1396، به 16600 هزار میلیارد تومان بالغ شد که از بودجه عمومی 10 استان بزرگ کشور بیشتر و بیش از چهار برابر کل یارانه نقدی پرداختی ماهانه به مردم است. در بخش معدنی و صنایع معدنی بیش از صد گروه محصول وجود دارد که همه آنها از «یارانههای خاص» مواد معدنی، گاز و برق ارزان بهشدت بهره میبرند. بخش معدن و صنایع معدنی به مراتب بیش از بخش پتروشیمی و شیمیایی انرژی الکتریکی مصرف میکند. به عنوان مثال، برق مصرفی یک واحد تولید فروسیلیسیم از واحدهای پتروشیمی بالاتر و حتی از یک شهر کوچک بالاتر است. در سطح جهان دوسوم هزینه تولید فروسیلیسیم شامل انرژی الکتریکی میشود و فقط «یارانه خاص» انرژی الکتریکی دریافتی توسط این گروه بیش از دو هزار میلیارد تومان است.
صادرات متکی به یارانهها
در سال 1397، سهم کالاهای صادراتی غیرنفتی برخوردار از رانت، برای رانت نفت- گاز- انرژی 57 درصد، رانت معادن- انرژی 19 درصد، رانت آب-انرژی هشت درصد و رانت نهادهها چهار درصد بود. در سال 2018 میلادی، بیش از 70 درصد صادرات جهانی شامل کالاهای غیرمتکی به منابع نفت، گاز، معدنی، آب و انرژی بود که سهم این کالاها در صادرات ایران شش درصد است. ایران دارای سهم جهانی 1.24 درصد از صادرات جهانی کالاهای متکی به رانت منابع و در مقابل سهم 0.04 درصدی از صادرات کالاهای غیرمتکی به رانت منابع است. درمجموع بیش از 90 درصد صادرات ایران حاصل کار، تلاش و نوآوری نیست و در نتیجه تأمین رانت از منابع اقتصاد حاصل میشود. نظر به برخورداری گسترده از منابع ملی انواع رانتها و بهویژه «نفت، گاز، معدنی، آب و انرژی»، ارز حاصل از بیش از 90 درصد صادرات متعلق به عموم مردم است و نمیتوان آن را متعلق به گروه خاصی دانست. در سال 1397، 117 میلیون تن کالا صادر شد که رانت حملونقل (سوخت و سایر) آن بیش از 10 میلیارد دلار برآورد میشود.
هماکنون که دولت با کسر بودجه مواجه شده و از سوی دیگر رشد غیراصولی بنگاههای صنعتی و معدنی مانند واحدهای آهن اسفنجی و تولید فولاد در کورههای الکتریکی تقاضای مصرف انرژی الکتریکی را بالا برده است. هدف نحلههای اقتصادی پشتیبان بنگاههای صنعتی و معدنی رانتی این است که ضمن انحراف مسیر تأمین منابع مالی دولت از سمت بنگاههای رانتی سودده به سوی اخذ مالیات تورمی از عامه مردم، با افزایش هزینه نهادههای انرژی برای مردم (بهویژه بنزین)، امکان افزایش مصرف انرژی و منابع بنگاههای صنعتی و معدنی رانتی را فراهم کنند. سیاست پشتیبانی از بنگاههای صنعتی و معدنی متکی به رانت منابع و انرژی (بهویژه فولادی)، در دولتهای اخیر و بهخصوص از زمان ارائه طرح خروج از رکود دولت در سال 1393 تاکنون بهشدت تعقیب شده است.
سهم اکثریت و اقلیت از یارانهها
با درنظرگرفتن اتلاف انرژی ناشی از سیاستگذاریهای صنعتی مانند خودروسازی و همچنین اتلاف شدید انرژی در صنعت برق (تولید و توزیع برق)، سهم واقعی مردم از مصرف انرژی کشور کمتر از 50 درصد است. در سالهای اخیر مصرف گاز طبیعی یا انرژی الکتریکی بنگاههای صنعتی و معدنی از بخش خانگی فراتر رفته و ارزش «یارانههای خاص» واحدهای صنعتی و معدنی متکی به منابع خام (نفت، گاز و معدن) و انرژی از «یارانههای عام» کشور بیشتر شده است. در صورتی که تمام رانتهای (یارانههای) ناشی از «منابع مالی و سرمایهای»، «ارز ارزان برای سرمایهگذاری و در همین شرایط ارز گران برای فروش محصولات»، «بازارهای بسته و انحصاری»، «مالیاتی»، «صادراتی»، «حملونقل» و مهمتر از همه «قدرت» اعطایی به بنگاههای صنعتی و معدنی در نظر گرفته شود، روشن است که مجموعه این «یارانههای خاص» از «یارانههای عام» پرداختی به مردم بیشتر است. در کنار این رانتها بایستی به رانتهای سرمایه پولی، ملکی و تجاری اشاره کرد که «یارانههای خاص» پرداختی در این مسیر کمتر از بنگاههای صنعتی و معدنی نیست. به عبارت دیگر، «اقلیت ائتلاف غالب» دوبرابر بیش از «اکثریت عامه مردم» از یارانهها و رانتهای اقتصاد ایران برخوردار شده است و در اقتصاد بهشدت رانتی ایران اقلیت کوچکی بخش اعظم رانتها را به خود اختصاص دادهاند. در این اقتصاد که مزیتهای رانتی بر مزیتهای رقابتی غالب شده، نهتنها نوآوری و خلاقیت (اقتصاد دانشبنیان) که محور رقابتپذیری در جهان امروز است نادیده میماند که حتی رقابت بر سر هزینه و قیمت نیز جایگاهی ندارد. کانون اصلی نزاع در اقتصاد ایران نحوه و چگونگی توزیع منابع اقتصاد بین «اکثریت عامه مردم» و «اقلیت ائتلاف غالب» است و شوربختانه تسلط نئولیبرالیسم و سیاستهای اقتصادی نئولیبرال، در یکی، دو دهه اخیر و بهویژه در شش سال گذشته، بهشدت وزنه را به نفع «اقلیت ائتلاف غالب» سنگین کرده است.
مسیر انحرافی افزایش قیمت بنزین
هماکنون بحث یارانههای انرژی در این راستا مطرح میشود که قیمت بنزین گران شود. یکی از عوامل اصلی مصرف بالای بنزین سیاستهای خودروسازی ساخت داخل است که توسط تکنوکراتهای متحد نئولیبرالهای داخلی به اقتصاد ایران تحمیل شده و عامل مهم دیگر کمبود و نبود وسایل نقلیه عمومی است که تا این دو معضل حل نشود، افزایش قیمت بنزین اجحاف به عامه مردم است. تکنوکراتهای بنگاههای صنعتی و معدنی رانتی سخت در جهت مهندسی افکار عمومی به نفع گروههای برخوردار از «یارانههای خاص» تلاش میکنند تا طبق روال و سنت سه دهه اخیر، با برخورد گزینشی و استفاده ابزاری، شرایط را به سمت افزایش قیمتهای انرژی مصرفی مردم منحرف کنند. این نئولیبرالها که در پشت نقاب اقتصاد آزاد و رقابتی پنهان شدهاند، اصولا به نظام بازار آزاد و رقابتپذیری اعتقاد ندارند، زیرا با نسخهپیچی و موجهسازی در جهت پشتیبانی از سیاستهای ضدرقابتی و در تضاد با اصول اقتصاد آزاد (بهویژه ثبات اقتصاد کلان با آزادی پولی)، حمایت از بنگاههای صنعتی و معدنی رانتی غیررقابتی (مانند فولادیها) و حمایت یا سکوت در برابر تضعیف بخش خصوصی (حضور مردم در عرصه اقتصاد) و اقتصاد رقابتی عمل میکنند.
نجات اقتصاد
راهکار نجات کشور و اقتصاد آن در مردمیکردن اقتصاد به واسطه توسعه و حمایت از صنایع اشتغالزای پاییندستی و توقف رشد بیرویه بنگاههای صنعتی و معدنی زهکش رانت است. راهکار کلیدی اصلاح نظام یارانهای، در اولین گام افزایش قیمتهای فروش نهادههای معدنی و انرژی بنگاههای صنعتی و معدنی رانتی متناسب به قیمتهای فروش محصولات آنهاست. تعدیل قیمت دستوری دلار متناسب با قدرت خرید مردم و توان اقتصاد، قدم کلیدی و مهمی است که شدت تحریمها را کاهش میدهد و مانع از سقوط کشور در ورطه رکود تورمی میشود.