ماهان شبکه ایرانیان

در گفت‌و‌گو با فریدون برکشلی بررسی شد:

ایران، تاب‌آورترین اقتصاد منطقه

 از این رو در میان سخنانش، راهکارهایی را پیشنهاد می‌دهد که قابل تأمل است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، برکشلی می‌گوید که صنعت نفت ایران امروز شرایط بسیار پیچیده‌ای پیدا کرده است و با نگاهی بین‌المللی باید برای آن چاره اندیشی کرد.

وضعیت صنعت نفت ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

صنعت نفت ایران در 4 دهه اخیر، دوران سختی را پشت سر گذاشته است. جنگ طولانی تحمیلی دهه اول انقلاب، آسیب‌های جدی به تأسیسات صنعت نفت وارد کرد. اما در پس‌زمینه تمام آسیب‌ها، تحریم امریکا و سایر کشورهای صنعتی هم ارتباط بین‌المللی را -که لازمه رشد و تحول در بخش نفت، گاز و انرژی است- از ایران سلب کرد.

اگرچه صنعت نفت با اتکا به توانایی‌ها و پتانسیل‌های داخلی تحولات مهمی را تجربه کرد و بازسازی‌هایی انجام گرفت ولی باید توجه داشت که بخش انرژی و بویژه صنعت نفت، سرمایه طلب است. ارقام سرمایه گذاری‌های لازم بالاست. به‌علاوه فناوری در بخش نفت اعم از بالادستی و پایین دستی هم با سرعت و دینامیسم زیاد و پرشتابی در حال حرکت است و لذا ارتباطات بین‌المللی به منظور بهره‌گیری از نوآوری‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است که از ایران سلب شده است. از این‌رو متأسفانه فکر می‌کنم که با وجود تلاش‌های بسیاری که در طول چند دهه گذشته صورت گرفته، وضعیت صنعت نفت کشورمان مطلوب ارزیابی نمی‌شود.

این مورد بیشتر در بخش بالادستی صنعت نفت اثر کرده است یا پایین دستی؟ آیا فقط موانع خارجی مانع از توسعه شده است؟

سرمایه‌گذاری در بخش بالادستی و پایین دستی با یکدیگر قابل مقایسه نیستند و در واقع مقوله‌های متفاوتی هستند. در بخش بالادستی یعنی اکتشاف و استحصال، محدودیت‌هایی برای مشارکت خارجی و حتی بخش خصوصی ایرانی وجود دارد. قانون اساسی هم به موضوع بالادستی ورود پیدا کرده است. لذا استفاده از سرمایه، تکنولوژی و شرکت‌های خارجی با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند. در واقع فارغ از تحریم‌های خارجی، ما محدودیت‌های داخلی جدی هم داریم. یعنی در دورانی که تحریم خارجی وجود نداشت بازهم ما از فرصت‌های مترتب بر سرمایه‌گذاری و انتقال تکنولوژی بهره‌ای نداشتیم.

در مورد فعالیت‌های پایین دستی و پالایش و پتروشیمی، محدودیت‌های قانونی و دشواری‌های بزرگی نداریم. اما مشکلات عمدتاً فنی و ناشی از اختلاف در نحوه محاسبات میدانی است. برای مثال نحوه محاسبه قیمت نفت خام تحویلی به پالایشگاه‌ها یا قیمت گاز تحویلی و همچنین مکانیسم قیمت‌گذاری فرآورده‌های نفتی برای مصارف داخلی یا صادرات. این مشکلات در مورد واحدهای پتروشیمی هم صادق است. صنایع پتروشیمی در یک چرخه فعالیت می‌کنند که از ابتدا تا انتها مانند زنجیره‌ای به هم پیوسته کار می‌کنند. این بدان معناست که در واقع صنعت پتروشیمی، حتی بیش از نفت بین‌المللی است. حضور فعال، جدی و پرنفوذ در بازارهای جهانی، نیازمند حضور در زنجیره بین‌المللی و ارتباط با لیسانس‌ها و برند‌های شناخته شده است. اگرچه پژوهشگاه صنعت نفت هم خود دارای لیسانس‌های ثبت شده‌ای است.

فکر می‌کنید امکان کاهش این مشکلات در شرایط کنونی وجود دارد؟

بخشی از این مشکلات را در همین شرایط موجود می‌توان با دقت نظر و بازنگری برخی از مسائل موجود رفع کرد.

تحریم‌های نفتی علاوه بر صنعت نفت بر کل اقتصاد ایران اثر دارد. فکر می‌کنید راهی برای کاهش تأثیر تحریم‌های نفتی بر اقتصاد ایران بوده و هست؟

تحریم‌های امریکا از اردیبهشت 1358 بر صنعت نفت ایران اعمال شد. کارتر رئیس جمهوری وقت امریکا صنعت نفت ایران را تحریم کرد و با وجود تمایل شرکت‌های امریکایی برای سرمایه‌گذاری در صنعت نفت ایران، از حضور در کشور ما منع شدند. شرکت نفت کنوکو بارها در ایران حضور پیدا کرد و شرکت هالیبرتون هم بارها از کشورمان دیدار کردند.

در هر صورت، صنعت نفت ایران حدود 40 سال فرصت داشت تا مشکل تحریم را با دقت رصد کند و راهکارهای تبدیل تهدید‌ها به فرصت را طراحی و اعمال کند. البته تردیدی نیست که موفقیت‌های مهمی حاصل شده است.اما در عین حال فرصت‌های زیادی را هم از دست داده‌ایم. از دست دادن این فرصت برمی‌گردد به نگرش نادرستی که در مورد صنعت نفت در چارچوب اقتصاد ملی شکل گرفته و درواقع ساختاری شده است.

در این جا لازم است موضوعی را بیان کنم. بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، شرکت‌های خارجی نفتی از جمله هندی و کره‌ای (کره جنوبی) تمایل داشتند که با مشارکت شرکت ملی نفت ایران برای سرمایه‌گذاری در جمهوری‌های تازه تأسیس سرمایه‌گذاری کنند و پیشنهادهایی به ایران دادند.

پیش از پیروزی انقلاب، ایران در سه کشور کره جنوبی، آفریقای جنوبی و هند، پالایشگاه نفت خریداری کرده بود. درچند کشور دیگر هم تأسیساتی ایجاد کرده بود. این کاری است که ده‌ها سال بعد کویت، عربستان و امارات متحده عربی به‌دنبال آن هستند. سرمایه گذاری‌های مشترک توسط ایران در خارج و بالعکس بخشی از اصول مقاوم‌سازی و تقویت بنیان‌های صنعت نفت ایران است.

تأسیس و حضور در پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و ارتقای سطح روابط با کشورها از اصول اولیه تقویت و توانمندی صنعت نفت کشور است که مدت‌ها با غفلت یا کم‌توجهی با آن روبه‌رو بوده‌ایم. اینکه اینک این چنین تحریم‌پذیر شده‌ایم بخشی منبعث از دوری و غفلت از بازارهای بین‌المللی است.

ایران بالاترین و ارزشمندترین موقعیت ژئوپلیتیک را حداقل در منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی دارد، اما امتیازات و فرصت‌های خود را یک به یک به همسایگان و سایر کشورها واگذار می‌کند. مفهوم درستی از دیپلماسی انرژی در دست نیست و اصول توسعه مبتنی بر مقاوم‌سازی اقتصاد ملی به حاشیه رانده شده است. از این‌رو راهکار گریز از تحریم، کاهش زمینه‌های تحریم‌پذیری است. این امر در حال انجام است ولی همواره عقب‌تر از زمان حرکت می‌کند.

اما اخیراً از این فرصت همسایگی برای تقویت دیپلماسی انرژی استفاده کرده و به کشورهای همسایه  فرآورده‌های نفتی صادر می‌کند. آیا بازارگشایی در کشورهای همسایه از نظر شما یک قدم مثبت در این مسیر نیست؟

مشارکت در پیمان‌های منطقه‌ای و پایه‌ریزی دیپلماسی انرژی فعال بسیار مهم است. بارها برای متقاعد ساختن کشورهای حاشیه دریای خزر برای تأسیس بازار مشترک انرژی شامل برق، تلاش‌هایی انجام گرفت. فعال‌سازی سازمان همکاری‌های اقتصادی که قبلاً ایران، ترکیه و پاکستان اعضای آن بودند و حالا 12 عضو دارد، صحبت شد که بتدریج به سوی یک بازار مشترک حرکت کند و کشورهایی مانند هند وامارات یا عراق هم به آن بپیوندند. پیش از انقلاب، برنامه‌هایی جهت تأسیس بازار مشترک کشورهای حاشیه اقیانوس هند در حال طراحی بود. این بازار در آن برهه زمانی 30 کشور از ایران تا استرالیا را در بر می‌گرفت. اما تمامی آنها سرانجامی نداشت. البته تمام این کارها در حد اختیار جمهوری اسلامی ایران نیست، اما دیپلماسی هم گاه با قدم‌های کوچک به اهداف بزرگ دست پیدا می‌کند. اکنون هر نوع گسترش همکاری با کشورهای منطقه می‌تواند یک فرصت باشد.

اکنون برنامه‌ای در حال تدوین است که درنتیجه آن نفت از بودجه حذف شود. آیا اقتصاد ایران می‌تواند بدون نفت اداره شود؟

اصلاً لازم نیست که ایران بدون نفت اداره شود. نفت یک ثروت خدادادی و مزیت نسبی برای اقتصاد ملی است. در واقع همین حالا هم این حجم وسیع از فعالیت‌های اقتصادی در کشور به یمن درآمدهای حاصل از نفت به‌دست آمده است. بدیهی است که عمر ذخایر نفتی محدود است و باید بنیان‌های اقتصاد به نحوی توسعه پیدا کنند که بتوانند در سال‌های آتی و بدون نفت با قدرت به رشد خود ادامه دهند. همین حالا هم سهم نفت در تولید ناخالص داخلی مرتباً کوچک شده و در سطح 34 درصد قرار دارد، اما عامل اصلی آن رشد مطلوب تولید ناخالص داخلی نیست، بلکه کوچک شدن سهم و نقصان ارزش افزوده آن است.

البته درمقایسه با کشورهای نفت خیز منطقه، استقامت اقتصاد ایران در برابر کاهش درآمد‌های نفتی بیشتر است. در نیمه اول 2019 کاهش بهای جهانی نفت عربستان را با دشواری روبه‌رو کرده و از 850 میلیارد دلار ذخایر ارزی در 2015، حدود 200 میلیارد دلار باقی است. در صورت ادامه کاهش قیمت‌های جهانی نفت، عربستان احتمالاً در 2020، ناچار به استقراض از بانک‌های خارجی خواهد بود.

تنش‌هایی در منطقه شکل گرفته که نفت در پیدایش آن بی‌تأثیر نیست و در همین حال اثرپذیر نیز هست. آیا این تنش‌ها از قیمت‌های بالای نفت حمایت می‌کنند؟

در طی دهه‌های گذشته و بویژه از نیمه اول دهه 1980 میلادی و با شدت گرفتن جنگ تحمیلی صدام علیه جمهوری اسلامی، بازار جهانی تحولات زیادی را تجربه کرد. در سال‌های اولیه حمله عراق علیه ایران و صدماتی که به تأسیسات نفتی هر دو کشور وارد شد و شاید مهم‌تر، تأثیرات روانی جنگ در منطقه‌ای بسیار حساس، قیمت‌های جهانی جهش چشمگیری داشت و از مرز 32 دلار در هر بشکه که به قیمت ثابت 2000(=100) می‌توان محاسبه کرد که به قیمت‌های امروز حدود 110 دلار در هر بشکه رسید. اما اینجا باید توجه داشت که در کمتر از دو سال، قیمت‌های جهانی بتدریج کاهش یافت و در سال 1985 به کمتر از 10 دلار در هر بشکه رسید و تا 7 دلار در بشکه هم پایین آمد. این زمینه تاریخی را از این بابت عرض می‌کنم که وقوع جنگ و در‌گیری الزاماً منجر به جهش قیمت‌ها نمی‌شود بلکه ممکن است بر عکس باشد. در واقع قیمت‌ها، زمانی به ثبات نسبی رسید که ایران با عراق و البته عربستان کنار آمد و شرایط تولید برابر با عراق را پذیرفت. لذا تنش‌های تهدید‌کننده امنیت عرضه، زمانی به جهش قیمت‌های بین‌المللی منتهی می‌شود که در پس زمینه هر بحران جدی، ساختارهای بازار نامتعادل و شکننده باشند. در شرایطی که تقاضای جهانی از استحکام کافی برخوردار نیست و رشد آن از میزان عرضه عقب مانده است، نمی‌توان انتظار داشت که عوامل مؤثر بر تهدید امنیت عرضه، تأثیر بسزایی روی قیمت داشته باشد.

در این شرایط تأثیر تحریم‌های ایران بر عرضه جهانی نفت خام را چقدر می‌دانید؟

امکان به صفر رساندن صادرات نفت ایران یا شاید هر تولید‌کننده‌ای، از زاویه تکنیکی قضیه، ناممکن نیست، البته همیشه راهکارهایی برای گریز از تله‌های تحریم وجود دارد. امریکا با سیاست تحریم نفت ایران در اوایل دهه 1950 و در دوران ملی شدن صنعت نفت ایران، یک بار به موفقیت دست یافته و حالا هم با همین قصد تحریم کامل ایران را با دقت دنبال می‌کند. در هرصورت در دوره کوتاهی که تحریم نفتی ایران تا حدی مرتفع شد و کاهش پیدا کرد، ما نیز اقدامات مؤثری برای گشایش گره‌ها و مقاوم‌سازی اقتصاد نفت انجام ندادیم.

ایران با رشد فزاینده مصرف داخلی، افت طبیعی میادین نفتی و عدم استفاده از سرمایه‌گذاری و فناوری‌های امروزی، با‌وجود تلاش بی‌وقفه کارکنان صنعت نفت، متأسفانه به یک تولید‌کننده و صادر‌کننده حاشیه‌ای تبدیل شده است و بازار جهانی و کشورهای تولید‌کننده می‌توانند خروج ایران از بازار را تحمل کنند.

در وضعیت فعلی که تحریم‌ها اجازه ورود تکنولوژی را نمی‌دهند، باید چگونه از افت ضریب بازیافت میادین نفتی جلوگیری کرد؟

به موضوع مهمی اشاره داشتید، اما افت ضریب بازیافت برای صنعت نفت ایران مشکلی که الآن سابقه‌ای طولانی‌تر از نیم قرن پیدا کرده است؛ یعنی حتی در مقاطعی که صنعت نفت ایران، دسترسی نامحدود به فناوری‌های روز جهانی داشت هم با مشکل بهبود ضریب بازیافت مواجه بود؛ حتی در رژیم گذشته شنیده بودم که عملکرد ضعیف شرکت‌های بین‌المللی را به اقدامات عربستان ربط می‌دادند. در واقع نمی‌دانم که در شرایط کنونی یا قبل از اعمال تحریم‌های سنگین امریکا علیه صنعت نفت ایران، چه میزان تلاش برای ارتقای ضریب بازیافت از مخازن نفتی انجام شده بود و چرا. اما می‌دانم که نه تنها در مورد ضریب بازیافت مخازن نفتی، بلکه در مورد تولید نفت نیز هیچ وزیری به اهداف و آرمان‌ها دست نیافته است. در ایران هر وزیر نفتی با آرمان ظرفیت تولید 5 میلیون بشکه در روز وارد طبقه پانزدهم وزارتخانه شده؛ ولی هیچ وزیری به ظرفیت تولید 4.5 میلیون بشکه در روز هم دست نیافته است.

به حاشیه‌ای بودن سهم ایران در بازار جهانی نفت و گاز اشاره کردید. آیا معتقدید که تلاشی برای حفظ بازار انجام نشده است؟

آنچه موقعیت صنعت نفت ایران را تا حدی حاشیه‌ای کرده است، فقدان دیپلماسی نفتی و البته گازی فعال و مؤثر هم هست. برای مثال عربستان در سازمان اوپک عربی فعال است. شورای همکاری‌های خلیج فارس، گروه 20، اتحادیه کشورهای حاشیه بحر احمر یا دریای سرخ (متشکل ازمصر، اردن، سودان، یمن، سومالی، جیبوتی و سومالی)، مجمع جهانی صادر‌کنندگان گاز، صندوق اوپک و برخی دیگر از سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی فعال است. در دیپلماسی، هر حضور فعالی یک ابزار اضافی قدرت است. البته ایران هم گام‌های مهمی را برداشته ولی به نحو مؤثر از ابزارها برای کاربردهای نفت و گاز و انرژی بهره‌برداری نکرده است.

مقاوم‌سازی اقتصاد نفتی کشور یا تحریم‌ناپذیری اقتصاد نفتی ایران، از جمله این ابزارها هستند. اینکه هزینه تحریم نفتی ایران فقط محدود به هزینه‌های سیاسی و امنیتی نباشد. امروز امریکا، سیاست فشار حداکثری را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل می‌کند و ابزار مقابله ما، تحمل و مقاومت حداکثری است. چارچوب‌ها و ابعاد این مقاومت باید خیلی گسترده‌تر از اینها باشد. دامنه تحمل ایران لازم است گسترده شود. وقتی که کشور در اتحادیه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی بیشتری حضور چشمگیر داشته باشد، تحریم‌پذیری کاهش پیدا می‌کند و پرهزینه‌تر از شرایط امروز می‌شود.

چرا ایران به‌این منظور، سهم خود را در بازار تأمین گاز طبیعی جهان افزایش نداده است؟

گاز و سهم ناقابل آن در عرضه جهانی، بحث جدایی را می‌طلبد. ایران دومین ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد و جزو تولید‌کنندگان مهم است. سیاست گازی ایران پیش از انقلاب اسلامی، براساس صادرات و تزریق بود. ایران برای اولین بار به شوروی سابق گاز صادر کرد و در مقابل کارخانه ذوب آهن اصفهان را خریداری کرد. پس از انقلاب یکی از اولین اقدامات دولت موقت، قطع صادرات گاز طبیعی به شوروی سابق بود. البته پیش از انقلاب، سرمایه گذاری‌های مهمی برای اکتشاف و استخراج گاز صورت نگرفت. در واقع بخش عمده‌ای از گاز اکتشاف شده، برای استحصال نفت بود که منجر به کشف گاز می‌شد.

فکر می‌کنم که ایران در مورد سیاست گازی خود غفلت داشت. ایران می‌توانست به‌عنوان یک کریدور گازی منطقه‌ای حتی هزینه امنیت خود را هم تأمین کند. صادرات گاز از طریق خط لوله به ضرورت امنیت طرفین می‌انجامد. عرضه‌کننده و وارد‌کننده ناچارند هزینه امنیت یکدیگر را تقبل کنند. سیاست گازی روسیه یکی از ابزارهای مهم امنیت ملی مسکو محسوب می‌شود. گاز روسیه برای رسیدن به مقصد نهایی از مرز هفت کشور می‌گذرد. این منشأ قدرت و امنیت به شمار می‌آید. اما حالا فرصت‌های زیادی از دست رفته است. رقبای زیادی وارد صحنه شده‌اند. امریکا با تبانی کشورهای منطقه، ایران را از کانال گازی منطقه جراحی کرده است، البته در عین حال مصرف داخلی گاز هم، فرصت صادرات نفت و برق برای کشور فراهم آورده است.

آیا آن‌طور که برخی کارشناسان تحلیل می‌کنند، امریکا با سیاست‌های تحریمی علیه ایران و سایر کشورها در حال باز کردن فضا برای نفت تولیدی خود است؟

این نکته مهمی است که اشاره داشتید. در واقع امریکا با اعمال تحریم بر کشور‌های دارای ذخایر نفت، عملاً بازار جهانی نفت را مدیریت می‌کند. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا جمعاً بیش از 7 میلیون بشکه در روز تولید خود را از دست داده‌اند. امریکا هر زمان که تهدیدی را متوجه امنیت عرضه مشاهده کند، با لغو تحریم‌ها یا اعطای معافیت به تعدادی از کشورها برای خرید نفت از کشورهای تحت تحریم، بازار و قیمت را متعادل می‌سازد. از این‌رو تحریم‌ها عمدتاً در مورد نفت اعمال می‌شوند. در طول سه دهه گذشته کشورهای عراق، لیبی، آنگولا، ونزوئلا، بولیوی و ایران با بیش از 470 میلیارد بشکه ذخایر نفتی، تحت تحریم امریکا قرارگرفته‌اند. عدم سرمایه‌گذاری کافی و بموقع خود باعث کاهش عرضه جهانی نفت در سال‌های آتی می‌شود.

یعنی می‌توان آینده‌ای برای بازار نفت تصور کرد که تقاضا از عرضه بیشتر باشد؟

البته، بازار جهانی نفت بازاری است که با تحول، تغییر و وقایع غیرقابل پیش‌بینی روبه‌رو است. در 1973، هنری کیسینجر آژانس بین‌المللی انرژی را تأسیس کرد و متعاقباً ذخایر استراتژیک نفتی برای تمام 22 عضو آن مقطع اجباری شد. در زمان حمله امریکا به یوگسلاوی سابق امریکا ناچار شد حمله هوایی را 5 ماه به تعویق بیندازد تا ذخایر استراتژیک نفتی در حد استاندارد مورد نظر پر شود. امروز ترامپ می‌گوید ذخایر استراتژیک بی‌معناست چون به قدر کافی نفت همه جا هست. اما همان‌طور که عرضه متغیر است، تقاضا هم دینامیسم خود را دارد. من طرفدار فرضیه هتلینگ نیستم می‌دانم که تکنولوژی در حال پیشرفت است و امکانات کاهش تقاضا فراهم است، دنیا تا آخرین قطره نفت را مصرف نخواهد کرد اما تا پایان عصر نفت هنوز راه درازی در پیش است.

به‌ نظرتان اوپک سازمانی در حال فروپاشی است؟ وضعیت ایران را در این سازمان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به اعتقاد اینجانب، سازمان اوپک در شرایط فروپاشی قرار ندارد، اما در آستانه یک دگردیسی و پوست‌اندازی قرار گرفته که در شرایط تحریم صنعت نفت ایران جای نگرانی دارد. ونزوئلا، حامی قدرتمند و با آوازه جمهوری اسلامی ایران، کاملاً از صدا افتاده و در حالی که ریاست اجلاس اوپک را عهده دار است، رسانه‌ها، چهره وزیر انرژی ونزوئلا را هم به‌خاطر نمی‌آورند.

قطر اوپک را ترک کرد. خارج شدن قطر از اوپک، برای ایران خسارت‌بار بود. قطر تنها کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس است که معمولاً تمام قد از جمهوری اسلامی حمایت می‌کرد.

اما در مورد کشورهای عضو اوپک و غیر اوپک که از 2018 به‌عنوان اوپک پلاس خوانده می‌شوند، باید گفت که بدون تردید، همکاری این 23 کشور برای ثبات بازار بسیار مؤثر است. اگرچه عربستان سعودی، کم و بیش به نقش دهه 1980 خود به‌عنوان تولید‌کننده شناور باز گشته است، اما همین که تصمیم به کاهش 1/2 میلیون بشکه در روز که حالا تا پایان 3ماهه اول 2020 تداوم پیدا کرده است، به‌صورت جمعی اتخاذ شده، نشان از یک عزم جمعی از سوی تمام تولید‌کنندگان نفت خام‌های متعارف برای مدیریت و ثبات بازار جهانی نفت دارد.

اما درباره اینکه آینده اوپک بزرگ چه خواهد شد، باید عرض کنم که نگرانی زیاد است. حالا اوپک دارد رسماً به باشگاه داراها و ندارها یا کم‌دارها تقسیم می‌شود. عربستان، روسیه، عراق و تعدادی کشورهای حاشیه خلیج فارس در باشگاه تولید‌کنندگان و در نتیجه بازیگران اصلی، قرار می‌گیرند و بقیه از جمله بزرگان سابق در باشگاه کشورهای در حاشیه قرار می‌گیرند. البته ایران یکی از اعضای مؤسس اوپک است، ونزوئلا هم همین طور. می‌توان به‌عنوان یک عضو مؤسس با قدرت حرف زد ولی با قدرت نمی‌توان عمل کرد، زیرا در اوپک و در بازار جهانی نفت، قدرت از دهانه چاه خارج می‌شود.

روسیه هم حاضر نیست که در این اوپکی که صاحبانش را، دنیا خوب می‌شناسد کنار دست بقیه بنشیند. دبیرخانه اوپک آینده شاید در جای دیگری در دنیا ثبت شود و با سازو کاری متفاوت. لذا دگردیسی در اوپک در حال وقوع است.

تولیدکنندگان دیگر نفت خام چقدر از فرصت کاهش صادرات نفت ایران استفاده کرده‌اند؟

در بازار جهانی نفت، دوستی‌ها و دشمنی‌ها بر پایه به حداکثر رساندن منافع ملی است، زمانی که عراق مورد هجوم امریکا قرار گرفت، ایران بزرگ‌ترین برنده بود. حالا عراق، روسیه و امارات بازارهای ما را می‌گیرند. البته در گذشته در اوپک سازوکاری وجود داشت تحت عنوان وام سهمیه‌ها. اعضایی که به هر دلیل در برهه‌ای از زمان نمی‌توانستند، در حد کامل سهمیه‌های رسمی خود تولید و صادرات داشته باشند، بخشی از سهمیه خود را به اعضای دیگر وام می‌دادند و در یک فرآیند بعدی، همان میزان را خود تولید می‌کردند و سهمیه خود را باز پس می‌گرفتند. این سازو کار در طول سال‌های اخیر مورد استفاده اعضا قرار نگرفته است.

ارزیابی شما از نظام سهمیه‌بندی اوپک چیست. در چنین شرایطی آیا طرح وام دادن سهمیه شدنی است؟

نظام سهمیه‌بندی اوپک کماکان برقرار است اما امکان برقراری مجدد نظام وام سهمیه ضعیف است. چنانچه روسیه به‌طور جدی وارد سیستم مدیریت بازار اوپک شود، امکان باز آرایی نظام سهمیه‌بندی و حتی احیای وام سهمیه افزایش پیدا می‌کند.

آینده بازار جهانی نفت چه خواهد شد؟

بازار جهانی نفت حال خوبی ندارد. در طرف تقاضا، چین که موتور رشد مصرف جهانی نفت است، از نفس افتاده و تا زمانی که سرنوشت جنگ تجاری پکن با واشنگتن مشخص نشود، نمی‌توان انتظار زیادی برای بازگشت چین به رشد تولید ناخالص داخلی 7 درصد به بالا را داشت. این میزان برای بازار نفت امید رشد تقاضای بیش از 1/7 میلیون بشکه در روز را در بردارد.

اما از هند علائم امیدوار‌کننده و مثبتی دیده می‌شود. در طرف عرضه، روسیه با تمام قوا تولید می‌کند. دلمشغولی مسکو در این مقطع سهم بازار است. روسیه می‌خواهد خود را به‌عنوان تولید‌کننده شماره یک تثبیت کند و بحث قیمت مربوط به مرحله بعدی است. در طرف عرضه، تولید روسیه با وجود پایبندی ظاهری به سیاست مدیریت عرضه اوپک همچنان بالاست.

عربستان مرتباً در حال برداشت از ذخایر ارزی خود نزد بانک‌ها است. رقم ذخایر ارزی کنونی عربستان کمتر از 180 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

نفت شیل برای اوپک و تولید‌کنندگان نفت خام‌های متعارف، بی‌مسأله نخواهد بود ولی دلمشغولی مهمی به حساب نمی‌آید. اطلاعات در مورد شیل مخدوش و قدری مبهم است. تنها منبع خبری از میزان تولید، هزینه تولید و حجم تقریبی ذخایر و عمر هر میدان، فقط وزارت انرژی امریکاست. شیل هنوز در هیچ یک از بورس‌های نفتی تست نشده و بازار جهانی نفت از واکنش معامله گران اطلاع دقیقی ندارند.

در هرصورت این واقعیت را باید پنداشت، که نفت فعالیتی بین‌المللی است. به نفت باید از زاویه جهانی نگاه کرد. دیدگاه‌های دهه‌های فرضیه هتلینگ (افزایش ارزش ذخایر زیرزمینی در طی زمان) و نفت به‌عنوان کانون و محور حرکات و جریانات استقلال طلبانه و آزادیخواهانه لازم است با زاویه‌ای متناسب با شرایط مورد توجه قرار گیرد.

یعنی فکر می‌کنید که احتمال وقوع بحران شدید نفتی وجود ندارد؟

در واقع سرهنگ قذافی مبتکر ملی‌سازی صنعت نفت در اوپک بود. با ورود لیبی به اوپک در 1970، روند ملی شدن شرکت‌های نفت یکی بعد از دیگری در اوپک آغاز شد. شاید از همین روی، در سال‌های پیش از انقلاب، رهبران ایران قذافی را دیوانه می‌دانستند. ازسوی دیگر مایلم به این نکته اشاره کنم که با خروج شرکت‌های نفتی خارجی از اوپک، روند ظرفیت‌سازی و افزایش توان تولید، فراتر از نیاز به تولید و عرضه نفت، کم و بیش متوقف شد. اما از دهه 1980 به بعد و پس از خارج شدن ذکی یمانی از صحنه نفت، تولید‌کنندگان اوپک مجدداً به رژیم ظرفیت‌سازی مازاد بر تقاضای بازار روی آوردند. داشتن ظرفیت مازاد یعنی ابزار کنترل افزایش خارج از محدوده نفت. اما همین هم به شرایط بازار و ساختارهای جهانی بازمی‌گردد. در بازار نفت واقعیت را تنها از بازار می‌توان شنید.

به‌عنوان سؤال آخر! با فرض شرایط کنونی، چه آینده‌ای در انتظار صنعت نفت ایران است؟ آیا راهی برای بهبود وضعیت این صنعت وجود دارد؟

صنعت نفت ایران شرایط بسیار پیچیده‌ای پیدا کرده است. در صنعت نفت ایران، فرهنگ و ادبیات مترتب بر نفت از میان رفته است. صنعت جهانی نفت یک باشگاه بین‌المللی است. ایرانی‌ها در این باشگاه نیستند. اطلاعات ما از بازار نفت، آن چیزی است که از طریق اینترنت، تولید‌کنندگان اخبار و اطلاعات بنا دارند که ما بدانیم. ما در حلقه تصمیم‌سازان نیستیم. البته تلاش هایمان برای بهبود شرایط در داخل ارزشمند است و لازم است استمرار یابد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان