سرویس جهان مشرق- هیچ کشوری به اندازه آمریکا در جهان پایگاه نظامی ندارد. 15% از نظامیان آن کشور در آمریکا نیستند و این نه فقط به دلیل قدرت نظامی آن کشور، بلکه به دلیل سیاست نظامی آن است. حضور نظامی، نه تنها حکومت کشور میزبان را به یک متحد امنیتی تبدیل میکند، بلکه جدا از هزینه هایی که کشور میزبان بابت حضور این مهمانان چکمهپوش میپردازد، توافقات اقتصادیِ میزبان نیز به نفع آمریکا و نه سایر قدرتهای جهانی تنظیم میشود.
برای اینکه این تعداد گسترده از پایگاهای نظامی آمریکا در جهان مستقر شود، یک شبکه رسانهای بزرگ در کنار سیاستمداران آمریکایی ضرورت دارد که عهدهدار توجیه و دلیلتراشی باشند. در اینجا سه توجیه اصلی برای مداخله و خروج نظامی آمریکا بیان شده، دست آخر در جمعبندی، سناریوی رسانهای آن به دست میآید.
توجیهات اصلی آمریکا برای مداخله و عدم خروج نظامی
1- وقوع تهدید نسبت به آمریکا، متحدان یا ارزشهایش
حمله نظامی آمریکا به عراق را در مارس 2003 میلادی به خاطر دارید؟ در سفاکبودن رژیم صدام شکی نیست اما مگر خود آمریکا بعد از جنگ اولش در سال 1991 میلادی دوباره به او مشروعیت نداده بود؟ صدامی که نتوانست در جنگ تحمیلی علیه ایران، کشور همسایه عراق، کاری از پیش ببرد، چگونه ناگهان به تسلیحات کشتار جمعی سنگینی مجهز شد که تا آمریکا نیز ممکن بود تهدید ایجاد کند؟
سابقه این روش به جنگ جهانی دوم برمیگردد که ایالات متحده در کره جنوبی پایگاه نظامی زد تا کره شمالی به آن دستاندازی نکند و در ژاپن و آلمان پایگاه نظامی زد تا دوباره به حمله به نیروهای آمریکایی فکر نکنند. همین شد که الان بعد از گذشت 70 سال از آن سالها، 40 هزار نیروی آمریکایی در ژاپن، 34 هزار در کره جنوبی و حدود 25 هزار در کره جنوبی در پایگاههایی متعلق به آمریکا خوش میگذرانند.
2- وجود یک تهدید جدید برای کشور میزبان
بعد از آنکه دروغ آمریکا در مورد وجود تسلیحات کشتار جمعی خطرناک برای غرب در عراق برملا شد، ایالات متحده به دنبال تهدیدهای جدیدی گشت که حضور نظامی و البته قراردادهای اقتصادیاش را توجیه کند. مقامات واشینگتن ابتدا به سراغ ملتسازی و دولتسازی رفتند و گفتند تا دولت مقتدری تشکیل نشود که امنیت را برای مردم فراهم کند، خواهند ماند. این تا 2011 جواب داد و نهایتاً حضور آمریکا به یک مقر دیپلماتیک منحصر شد.
در این باره بخوانید:
حضور نظامی آمریکایی در کشورهای مختلف جهان چه معنایی دارد+ نقشه
اما چندی بعد ایالات متحده به اسم حمایت از بهار عربی که رگههایی از دموکراسیخواهی داشت، با حمایت مالی و نظامی در قدرتگیری شبهنظامیان تکفیری مشارکت کرد و نهایتاً این گروهها چنان شهرها را تصاحب کردند که آمریکا بار دیگر، اما به عنوان مبارزه با تروریستها وارد عمل شد!
یکی از داستانها جالب نیز به فیلیپین برمیگردد که بعد از تظاهرات مکرر مردم، آخر این آتشفشان بود که توانست سربازان آمریکایی را روانه خانه کند. البته چند سال بعد با تعداد بیشتر برگشتند! به روایت نشنال اینترست، اوایل دهه 1990 بود که پایگاه هوایی آمریکا به دلیل تظاهرات مکرر، رأی سنای فیلیپین و نهایتاً آتشفشان تعطیل شد اما سال 2014 میلادی به بهانه حضور گروههای شبهنظامی تندرو و همچنین قدرتگیری چین، یک توافق نظامی میان واشینگتن و مانیل به امضا رسید که پایگاهی بزرگتر از قبل در اختیار آنها قرار گرفت!
3- ایجاد خلأ قدرت
در حالی که خبر رسیده گفتگوهای آمریکا با طالبان در افغانستان به مراحل نهایی نزدیک میشود، ترامپ طی مصاحبهای با فاکس نیوز مهمترین پیششرط طالبان یعنی خروج کامل نیروهای آمریکایی را زیر سؤال برد. او گفت:«خب البته شما باید حضورتون رو حفظ کنید و ما بنا داریم همچنان در آنجا باشیم». 14 هزار نیروهای اعلامی آمریکا در حال کاهش به 8600 است و احتمالاً بعد از اعلام نهایی توافق نیز بخشی دیگر از این نیروها به آمریکا برگردند، اما واقعیت همچنان پابرجاست: چند هزار چکمهپوش آمریکایی در افغانستان است.
این همان چیزی است که تحلیلگر نشنال رویو و خیلی از این قلم بدستها نیز به آمریکا توصیه کردهاند و توجیه آنها معمولاً مشترک است: بودن در افغانستان «بد» است، اما آمریکا باید این بد را به جان بخرد تا خودش و جهان گرفتار «بدتر» نشود.
ترامپ طبق وعدههای انتخاباتیاش اصولاً الان نباید هیچ نیرویی را نه در افغانستان و نه در سوریه داشته باشد، اما دارد. ژنرال مکمستر مشاور امنیت ملی پیشین او و جیمز متیس وزیر دفاع پیشین به همراه چند نماینده تندرو مانند لیندسی گراهام به عنوان بازوهای فشار دستگاه عظیم نظامی-اقتصادی آمریکا عمل کردند و آمریکا را همچنان به عنوان بزرگترین نیروی نظامیِ مداخلهگر در غرب آسیا حفظ کردند.
توجیه آمریکا برای افغانستان، همان است که در مورد سوریه گفته شد. دسامبر 2018 میلادی ترامپ اعلام کرد به زودی 2000 نیروی آمریکایی به خانه برمیگردند. او حتی روز بعد کریسمس را نیز طی سفری غیرمترقبه در پایگاه الاسد بغداد گذراند و از بازگشت قهرمانانه سربازان بعد از پیروزی بر داعش سخن راند، اما حالا نزدیک 9 ماه از آن وعدهها میگذرد و هیچ خبری نیست. مهمترین توجیهی که برای تداوم حضور آمریکاییان بیان شد، قرارگرفتن کردهای شمال سوریه در تهدید حمله ترکیه و اشغال شهرها بواسطه خلأ قدرت بود.
آیا این میتواند توجیه خوبی برای ساختن این همه پایگاه نظامی آمریکایی در شمال سوریه باشد؟
گویی آمریکا یک منجی جهانی است که اگر نباشد، مردم دنیا زیر ظلم ظالمان از بین خواهند رفت، اما مگر آمریکا خودش بهانه برای ورودش نساخته بود؟ مگر تسلیحات آمریکایی از طرق مختلف به دست شبهنظامیان تکفیری در عراق و سوریه نمیرسید؟ در واقع ایالات متحده آتشی را خاموش میکند که شاید خودش روشن نکرده باشد، اما خودش در آن دمیده تا بهانهای برای نمایش نجات بشر فراهم کند.
جمعبندی
ایالات متحده با قدرت نرم یا ایجاد هیجان رسانهای پا به کشورهای جدید میگذارد. سپس با وعده و وعید، کشور میزبان را راضی به توافقی برای تأسیس پایگاههای نظامی میکند و حالا که زورش بیشتر شده، دلیلی برای خروج نمیبیند، حتی اگر کشور میزبان نخواهد روی سربازان آمریکایی را ببیند.
سیاست مداخله نظامی آمریکا از مراحل مشخصی تبعیت میکند: مرحله اول، اعلام وجود تهدید نسبت به آمریکا و متحدانش یا نسبت مردم کشور میزبان است. در مرحله دوم، مداخله نظامی شکل میگیرد و در مرحله سوم، به بهانه وجود تهدید جدید برای کشور میزبان یا وقوع خلأ قدرت در صورت خروج نیروهای آمریکایی این حضور تداوم مییابد.
این یک اتفاق تصادفی نیست، بلکه سیاستی برنامهریزی شده است. به قول تحلیلگر نشنال اینترست «امپریالیسم آمریکا از روابط حامی-پیرو میان آن کشور و وابستگان امنیتیاش تشکیل شده و این سیاست را از طریق یک شبکه جهانی از پایگاههای نظامی اِعمال میکند... حضور نظامی آمریکا در یک کشورِ پیرو چنان دائمی میشود که گویی روی بتُن حک شده است».
منابع
https://nationalinterest.org/blog/skeptics/empire-america-why-washington-cant-reduce-its-military-footprint-77721
https://www.mashreghnews.ir/news/829627
https://www.whitehouse.gov/briefings-statements/remarks-president-trump-troops-al-asad-air-base-al-anbar-province-iraq
https://www.nationalreview.com/2018/02/afghanistan-united-states-military-presence-maintain-troops-vietnam-war-different