به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) 20 ماه
شعبان مصادف است با سالروز ارتحال سلطان الواعظین روحانی معاصر شیعی که به سبب
نگارش کتاب «شبهای پیشاور» نامش در خاطر تاریخ ثبت شد. آیتالله سید محمد شیرازی معروف به سلطان الواعظین
در زمره فقیهانی است که تمام عمرش را در راه دفاع از حریم مقدس ولایت اهل بیت(ع)
صرف کرد و به تحقیق، مدافع حریم عصمت بود. بیشتر شهرت این عالم و مبلّغ شیعی به
خاطر نگارش کتابی است به نام «شبهای پیشاور» که ماحصل مناظرات وی با عالمان اهل
سنت در شهر پیشاور هندوستان است.
با مطالعه مقدمه این کتاب، خواننده به میزان خلوص نیت و ارادت او به ساحت
عصمت پی میبرد. یکی از نکات جالبی که سلطان الواعظین در مقدمه کتاب به آن اشاره
کرده است سابقه حضورش در مجالس مناظره با علمای هنود و براهمه در شهر دهلی
هندوستان است که با حضور ماهاتما گاندی پیشوای ملی هندوستان برگزار میشد . در این
جلسات گاندی به تماشای مناظرات سلطان الواعظین با علما و دانشمندان هندی مینشست.
در ایام حضور او در کشور هندوستان، حسینیه یا به قول هندیها «امام باره»ای
جهت سخنرانی برایش آماده میشود اما پس از اتمام جلسات سخنرانی، از وی تقاضا میشود
جلسه خصوصیای برگزار نماید. با موافقت او 10 شب مجلس مناظره با حضور حافظ محمد
رشید و شیخ عبدالاسلام از عالمان اهل سنت برگزار میشود. به نقل از مقدمه «شبهای
پیشاور» که به قلم خود سلطان الواعظین نگارش شده است، این جلسات، 10 شب به صورت پی
در پی پس از نماز مغرب و عشا برگزار میشد و در هر جلسه بالغ بر 6-7 ساعت و در
بعضی شبها تا طلوع فجر به بحث و مناظره میگذشت. دستاورد این گفتوگوها نیز این
بود که 6 نفر از رجال اهل سنت که در این جلسه حضور داشتند در پایان مناظرات به
مذهب حقه شیعه گرویدند.
نکته جالب توجه این است که 4 نفر از خبرنگاران و به تعبیر سلطان الواعظین،
«مخبرین جرائد» در این جلسات حضور داشتند و مشروح مناظرات را یادداشت کرده و روز
بعد در جراید و نشریات منتشر میکردند. خود کتاب «شبهای پیشاور» حاصل یادداشت
برداری سلطان الواعظین از مطالبی است که در نشریات و مجلات آن زمان منتشر شده بوده
است.
نخستین مناظره بدین نحو آغاز میشود که سلطان الواعظین آن دو عالم اهل سنت
را به رعایت انصاف و عدل در مناظره دعوت میکند و آن دو نیز وی را به همین موضوع
توصیه میکنند. سلطان الواعظین که از سلاله سادات بوده، جهت ایجاد اطمینان در
پایبندی خود به عدل و انصاف و اخلاق مناظره، خود را به پیامبر اکرم(ص) منسوب میکند.
در مقابل، حافظ محمد رشید عالم اهل سنت از وی درخواست میکند که سلسله خود را تا
پیامبر اکرم(ص) معرفی کند. سلطان الواعظین سلسله و شجره خود را تا امیرالمومنین(ع)
و حضرت فاطمه(س) ذکر مینماید. در اینجا، حافظ محمد رشید اشکالی مطرح میسازد مبنی
بر این که نَسَب از جانب فرزند ذکور شکل میگیرد و ممکن نیست کسی از جانب دختر
پیامبر به پیامبر(ص) منسوب شود زیرا همه میدانند که نسل و نَسَب از جانب فرزند
پسر امتداد پیدا میکند.
سلطان الواعظین در پاسخ به این اشکال، به نقل روایتی از گفتوگوی امام موسی
کاظم(ع) و هارون الرشید میپردازد که حاصل آن چنین است: هارون الرشید در ضمن گفتوگویی
با امام موسی کاظم(ع) همین اشکال را مطرح میسازد و میگوید شما اهل بیت(ع) چگونه
خود را ذریّه پیامبر میدانید حال آن که پیامبر پسری نداشته و شما از نسل دخترش
فاطمه(س) هستید. امام کاظم(ع) در پاسخ، این آیه را قرائت میفرمایند: وَوَهَبْنَا
لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ کُلًّا هَدَیْنَا وَنُوحًا هَدَیْنَا مِنْ قَبْلُ
وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَى
وَهَارُونَ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ. وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَى وَعِیسَى وَإِلْیَاسَ کُلٌّ مِنَ
الصَّالِحِینَ (سوره 6 آیه
84 و 85): و به او اسحاق و یعقوب
را بخشیدیم و همه را به راه راست درآوردیم و نوح را از پیش راه نمودیم و از نسل او
داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را [هدایت کردیم] و این گونه
نیکوکاران را پاداش مى دهیم. و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را که همه از
شایستگان بودند.
سپس امام کاظم(ع) از هارون میپرسند که پدر عیسی(ع) کیست و هارون پاسخ میدهد
که عیسی(ع) پدر نداشت. آنگاه امام فرمود: انما الحقه الله بذراری الانبیا من طریق
مریم و لذلک الحقتنا بذراری النبی(ص) من قبل امنا فاطمه(س): همانا خداوند عیسی(ع)
را از طریق مریم(س) به انبیا ملحق ساخته و به همین دلیل، ما را از طریق مادرمان
فاطمه(س) به پیامبر(ص) ملحق کرده است. امام کاظم(ع) در تأیید سخن خود آیه مباهله
را قرائت مینمایند که در آن جا خداوند متعال از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با
عنوان «ابناء» و پسران پیامبر اکرم(ص) یاد کرده است. در اینجا هارون به امام خطاب کرد و گفت:
احسنت یااباالحسن!
این عالم مجاهد واپسین سالهای عمر خویش را با بیماری شدید قلبی گذراند، به طوری که
تقریباً در 10 سال آخر زندگی کاملاً خانه نشین شد. وی سرانجام در روز 20 شعبان
المعظم 1391 هجری برابر با مهرماه سال1350
شمسی در تهران درگذشت. پیکر ایشان پس از انتقال به قم، با تشییع با
شکوهى توسط علماء و فضلاى حوزه علمیه، در جوار بارگاه نورانى حضرت فاطمه معصومه(س)
در قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد.