هدف آفرینش در قرآن کریم

مادی گرایان هدفی برای آفرینش قائل نیستند، چرا که مبدأ آفرینش را طبیعت فاقد عقل و شعور و بی هدف می دانند، و به همین دلیل طرفدار پوچی در مجموعه هستی می باشند، فلاسفه الهی و پیروان ادیان همگی معتقد به وجود یک هدف عالی برای آفرینش اند، زیرا مبدأ قادر و حکیم عالم محال است کاری بی هدف انجام دهد.

مادی گرایان هدفی برای آفرینش قائل نیستند، چرا که مبدأ آفرینش را طبیعت فاقد عقل و شعور و بی هدف می دانند، و به همین دلیل طرفدار پوچی در مجموعه هستی می باشند، فلاسفه الهی و پیروان ادیان همگی معتقد به وجود یک هدف عالی برای آفرینش اند، زیرا مبدأ قادر و حکیم عالم محال است کاری بی هدف انجام دهد.

اکنون این سوال پیش می آید که این هدف چیست؟ گاهی به خاطر مقایسه کردن خداوند به خود گرفتار این توهم می شویم که آیا خدا کمبودی داشته که می خواسته با آفرینش هستی و از جمله انسان آن کمبود را جبران کند؟! آیا او نیازی به عبادت و نیایش های ما دارد؟ آیا او می خواسته است شناخته شود و خلق را آفریده است تا شناخته گردد؟! ولی این یک اشتباه بزرگ است که از مقایسه خدا و «خلق» ناشی می گردد، در حالی که در بحث شناخت صفات خدا، بزرگ ترین سد و مانع، همین مقایسه نادرست است، (لذا اصل اولی در این بحث آن است که ما بدانیم او در هیچ چیز به ما شباهت ندارد).

ما موجودی هستیم از هر نظر محدود، و به همین دلیل تمام تلاش های مان برای رفع کمبود های مان است، درس می خوانیم، تا با سواد شویم و کمبود علم مان از بین برود، به دنبال کسب و کار می رویم تا با فقر و ناداری مبارزه کنیم ،لشکر و عسکر و نیرو تهیه می کنیم تا کمبود قدرت مان رادربرابر حریف جبران کنیم حتی در مسائل معنوی و تهذیب نفس و سیر مقاما ت روحانی، باز تلاش ها در جهت رفع کمبود ها است.

ولی آیا آن وجودی که از هر نظر بی نهایت است، علم و قدرت و نیروهایش بی انتها، و از هیچ نظر کمبودی ندارد، معقول است کاری برای رفع کمبودش انجام دهد؟ از این تحلیل روشن به اینجا می رسیم که از یک سو آفرینش بی هدف نیست و از سوی دیگر این هدف به آفریدگار باز نمی گردد. در اینجا به آسانی می توان نتیجه گرفت که هدف حتما" و بدون شک چیزی مربوط به خودماست. با توجه به این مقدمه می توان در یافت که هدف آفرینش چیزی جز تکامل و تعامل نیست، به تعبیر دیگر عالم هستی، دانشگاهی است برای تکامل ما در زمینه علم. پرورشگاهی است از نظر تربیتی برای تهذیب نفوس ما. تجارت خانه ای است برای کسب در آمدهای معنوی. سرزمین زراعت پر باری است برای پرورش انواع محصولات انسان. آری (الدنیا مزرعة الاخرة. .. الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار غنی لمن تزود منها و دار موعظة لمن اتعظ منها)[1]. این قافله از عالم عدم به حرکت در آمده و به سوی بی نهایت دائما" در حال پیشروی است. قرآن مجید با اشارات کوتاه و بسیار پر معنی در آیات مختلف از یک سو به اصل وجود هدف در آفرینش اشاره می کند، و از سوی دیگر این هدف را مشخص می سازد.

در قسمت اول می گوید: "أَیحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یتْرَک سُدی" «آیا انسان گمان می کند مهمل آفریده شده و بیهوده رها می شود».[2] "أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکمْ عَبَثاً وَ أَنَّکمْ إِلَینا لا تُرْجَعُون": «آیا چنین پنداشتید که ما بیهوده شما را آفریدیم و به سوی ما بازگشت نمی کنید»[3] "وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَینَهُما باطِلًا ذلِک ظَنُّ الَّذِینَ کفَرُوا" « ما آسمان و زمین و آنچه میان آنها است بیهوده نیافریدیم، این گمان و پندار کافران است».[4] و در قسمت دوم، گاه در آیات قرآن، هدف آفرینش، عبودیت و بندگی خدا قرار داده شده، "وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُون" «من انسانها و جن را نیا فریدم مگر برای اینکه عبادتم کنند»[5] بدیهی است عبادت مکتبی است برای پرورش انسان در ابعاد مختلف، عبادت به معنی وسیع کلمه که تسلیم فرمان خدا بودن است روح و جان انسان را درزمینه های گوناگون تکامل می بخشد که شرح آن را در ذیل آیات مربوط به عبادات مختلف بیان کرده ایم.

و گاه می گوید: هدف آفرینش آگاهی و بیداری و تقویت ایمان و اعتقاد شما است:"اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَینَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیر" «خدا همان کسی است که آسمان های هفت گانه و زمین هائی همانند آن را آفرید، فرمان او در میان آنها جاری است، همه اینها به خاطر آن بوده است تا شما بدانید خدا بر هر چیزی قادر است».[6] و گاه می گوید: هدف آفرینش، آزمایش حسن عمل شما است: "الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَکمْ أَیکمْ أَحْسَنُ عَمَلا"«او خدائی است که مرگ و زندگی را آفرید تا شما رادر میدان حسن عمل بیازماید و پرورش دهد».[7]

آیات سه گانه فوق که هر کدام به یکی از ابعاد سه گانه وجود انسان ( بعد آگاهی و ایمان، بعد اخلاق و بعد عمل) اشاره می کند بیانگر هدف تکاملی آفرینش است که به خود انسان ها باز می گردد.

ذکر این نکته نیز لازم است که بعضی چنین تصور می کنند چون کلمه «تکامل» در آیات قرآن در این مباحث مطرح نشده است نکند این یک فکر وارداتی باشد؟ ولی پاسخ این ایراد روشن است، زیرا ما در بند الفاظ خاص نیستیم، مفهوم و مصداق های تکامل در آیات فوق به خوبی روشن است، آیا علم و آگاهی مصداق واضح آن نیست و هم چنین پیشرفت در عبودیت و حسن عمل؟! در آیه 17 سوره محمد می خوانیم: " وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدی" «آنها که در مسیر هدایت و ارد شدند، خداوند برهدایتشان می افزاید» آیا تعبیر به «افزایش» چیزی جز تکامل است؟! در اینجا سوالی پیش می آید که اگر هدف تکامل بوده چرا خداوند از آغاز انسان را در همه ابعاد، کامل نیافرید تانیازی به پیمودن مراحل تکامل نبوده باشد؟

سر چشمه این ایراد غفلت از این نکته است که شاخه اصلی تکامل، «تکامل اختیاری» است، و به تعبیر دیگر تکامل آنست که انسان راه را با پای خود و اراده و تصمیم خویش بپیماید، اگر دست او را بگیرند و بزور ببرند نه افتخار است و نه تکامل، فی المثل اگر انسان، یک ریال از مال خود را با تصمیم و اراده خویش انفاق کند به همان نسبت راه کمال اخلاقی پیموده، در حالی که اگر ملیون ها از ثروت او را به اجبار بردارند و انفاق کنند، حتی یک گام هم دراین راه پیش نرفته است، و لذا در آیات مختلف قرآن مجید به این واقعیت تصریح شده که اگر خدا می خواست همه مردم به اجبار ایمان می آوردند ولی این ایمان برای آنها سودی نداشت: "وَ لَوْ شاءَ رَبُّک لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعا».[8]

پی نوشت ها


[1] نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 131 .

[2] قیامت / 36

[3] مومنون / 115

[4] ص / 27

[5] ذاریات / 56

[6] طلاق / 12

[7] ملک / 2

[8] یونس / 99

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان