حجتالاسلام حامد صارم، پژوهشگر تاریخ اسلام و امامت
در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به بررسی وضعیت شیعیان در زمان
امام حسن عسکری(ع) و آغاز امر غیبت پرداخت.
وی در این خصوص گفت: یکی از مهم ترین نکات
در باره شیعیان عصر زندگی امام حسن عسگری(ع) کثرت جمعیت شیعه در عراق است. همچنین برخی
از مراکز مهم در ایران مانند قم و شهر ری نیز محل تجمع شیعیان بوده است. نکتهای که
در خور توجه این است که شیعیان در آن عصر، جمعیتی قابل توجه بودند که حاکمیت عباسیان
را غیر مشروع میدانستند. نباید از نظر دور داشت که عباسیان با شعار انتقام گیری از
خون ائمه طاهرینی که به دست بنی امیه به شهادت رسیده بودند قیام کردند و شعار ایشان
در قیام، کسب رضایت آل محمد(ص) بود . در زمان امام حسن عسکری(ع) چهره نفاق ایشان بر
ملا شده بود تا جایی که برخی آرزوی بازگشت حکومت بنی امیه را میکردند.
وی در ادامه افزود: از سویی دیگر شیعیان با توجه به
قدرت عظیمی که در عراق داشتند بر محور امامت امام حسن عسکری(ع) اجتماع کرده بودند،
لذا حاکمیت وقت، شیعیان را بزرگترین و خطرناک ترین دشمن خویش می دانست. از این رو
اوج فشار و خفقان را نسبت به شیعیان(ع) وارد میساخت. از سویی دیگر، هم شیعیان و هم حاکمان وقت به خوبی
میدانستند که آن کسی که وعده نصرت داده شده و قیام خواهد نمود و بساط ظلم را جمع خواهد
کرد فرزند امام حسن عسکری(ع) است. از این رو
احساس خطر ایشان نسبت به شیعیان و حضرت امام حسن عسکری(ع) دو چندان بود. از این رو
امام حسن عسکری(ع) را مورد شدیدترین حصرها و آزارها قرار دادند تا جایی که در بین
اصحاب حضرت جاسوسانی وجود داشت که به ارشاد امام حسن عسکری(ع) رسوا میشدند و حتی در
خانه خود حضرت نیز جاسوس و مخبران دستگاه حاکم وجود داشت. بنابر این میتوان فشار
و آزار دستگاه حاکم را از دو جهت دید، یکی ترس از قیام شیعیان و علویان و یا افرادی
که خود را منسوب به اهل بیت میکردند و از جهت دیگر مراقبت شدید از بیت امام برای اینکه
مانع از ولادت و یا حیات فرزند امام حسن عسکری(ع) شوند.
حجتالاسلام صارم در ادامه اظهار کرد: این مراقبتها
به حدی شد که رفت و آمد شیعیان به خانه حضرت امام حسن عسکری(ع) با محدودیتهایی جدی
روبرو بود به حدی که بعضاً خود امام برخی از یاران را از ورود به نزد خویش نهی میکرد.
اغلب ارتباط امام(ع) با شیعیان از طریق اصحاب
خاص و مکاتبه با وکلا بود که همین امر هم به سختی و در سایه تدابیری از سوی امام انجام
میشد. برای مثال میتوان به روایتی اشاره کرد که حضرت امام حسن عسکری(ع) نامههای
خویش به شیعیان را داخل هیزم پنهان میکرد. نکته مهم این است که عدم ارتباط امام(ع)
با شیعیان را میتوان یکی از سختیهای دوران امام حسن عسکری(ع) دانست، چرا که بقا و
انسجام شیعه مرهون ارتباط مستمر و کسب تکلیف از امام خود است.
حجتالاسلام صارم در خصوص واکنش شیعیان نسبت به
امامت حضرت مهدی(ع) در سن کودکی توضیح داد: هر چند کم بودن سن شخصی که قرار است به
او به عنوان ولی خدا ایمان آورد و به عنوان امام زمان با او بیعت نمود در آغاز امر،
امری سخت و دشوار و حتی غیر ممکن جلوه میکند. لکن دو امر باعث شد که کودکی امام عصر(عج)
نه تنها چالشی در شیعه ایجاد نکند بلکه حتی مخالفین هم نتوانستند از این طریق
ایجاد شبهه کنند.
وی ادامه داد: اول آنکه در زمان امامت امام جواد(ع)
شیعه تجربه بیعت با امامی را داشت که در سن کودکی به امامت رسیده بود. اگرچه در زمان
امامت امام جواد(ع)، شاید پرسش و فضای انکار به خاطر کم بودن سن امام جواد(ع) پیش آمده
باشد اما با توجه به استدلال امام به کودکی سن حضرت یحیی و نبوت حضرت مسیح و همچنین
اظهار معجزات بسیار از امام جواد(ع) و شکست دادن بزرگان فقها در مناظرات علمی توسط
ایشان، امامت ایشان در میان شیعه تثبیت شد . لذا در زمان امام جواد(ع)، شیعه به خاطر
کودکی سن حضرت دچار انحراف و ایجاد فرقهای درون شیعه نشد و این به خوبی نشان میدهد
که کودکی امام جواد(ع) در میان شیعه هضم شده بود و شیعه به خوبی درک کرده بود که که
امامت، مقامی است که خدا اعطا میکند و در گرو سن و سال نیست .
وی اضافه کرد: از سویی دیگر امام حسن عسکری(ع) از زمان
ولادت امام زمان(عج) ایشان رابه خواصی از شیعیان نشان میدادند و امامت ایشان را اعلام
میکردند و بسیاری از پرسشهای شیعیان را ایشان در کودکی پاسخ میگفتند. عالم بودن
حضرت مهدی(عج) در سن کودکی و همچنین معرفی ایشان توسط امام حسن عسکری(ع) باعث شد که
معضلی در این خصوص وجود نداشته باشد . بنابر این، شیعه در تاریخ خود امامت در سن کودکی
را تجربه کرده بود و به خوبی دریافته بود که عهد الهی یعنی امامت به هر کسی که خدا
بخواهد تعلق میگیرد و سن برای امامت و ولایت ملاک نیست.
وی در خصوص واکنش شیعیان نسبت به غایب شدن حضرت
امام عصر(عج) در آن زمان گفت: هر چند در ابتدای امر ، غیبت باعث تحیر عدهای از شیعیان
و حتی برخی از فرهیختگان جامعه آن روز شد. چراکه همانطور که گفتم بقا و انسجام شیعه
به ارتباط و کسب تکلیف از امام خویش است. از این رو این تحیر، امری طبیعی به نظر میرسد
. اما این تحیر، چالشی جدی برای شیعه ایجاد نکرد چراکه از سویی روایات بسیاری که مربوط
به غیبت امام زمان(عج) بود و توسط ائمه و محدثین بزرگ شیعه در میان شیعه رواج پیدا
کرده بود و از طرفی دیگر، به خاطر ظلم حاکمان، ارتباط ائمه متاخر با شیعیان رفته رفته
به صورت غیر مستقیم و توسط شبکه وکلا انجام میگرفت، عموم جامعه شیعه را برای زمان
غیبت آماده ساخت بود.
وی در پایان خاطر نشان کرد: امام حسن عسکری(ع) نیز در
زمان حیات خویش، حضرت مهدی(عج) را به برخی از خواص شیعه نشان میدادند و از غیبت ایشان
خبر میدانند. مجموعه این رفتارهای ائمه متاخر و مجاهدت علمای بزرگ در دهههای نخست
آغاز غیبت، مساله غیبت را در شیعه نهادینه کرد. از این میان می توان به کتاب بسیار
ارزشمند کمال الدین و تمام النعمه اشاره کرد که انصافا با توجه به ادله عقلی قرآنی
و روایی، امکان غیبت و وقوع غیبت در امتهای گذشته و این نکته مهم که غیبت باعث ابطال
حجیت امام نمیشود را اثبات کرده است. به جرأت میتوان گفت یکی از کتابهایی که امروز
هم زنده است و شبهات و سوالات مربوط به غیبت حضرت ولی عصر(عج) را به خوبی تبیین کرده،
همین کتاب است و در زمان فعلی هم ضرورت مطالعه و تدریس این کتاب به خوبی احساس میشود.