علمای اخلاق با تأسّی از معصومان(ع) مباحثی را در مراتب نیّت در عبادت و تقسیم بندی عبادات ذکر کرده اند. در این جهت امام صادق(ع) در یک تقسیم بندی برای بندگان خدا می فرمایند:
"عبادت کنندگان سه دسته اند:
گروهی که خدا را به جهت ترس (از جهنم) عبادت می کنند، این عبادت بردگان است و گروهی که برای رسیدن به ثواب و پاداش خداوند را عبادت می کنند، این عبادت اجیران و مزدگیران است؛ و گروهی که خداوند را فقط به جهت محبت به او عبادت می کنند، این عبادت آزادگان و برترین عبادات است".
روایات متعددی درباره تقسیم بندی عبادت کنندگان وارد شده که مضمون همه آنها این است که نیّت افراد برای عبادت خدا، متفاوت است و در کل، عبادت کنندگان از سه انگیزه برای عبادت خدا برخوردارند: دسته ای که تنها ترس از عذاب خدا آنان را به عبادت وا می دارد که اگر خداوند جهنم را نمی آفرید و عذاب عالم برزخ و قیامت در کار نبود و مطلقاً کسی عذاب نمی شد و مردم تنها از لحاظ برخورداری از اصل ثواب، مراتب آن و درجات بهشت متفاوت می بودند، این دسته خدا را نمی پرستیدند؛ چون آنان طمعی به بهشت و ثواب ندارند و تنها ترس از عذاب خدا باعث می شود که واجبات را انجام دهند. این نوع عبادت، پایین ترین مرتبه عبادت به شمار می آید.
دسته دوم که همّتشان از دسته اول بلندتر است و از مرتبه عالی تری از عبادت برخوردارند، کسانی هستند که نعمتهای اخروی و ثواب و بهشتی که خداوند در قرآن مردم را به آنها دعوت کرده، موجب عبادتشان شده است. انگیزه آنان برای عبادت، ترس از عذاب جهنم نیست، بلکه برای رسیدن به نعمتهای الهی خداوند را می پرستند. به واقع آنان خوی تجارت پیشگی دارند و انگیزه آنها رسیدن به سود سرشار است. ایشان در پی آن هستند که در معامله خود با خداوند به سود بزرگی که بهشت و نعمتهای آن است، برسند. در روایتی که ذکر کردیم، از عبادت آنان به "عبادت مزدگیران" تعبیر شده و در برخی از روایات دیگر تعبیر "عباده التجار" آمده است.
دسته سوم از بندگان خدا کسانی هستند که به عالی ترین و خالصانه ترین مراتب عبادت خداوند دست یافته اند. عبادت این دسته به جهت ترس از عذاب الهی و طمع رسیدن به بهشت نیست، بلکه انگیزه آنان در بندگی خدا به دلیل رسیدن به عالی ترین مراتب معرفت و عرفان الهی فقط عشق و محبت به خداوند است. در بیان انگیزه این گروه از بندگان خدا در عبادت پروردگار خویش، تعابیر گوناگونی در روایات آمده است؛ از جمله در روایتی که ذکر کردیم انگیزه این دسته که گروه "آزادگان" نامیده شده اند، محبت خداوند و در بعضی دیگر شکر نعمتهای خدا ذکر شده است. شاید اختلاف تعابیر روایات به جهت تفاوت فهم مخاطبان و راویان آن روایات بوده است و در هر روایتی به فراخور فهم مخاطبان، عالی ترین انگیزه عبادت خدا بیان شده است.
بارزترین و عالی ترین جلوه و اوج بندگی خالصانه خداوند را در مناجات درخشان امیرالمؤمنین(ع) مشاهده می کنیم هنگامی که در برابر خالق خویش به سجده فرو می افتادند. در این مناجات که بسان سایر کلمات آن حضرت بر تارک آسمان عرفان و معنویت می درخشد، حضرت می فرمایند: "خدای من، همین عزت و سرافرازی برای من کافی است که من بنده تو هستم و همین افتخار برای من کافی است که تو پروردگار من هستی. تو همان گونه هستی که من می خواهم، پس مرا همان گونه قرار بده که خود می خواهی".
آری، برای بنده رهیافته به وصال حق بالاترین عزتْ بندگی خداست و بالاترین افتخار برای او این است که خدا مولای اوست. وی خدا را در عالی ترین وجهی که خود می خواهد می نگرد، بلکه هرچه می اندیشد، خدا را فراتر از فکر خود می یابد؛ چون فکر و اندیشه او محدود و خداوند نامحدود است. او انتظار دارد که خدا بخشنده باشد و مگر جز این است که خداوند "سریع الرضا"ست و از گناهان بی شمار ما در می گذرد؟ چنین بنده ای از خدا می خواهد که در برابر اعمال محدود و کوچک وی، پاداش و نعمتی عظیم عنایت کند و مگر جز این است که خداوند در برابر اعمال نیک اندک ما نعمتهای بی پایان بهشتی را عنایت می کند که هیچ تشابهی بین آن عمل با این پاداش نیست. پس از آنکه حضرت اعتراف می کنند که خدایا تو همان هستی که من می خواهم، از خداوند می خواهند که ایشان را همان بنده ای قرار دهد که خود دوست می دارد.
در سخن دیگری حضرت در بیان انگیزه خویش در عبادت خداوند می فرمایند: "خدای من، من تو را به جهت ترس از عقابت و یا طمع به ثواب و پاداشت عبادت نکردم، بلکه تو را شایسته عبادت یافتم؛ از این رو، به عبادت تو پرداختم". مفهوم سخن حضرت این است که اگر خدا جهنم و بهشت را نمی آفرید یا ترک عبادت، عذاب الهی را در پی نمی داشت و همه بندگان ـ اعم از کسانی که خدای را عبادت می کنند و آنان که او را نمی پرستیدند ـ یکسان از بهشت و نعمتهای آن بهره مند می شدند، باز من تو را عبادت می کردم؛ چون تو را شایسته عبادت یافتم و کسی که خدا را بشناسد، در می یابد که لازم ترین و شایسته ترین کار او، پرستش خداوند است. حقیقت این است که ما درک کافی از شایستگی خداوند برای عبادت نداریم. البته به حقانیت این مطلب معترفیم و نمی خواهیم در آن تشکیک کنیم؛ اما فهم ما قاصر است و نمی دانیم چگونه و از چه راهی این معرفت برای انسان حاصل می شود و انگیزه ای برای پرستش خداوند می گردد. در این باب پاره ای از تعابیر به افق درک ما نزدیک تر است؛ نظیر تعبیر امام صادق(ع) از انگیزه خود برای عبادت خدا؛ آنجا که فرمودند: "من خدا را از روی محبت و عشق به او عبادت می کنم".
"محبت" مراتبی دارد: یکی از مراتب محبت این است که دیگری را به خاطر استفاده و بهره ای که از او می برد دوست بدارد؛ از آن رو به کسی محبت می ورزد که می تواند از وی استفاده مالی و غیر مالی ببرد؛ اما اگر دوستش به او بهره ای نرساند، به دوستی با او پایان می دهد.
عالی ترین، راقی ترین، کاملترین و خالصانه ترین مرتبه محبت، عشق است. در این مرتبه، عاشق از معشوق چیزی برای خود نمی خواهد و عشق او به خاطر استفاده ای نیست که از معشوق می برد، بلکه او به مرتبه ای رسیده که خود را نمی بیند و با همه وجود در معشوق فانی می شود و در مقابل او به خاک می افتد. اقتضای عشق و محبت خالص این است که انسان به خود ننگرد و برای خویش چیزی نخواهد. این همان مرتبه ای است که اولیای خدا و بخصوص ائمه اطهار(ع) به آن رسیدند و به حق در مقام بندگی خدا می گویند: "وجدتک اهلا للعباده فعبدتک".
منبع : پایگاه آفتاب