این شاعر در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت برگزاری نشستهای انجمنهای ادبی در این روزها اظهار کرد: اگر به سالهای انتهایی دهه 70 و ابتدایی دهه 80 برگردیم، تعدد خیلی جدی انجمنهای ادبی در شهرهای مختلف را میبینیم. آن زمان در تهران به واسطه اینکه اَبَرشهر بود، دسترسی هر فرد به امکانات محله خودش متفاوت بود و امکان تشکیل یک جلسه جامع تقریبا امکانپذیر نبود و برای همین همیشه جلسات متعددی وجود داشت، شهرهای کوچکتر هم انجمنهای متعددی داشتند و عموما هر روز نشست یک انجمن برگزار میشد.
او افزود: اما متاسفانه علیرغم اینکه در دوره دولت اول آقای احمدینژاد، نقش جریانی که تلاش داشت انجمنها و جریانهای ادبی را کاملا یکپارچه و زیر بیرق دولت جمع کند، خیلی کمرنگ شد و برای افزایش تعداد انجمنها تلاش میشد، در دوره دولت دوم آقای احمدینژاد عملکرد وزارت ارشاد در این زمینه چندان مناسب نبود و تلاش داشت تا همه جریانها را به یک سمت ببرد و یک جریان خودی شکل بگیرد و عملا شاهد این بودیم که جریاناتی زیرمجموعه جریان موردپسند دولت شکل میگرفت و یا بقیه به نوعی متهم به خودی نبودن میشدند، حتی جریانات ادبی که هیچ ادعای سیاسی نداشتند. بعد از اتفاقات دوره دوم آقای احمدینژاد شرایط فرهنگی به سمتی رفت که انجمنها سرخورده شدند و منجر به این شد که تعداد انجمنها کم شد.
شالبافان درحالیکه معتقد است با وجود اتفاقاتی که اخیرا افتاده، با در نظر گرفتن تمام انتظاراتی که از دولت میرود و عملی نشده اما میتوان گفت برگشت به همان وضعیت نرمال دهه 70 و 80 رخ داده است، اظهار کرد: این اتفاق، اتفاق بدی نیست. ضمن اینکه یادمان نرود در شرایط فعلی جریانهای ادبی به شدت تحتتاثیر فضای مجازی هستند و شبکههای مجازی و تعداد فالوئرهای افراد روی سلیقه ادبی جوامع اثر گذاشتهاند.
این شاعر که حضور و جمع شدن افراد در یک فضای واقعی مثل انجمنهای ادبی را به نفع ادبیات میداند، بیان کرد: فضای مجازی صرفا تابع وضعیت ادبی افراد نیست و عوامل مختلفی در محبوبیت و شهرت فرد نقش دارند. یادمان نرود در فضایی مثل فضای مجازی، در صفحات شخصی افراد عمدتا هیچ نقد مثبتی رخ نمیدهد و افرادی که آنجا نظر میدهند عمدتا طرفداران فرد هستند و این خیلی قضاوت مناسبی در اختیار مخاطب نمیگذارد و نمیتواند به نقد منصفانهای درباره آثار برسد.
او همچنین گفت: به نظر فضاهای جمعی با تمام محدودیتهایی که ممکن است داشته باشند، امکان نقد منصفانه و نقد علمی را بیشتر فراهم میکنند. اما اینکه در میان جلسات موجود افراد چطور میتوانند جلسه مناسب را انتخاب کنند، واقعیت این است که کار بسیار دشواری است. اما حتما افرادی که در آن جلسات حاضر هستند، میتوانند مقیاس خوبی برای انتخاب جلسه باشند و فضای کلی جلسه که فقط به ارائه آثار میپردازد یا اینکه نقد و بررسی هم هست، میتواند در این انتخاب کمک کند.
محمدرضا شالبافان در ادامه با بیان اینکه در طی این سالها تجربه بهدستآمده این است که معمولا جلسات وقتی میخواهند افراد را به سمت برخورد کارگاهی ببرند، خلاقیتهای آنها را میگیرند، اظهار کرد: در چنین شرایطی شرکتکنندگان را در یک مسیر خاص میبرند و این جلسات مفید نخواهند بود. بارها شاهد بودهایم افراد با حداقلی از نوآوری یا به قول سهراب «خرده هوشی، سر سوزن ذوقی» وارد یک جلسه میشوند و چون آن جلسه از جنس نوآوریهای آنها نیست، شدیدا سرکوب میشوند. البته موارد معدودی هم هستند، جلساتی در دهه 80 برگزار میشد و علیرغم اینکه اسمشان «کارگاه» بود، رویکرد کارگاهی به معنای سرکوب نوآوریها در آنها دیده نمیشد و نوآوریها رشد میکرد.
این شاعر افزود: چه بخواهیم و چه نخواهیم، هر کسی که خودش منتقد ادبی و شاعر است وقتی میخواهد درباره یک اثر نظر بدهد، قاعدتا نظری که میدهد، براساس معیارهایی است که آثار خودش از آنها پیروی میکند و این به نظرم یکی از معضلات ادبی کشور ماست. هرچند که چندان گریزی هم از آن نیست. ما اکثرا منتقدانی داریم که شاعر هم هستند و شاعرانی داریم که منتقد میشوند و در این بین یک جای خالی دیگر که این روزها به چشم میآید، کمبود تعداد جلساتی است که به نقد کتابهای شعر و داستان میپردازند. دیرزمانی نبود که هر روز در تهران یک نقد کتاب ویژه برگزار میشد. من سالها خبرنگار ادبی روزنامهها بودم؛ این نقدها پربار بود و پوشششان برای رسانهها بسیار جذاب، اما متاسفانه امروزه نقد کتابها خیلی محدود شده است. جلسات ادبی هم باید با چالش بیشتری همراه باشند.
شاعر مجموعه «قرار ملاقات پشت سعدیه» همچنین با اشاره به مسئولیتی که برخی کافهها با برگزاری جلسههای ادبی به دوش میکشند، بیان کرد: این روزها جلسات نیمهخصوصی ادبی در کافهها برگزار میشود که این قابل تقدیر است. هرچند که راه است تا در میان افکار عمومی بخواهند جای خودشان را باز کنند، انتظاری هم نمیرود. دیرزمانی نیست که این اتفاق در کشور ما افتاده اما نقش کافهها در شکلگیری جریانهای ادبی، فلسفی و هنری در طول تاریخ کاملا پررنگ است. هنوز هم در خیلی از کشورهای اروپایی کافهها به این افتخار میکنند که برای اولینبار فلان مکتب ادبی در کافه ما جلسه برگزار کرد یا به فلان ایده رسید و شروع به نوشتن مانیفست خود کرد.
او ادامه داد: من فکر میکنم نه تنها برگزاری جلسات ادبی در کافهها مشکلی ندارد بلکه حتی بعضی وقتها به خاطر آزادی بیشتر در برگزاری و کم بودن محدودیتهای محتوایی و شکلی، پرباری علمی و هنری این جلسات بیشتر است. البته حتما کافهها هم باید مدنظر داشته باشند که با عرف جامعه سازگار باشند و به گونهای نباشد که شرایط نامناسبی برایشان فراهم شود. هر چند فکر میکنم حداقل انتظاری که جامعه ادبی و هنری از سیستم حاکمیتی دارد این است که با سعهصدر مناسبی با اهالی ادب و هنر برخورد کند. البته انتظار میرود که آنها هم به معیارها وفادار باشند.
شالبافان در پایان گفت: مدتهاست که این مسئله وجود دارد؛ هر دولت ناخواسته یا خواسته تلاش میکند که یک نحله خاص ادبی را مورد حمایت قرار دهد. مشخصا در دورهای از دولت آقای احمدینژاد اصلا داوران جشنوارههای ادبی این را وظیفه خود میدیدند که جریانهایی را از جوایز و جشنوارهها حذف کنند. صرفا به یک جریان خاص که آن موقع موردتوجه بود و به نوآوریهایی در حد تکرار سبک هندی در غزل میپرداخت بها میدادند و بقیه را حذف میکردند. البته از نظر زمانی که نگاه میکنیم میبینیم در تمام دولتها این مسئله بوده است و همیشه جریانهایی که انتقادات نرمتری داشتند و با دولتها همسوتر بودند، حمایت میشدند و بقیه به حاشیه میرفتند. امیدوارم روزی برسد که دستاندرکاران ادب و هنر بدانند وظیفهشان حمایت از جریانهای مختلفی است که در چارچوب نوآوری و اصول انسانی در حال خلق آثار ادبی و هنری هستند.