ماهان شبکه ایرانیان

شهادت منتهای آرزوی مردان خدا...

حضرت آیت اللّه عطاء اللّه اشرفی اصفهانی در شعبان المعظم ۱۳۲۲ قمری برابر با سال ۱۳۸۱ خورشیدی در خانواده ای روحانی در سده (خمینی شهر فعلی) دیده به جهان گشود.

شهادت منتهای آرزوی مردان خدا...

زندگی، دیدگاه ها و تلاش های چهارمین شهید محراب

حضرت آیت اللّه عطاء اللّه اشرفی اصفهانی در شعبان المعظم 1322 قمری برابر با سال 1381 خورشیدی در خانواده ای روحانی در سده (خمینی شهر فعلی) دیده به جهان گشود.

وی، تنها فرزند ذکور حجت الاسلام میرزا اسد اللّه -از ائمه جماعت و اهل منبر-بود. مرحوم میرزا اسد اللّه دارای کمالات و سجایای اخلاقی فراوانی بود و خود، فرزند حجت الاسلام میرزا محمد جعفر، از اهل فضیلت سده، بود. جدّ اعلای ایشان نیز از علمای جبل عامل بود و نسب این خاندان به همین منطقه در لبنان می رسید که به گفته خود شهید محراب، اجداد آن ها در صدر اسلام به برکت وجود ابوذر-صحابی گران قدر رسول خدا(ص) -به اسلام گرویده بودند.

از طرف مادر نیز، نسب شهید به سادات می رسد. چرا که والده ایشان، علویه و از خانواده مؤیدی-از سادات معروف و صحیح النسب اصفهانی-بودند و نسب شان به حضرت امام حسن مجتبی(ع) می رسد.

باری، شهید، دوران کودکی را در سده سپری کرد و تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در همان جا در نزد مرحوم سید مصطفی فراگرفت. «عطاء اللّه» کوچک، به قدری دارای هوش و ذکاوت بود که در سن 9 سالگی نصاب صبیان را از حفظ بود. در 12 سالگی، برای ادامه تحصیل رهسپار شهر اصفهان شد و به مدت 10 سال، در حوزه علمیه اصفهان، در محضر استاتیدی چون آیت اللّه های مرحوم فشارکی، درچه ای، نجف آبادی و مدرّس، دروس ادبیات، سطح و نیز یک دوره درس خارج فقه و اصول را گذراند و سپس در سن 20 سالگی راهی حوزه علمیه قم شد. ابتدا به مدت یک سال در مدرسه رضویه سکونت یافت و سپس به همراه مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبد الجواد جبل عاملی در حجره فوقانی شمالی مدرسه فیضیه رحل اقامت افکند. در نهایت به حجره شماره 21 همین مدرسه منتقل شد و به مدت 20 سال پیاپی، در همان حجره ماند. شهید، به سبب تنگدستی و فقر شدید نمی توانست خانه ای اجاره کند و خانواده اش را به قم بیاورد.

ایشان در تمامی این 20 سال، در محضر مراجع بزرگ تقلید، همانند آیات عظام، مرحومان حائری، بروجردی و علمای ثلاث-حجت، خوانساری و صدر-به کسب علوم اسلامی پرداخت و در سن 40 سالگی به اخذ درجه اجتهاد نائل آمد. شهید، اجازه اجتهاد خود را از مرحوم آیت اللّه العظمی سید محمد تقی خوانساری(ره)، در سال 1362 قمری، دریافت کرد.

آیت اللّه اشرفی اصفهانی در سال 1335 خورشیدی برای اداره حوزه علمیه کرمانشاه و نیز امر تدریس، به نمایندگی از آیت اللّه العظمی بروجردی(ره) رهسپار آ دیار شد. شهید، در مدت 26 سال اقامت در کرمانشاه، ضمن اداره حوزه علمیه و تدریس علوم اسلامی-از جمله سطوح عالی حوزه-به تبلیغ و ارشاد مردم منطقه پرداخت.

شهید اشرفی اصفهانی، از زمان قیام 15 خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب شکوه مند اسلامی، به مبارزه علیه رژیم طاغوتی و منحط پهلوی، از طریق اعلامیه ها و سخنرانی های روشن گرانه، پرداخت. به همین سبب بارها مورد خشم رژیم قرار گرفت. مثلا یک بار-در آستانه پیروزی انقلاب-به وسیله مزدوران رژیم، شبانه دستگیر و روانه زندان کمیته شهربانی تهران شد. اما پس از آزادی، لحظه ای از تلاش بازنایستاد و جزو علمایی بود که به همراه آیت اللّه شهید استاد مرتضی مطهری، ضمن تحصن در دانشگاه تهران، خواستار بازگشت فوری حضرت امام شد.

آیت اللّه اشرفی اصفهانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی حضرت امام خمینی(ره) عهده دار مسؤولیت امامت جمعه در کرمانشاه شد و حدود 3 سال در این سنگر انجام وظیفه کرد. او همواره با ضد انقلاب، منافقین، رژیم صدام و اربابان آمریکایی و صهیونیستی اش، به مبارزه بر می خاست و در این راه دوبار مورد سوء قصد نافرجام قرار گرفت.

این عالم ربانی و عارف وارسته سرانجام در روز جمعه 23 مهر 1361 خورشیدی، پیش از ایراد خطبه های نماز جمعه، در مسجد جامع کرمانشاه، بر اثر انفجار نارنجک توسط یکی از منافقین، در سن 80 سالگی، شربت شهادت نوشید و به سلسلۀ جلیلۀ شهدای محراب-از امیر المؤمنین علی(ع)، تا شهیدان محراب انقلاب خمینی(ره) -پیوست.

سیمای معنوی شهید

بی گمان و به گفته بسیاری از بزرگان، و معاشران شهید، بهترین راه برای شناخت آن عالم و الامقام، مراجعه به پیام حضرت امام(ره) است. پیام الهی امام امّت، معجونی از مقامات و فضایل یک شیعه واقعی و انسانی گران قدر و صاحب حالات الهی و سزاوار توجه و عنایت همیشگی است. چرا که شناخت صحیح ابعاد وجودی علمای راستین، مناسب ترین الگوی رفتاری برای جامعه اسلامی است؛ علی الخصوص آن بزرگوارانی که به اعلی درجه، یعنی مقام شهادت، نائل شده اند.

با این مقدمه، برمبنای پیام حضرت امام، توضیحات مختصری در مورد فضایل آن فقید فرزانه در ذیل می آید:

صفای نفس

سالک، با ترک گناه و عمل به دستورات الهی، از طریق جهاد اکبر و مبارزه با نفس، وجود خود را صیقل می دهد و موجب صفای نفس خود می شود. وقتی کسی به چنین مقامی برسد، وجودش در نظر هر انسانی یادآور"محبوب "است؛ هم چنان که امام درباره شهید فرمودند: "هر وقت آقای اشرفی را می بینیم به یاد خدا می افتم. "

آرامش روح

انسانی به مقام بلند آرامش می رسد که همه امور را به پروردگار واگذارد و با تمام وجود به ذات اقدس الهی توکل کند. چنین شخصی از حوادث عالم ترس و دلهره ندارند، چون همه چیزش را به محبوب سپرده است. این آرامش را، مدام، در مواجهه های شهید با تهدیدهای دشمنان، به خوبی می توان دریافت. به ویژه آن جا که می فرماید:

«شهادت، منتهای آرزوی من است.»

این کلام آن بزرگوار، نشانه ای از قوت نفس و صلابتش در برابر ناملایمت هاست، و ثمره تقوا و خداترسی اوست. حضرت امام در جای دیگری از پیام نورانی شان، به این نکته اشاره و شهید اشرفی اصفهانی را انسانی قوی النّفس معرفی می کنند.

اطمینان قلب

از ابن عباس نقل می کنند که از حضرت رسول (ص) در خصوص آیه شریفۀ «... الا بذکر اللّه تطمئنّ القلوب» پرسید که چه کسانی با ذکر خدا دل های شان آرام می گیرد، و حضرت فرمودند: «آن ها، ما اهل بیت و شیعیان مان هستیم.»

بی گمان شهید محراب از شیعیان خالص و واقعی اهل بیت(ع) بود و بهترین شاهد این مدعا، سیرۀ عملی و ارادت فوق العاده اش به آن پاکان است. هم چنان که نزدیکان شهید نقل می کنند، او همواره لبانش به ذکر خدا مشغول بود و کلمه هایی مانند "یا اللّه "و"یا حسین "بر زبانش جاری می شد. هر گاه این کلمه ها را می گفت، رخسارش برافروخته می شد و بر شنونده چنان تأثیری می گذاشت که گویی ندایی آسمانی شنیده است.

بی گمان و به گفته بسیاری از بزرگان، و معاشران شهید، بهترین راه برای شناخت آن عالم و الامقام، مراجعه به پیام حضرت امام(ره) است. پیام الهی امام امت، معجونی از مقامات و فضایل یک شیعه واقعی و انسانی گران قدر و صاحب حالات الهی و سزاوار توجه و عنایت همیشگی است.

خالی بودن از هواهای نفسانی

«الهی، این تویی که اغیار را از دل های دوستانت زدودی، تا آن که به جز تو را دوست نداشتند». [امام حسین(ع) در فرازی از دعای عرفه]

شهید محراب با تأسی بر فرموده مولایش حسین(ع) و نیز امام صادق(ع) که فرموده اند:

«قلب، حرم خداوند است»، قلبش را از اغیاری نظیر حبّ ریاست، مال، نفس، شهوت و دنیا خالی کرد تا آن جا که همه چیز را با چشم الهی می دید و چه زیبا، این گونه، دیده هایش را به دیگران منتقل می کرد:

«روحیه برادران رزمنده، پیش روی آن ها و فتوحاتی را که حاصل شده، در خدمت امام عنوان کردیم. ما در فتوحات، هرچه دیدیم، فقط خدا را دیدیم. یعنی معلوم بود که فقط نیروی غیبی و الهی و حمایت امام عصر(عج)، پشتیبان رزمندگان ما بوده است، و الاّ ما به رموز جنگی وارد نیستیم. تا اندازه ای که رفتیم و بررسی کردیم، فقط دست خدا را دیدیم و حمایت غیبی و مدد الهی و حمایت امام زمان(ع)، و این فتوحات که به دست آمده، شبه اعجاز است.»

تارک هوی

«شجاع ترین مردم کسی است که بر هوای نفسش غلبه کند». [حضرت علی(ع) ]

امیر مؤمنان(ع) در فرموه دیگرش، زهد را برخاسته از ترک هوای نفس و زینت و دنیا می داند (به تصویر صفحه مراجعه شود) و شهید اشرفی اصفهانی به حق، مصداق این روایت شریف است، چنان که برای در آغوش گرفتن شاهد وصال شهادت، از خواهش ها و حتی امیال مباح و حلال نیز فاصله گرفت و فارغ از هرگونه تعلقی، خود را آماده جان بازی در راه مکتب نورانی سیّد و سالار شهیدان(ع) کرد. شهید اشرفی 13 روز قبل از شهادت در محراب عبادت گفته بود: «امیدوارم چهارمین شهید محراب، من باشم».

اطاعت امر مولا

رسول اکرم (ص) می فرمایند: «خدای تبارک و تعالی فرمود: من مطیع کسی هستم که اطاعتم کند.»

در سوره نساء، آیه 80، نیز داریم:

«من یطع الرّسول فقد اطاع اللّه؛ کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده.»

پس، کسی که از پیامبر اعظم(ص) اطاعت کند، از خداوند اطاعت کرده و در آیه 69 از همین سوره مبارکه نیز تأکید شده است که چنین کسی در روز رستاخیز هم نشین کسانی خواهد بود که خداوند نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان، و آن ها رفیقان خوبی هستند.

شهید اشرفی اصفهانی، مزد اطاعت از خدا و رسولش را از دست مبارک نخستین شهید محراب، مولای متقیان علی(ع)، دریافت کرد و این، بالاترین سعادت هاست.

جامع علم مفید

علم مفید، علمی است که عالم به علم خود عمل کند و نیز عملش برای آخرت و هدایت مردم، نافع باشد. اولین فایده علم به عالم بر می گردد؛ وقتی که به علمش عمل کند.

شهید محراب، ضمن این که خود را از زلال علم اهل بیت (ع) سیراب کرد و علاوه بر مقام منیع اجتهاد و فقاهت و علمیّت، صاحب تألیفات وزینی چون "مجمع الشتات" در هفت مجلّد، "برهان قرآن" در یک مجلد و تقریرات و نوشته های چاپ نشدۀ دیگری شد. ایشان، خود، دراین باره گفته است:

«در قم که بودیم، سطوح عالی را تدریس می کردیم. به کرمانشاه هم که آمدیم، تا یکی دو سال قبل که چشمان مان ضعیف نشده بود، همین سطوح عالی، مثل رسائل و مکاسب و کفایه را تدریس می کردیم و در ماه مبارک رمضان و غیر از آن جلسات تبلیغی هم داشتیم، البته، بنده، علاقه ام این است که مطالبی را که عنوان می کنم، جنبه تفسیری داشته باشند.»

ایشان تسلط خاص و ممتازی بر آیات قرآن داشت، تا آن جا که در خطبه های نماز جمعه و سخنرانی ها، تا حد امکان، از آیات کریمه قرآن استفاده می کرد.

حضرت امام(ره)، در بخش دیگری از پیام شان، شهید محراب را عالمی خدمت گزار معرفی می کنند که عبارتی است جامع و درخور توجه خاص و نیز حاوی نکات مهمی از زندگی آیت اللّه اشرفی اصفهانی است.

با نگاهی کوتاه به زندگی ایشان، در می یابیم که از زمان به ثمر نشستن تا لحظه شهادت، به صورت مداوم، در خدمت اسلام و شریعت ناب محمدی (ص) بوده است. شهید، وقتی در قم و محضر اساتید بزرگواری هم چون آیت اللّه العظمی بروجردی (ره ) اقامت داشت و ضمن تحصیل معارف الهی، خود نیز از استادان برجسته حوزه علمیه قم بود و خویش را وقف مکتب نورانی حضرت امام صادق(ع) کرد و به عنوان استادی عالی رتبه و دلسوز به تعلیم علوم اهل بیت(ع) به طلاب تشنه معرفت، همت گمارد و از ابتدا تا سطوح عالی حوزه را تدریس می کرد و خدمات شایسته ای در این سنگر برای تربیت طلاب ارائه داد و زمانی که به دستور استاد عزیزش، راهی کرمانشاه شد و 27-8 سال از عمر پربارش را در آن منطقه سپری کرد، وجود مبارکش، منشأ خدمات مؤثر و برکات زیادی بود که از جمله آن ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1- تدریس علوم و معارف اسلامی در سطوح مختلف حوزه علمیه آیت اللّه العظمی بروجردی (ره) .

2- اقامه نماز جماعت در مسجد آیت اللّه بروجردی (ره) .

3- برگزاری جلسات تفسیر قرآن کریم در شب های شنبه.

4- برگزاری جلسات اخلاق.

5- اهتمام خاصّ به رفع مشکلات منطقه(در حد توان) .

6- تأسیس حوزه علمیه حضرت امام خمینی(ره) کرمانشاه.

7- تأسیس مسجد النبی(ص) تاق بستان کرمانشاه.

8- تأسیس حوزه علمیه مکتب الزهرا(س) در خمینی شهر اصفهان.

9- ساخت مسجد امام حسین(ع) در خمینی شهر.

10- تجدید بنای مسجد ولی عصر(عج) خمینی شهر.

11- تأسیس مجتمع فرهنگی و دانشگاه علوم قرآنی کرمانشاه(که بعد از شهادت ایشان، به نام شهید محراب مورد استفاده قرار گرفت) .

این همه برکات و آثار، نتیجه تقوا و پارسایی کم نظیر آن پیر فرزانه است. بزرگی که با این همه صاحب مقام صاحب مقام تلاش تا مدت ها در همین شهر کرمانشاه، در منزلی اجاره ای سکونت داشت و بعدها تعدادی از مؤمنان، با قرض فراوان برایش منزلی فراهم کردند و پرداخت دیون و بدهکاری ها، به اصرار شهید به خودش واگذار شد، اما کثرت بدهی وی- بابت منزل مسکونی و سنگین آن-موجب شد تا حضرت امام(ره) در نامه پنجم جمادی الاولی سال 1358 به شهید دستور دهند تا از سهم امام، همه قرض ها و دیون را پرداخت کنند. عین کلام حضرت امام (ره) این است:

«جناب عالی، مجاز هستید قروض خودتان را از وجوهی که می رسد، پرداخت فرمایید و زائد را به قم ایصال نمایید».

پس از صدور این فرمان نیمی از مبلغ خانه پرداخت شد، اما با همه این که شهید مجاز به هزینه کردن این مبلغ بود(و در واقع مبلغ، بلا عوض بوده است)، در وصیت نامه اش آمده است: «نصف منزل مسکونی، متعلق به امام امت است و پس از مرگ من، ورثه باید پول آن را به امام بدهند».

این شخصیت ممتاز و برجسته، عالمی بود که تمام عمر مبارکش را وقف اعتلای کلمه اللّه کرد و مصدر فیوضات بسیار ارزش مندی شد. امام خمینی (ره) در همان نامه در مقام دعا برای شهید محراب فرموده اند: «از خدای تعالی ادامه فیوضات حضرت عالی را در اعلای کلمه طیّبه اسلام مسألت دارم».

عمل صالح

عمل صالح، در واقع یک عمل مرکّب است که از سه بخش تشکیل شده و عبارت است از: نیت، عمل مبتنی بر نیت و استمرار نیت.

باری، زندگی هر انسانی در این دنیا، فراز و نشیب فراوانی دارد و بهترین نتیجه و برترین میوه ای که می تواند داشته باشد، رسیدن به قرب الهی است و این که انسان درحالی از دنیا برود که دارای ایمان الهی باشد.

وقتی به زندگی عالمی متقی، مثل شهید محراب اشرفی اصفهانی، به دیدۀ توجه می نگریم، می بینیم که این زندگی مملوّ از خیرات، برکات و اعمال صالحه است و به بهترین نتیجه ممکن نیز منتهی می شود، و آن چیزی نیست جز شهادت، با وضعیت خاصی که گویای عظمت و علوّ درجه این پیر غلام نخستین شهدای محراب، امیر المؤمنین علی (ع) است، و فارغ از هرگونه توضیح است.

در خصوص چگونگی شهادت شهید محراب، به نقل از شاهدان عینی حادثه آمده است که پس از انفجار، بلافاصله، هر دو پای شهید تقریبا قطع شد و ایشان به حالت سجده بر روی زمین افتاد و درحالی که ذکرش "حسین، حسین" بود به بیمارستان منتقل شد. در آن جا نیز، تا لحظه آخر، این ذکر از عمق وجود شهید شنیده می شد و در حال ذکر محبوب، به دیار یار شتافت.

فردی بی آزار

رسول اکرم اسلام (ص) فرمودند: «مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند».

در طول زندگی شهید بزرگوار، آزار فراوانی از ناحیه افراد مغرض و معاند و بعضا ناآگاه به ایشان می رسید تا آن جا که به خانواده شان گفته بودند: "پس از مرگ برایم زیاد گریه کنید، زیرا من خیلی مظلوم واقع شدم ". البته این مظلومیت و آزارهایی که به ایشان می رسید، ابتلائاتی بود که در مسیر تکامل روحی شهید، بسیار مؤثر افتاد و این قبیل ابتلائات، خاصّ اولیاء الهی است.

اما در مقابل، حتی یک نفر از آن ها با ناراحتی، خشم یا تلافی شهید روبه رو نشد و آن بزرگوار، هرگز موجبات دل شکستگی کسی را فراهم نکرد. بالاتر از این ها، آزار شهید، حتی به حیوانات هم نمی رسید و کلام امام(ره)، در پیام شان، صحه بر همین امر می گذارد که شهید، آزارش به موری هم نرسیده بود.

مجاهد متعهد قوی النّفس

«او در جبهۀ دفاع از حق، از جمله اشخاصی بود که مایه دلگرمی جوانان مجاهد بود». این بخش از پیام الهی امام(ره)، در برگیرندۀ یکی از برجسته ترین صفات شهید محراب است که از اهمیت بالایی برخوردار است. حضور این پیرمرد هشتاد ساله، در صحنه های دفاع از اسلام و انقلاب، بی اختیار، انسان را به یاد پیرسالار سپاه امام شهیدان، حضرت حسین بن علی(ع) می اندازد. سلام خدا بر حبیب و سلام خدا و رسولش بر شهید محراب اشرفی اصفهانی که وجودش همواره زنده کنندۀ یاد حبیب است.

یکی از مهم ترین فرازهای زندگانی شهید محراب، مبارزه فعال با مظاهر ظلم و جور است که از دو بخش تشکیل شده است:

مبارزات قبل از انقلاب

در زمان حاکمیت طاغوت بر سرزمین اسلامی مان، شهید عزیز، در پیروی از رهبر محبوبش امام خمینی(ره)، لحظه ای دست از مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی برنداشت و سختی شکنجه و زندان را، برای رضای خدا، با جان و دل پذیرفت. چنان که خود درباره زندان کمیته شهربانی گفته است: "در ایامی که در زندان بودیم، نمی فهمیدیم که چه وقت شب است و چه وقت روز. برای انجام نمازهای واجب نمی توانستیم اوقات را تشخیص بدهیم. مأموران، اوقات نماز را پشت در زندان، اعلام می کردند که الآن ظهر است یا شب یا صبح. برای وضوگرفتن هم باید در زندان را می زدیم، تا مأموران زندان بیایند و در را باز کنند و در وقت بیرون رفتن، (به تصویر صفحه مراجعه شود) یک پارچه بر سر ما می انداختند تا در وقت رفت و آمد همدیگر را نبینیم ".

از ویژگی های بارز شهید، در این دوره، شجاعت و صلابت اوست که از این شخصیت معنوی، مجاهدی قوی النفس ساخته بود. آیت اللّه اشرفی، در تمامی راه پیمایی های مردمی کرمانشاه، پیشاپیش مردم حرکت می کرد و حتی در یکی از این تظاهرات، مورد حمله گارد و مأموران ساواک قرار گرفت و مجروح شد. بار دیگر، زمانی بود که از سوی ساواک، تهدید به مرگ شد، اما شجاعانه در مقابل آن ددمنشان ایستادگی کرد.

پس از انقلاب و دفاع مقدس

به محض پیروزی انقلاب اسلامی، شهید بزرگوار در کنار حضرت امام(ره) و دیگر یاران باوفای معظ له، به دفاع از آرمان های بلند اسلام ناب محمدی پرداخت و از نخستین روزهای شروع جنگ تحمیلی، در کنار رزمندگان، در جبهه ها حضور یافت. شرح فعالیت های شهید، در جبهه های نبرد و نیز عیادت ایشان از مجروحان جنگی و حضور در تشییع پیکرهای پاک شهیدان، به تفصیل در گفت وگوهای ویژه نامه شاهد یاران [شماره 44] آمده است.

مصداق «رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه...»

از لطیف ترین نکات پیام تاریخی امام (ره)، اشاره به این آیه شریف است:

«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه فمنهم مّن قضی نحبه و منهم من ینتّظر و ما بدّلوا تبدیلا؛

در میان مؤمنان، مردانی هستند که بر سر عهدی که با خداوند بستند صادقانه ایستاده اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند-و در راه شربت شهادت نوشیدند-و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند». [احزاب، آیه 23]

این آیه شریفه، درباره مجاهدان فی سبیل اللّه است که پیمان می بندند که تا آخرین نفس از اسلام و مکتب پیامبر(ص) دفاع کنند و صحنه نبرد را خالی نکنند. بالاترین مصادیق این آیه، وجود مبارک امیر المؤمنین(ع)، حمزه سید الشهدا و جعفر بن ابی طالب در صدر اسلام هستند و امام خمینی (ره)، چه نغز و زیبا، شهید اشرفی اصفهانی را در زمرۀ مصادیق این ایه جاودانه می دانند. هم چنان که خود شهید دراین باره می فرماید: «در اسلام، مافوق شهادت، ما دیگر مقامی بالاتر نداریم. برای این که خداوند عالم، در قرآن، در چند جا، خطاب به مردم و نیز خطاب به پیامبر اکرم(ص)، می فرماید که خیال نشود به این که شهدای راه خدا، آن هایی که جان خودشان را در راه خدا داده اند و هدف شان اسلام بوده و حفظ اسلام عزیز و قرآن، مرده اند، بلکه این ها زنده اند...»

شهید، در جای دیگری، با اشاره به ترور ناموفق منافقین در خصوص خودش، می فرماید: «بنده، اولا که خود را لایق شهادت نمی دانم. برای این که مقام شهادت، یک مقامی است که همه کس نصیبش نمی شود. یک نوبت، ما در معرض، واقع شدیم. نسبت به بنده، منافقین می خواستند ما را هدف قرار بدهند، ماه مبارک رمضان بود و افتخاری دیگر از این بالاتر نبود. در حال طهارت، رفتن به طرف خانه خدا و در حال روزه، و ما اگر هرآینه دعوت خدا را لبیک گفته بودیم، این افتخاری بود برای ما و برای خانواده مان، و لیکن نشد و ما تسلیم قضا و قدر الهی باشیم و خداوند از ما بپذیرد و در آن حال، اخلاصی هم باشد؛ ثابت قدم و ثبات در ایمان؛ که عهد همان است. من مکرر گفته ام به این که اگر خداوند، شهادتی نصیب ما کرد، در آنی است که ایمان ما ثابت باشد، یعنی ثابت قدم باشیم در ایمان و توجه به خداوند عالم، و هدف مان از شهادت این نباشد که بعد از کشته شدن مان، مثلا بگویند جزو شهداست؛ هدف خدا باشد و منظور خدا باشد...»

و با مرور همین سخنان شهید است که فرموده امام در خصوص ایشان، مصداق پیدا می کند: «چه سعادتمندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین بگذرانند، و در آخر عمر فانی، به فیض عظیمی که دل باختگان به لقاء اللّه آرزو می کنند نائل آیند...»

سلام بر تو ای عطای خدا، ای شهید محراب، روزی که خداوند مقدّر فرمود به دنیا بیایی، روزی که مقدر فرمود به زیباترین وجهی-شهادت-از دنیا بروی و روزی که دوباره برانگیخته خواهی شد و خندان و شادان زندگی اخروی را شروع خواهی کرد؛ هم چنان که در زندگی دنیوی نیز-فارغ از هر قید و بند مادّی و عسرتی-این چنین بودی.

منبع: برگرفنه از کتاب «اخلاق از دیدگاه شهید اشرفی اصفهانی» نوشته مجتبی عزیزی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان