این پژوهشگر که کتاب سهجلدی «چه میگفت حافظ» را در کارنامه خود دارد، به مناسبت روز بزرگداشت حافظ (20 مهرماه) در گفتوگو با ایسنا، درباره اینکه از نظر او مهمترین حرف حافظ چیست، اظهار کرد: حافظ قله اندیشهورزی ایرانی است و مهمترین و محوریترین سخن او سخن عشق است با همه ظرافتهایی که او میداند. معتقدم بعد از او سیر اندیشهورزی ما تا زمان مشروطه روندی رو به انحطاط پیموده ولی پس از مشروطه تحت تأثیر جهان غرب شیب منحنی عوض شده است.
او با بیان اینکه برای بازشناسی اندیشهورزی ایرانی، شناخت حافظ در رأس کارهایی است که باید انجام شود، افزود: البته اندیشه مرز ندارد که ما بگوییم اندیشه ایرانی، و در واقع اینطور نیست که ما اندیشهای جدا از بقیه دنیا داشته باشیم. اندیشه راهنمای عمل است و ما باید اندیشهورزی را رواج دهیم و ابزارش بازخوانی دستاورد بزرگانی چون حافظ و سعدی و مولوی در پرتو دانش امروز است.
فرزان با تأکید بر اینکه اندیشهورزی نیاز هر فرد در هر زمان و هر مکان است، بیان کرد: برای ما فارسیزبانان بویژه این منابع میتوانند مفید و موثر و بسیار راهگشا باشند. حتی میتوان گفت اگر کسی حافظ را خوب بشناسد و اندیشه او را به کار بگیرد، اشتباه فاحشی در زندگیاش نخواهد کرد، زیرا گستره دید حافظ جامع است و با شایستگی به زوایای مختلف زندگی از مسائل مادی تا مسائل معنوی پرداخته است.
او همچنین درباره دیدگاههای مختلفی که درباره شعر حافظ وجود دارد، اظهار کرد: در واقعیت هم مرز پررنگی میان نیازهای گوناگون واقعی انسانها نیست؛ ما هم مسائل الهی داریم، هم مسائل مادی و ذهنی و حتی مسائل جنسی. حافظ در هیچ زمینهای مطلقگرا نبوده است؛ یعنی بخشی را بچسبد و بخشهای دیگر را ول کند. طیف پهناور اندیشه حافظ از مادیترین تا عرفانیترین مسائل را دربر میگیرد.
این پژوهشگر با تأکید بر وسعت و عمق و توان والای حافظ در پردازش سخن، گفت: حافظ همانند تابلویی است که هر کسی با آن روبهرو شود، برداشتی از آن خواهد داشت، بنابراین از عامیترین تا متفکرترین افراد، جذب شعرهایش میشوند و بدین روی دوستدارانش طیف بسیار وسیعی را دربر میگیرند.
او درباره دلیل ویژگیهای همهپسند و همهفهم بودن شعرهای حافظ توضیح داد: منشأ آن، ژرفای اندیشه حافظ است. فراتر از زمان و مکان بودن حافظ به دلیل آن است که او در واقعیت زمان و مکان میزیسته است و کسی که در زمان و مکان زندگی میکند و به مسائل زمان و مکان خود اشراف مییابد، منشأ اندیشهای میشود که همهزمانی و همهمکانی خواهد بود. حافظ این قدرت را داشته است. حافظ درباره مسائل زمان خویش و جنگهایی که رخ داده، واکنش صریحی دارد و اینها در متنش وجود دارد. حافظ کسی نیست که بخواهد از جامعه گریزان باشد و به ورطه ذهنگرایی بیفتد. او در عین حال که مسائل را خیلی عمیق میبیند، با مسائل محیط و زمان خود درگیر میشود و رهاورد این روش، همهجایی و همهزمانی بودن آموزههای حافظ است که میتواند برای امروز ما بسیار راهگشا باشد.
فرزان همچنین درباره تأثیرات فرامرزی حافظ و تأثیر او بر اندیشههای غرب، اظهار کرد: گنجینه ادب فارسی واقعا گنجینه ارزشمندی است و چیزی نبوده که از جهان بیرون از ایران پوشیده بماند. پس از رنسانس از قرن 15 میلادی در غرب گرایش وسیعی به سمت خواندن کتابهای خطی شرق از جمله حافظ پیدا شد و به نظر میرسد در خیلی از زمینهها اندیشه غرب ادامه دستاوردهای اندیشمندان شرقی و ایرانی است. در این کتاب به صورت مجمل به آن اشاره شده و فکتهایی هم آمده که چه اندیشههایی از ایران رفته و در آنجا پرورش یافته و به بار نشسته است و به چه دلایل تاریخیای این اندیشه در خود ایران گسترش نیافته است.
او درباره کتاب «چه میگفت حافظ» نیز توضیح داد: این کتاب را با همه حجمی که دارد، باید به عنوان مقدمه حافظشناسی درنظر گرفت. اشخاص دیگر با نقد نظر من یا برداشتهای دیگر از اندیشه حافظ میتوانند زمینه بهرهمندی جامعه ما از ثمرات گوهربار این شاعر بزرگ را فراهم کنند.
فرزان گفت: در این کتاب اصلا وارد اوزان و عروض و قافیه نشدهام، تخصص من هم نبوده که بخواهم وارد شوم. من اندیشه حافظ را مورد بررسی قرار دادهام و فکر میکنم در این زمینه کمتر کار شده است. ابداع دیگری که داشتم این بود که به صورت موضوعی به حافظ پرداختم که کار شاق و سنگینی بود. سعی کردم از درون متن و گفتارهای مختلف حافظ که دارای ابهام و ایهام بسیار بود، به اندیشه او پی ببرم و بتوانم حدود 70 سرفصل از اندیشه حافظ را جدا کرده و به آنها بپردازم. حدود 10-15 سال روی این کتاب کار کردم. با اینکه 450 غزل بیشتر نیست اما کار سختی است که بتوانید ابهام را از شعرهای حافظ بیرون بیاورید، پردهها را کنار بزنید و گوهر اندیشه او را بشناسید. این کاری بود که من انجام دادم.