به گزارش ایسنا، این مترجم آثار عربی در اجلاس گفتوگوهای فرهنگی ایران و جهان عرب در دانشگاه فردوسی، با انتقاد از شناخت نداشتن ما و ملتهای عربی از آثار ادبی یکدیگر اظهار کرد: از آنان جز نام چند شاعر و نویسنده برای ما آشنا نیست و از این تعداد اندک نیز چندان کتابی نخواندهایم و در حد یک نام میدانیم.
او افزود: همانقدر که ما و ملتهای عرب از آثار ادبی و دیگر حوزههای فرهنگی مغربزمین اطلاع داریم از آثار یکدیگر مغفولیم.
اسوار زبان عربی را علیرغم وجود پیوندهای دیرینه هزارانساله، در مقایسه با زبانهای دیگر مغفولمانده دانست و گفت: کافی است به شمار مترجمان شناختهشده زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی نگاهی بیندازیم تا ببینیم چه میزان فقر ترجمه از عربی و به عربی داریم.
او گفت: هر سال صدها عنوان کتاب از زبانهای دیگر به فارسی ترجمه و منتشر میشود و همه این آثار الزاما ممتاز و درخشان نیست و بسیاری از آنها متوسط است اما چون زبان مبدا آنها انگلیسی یا فرانسه است برای مترجم افتخارآفرین و برای خواننده جذاب است.
اسوار تصریح کرد: گاه حتی فرهنگ و ادبیات دیگر اقلیمهای جهان سوم مانند آمریکای لاتین اولویت پیدا میکند؛ به این هوا که از دنیایی جادویی سخن میگویند، در حالی که آثار نه حتی مستقیم از زبان اسپانیایی بلکه با واسطه از زبان انگلیسی برگردانده میشوند.
این مترجم زبان عربی وضع را برای آثار ترجمهشده به عربی وخیمتر توصیف و اظهار کرد: آنچنان که ما با نویسندگان و آثار عرب آشنا شدهایم، آنها به سهم خویش چندان فعال نبودهاند. برای مثال فقط «بوف کور» صادق هدایت دو بار ترجمه شده و «ماهی سیاه کوچولو»ی صمد بهرنگی تجدید چاپ شده است.
او ادامه داد: برخی آثار پراکنده دیگر در بیروت و کویت منتشر شده است. تنها در مصر وضع کمی متفاوت است. مرکز ملی ترجمه در این کشور گامهای مهمی برداشته و شماری از آثار فارسی را ترجمه کرده است. همچنین دورههای زبان فارسی در دانشگاه این شهر از دیرباز برپا بوده است.
اسوار بیگانگی این دو زبان و دو فرهنگ با یکدیگر و خودباختگی جملگی آنان به فرآوردههای مغربزمین را دارای زمینههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و روانشناسی دانست و خاطرنشان کرد: فکر و ذهن تاریخی معطوف به حمله اعراب به ایران در حوزه فتوحات اسلامی است.
او اضافه کرد: در دوره رضاشاه و بعد از آن پسرش، فارسیگرایی از تفننهای روز شد و این امر همراه با ضعف حافظه تاریخی همراه شد و آن تحولات ایران پس از اسلام و خدمات متقابل ایرانیان و مسلمانان و پیوندهای علمی و فرهنگی و وجوه مشترک فرهنگی از میان رفت. این تصور در اذهان عمومی نشست که عربها همان اقوام بدوی بیابانگرد بی فرهنگند و آثار چشمگیری ندارند و هرچه در حوزه فرهنگ و ادب مغربزمین است لابد درخشان و شایسته تقدیر است.
این مترجم با بیان اینکه زدودن این توهم نیازمند گفتوگوی فرهنگی است گفت: برای این گفتوگو ترجمه و برگردان آثار دو ملت لازم است.
وی تصریح کرد: اینجاست که به زمینه علمی موضوع میرسیم. آیا نظام آموزشی ما از عهده پرورش مترجمان برخواهد آمد؟ بین شمار مترجمان باسواد و متبحر زبان عربی و زبان انگلیسی و فرانسه چه نسبت کمّی وجود دارد؟
موسی اسوار با بیان اینکه وضع ترجمه به عربی از این هم بدتر است، درباره علت آن گفت: علت این امر را نباید از ایرانیان پرسید بلکه باید از خود عربها پرسید. همینجاست که علل سیاسی سر برمیآورد. ایرانهراسی و ایرانستیزی یکی از بارزترین جلوههای فضاسازی سیاسی است.
او افزود: گفتوگوی میان فرهنگها و زدودن سوءتفاهمها از راه ترجمه همین آثار پدید میآید و جز با تفکر سنجیده ممکن نیست.