به گزارش ایسنا، وضعیتِ تهران، ساختوسازهایی که باغهای ایرانی را به برجهای بیسروته تبدیل کردند و تعریض کوچه پس کوچههایی که سالها تاریخ را در دل خود پنهان کرده بودند و تخریبِ خانههای قدیمی در بافتهای تاریخی به خصوص در "اودلاجان" به دستور مقامات انتظامی تا معتادان را از منطقه دور کنند و هزار و یک دلیل دیگر که بافتهای تاریخی را به کارگاه و انبار کالا تبدیل کرده بودند، برای نخستینبار تعدادی از متخصصان شهری و معماران را بر آن داشت تا برای رهاییِ پایتخت از زخمهایی که هر روز عمیقتر میشدند، فکری کنند. آنها بررسیهای خود را از نیمهی دوم سال 90 آغاز کردند و پس از بررسیهای فراوان از میان چند روز که به وقایع مختلف شهر در سالهای گذشته مربوط میشد، سرانجام «یکم آبان» را «روز تهران» نامیدند و چند سال نیز برنامههایی هرچند کوچک با نام «جشن تهران» برگزار کردند.
آنها متخصصانِ معمار، شهرساز و کارشناسان پیشکسوت حوزهی میراث فرهنگی بودند که با راهاندازی موسسهی «مطالعات تهران، کلانشهر» به فکر راهحلی برای نجات این کلانشهر افتادند، تا با انتخاب روزی به نام این شهر، شاید بتوان از این طریق تهران و دردهایش را شناخت و نجاتش داد.
راه حل جواب داد، برای محسوس شدن زخمهایی که هر روز تهران را با خود به پایین میکشید. آن اندازه که مسوولان شهری نسبت به این مناسبت حساس شدند و ترجیح دادند خودشان روزی را به این نام انتخاب کنند و آن شد که شورای اسلامی شهر تهران در 12 مرداد 1395 با تصویب ارائه طرح پیشنهادی به شورای فرهنگ عمومی کشور برای تعیین «روز پایتخت»، 14 مهرماه را به عنوان "روز تهران، پایتخت ایران اسلامی" تعیین کرد.
از آن روز به بعد هر سال چند برنامه به برنامههای روز تهران اضافه شدند، البته که امسال نیز از این قاعده مستثنی نبود، به خصوص آن اندازه بزرگتر که از یک روز به یک هفته رسید. از برگزاری تهرانگردیهای چند هفته یک بار احمد مسجد جامعی و تیم تهرانگردش در روز نخست این هفته یعنی 12 مهر گرفته تا برگزاری مراسمهای هر روزه توسط شهرداری منطقه 12 با نام «قلب طهران» و افتتاح چند موزه با عنوانهای مختلف مرتبط با تهران مانند «خانه مینایی» با عنوان «موزه تهران»، خانه موزه معماری "لرزاده"، یا نمایشگاه باستانشناسی تهران در موزه ملی ایران!
حالا هفته تهران تمام شد، حرفهای زیادی زده شد و هزینههای زیادی متحمل شدند تا مراسم مختلفی مانند تقدیر و تجلیل از حافظان تهران برگزار کنند و موزههایی که به ضربِ و زورِ این روز، افتتاح شدند تا نشان دهند همه چیز برای تهران و روز و هفته و ماهاش برنامهریزی شده است. اما یک سؤال مطرح میشود در طول این یک هفته نمایش، چه قدر به تهرانیها و مالکان آثار و بناهای تاریخی آموزش داده شد یا برایشان حرف زدند که چطور و با چه تسهیلاتی میتوانند از بناهای تاریخی شهر حفاظت کنند تا میراثِ تهران پابرجا بماند.
متولیان برگزاری هفته تهران که در واقع متولیان شهری بودند چه قدر در طول این یک هفته تلاش کردند تا علاوه بر فرهنگسازی مناسب به مردم تهران و به خصوص مالکان بناهای تاریخی از مردم عادی گرفته تا دستگاههای دولتی که بناهای تاریخی را مالکیت میکنند، نشان دهند و به آنها امیدواری تزریق کنند برای این حفاظت! حرفهایی که بتواند راهکاری عملی برای حفاظت از باقی ماندههای تهران قدیم باشد.
مانند کمک به مالکان مغازههای تاریخی که در دل خود تاریخهای چند هزار ساله جا دادهاند تا بناهای تاریخی که سالهاست منتظر یک نگاه از سوی متولیانِ فرهنگی و تاریخی کشورند.
قطعا جابهجا کردن روز تهران از اول آبان به 14 مهر برای «تهران فرقی ندارد. تهرانی باقیمانده از تخریبها و آلودگیهایی که در طول دستکم یکی دو دهه گذشته به آن آسیب زده، اما کسی از آن دم برنمیآورد. بیتوجهی به تاریخی که به مرور از دست میرود و نه تنها مدیریت شهری که میراث فرهنگی هم که امسال تلاش کرد در هیچ برنامه و مراسمی نباشد؛ شاید برای جلوگیری از بروز هر نوع توقعِ جدیدی برای تهرانِ تاریخی!
از تهران و پلِ تاریخی «کن» که نوروز امسال و با سیل تهران بخشی از آن تخریب شد یا «عشرتآباد» محصور شده بین دیوارهای نظامی میدان سپاه، «دیوار 500 ساله حصار طهماسبی» که امروز چند متر بیشتر از آن باقی نمانده، خانهی «فیلبند» در ورودی تهران قدیم، بازار تهران، خانهی «شیخ فضلالله نوری» و خانههای قدیمیِ ارزشمند در دل بافت تاریخی تهران در «اودلاجان» یا خیابان ثبت ملی شده ولیعصر و جدارههایی که هر روز برج میزایند، تا شهر ری و فضاهای تازه کشف شده در طول یک سال گذشته که هیچ خبری از ادامهی مرمتها و ساماندهیها از آنها نیست و هر کدام توقعی برای مدیریت شهری و میراث فرهنگی استان تهران میتوانند محسوب شوند.